هدایت شده از هیئت فدائیان رهبر چاهورز
14.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پر بیننده ترین کلیپ در کانال آپارات هیئت🔼 با ۱۰،۴۸۰ مرتبه بازدید
کلیپ تصویر سازی شده از عواقب گناه جنسی "لواط"
که از تقطیع سخنرانی های سال ۱۳۹۰ ایراد شده حجت الاسلام آهنین جان در هیئت فدائیان رهبر چاه ورز تهیه شده است.
مادربزرگ مادری را در زبان محلی (دی خالو=مادر دائی) و در اصطلاح عامیانه "بی بی" صدایش می کنند.
دی خالو اخلاقهای خاص خودش را داشت، حیائی مثال زدنی داشت و از #عکاسی هم خوشش نمی آمد. یک خصلت خوبی که داشت همیشه #تنقلات و یا #خرما در آستینهای بلند لباس محلی اش می گذاشت و به ما سر می زد.
یک روز در میان هم می آمد، یک روز را به خانه ما اختصاص داده بود و یک روز را به خانه خاله ام که آنها هم در محله ی دیگری زندگی می کردند.
هر روز آرزو می کردیم که دی خالو سر برسد و روزهایی که نوبت خانه ی ما بود از ظهر منتظرش بودیم و جلوی درب حیاط کیشیک می دادیم، از دور که پیدا می شد ذوق زده به استقبالش می شتافتیم و او هم ما را در آغوش می گرفت و سخت بوسه بارانمان نموده و از آنچه در آستین داشت سخاوتمندانه میهمانمان می کرد.
من هم از او یاد گرفته ام و هرجا برای تبلیغ می روم مقداری تنقلات در جیبم می گذارم و به یاد او به کودکان و نوجوانان هدیه می کنم.
مردم آوازه او را شنیده بودند و همه از شجاعت مثال زدنی اش یاد می کردند،از روزگار جوانی اش می گفتند و از درگیری تن به تنش با پلنگی در کوهستان تعریف و تمجید می کردند که از پلنگ نترسیده و فرار نکرده بلکه شجاعانه ایستاده و با او گلاویز شده و با سنگ دندانهای پلنگ را شکسته تا شکارش نشود.
پدربزرگ مادری را در زبان محلی "باخالو" (=پدر دائی) می خوانیم، او پیرمردی زحمت کش بود که غالب عمرش را به چوپانی و کاشت نخل گذرانده بود، و درختان نخل او هنوز که هنوز است پس از سالهای سال که او دار فانی را وداع گفته، شیرینی رطبش زبانزد خاص و عام است و باقی الصالحاتیست برایش.
او عاشق #حافظ و #سعدی بود و همواره اشعار حافظ را می نوشت و در کلاهش می گذاشت و وقتی به صحرا برای چوپانی و رسیدگی به نخلستان می رفت با خودش زمزمه می کرد.
وقتی ما بچه ها دورش جمع می شدیم با اشعار داستان گونه سعدی ما را هم نصیحت می کرد و هم سرگرم.
پیرزن و پیرمرد دوست داشتنی ای بودند، دی خالو در سال ۱۳۸۵ بر اثر سرطان فوت کرد و چند سال بعد باخالو هم بخاطر مشکلات ریوی در سال ۱۳۹۳ جان داد.روحشان شاد و یادشان گرامی.
#چاهورز
#هیئت_فدائیان_رهبر_چاهورز
#چاهورز
#هیئت_فدائیان_رهبر_چاهورز
#جلسه_هفتگی
#شبهای_جمعه
#چاهورز#بیرم#لامرد#علامرودشت#شیخ_عامر#بالاده#مهر#گله_دار#دهنو#اشکنان#دهشیخ#لار#اوز#خنج#گراش
#مادر #علیرضا_آهنین_جان
ابوذر شریعتی
سال سوم طلبگی بود، استادی #افغانستانی داشتم با نام استاد مومنی، استادی تیزهوش با حافظه ای قوی و به نوعی #کتابخانه ای سیّار بود. نویسندگان بزرگی همچون استاد #محمدرضا_حکیمی کتابهایشان را قبل از چاپ به او میدادند تا تصحیح کند.
ذهنیت خوبی از #دکتر_علی_شریعتی نداشتم، برخی اساتید و مقدسین، ایشان را ایده آل بچه های انقلاب نمیدانستند، برای همین هم اشتیاقی برای مطالعه آثارش نداشتم.
روزی از استاد مومنی پرسیدم: من حال و حوصله #شریعتی را ندارم، لطفا خلاصه اش را به من بگو تا در بحث ها از آن استفاده کنم.
استاد خنده ای ملیح کرد و گفت: همین که میبینید محصول تفکر شریعتی ست، همین #انقلاب_اسلامی.
گفتم: چطور؟
جواب داد: شریعتی مخالف #ظلم بود، انقلاب اسلامی هم. شریعتی مخالف #استکبار و #استعمار بود، انقلاب اسلامی هم. شریعتی به #ایستادگی و #مقاومت تا سرنگونی ظلم معتقد بود، انقلاب اسلامی هم.شریعتی بدنبال کمک به #مستضعفین و برپایی حکومت #استکبارستیز بود، انقلاب اسلامی هم همینطور است.
