eitaa logo
علیرضا مهرپرور
132 دنبال‌کننده
325 عکس
704 ویدیو
46 فایل
در این کانال یافته ها را تقدیم میکنم ارتباط @mehrparvar110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌸🌺🌸🌺🌸100 خصلت از خصوصيات رفتاری پيامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)🌺🌸🌺🌸🌺🌸 آنچه در پي مي‌آيد بيان ۱۰۰ خصلت از خصوصيات رفتاري پيامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) است که بازگوکننده بخشي از سلوک فردي و اجتماعي و سبک زندگي آن حضرت مي‌باشد. بي‌شک تأسي به سيره و سنت آن حضرت براساس آيه‌‌کريمه «و لکم في رسول‌الله اسوه حسنه» و از جمله آنچه در اين مطلب به آن اشاره شده، راهگشاي مشکلات و مسائل مبتلا به جامعه مسلمانان خواهد بود. ۱-هنگام راه رفتن با آرامي و وقار راه مي رفت ۲-در راه رفتن قدم ها را بر زمين نمي کشيد. ۳-نگاهش پيوسته به زير افتاده و بر زمين دوخته بود. ۴-هرکه را مي ديد مبادرت به سلام مي کرد و کسي در سلام بر او سبقت نگرفت. ۵-وقتي با کسي دست مي داد دست خود را زودتر از دست او بيرون نمي کشيد. ۶-با مردم چنان معاشرت مي کرد که هرکس گمان مي کرد عزيزترين فرد نزد آن حضرت است. ۷-هرگاه به کسي مي نگريست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمي کرد. ۸-هرگز به روي مردم چشم نمي دوخت و خيره نگاه نمي کرد. ۹-چون اشاره مي کرد با دست اشاره مي کرد نه با چشم و ابرو. ۱۰-سکوتي طولاني داشت و تا نياز نمي شد لب به سخن نمي گشود. ۱۱-هرگاه با کسي، هم صحبت مي شد به سخنان او خوب گوش فرا مي داد. ۱۲-چون با کسي سخن مي گفت کاملا برمي گشت و رو به او مي نشست. ۱۳-با هرکه مي نشست تا او اراده برخاستن نمي کرد آن حضرت برنمي خاست. ۱۴-در مجلسي نمي نشست و برنمي خاست مگر با ياد خدا. ۱۵-هنگام ورود به مجلسي در آخر و نزديک درب مي نشست نه در صدر آن. ۱۶-در مجلس جاي خاصي را به خود اختصاص نمي داد و از آن نهي مي کرد. ۱۷-هرگز در حضور مردم تکيه نمي زد. ۱۸-اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود. ۱۹-اگر در محضر او چيزي رخ مي داد که ناپسند وي بود ناديده مي گرفت. ۲۰-اگر از کسي خطايي صادر مي گشت آن را نقل نمي کرد. ۲۱-کسي را بر لغزش و خطاي در سخن مواخذه نمي کرد. ۲۲-هرگز با کسي جدل و منازعه نمي کرد. ۲۳-هرگز سخن کسي را قطع نمي کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگويد. ۲۴-پاسخ به سوالي را چند مرتبه تکرار مي کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود. ۲۵-چون سخن ناصواب از کسي مي شنيد. نمي فرمودـ« چرا