آرام
چون پیغمبری خسته
در گیر و دار گله غوغا
چوبی به سوی دوربین افکند
یک دست او افتاده چون دست علمدار غریبی در دل میدان
دست دگر اما پر از برنایی و ایمان
یک مرد با یک دست با یک چوب تنها در هجوم آن سیا-لشکر
چوبی به سوی دوربین افکند
چوبی به سوی دوربینهایی که در هر جای عالم گرم تزویرند و هر سو مرگ میپاشند
از هر نمایشگر
یک مرد با یک دست با یک چوب تنها در هجوم تهمت از فوجی سیا-لشکر
چوبی به سوی دوربین افکند
چوبی به سوی مردمی که محو تصویرند
چوبی به سوی قلب ها و چشمهایی سنگ
که با فریب صحنه درگیرند
چوبی به سوی چشم رخوتناک خواب آلوده یاران
چوبی به سوی گیجی مرموز بیداران
چوبی به سوی آشنایی سخت مهملگو
چوبی به سوی تهمت و نارو
انگار او بازیگری یکه
در صحنهای که تا ابد در سینماهای درون تکرار خواهد شد
چوبی به سوی دوربین افکند
چوبی به سوی دوربین پخش زنده
چوبی به سوی دوربین عنکبوتی بر فراز بازی گرمی
چوبی به سوی دوربین مستندسازی کجای قطبهای وهم
چوبی به سوی دوربین گوشی من هم
چوبی به سوی دوربین افکند
چوب غریبی باطلالسحر دروغ و حیله و جادو
چوبی مقدس چون عصای حضرت موسی
چوبی شگفت احیاگر ما مردگان قرن
همچون ید بیضا
در آستان مرگ
چوبی به سوی دوربین افکند
با آخرین نا و نفس یحیی!
#علیمحمد_مودب
@alimohammadmoaddab
ای دل مزن به سینه، در لحظه های دیدار
سرگرم کار خود باش! با من چه کار داری؟
@alimohammadmoaddab
#به_نام_خدا #یاـفاطمه
#به_اضطراب_دل_مهربان_شیرزنان
#برای_مادران_شهدا
#ام_البنین
.
در میزنند و باز دل مادر است در
در میزنند و خرمن در آذر است در
در میزنند و شعله به دل میزنند باز
در دل چقدر دلهره میافکنند باز
شاید خبر ز سرو جوانت رسیده است
پایان اضطراب و گمانت رسیده است
شاید پلاک و چفیه برایت بیاورند
خاک از زمین کرببلایت بیاورند
شاید که نامهای خبر از یار آورد
عکسی به یاد آنهمه دیدار آورد
هر چند قاب دلهره مادر است در
دل بد مکن عزیز به مولا در است در
دل بد مکن ولی نه مگر در نمیزدند؟
شلاق شعله بر تن کوثر نمیزدند؟
در میطپید و سینه دیوار میطپید
مولا دلش میانه بازار میطپید
در میشکست و قامت دلدار میشکست
مادر میانه در و دیوار میشکست
مادر همیشه از غم فرزند خسته است
از درد محسن است که پهلو شکسته است
در آتش است قامت نخل علی چرا؟
تنهاست در هجوم جماعت ولی چرا؟
آتش کجا به حضرت کوثر اثر کند
اما نه میخ در که به پیکر اثر کند ؟
زآن دم که میخ بر تن مادر نشسته است
تا هست خار در دل حیدر شکسته است
زهر است صبر بر جگرش، حیدر است او
شرمنده امانت پیغمبر است او
آتش زدند خانه آرام حلم را
دردا شکست جهل در شهر علم را
دل میطپد چرا؟ در آن خانه دیده است
شلاق زخم بر تن پروانه دیده است
خون میخورند و تلخ به اصرار میطپند
دلها به داغ آن در و دیوار میطپند
یک ذره از مشاهدههای ذر است دل
یک قطره دور مانده از آن کوثر است دل
دل میطپد که یاد از آن در میآورد
یاد از غم همیشه حیدر میآورد
هر مادری گلی ست ز بستان فاطمه
طفلیست در صفوف دبستان فاطمه
این مادران که جان دل و نور دیدهاند
با شهد مهر خویش شهید آفریدهاند
ما هر چه میشویم از احساس مادر است
رزق جهان ز گردش دستاس مادر است
.