گفتم: پس چرا آنها که #طرفدار غربند و استکبار، پرچم شریعتی را بلند میکنند و مقدسین علیه او(شریعتی) سخن می رانند؟
گفت: از بیخبریست، نه طرفداران غرب و لیبرال دوستان آثارشریعتی را خوانده اند و نه مقدسین از تفکر او خبردارند.
#کتاب_ابوذر_مردی_از_ربذه را از شریعتی خواندم.نفسم در سینه حبس شد، چه حس و انقلاب عجیبی از متن شریعتی در نقش #جندب_بن_جناده(ابوذرغفاری) در کالبدم بوجود آمد.این روزها که هرکسی به بیت المال چنگ میزند، احساس عمیق کردم که جای ابوذرها چقدر خالیست و نیاز مبرم به ابوذر داریم تا ایمانشان خواب را از چشمان #معاویه_صفتان، تاراج کنندگان بیت المال و این فامیل بازی های مسئولین و...برباید.
هر کس کتاب ابوذر مردی از ربذه را بخواند، دیگر فردی بی احساس به جامعه نخواهد بود و فریاد همین اباذرها ره را به بیگانه خواهد بست.
تا به امروز این کتاب را در جاهای مختلفی که سخنرانی داشته، معرفی کرده ام. نفس مسیحایی شریعتی در جان این جملات عمیق ،دَمِتان را دوباره گرم خواهد کرد.
ما نیاز دوباره به #انقلاب داریم، انقلاب #خودباوری_ملی،#انقلاب_اقتصادی، #اجتماعی، #فرهنگی
ما دوباره محتاج نهضتیم، #نهضت #مبارزه با #نفوذ، استکبار، #لیبرال و ... که بنزین این موتور محرک میتواند #ابوذر باشد... بخوانید #کتاب #ابوذر_مردی_از_ربذه
#علیرضا_آهنین_جان
مسجد امام علی(ع) شهر قشم
۲۹ خرداد ۹۹
جلسات با برکت
چهارسال قبل ، وقتی برای اولین بار در ماه مبارک رمضان در روستای طبل شهرستان قشم وارد شده بودم، رفیقی بنام صیّاد تهمتن که اهل فسا بود و باصفا مرا با خانه حاج توفیق محبّتی آشنا کرد، افرادی در سنین مختلف دور هم نشسته بودند و بترتیب ورقی از قرآن میخواندند. بعضی در قرائت ضعیف تر و بعضی بسیار خوب بودند. قاریان بسیار دلسوزانه و صبورانه راهنمای ضعیف تر ها بودند. با خودم گفتم کاش این روش قرائت در حسینیه های ما هم مرسوم میشد.چرا که در حسینیه های ما یک یا چند قاری از پشت میکروفن میخوانند و بقیه یا حرف میزنند یا برای خودشان میخوانند و اینطور میشود که خیلی از خانمها و آقایانی که شاید چهل سال کمتر یا بیشتر در این مجالس نشسته اند در یادگرفتن قرآنشان تاثیری نکرده است.
بعد از ماه مبارک رمضان هر شب دوشنبه و شب جمعه همین جمع دور هم جمع میشوند و دو جزء قرآن میخوانند و مثل بعضی دیگر قرآن را نمیبوسند و در تاقچه قرار نمیدهند تا رمضان دیگر. امروز آن کودکان و نوجوانانی که در قرائت ضعیف تر بودند دیگر مُلّای قرآن شده اند.
پارسال رمضان که رفتم مولوی عبدالمهیم از سرباز سیستان و بلوچستان هم آمده بود، او حافظ قرآن است و شاعر و برای اقامه نماز تراویح به مساجد اهل سنت می رود.
امسال هم تشریف آوردند و من خاطرات شعر سال قبل را برایشان زنده کردم و ایشان هم شعری در وصف آن مجمع قرآنی فی البداهه سرودند.
اینجا طبل است و مردم تا سحر بیدارند، رفت آمد میکنند، در جلسات قرآن مساجد و خانه ها شرکت میکنند ، دید و بازدید و صله رحم دارند.
من هم بعد از قرائت قرآن کریم در مسجد حضرت فاطمه الزهرا (س) در جمع شیعیان پاک و مومن ، همراه با قاریان مسجدمان حسین آقا و هومن حبش زاده و عباس یزدانمهر راهی خانه آقای حاج توفیق محبتی و جمع برادران عزیز و دوست داشتنی اهل سنت مان میشویم تا مثل این چهارسال با هم قرائت قرآن داشته باشیم.
برخی افراد این جمع را با ذکر اسامی ثبت میکنم تا به یادگار بماند: حاج توفیق محبتی، حاج محمد شریف ایرانی ، حاج عباس، یونس و محمد ایرانی ، محمد رشاد و عبدالمعزّ فرزندان توفیق، احمد و اسماعیل(دامادهای توفیق)، محمدرشاد ، حاج محمد امین فروزان ، محمد حیّ ، حاج ملا حسن (امام جمعه اهل سنت روستای هفترنگو) حاج محمد مرادی، محمد محمدی، حاج صالح
در پایان هر ختم قرآن، سوره توحید به هرکس افتاد او در مجلس بعد به میمنت شیرینی خواهد داد و امشب به نام آقای محمدمحمدی نوه دختری آقای فروزان افتاد.
در تصاویر عکسها را میبینید و آخرین عکس ، تصویری از شعر آقای حافظ عبدالمهیم است.
علیرضا_آهنین_جان
۲/خرداد/۱۳۹۸