فلاني چنين گفت» بلکه مي فرمود « بعضي مردم را چه مي شود که چنين مي گويند؟» ۲۶-با فقرا زياد نشست و برخاست مي کرد و با آنان هم غذا مي شد. ۲۷-دعوت بندگان و غلامان را مي پذيرفت. ۲۸-هديه را قبول مي کرد اگرچه به اندازه يک جرعه شير بود. ۲۹-بيش از همه صله رحم به جا مي آورد. ۳۰-به خويشاوندان خود احسان مي کرد بي آنکه آنان را بر ديگران برتري دهد. ۳۱-کار نيک را تحسين و تشويق مي فرمود و کار بد را تقبيح مي نمود و از آن نهي مي کرد. ۳۲-آنچه موجب صلاح دين و دنياي مردم بود به آنان مي فرمود و مکرر مي‌گفت هرآنچه حاضران از من مي شنوند به غايبان برسانند. ۳۳-هرکه عذر مي آورد عذر او را قبول مي کرد. ۳۴-هرگز کسي را حقير نمي شمرد. ۳۵-هرگز کسي را دشنام نداد و يا به لقب هاي بد نخواند. ۳۶-هرگز کسي از اطرافيان و بستگان خود را نفرين نکرد. ۳۷-هرگز عيب مردم را جستجو نمي کرد. ۳۸-از شر مردم برحذر بود ولي از آنان کناره نمي گرفت و با همه خوشخو بود. ۳۹-هرگز مذمت مردم را نمي کرد و بسيار مدح آنان نمي گفت. ۴۰-بر جسارت ديگران صبر مي فرمود و بدي را به نيکي جزا مي داد. ۴۱-از بيماران عيادت مي کرد اگرچه دور افتاده ترين نقطه مدينه بود. ۴۲-سراغ اصحاب خود را مي گرفت و همواره جوياي حال آنان مي شد. ۴۳-اصحاب را به بهترين نام هايشان صدا مي زد. ۴۴-با اصحابش در کارها بسيار مشورت مي کرد و بر آن تاکيد مي فرمود. ۴۵-در جمع يارانش دايره وار مي نشست و اگر غريبه اي بر آنان وارد مي شد نمي توانست تشخيص دهد که پيامبر کداميک از ايشان است. ۴۶-ميان يارانش انس و الفت برقرار مي کرد. ۴۷-وفادارترين مردم به عهد و پيمان بود. ۴۸-هرگاه چيزي به فقير مي بخشيد به دست خودش مي داد و به کسي حواله نمي کرد. ۴۹-اگر در حال نماز بود و کسي پيش او مي آمد نمازش را کوتاه مي کرد. ۵۰-اگر در حال نماز بود و کودکي گريه مي کرد نمازش را کوتاه مي کرد. ۵۱-عزيزترين افراد نزد او کسي بود که خيرش بيشتر به ديگران مي رسيد. ۵۲-احدي از محضر او نا اميد نبود و مي فرمود « برسانيد به من حاجت کسي را که نمي تواند حاجتش را به من برساند.» ۵۳-هرگاه کسي از او حاجتي مي خواست اگر مقدور بود روا مي فرمود و گرنه با سخني خوش و با وعده اي نيکو او را راضي مي کرد. ۵۴-هرگز جواب رد به درخواست کسي نداد مگر آنکه براي معصيت باشد. ۵۵-پيران را بسيار اکرام مي کرد و با کودکان بسيار مهربان بود. ۵۶-غريبان را خيلي مراعات مي کرد. ۵۷-با نيکي به شروران، دل آنان را به دست مي آورد و مجذوب خود مي کرد. ۵۸-همواره متبسم بود و در عين حال خوف زيادي از خدا بردل داشت .