#علی_محمد_مودب
@alimohammadmoaddab
#یاـعزیز
#بازـنشر
شعری که علیمحمد مودب در «روضهی شام» برای کودکان سوریه خواند
۲۷ آبان ۱۳۹۳ ۱۴:۰۲
.
شعری که علیمحمد مودب در «روضهی شام» برای کودکان سوریه خواند
شهرستان ادب به نقل از فارس: در شب شعر روضه شام که با حضور علی محمد مودب در محل مرکز فرهنگی سوریه برگزار شد، این شاعر ایرانی برای بچههای سوریه شعری خواند. این شعر به همراه ترجمه عربی آن که توسط دکتر رامز اللیوا شاعر سوری به عربی ترجمه شده است، در ادامه میآید:
http://www.sana.sy/wp-content/uploads/2014/11/11232.jpg
.
کودکان گریان
و خیابانهایی همرنگ کوچههای مدینه
خیابانهایی همرنگ کوچههای مدینه
و کودکان گریان
آتش! آتش! آتش!
آتش در همه سو خیمه زده است
چه میبینم خدایا آه!
شام
غریبان کربلا را به یاد میآورد
در هلهلۀ سران عرب
در هلهلۀ برادرانی که با شنا در میادین نفتی، ناشنوا شدهاند
سران عرب یک قرن با اسرائیل مذاکره کردند
نشستند و گفتند و برخاستند
مذاکره کردند!
مقابله کردند!
معامله کردند!
عکس یادگاری گرفتند
و سگها و زنانشان را برای معالجه به تل آویو فرستادند
اما حاضر نیستند صدای نفسهای زخمی تو را بشنوند
جرات ندارند حتی دو ساعت چشم در چشم تو بنشینند
حتی برای دو ساعت
صندلی تو را به شعلههایی میدهند که دامن لاذقیه را گرفتهاند
دامن دمشق و زیباترین کودکان عرب را
در کنفرانس سران برای شعلهها صندلی گذاشتند
اما ابراهیم، کارت دعوتی دریافت نکرد
آنان لبخند میزنند اما بت بزرگ همه چیز را میداند
تبر به دست توست
با هزاران شهید سوختهات
با جوانهایی رشید که تیر خلاص تکفیریها را در شقیقه دارند
تبر در دست جوانی است که در پنجرۀ وب
اضطرابش را میدیدم وقتی مردان ارتش آزاد!
با نقابهایی سیاه!
از پنجرۀ خانهاش پرتش میکردند
تبر در دست مردم است
و خدا
بگذار برای شعلهها صندلی بگذارند
و منجنیقهایشان تو را هدف بگیرند
بگذار کنفرانس سران دلار، تصمیم بگیرد که یوسف را در چاه بیندازند
و این بار گرگها را هم وارد صحنه کنند
نامت «زعتر» است و زیتون
و موج در پرچم مدیترانه
نام تو «زینبیه» است و «مشهدالحسین»
«بلال» از خاک تو برخواهد خواست و باز اذان خواهد گفت
«هابیل» برخواهد خواست و «حجر بن عدی»
خون حسین باز بر سنگهای «مسجدالنقطه» خواهد جوشید
و «ام سلمه» داغهای تو را برای رسول خدا خواهد گفت
ترکهای عثمانی میخواهند با عرضۀ پیراهن خونین تو
در بورسهای جهان، ردای خلیفگی شان را پس بگیرند
و جزو اتحادیۀ اروپا به حساب بیایند
غافل که تو اولین و آخرین قافیۀ عشق هستی
دمشق هستی
دمشق هستی
دمشق
یادآور حماسۀ زینب
تو استوار خواهی ماند و همچنان عزیز خواهی بود
در هلهلۀ برادران مصری
بگذار به فتوای اولاند، کافران با تکفیریها ازدواج کنند
و فرزندان نامیمونشان را در حلب رها کنند
تو استوار خواهی ماند
چرا که تو تنها سرداری هستی که با اسرائیل بیعت نکرده است
تو آخرین پرچم مقاومت هستی
یوسفی زیبا در چاه جهان عرب
به زودی همه خواهند فهمید
که چرا عشق جز دمشق قافیه ای نداشت
@alimohammadmoaddab
ترجمه عربی این شعر:
#یقذفون_کرسیک_"یادمشق"_الى_السنة_النار
#شعرـالشاعرـالایرانیـعلیـمحمدـمؤدب
#ترجمه: الدکتور رامز اللیوا
به نقل از خبرگزاری سانا دمشق
..
