#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#زمینه
بند 1️⃣
خواب راحت ندارم بابایی
استراحت ندارم بابایی
پیرشدم زود به هم سنوسالام
هیچ شباهت ندارم بابایی
یادته اون روزا مینشستم روی دوش تو
یادته اون روزا جام همش بود تو آغوش تو
حرفامو میزدم بعضی وقتا توی گوش تو
اما حالا بگذریم
از زخم پا پگذریم
اون روزی که گم شدم
توی صحرا بگذریم
بند2️⃣
روز وشب با غم تو میسوزم
خنده هات مونده یادم هنوزم
گریه و لکنت و درد پهلو
بعد تو این شده حال و روزم
یادته من چقد گریه کردم دم رفتنت
یادته تو حرم پر شد از عطر پیراهنت
یادته دستمو حلقه کردم دور گردنت
اما حالا بگذریم
دستم بالا بگذریم
از سیلی شد صورتم
مثل زهرا بگذریم
بند3️⃣
خسته از این همه اتفاقم
خسته از اینهمه درد و داغم
هرجاگریه میکردم بابایی
تازیونه میومد سراغم
تا صدات میزدم میزدن خواهرت رو بجام
تا صدات میزدم میزدی از رو نیزه صدام
بسکه خوردم زمین جای سالم نمونده برام
اما حالا بگذریم
از این حرفا بگذریم
بسه دیگه درد دل
کی از اینجا میبریم
🔸️شاعر:
#حسین_نوری
✅كانال كربلايي علي سلماني↙️
لينک تلگرام
t.me/alisalmani59
لينک سروش
Sapp.ir/alisalmani59
لینک ایتا
eitaa.com/alisalmani59
لینک گپ
https://gap.im/alisalmani59
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#_نوحه
#سبک:سنگین
عمه زینب به خدا خونه دلم
دیگه بعده بابا محزونه دلم
میدونی عمه یتیمی مشکله
طفل بی بابا همیشه خون دله
عمه دیگه نگو بابا سفره
گل من نمیدونی که پرپره
عمه بابامو چرا سر بریدن
اونو رو خاکا چرا میکشیدن
عمه دیدم که رگاش پاره شده
همه اهل بیتش آواره شدن
کی با چکمه رفته رو پیکر اون
کی بریده شاهرگ حنجر او
به سرش عمه چرا سنگ میزدن
چرا اسبا رو بابا میدویدن
عمه زینب به خدا خونه دلم
دیگه بعده بابا محزونه دلم
کی دیده سرکه بریده باشه باز
بخونه سوره ی قرآن ونماز
(یه نگاه کن رونیزه سربریده بابام قرآن میخوانه
عمه بگو به سربریده ی بابام سنگ نزنن اما کسی نیست
بداداین یتیمه حسین برسه)
چراکشتند عموعباس من و
عمه کی چیده گل یاس من و
برادر اکبرم وکی سریرید
مرغک شیرخوارم وکی پر برید
(چراعلی اکبرم نمیاد عمه جانم
چراهم بازیم علی اصغر نمیاد عمه جانم
اینقدر باسربریده حرف زد
اینقده برا عمه وخرابه نشینان روضه خوند
رباب آمد سکینه بنت الحسین آمد
همه دوراین دخترحلقه زدن
هرکی میخواد بایه زبونی این دختر وآروم کنه
اما یتیم دلشکسته است آروم نمیشه...
نیمه شب دلش هوای بابا حسین کرده
اونقده گریه کردتا سربریده اومد
دیگه سربریده رو دید رفت آروم آروم جلو
با دستای کوچکش این سر رو به سینه گذاشت )
الهی بابا که قربونت بشم
قربون چشمای پرخونت بشم
چراحرف نمیزنی بادخترت
داره پرپر میشه بالای سرت
بابا بامن حرف بزن دارم میمیرم
باباجون خسته شدم ازاین سفر
باباجون رقیه رو باخود ببر
باباجون گوشواره هام یادت میاد
تومدینه خنده هام یادت میاد
اما دیگه حالا افسرده شدم
دختری خسته وپژمرده شدم
بابا من وببر بابا خسته شدم
بابا بخاطر من عمه زینب وتازیانه زدن...
یادگارداداشم ناله نزن
الهی من نباشم ناله نزن
آخه صبر زینبم حدی داره
میدونی خونه دوچشمام می باره
بس جون بابا پاک کن اشکاتو
دیگه آماده ی تازیانه باش
آتیش صبرو دیگه زبونه باش
عزیزم فردا توسیلی میخوری
سیلی باصورت نیلی میخوری
فرداروزمین صحرامیدوی
پابرهنه روی خارا میدوی
فرداباما سرباباتم میاد
سربی پیکرباباتم میاد
نکنه عمه دیگه ناله کنی
گل چشماتو پراز ژاله کنی
عمه زینب بخدا خونه دلم
دیگه بعد بابا محزون دلم....