۵۹-چون شاد مي شد چشم ها را بر هم مي گذاشت و خيلي اظهار فرح نمي کرد. ۶۰-اکثر خنديدن آن حضرت تبسم بود و صدايش به خنده بلند نمي شد . ۶۱-مزاح مي کرد اما به بهانه مزاح و خنداندن، حرف لغو و باطل نمي زد. ۶۲-نام بد را تغيير مي داد و به جاي آن نام نيک مي گذاشت. ۶۳-بردباري اش همواره بر خشم او سبقت مي گرفت. ۶۴-از براي فوت دنيا ناراحت نمي شد و يا به خشم نمي آمد. ۶۵-از براي خدا آنچنان به خشم مي آمد که ديگر کسي او را نمي شناخت ۶۶-هرگز براي خودش انتقام نگرفت مگر آنکه حريم حق شکسته شود. ۶۷-هيچ خصلتي نزد آن حضرت منفورتر از دروغگويي نبود. ۶۸-در حال خشنودي و نا خشنودي جز ياد حق بر زبان نداشت. ۶۹-هرگز درهم و ديناري نزد خود پس انداز نکرد . ۷۰-در خوراک و پوشاک چيزي زيادتر از خدمتکارانش نداشت. ۷۱-روي خاک مي نشست و روي خاک غذا مي خورد. ۷۲- روي زمين مي خوابيد. ۷۳-کفش و لباس را خودش وصله مي کرد. ۷۴-با دست خودش شير مي دوشيد و پاي شتر ش را خودش مي بست. ۷۵-هر مرکبي برايش مهيا بود سوار مي شد و برايش فرقي نمي کرد. ۷۶-هرجا مي رفت عبايي که داشت به عنوان زير انداز خود استفاده مي کرد. ۷۷-اکثر جامه هاي آن حضرت سفيد بود. ۷۸-چون جامه نو مي پوشيد جامه قبلي خود را به فقيري مي بخشيد. ۷۹-جامه فاخري که داشت مخصوص روز جمعه بود. ۸۰-در هنگام کفش و لباس پوشيدن هميشه از سمت راست آغاز مي کرد. ۸۱-ژوليده مو بودن را کراهت مي دانست. ۸۲-هميشه خوشبو بود و بيشترين مخارج آن حضرت براي خريدن عطر بود. ۸۳-هميشه با وضو بود و هنگام وضو گرفتن مسواک مي زد. ۸۴-نور چشم او در نماز بود و آسايش و آرامش خود را در نماز مي يافت. ۸۵-ايام سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم هرماه را روزه مي داشت. ۸۶-هرگز نعمتي را مذمت نکرد. ۸۷-اندک نعمت خداوند را بزرگ مي شمرد. ۸۸-هرگز از غذايي تعريف نکرد يا از غذايي بد نگفت. ۸۹-موقع غذا هرچه حاضر مي کردند ميل مي فرمود. ۹۰-در سر سفره از جلوي خود غذا تناول مي فرمود. ۹۱-بر سر غذا از همه زودتر حاضر مي شد و از همه ديرتر دست مي کشيد. ۹۲-تا گرسنه نمي شد غذا ميل نمي کرد و قبل از سير شدن منصرف مي شد. ۹۳-معده اش هيچ گاه دو غذا را در خود جمع نکرد. ۹۴-در غذا هرگز آروغ نزد. ۹۵-تا آنجا که امکان داشت تنها غذا نمي خورد. ۹۶-بعد از غذا دستها را مي شست و روي خود مي کشيد. ۹۷-وقت آشاميدن سه جرعه آب مي نوشيد؛ اول آنها بسم الله و آخر آنها الحمدلله. ۹۸-از دوشيزگان پرده نشين با حياتر بود. ۹۹-چون مي خواست به منزل وارد شود سه بار اجازه مي خواست. ۱۰۰-اوقات داخل منزل را به سه بخش تقسيم مي کرد: بخشي براي خدا، بخشي براي خانواده و بخشي براي خودش بود و وقت خودش را نيز با مردم قسمت مي کرد. منابع: کتاب «منتهي الآمال» محدث قمي و کتاب «مکارم الاخلاق» طبرسي 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"اسم پیامبر خاتم احمد (صلی الله علیه و آله )در کلام حضرت عیسی مسیح(علیه السلام) در کتاب موسوم به انجیل یوحنا"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
