🌺 ماجرای #فطرس ملک
روایت است چنین از ششم امامِ مبین
کتابِ ناطق ، #صادق ز نسلِ صدّیقین
در آن زمان که خداوندگارِ لَمْ یَزَلی
نمود عرضه به خیلِ ملک ، #ولای_علی
بجز یکی ز ملائک که داشت فطرس ، نام
که بود از حَمَلْة عرش و بس بلند مقام
فرشتگان ، همه این امر را پذیرفتند
ز صدقِ دل ، به ولای علی ، بلی گفتند
غضب نمود به فطرس ، مُهیمنِ متعال
گرفت رتبة وی را ، شکست از او یک بال
به اختیار پذیرفت عذابِ دنیا را
نداشت چونکه تحمّل ، عِقابِ عقبا را
چو هفت قرن ، خدا در جزیره ای سوزان
ز پلکهایِ دو چشمش نمود آویزان
در آن جزیر که حق از غضب ، وِرا افکند
همیشه بوی بَد و دودِ تیره بود بلند
در اوجِ غم ، نَه پیِ شکوه گرم طاعت بود
که هفت قرن ، شب و روز در عبادت بود
شبی بدید که با جبرئیل از سویِ عرش
فرشتگانِ زیادی شدند راهیِ فرش
بگفت روحِ امین را کجا رَوی دل شب ؟
جواب داد : برِ عقلِ کُل ، به عرضِ ادب
خدا به دخترِ پیغمبرش ، پسر داده
از آنچه وصف توان کرد ، خوبتر داده
به حکمِ سرمد ، سویِ سرآمدِ ثقلین
رَویم و گوییمش تهنیت برای #حسین
به عجز گفت که همراهِ خود مرا ببرید
مریض را به شفاخانه ، از وفا ببرید
مرا اُمید بُوَد کز دعایِ پیغمبر
شَوَم غریق ، به دریایِ رحمتِ داور
ز راهِ مهر ، به اذن خدای – جلّ جلال -
سوار کرد وِ را جبرئیل بر سرِ بال
به نزد احمدش آوَرْد ، تهنیت گویان
نمود بهرِ پیمبر ، قضیّه را عنوان
بگفت : بینِ من و او ، اُخوّتی باشد
مرا ز درگهت ، اُمّیدِ رحمتی باشد
دعا نما که خداوندِ قادر و متعال
به فطرس از رهِ احسان ز نُو دهد پر و بال
رسولِ حق چو شنیدی ، مصائبِ فطرس
نگه ز لطف و کرم کرد جانبِ فطرس
نخست عرضه نمودش نبی ، ولایِ علی
بلادرنگ بلی گفت و داد دل به علی
سپس رسول بفرمود : رُو ، به سویِ حسین
بخواه حاجتت از حق به آبرویِ حسین
بمال بال و پرت را به #گاهوارة او
که مشکلِ تو شود حل به یک اشارة او
فرشته رفت به سویِ حسین و می نالید
به #مهدِ #خون_خدا بالِ خویش را مالید
ز فیضِ او ، به رگش خونِ تازه شد جاری
گرفت بال و پر ، از لطفِ حضرت باری
به سوی عرش روان گشت و گفت با دلِ شاد
مرا ز بندِ بالایا ، حسین کرد آزاد
دوباره فطرسِ والا به عرش یافت حضور
در آسمان به #عتیق_الحسین شد مشهور
نمود عهد به جبرانِ این عنایتِ او
هر آنکسی ز وفا رفت بر #زیارتِ او
وَ یا به زادة زهرا ، درود گفت و سلام
نماید این همه ، ابلاغ بر امامِ همام
سلامِ ما به حسین و به خونِ حنجرِ او
به جدّ و مادر و باب و به نسلِ اطهرِ او
به دهر « #ایزدی » از او زیارتش طلبد
به آخرت ز عنایت ، شفاعتش طلبد امیر ایزدی