(دعیهم یحرقون الکراسی
ویستهدفونک بمناجیقهم
دعی مؤتمر الدولار یتخذ القرار برمی یوسف فی البئر
وتجول الذئاب هذه المرة فی المیدان
یوسف الجمیل فی بئر العرب( العالم العربی)
سیفهم الجمیع عما قریب
لماذا العشق لم تکن له قافیة الا دمشق)
.
#شعر:
الاطفال یبکون
والشوارع بلون حارات مدینة النبی
الشوارع بلون حارات مدینة النبی
والاطفال یبکون
النار النار النار
قد خیمت النار فی کل مکان
یالله ماذا أرى !
الشام
تذکر بغرباء کربلاء
فی زغارید رؤساء العرب
فی زغارید الاخوة الذین صمّوا فی بحار النفط
رؤساء العرب الذین تباحثوا بمدة قرن مع اسرائیل
جلسوا معهم وقالوا وقاموا و تفاوضوا معهم
تقابلوا
تعاملوا
والتقطوا صورا تذکاریه
وارسلو کلابهم و نسائهم الى تل ابیب للعلاج
لکن لم یکن لهم آذان لسماع صوت جراحک یا شام
لم یمتلکوا الشجاعه حتى لساعتین
ان ینظروا فی عینیک یا شام
حتى لساعتین
رموا کرسیک لالسنة النیران اغتصبوا سفوح اللاذقیه
سفوح دمشق
وقتلوا اجمل اطفال العرب
وضعوا کرسیک فی مؤتمر الرؤساء للنیران
لکن ابراهیم لم یستلم بطاقة الدعوة
یضحکون .... اما الصنم الکبیر یعرف کل شیئ
الفأس بیدک یا شام
مع الاف الشهداء المحترقین
مع رجالک الاسود التی تضم رؤوسهم رصاص التکفیریین
الفأس بید ذلک الشاب الذی رأیت اضطرابه من نافذة ال"وب"
عندما رمته عصابة الجیش الحر المقنعین بالسواد من نافذة بیته
الفأاس بید الشعب
والله
دعیهم یقذفون کرسیک لاسنة النار
و یستهدفونک بمناجیقهم
دعی مؤتمر الدولار یتخذ القرار برمی یوسف فی البئر
و لتجول الذئاب هذه المره فی المیدان
اسمک یادمشق الزعتر و الزیتون
و الموج فی رایة بحر المتوسط
اسمک حی الزینبیة و مشهد الحسین
ومن ارضک بلال سیبعث حیا وسیؤذن ایضا
و سیبعث هابیل و حجر بن عدی
و سیفور دم الحسین على صخور مسجد النقطه
و ستبث ام سلمة حرقتک لرسول الله
الاتراک العثمانیون یریدون نشر قمیصک المضرج بالدماء
فی البورصات العالمیة کی یستعیدوا ثوب خلافتهم الحمقاء
ومع الاتحاد الاوروبی یلتئم شملهم
غافلون یا شام انک انت اول وآخر قافیة العشق
دمشق انت
دمشق انت
دمشق
تداعی الملحمة الزینبیة
ستبقین یا دمشق صامدة عزیزة
فی زغارید اخوتک المصریین
دعی الکفار و التکفیریین یتزوجون بفتوى هولاند
واولادهم غیر الشرعیین یطلقونهم فی حلب
ستبقین یا شام صامدة
لانک انت القائد الوحید الذی لم یبایع اسرائیل
انت آخر رایة للمقاومة
انت یوسف الجمیل فی بئر العرب
سیفهم الجمیع عما قریب
لماذا العشق لم تکن له قافیة الا دمشق...