e99348ff5e2c7f646cf5aa3f0f20c96a55090424-240p.mp4سروده ای در مدح حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم حجت‌الاسلام و المسلمین حاج سید محمد حسین بحرالعلوم میردامادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب شب زیارت حسین است زهرا کنار تربت حسین است ‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🍁🌿🍁🌿🍁حقیقت اسلام ابوبکر وعمر بن خطاب درکلام امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف )با تصویر سندها🌿🍁🌿🍁🌿🍁 علامه مجلسی رضوان الله علیه در کتاب رجعت روایتی طولانی را از محدثین بزرگ شیعه نقل کرده است که سعد بن عبد الله اشعری قمی رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه و از اصحاب امام حسن عسکری علیه السلام به ملاقات امام زمان عجل الله فرجه آمده و پرسش‌ها و ایراداتی که یکی از علمای متعصب اهل تسنن به مکتب تشیع وارد کرده بود را از امام زمان علیه السلام می‌پرسد و حضرت پاسخش می‌دهد. در یکی از پاسخ‌ها، حضرت به پرسش آن عالم ناصبی از سعد بن عبد الله اشعری در مورد چگونگی ایمان ابو بکر و عمر این گونه پاسخ می‌دهد: 🔅 و آنچه آن خصم تو از تو پرسید که اسلام ابوبکر و عمر به طوع (اختیار) بود یا به کراهت، چرا نگفتی که طوعا بود اما از برای طمع دنیا، زیرا که ایشان با کفره‌ی یهود مخلوط بودند و ایشان از روی تورات و کتاب‌های خود احوال محمد صلوات الله علیه و آله را بر ایشان می‌خواندند و می‌گفتند او بر عرب مستولی خواهد شد و پادشاه خواهد شد و پادشاهی او از بابت پادشاهی بخت النصر خواهد بود، اما دعوی پیغمبری خواهد کرد و از کفر و عناد می‌گفتند که پیغمبر نیست اما به دروغ دعوی خواهد کرد، چون حضرت دعوی رسالت فرمود، ایشان از روی گفته‌ی یهود به ظاهر کلمتین گفتند از برای طمع ، آن که شاید ولایتی و حکومتی حضرت به ایشان بدهد و در باطن کافر بودند. 👈 چون در آخر مأیوس شدند با منافقان بر بالای عقبه رفتند و دهان‌های خود را بستند که کسی ایشان را نشناسد و دبه‌ها انداختند که شتر حضرت را رم دهند و حضرت را هلاک کنند، پس خدای تعالی جبرئیل را فرستاد و پیغمبر خود را از شر ایشان حفظ کرد و ضرری نتوانستند رسانید👉 و حال ایشان مثل حال طلحه و زبیر بود که با حضرت امیر المومنین صلوات الله علیه از روی طمع به ظاهر بیعت کردند که حضرت به هر یک از ایشان ولایتی و حکومتی بدهد، چون مأیوس شدند بیعت را شکستند و خروج کردند و به جزای عمل خود در دنیا و آخرت رسیدند. 📚 کتاب رجعت، تألیف علامه مجلسی، صفحه ۱۱۴-۱۱۵ 📃 اسکن روایت: http://bit.ly/2KqMTmF 📃 پوستر: http://bit.ly/2LYfN2h 🔹 علامه مجلسی رضوان الله علیه درمورد سند این روایت می‌نویسد: شیخ صدوق محمد بن بابویه و غیر از او از اکابر محدثین رضوان الله علیهم به سند معتبر از سعد بن عبد الله قمی روایت کرده‌اند. 📚 کتاب رجعت، تألیف علامه مجلسی، صفحه ۱۰۱ 📃 اسکن کتاب: http://bit.ly/2AGvvL9 📃 پوستر: http://bit.ly/2vCWscP ➖▪️➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر ایمان ابوبکر وعمر واقعی نبود چرا در زمانی که اسلام به نفع او نبود اسلام آورد؟آیه الله قزوینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از دلایل اسلام آوردن ابوبکر بن ابی قحافه و عمر بن خطاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز جمعه است دقایقی بیاد امام زمانمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺دلیل نجنگیدن مولا امیرالمومنین صلوات الله علیه با ابوبکر و عمر در کلام خود حضرت با تصویر سند🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 از اسحاق بن موسی از پدرش امام کاظم علیه السلام و او از حضرت صادق علیه السلام به واسطه پدران گرامی ایشان علیهم السّلام نقل است که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام در کوفه مشغول ایراد خطبه ای بود که در آخر آن فرمود: بدانید که من از مردم به خود مردم سزاوارترم، و من از آن روز که پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله وفات یافت، پیوسته مورد ظلم واقع شده ام. پس اشعث بن قیس برخاست و گفت: ای امیر المؤمنین، از وقتی به کوفه آمده اید، در تمام خطبه‌ها این جمله را که «من از مردم به خود مردم سزاوارترم، و من از آن روز که پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله وفات یافت پیوسته مورد ظلم واقع شده ام» را فرموده اید، پس برای چه ابوبکر و عمر ولایت یافتند، و برای چه با شمشیر خود برای دفاع حقّت نبرد نکردی؟ حضرت امیر علیه السّلام به او فرمود: ای پسر شرابخوار، سخنی پرسیدی، پس جواب آن را بشنو: به خدا سوگند، ترس و کراهت از مرگ، مرا از این کار بازنداشت و تنها چیزی که مرا از این کار بازداشت، عهدی است که با رسول الله صلّی اللَّه علیه و آله داشتم.زیرا آن حضرت به من خبر داده بود که: «امّت من تو را جفا و مکر روا می‌دارند، و پیمان و وصیّت مرا در باره ات نقض می‌کنند، و این را بدان که تو نزد من به منزله هارون نسبت به موسی هستی. » پس من گفتم: ای رسول خدا، در آن زمان وظیفه من چیست؟ فرمود: «اگر یار و یاوری یافتی با آنان مبارزه کن و حقّ خود را بگیر، در غیر این صورت دست نگهدار و خون خود را حفظ کن، تا هنگامی که مظلومانه به من ملحق گردی. » و چون رسول خدا صلی الله علیه و آله وفات کرد، مشغول تجهیز و دفن جسد مبارک آن حضرت و فراغ از آن شدم. سپس سوگند یاد کردم که جز برای نماز از خانه بیرون نروم تا وقتی که قرآن را یک جاجمع نمایم، و به تصمیم و قصد خود عمل نمودم. و بعد از آن دست دختر پیامبر ودو فرزندم حسن و حسین را گرفتم و به خانه‌های اهل بدر و اهل سابقه در اسلام رفتم و تضییع حقّ خود را به آنان تذکّر دادم و یکایک ایشان را به یاری خود دعوت نمودم، ولی از میان ایشان تنها چهار نفر: سلمان، عمّار، ابوذر و مقداد دعوت مرا اجابت کردند، و جز آن چهار تن، کسی مرا یاری و مساعدت نکرد. و خویشان و اقوامم که می‌توانستم به کمک آنان برای اقامه دین خدا تکیه کنم، همه رفتند و تنها عقیل و عبّاس که نزدیک به عهد جاهلیّت بودند در میان اهل بیت من دیده می‌شدند، و از ایشان هیچ کاری ساخته نبود. اشعث به حضرت گفت: ای امیر مؤمنان، عثمان نیز این گونه بود، چون یاوری نیافت از جنگیدن دست کشید تا اینکه مظلومانه کشته شد! امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود: ای پسر شرابخوار، این طور که تو قیاس کردی نیست، عثمان چون در جایگاه غیر خود نشست و لباس دیگری را بر تن کرد و با حقّ مبارزه کرد، حق او را به زمین زد و مقهور و مغلوب کرد. سوگند به آنکه محمّد صلّی اللَّه علیه و آله را به حقّ مبعوث کرد، اگر در روز بیعت ابوبکر، تنها مرا چهل یار و همراه بود، هر آینه به جنگ برمی خاستم و در راه خدا جهاد می‌کردم، تا اینکه عذر من در مقابل حقیقت روشن گردد. و ای مردم، بدانید که اشعث در پیشگاه پروردگار متعال به اندازه پر مگسی ارزش ندارد و در دین خدا پست تر از آب بینی گوسفند است. بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء 29/419 _باب 13 روایت دوم الإحتجاج الناشر:مؤسسة الأعلمي للمطبوعات جلد : 1 صفحه : 190 #
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمر بن خطاب در جریان صلح حدیبیه به نبوت پیامبر صلی الله علیه وآله شک کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عایشه هم مثل عمر در نبوت رسول خدا صلی الله علیه وآله شک داشت و به آن حضرت توهین می کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خلیفه دوم اهل تسنن یعنی عمر بن خطاب شک داشت که منافق هست و در ترور پیامبر شرکت داشت یا خیر