✅كانال كربلايي علي سلماني↙️
لينک تلگرام
t.me/alisalmani59
لينک سروش
Sapp.ir/alisalmani59
لینک ایتا
eitaa.com/alisalmani59
لینک گپ
https://gap.im/alisalmani59
#حضرت_رقیه
#مصائب_شام
از غم هجر پدر ناله کشیدن سخت است
طعنه از حرمله و شمر شنیدن سخت است
چقدر بر تن تو زخم بیابان مانده
من بمیرم، به روی خار دویدن سخت است
چقدر جسم شما آب شده بی بی جان
غل و زنجیر به دنبال کشیدن سخت است
چشم تار تو شده علت افتادن ها
نیمه شب باشد و تاریک، ندیدن سخت است
تو که از عمر کمت خیر ندیدی بی بی
مثل زهرا، چقدر زود خمیدن سخت است
چقدر پشت سر قافله ها جا ماندی
این همه درد کشیدن، نرسیدن سخت است
به نوک نیزه نظر می کنی و می گویی:
دل از این ماه دل آرام بریدن سخت است
🔸️شاعر:
#وحید_محمدی
✅كانال كربلايي علي سلماني↙️
لينک تلگرام
t.me/alisalmani59
لينک سروش
Sapp.ir/alisalmani59
لینک ایتا
eitaa.com/alisalmani59
لینک گپ
https://gap.im/alisalmani59
#حضرت_رقیه
#بحر_طویل
#ولادت
سحری روشن و عاشق/سحری غرق شقایق/سحری چاک گریبان/و شبی خیره و حیران/همه آفاق گل افشان
و زر افشان و چراغان و غزل خوان/همه لبریز زِ آوازِ هَزاران
دشت ها غرق ترنّم/پُرِ گلهای تبسم/زِ مِیِ نوش ترین خُم/به ترانه/به تلاطم
سحری ریخته از بامِ فلک دامنی از ماه/به هر راه/به هر کوچه شبانگاه/چه نوری است/چه طوری است/در این خاک/چه هنگامه ی شوری است
که در حلقه ی گیسوی ستاره/زمان/ لحظه ی احساس/زمین تکّه ی الماس/پر از عطر گل یاس ترین یاس
شگفتا از این بزم/از این فرش/از این عرش تر از عرش/اگر هوش رمیده/وَ گر عقل پریده/وَ گر دل برمیده/ز طربخانه ی سینه/پی دل های دگر تا به مدینه/به نگین شب رؤیایی هر دیده ی بی خواب/شب بارش مهتاب/دَرِ خانه ی ارباب/چه نوری است/چه شوری است/چه طوری است/در این خانه چه هنگامه ی شوری است
ببین قبله نما را/که گم کرده خودش را و منا را و صفا را/وَ ز سر تا به قدم غرق نیاز است و دو دستش که دراز است/ بدین خانه که در هاله ی راز است
در این بزم معطر/در این مستی یکسر/چه بی تاب/چه مجنون/چه شیدا/شده لیلا/شده اکبر
چه مبارک سحری هست و چه فرخنده شبی هست/همین شب/که شد
از عشق لبالب/وَ گلِ خنده شکوفاست به رخساره ی زینب/و خدا دانَد از آن چشم تماشایی بیدار/وز آن قامت سرشار زِ دلدار/وز آن چهره ی یوسف کُشِ بی تاب/علمدار/چه طوفان شده بر پا به دلش/در دَمِ دیدار/در این شامِ بهاری/نه صبری نه قراری/پُر از لحظه شماری/چه مشتاق/چه بی خویش/قدم می زند و منتظر عطر دل انگیز و دل افروز گل ناز حسین است/چه شعری است/چه نوری است/چه طوری است/چه هنگامه ی شوری است
چه شد باز/که در باز شد و لحظه ی اعجاز شد و محشری آغاز شد و دید که در حُله ای از برگ گل یاس/و پیچیده به قنداقه ای از شهپر جبریل امین/در آغوش حسین بن علی/یاس ترین/ناز ترین جلوه که دیده است/به چشمی که ندیده است به جز روی حسینش
دو چشمش گُل دریاست/چه شیوا و ثریاست/دل آراست/تماشایی و بابایی و تنهاست/وَ ناگاه ابوالفضل رو کرد به انبوه فرشته و فرمود : اَلا باغ ملائک/و ای فوجِ فرشته/که دگر دور و برِ غنچه ام این گونه مگردید مریزید گُل از شوق مرقصید/مبادا که به بال و پر خود ناز کنیدش/که شاید رُخَش آزرده شود/از نفَسِ گرم و پَرِ نرم/که این گُل بُوَد حساس تر از معنی احساس/و آئینه تر از آینه در بوسه ی یک آه/و ای آه/از این آینه دوری/وَ مبادا که عبوری/کُنی از گرد رُخِ یاس تر از یاس
و ای شبنم شیرین منشین/بر سرِ گلبرگی از این غنچه/که ترسم که کبودش کند این بار که با توست چنین/خدایا چه گل است این/که شیرینِ دل است این/در این چهره بگو کیست/بگو این مَثَلِ کیست/همه محو/همه مات/همه واله و حیرانِ ابوالفضل/که زینب به نم اشکی و با سینه ی پر آه و دلی سخت غمین/گفت چنین/با پسر ام بنین/ای پسر فاطمه عباس ببین/دخترک ناز حسین بن علی نَه/که همان گوهر مفقود و همان مادر رنجور/که می بود حدیث فدک و غصبِ فدک/زخمِ دل حضرت زهرا و نمک/همانی که به هر صبح و به هر شام/فقط صحبت او بود/همان خانه/همان شعله/همان دود/همان است که باز آمده امروز.....
🔸️شاعر:
#حسن_لطفی
✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️
لينک تلگرام
t.me/alisalmani59
لينک سروش
Sapp.ir/alisalmani59
لینک ایتا
eitaa.com/alisalmani59
لینک گپ
https://gap.im/alisalmani59
لینک روبیکا
https://rubika.ir/alisalmani59