@alimohammadmoaddab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درباره مجاهدتهای فرهنگی عزیز فقید ما محمد سرور رجایی
@alimohammadmoaddab
در شب شاعران در هفته کتاب
در دیدار معاون محترم فرهنگی جناب کلانتری
علیمحمد مودب نیز در ادامه گفت: بیش از اعتبارات، شناخت صحیح است که قدرت میآفریند. برنامه سرزمین شعر این نوعی تولید شد اما جایگاه خوبی پیدا کرد بیش از اعتبارات، اعتبار وزارتخانه استفاده شد و تلویزیون و همراه اول همکاری کردند و بودجه درخور برنامه تامین شد . این مهم است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مرکزی داشته باشد که با همافزایی ایدهها را پیش ببرد و اگر شناخت وجود داشته باشد و ایدهها اولویتبندی شود، کارهای بسیاری میتوان انجام داد.نمونه هایی مثل آفتابگردانها و مستندهای فیروزه را ما در شهرستان ادب با کمترین اعتبارات کار را پیش برده ایم و از شهرداری بروجرد تا شهرداری تهران بودجه ها را همیشه با سختی و با مشارکت نهادهای مختلف ، با تلاش و پیگیری تامین کرده ایم
@alimohammadmoaddab
هدایت شده از علی محمد مودب (اشعار و آثار
#به_نام_خدا #یاـفاطمه
#به_اضطراب_دل_مهربان_شیرزنان
#برای_مادران_شهدا
#ام_البنین
.
در میزنند و باز دل مادر است در
در میزنند و خرمن در آذر است در
در میزنند و شعله به دل میزنند باز
در دل چقدر دلهره میافکنند باز
شاید خبر ز سرو جوانت رسیده است
پایان اضطراب و گمانت رسیده است
شاید پلاک و چفیه برایت بیاورند
خاک از زمین کرببلایت بیاورند
شاید که نامهای خبر از یار آورد
عکسی به یاد آنهمه دیدار آورد
هر چند قاب دلهره مادر است در
دل بد مکن عزیز به مولا در است در
دل بد مکن ولی نه مگر در نمیزدند؟
شلاق شعله بر تن کوثر نمیزدند؟
در میطپید و سینه دیوار میطپید
مولا دلش میانه بازار میطپید
در میشکست و قامت دلدار میشکست
مادر میانه در و دیوار میشکست
مادر همیشه از غم فرزند خسته است
از درد محسن است که پهلو شکسته است
در آتش است قامت نخل علی چرا؟
تنهاست در هجوم جماعت ولی چرا؟
آتش کجا به حضرت کوثر اثر کند
اما نه میخ در که به پیکر اثر کند ؟
زآن دم که میخ بر تن مادر نشسته است
تا هست خار در دل حیدر شکسته است
زهر است صبر بر جگرش، حیدر است او
شرمنده امانت پیغمبر است او
آتش زدند خانه آرام حلم را
دردا شکست جهل در شهر علم را
دل میطپد چرا؟ در آن خانه دیده است
شلاق زخم بر تن پروانه دیده است
خون میخورند و تلخ به اصرار میطپند
دلها به داغ آن در و دیوار میطپند
یک ذره از مشاهدههای ذر است دل
یک قطره دور مانده از آن کوثر است دل
دل میطپد که یاد از آن در میآورد
یاد از غم همیشه حیدر میآورد
هر مادری گلی ست ز بستان فاطمه
طفلیست در صفوف دبستان فاطمه
این مادران که جان دل و نور دیدهاند
با شهد مهر خویش شهید آفریدهاند
ما هر چه میشویم از احساس مادر است
رزق جهان ز گردش دستاس مادر است
.
#علی_محمد_مودب
@alimohammadmoaddab
21.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#یا-لطیف
روز مادر آمد و امسال من مادر ندارم
شعرخوانی در شبکه آی فیلم دو
#علیمحمد_مودب
@alimohammadmoaddab
هدایت شده از علی محمد مودب (اشعار و آثار
15.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قطعه پیکار از منظومه صوتی سرباز آهنگساز: آرمان مهربان
خواننده: امیرحسین سمیعی شاعر :علی محمد مودب . @alimohammadmoaddab
ZarabaneGhalbeMaGhods-Farsi-02.mp3
8.01M
ضربان قلب ما قدس
شاعر: علی محمد مودب
خواننده: امیر حسین سمیعی
@alimohammadmoaddab