eitaa logo
کانال رسمی کربلایی علی سلمانی
454 دنبال‌کننده
6 عکس
3 ویدیو
1 فایل
✔کانال رسمی کربلایی علی سلمانی✔ 🎬فایل های تصویری 🎤فایـل هـای صـوتی 📆اعــلام جــلــســات #استان_هرمزگان 📱 t.me/alisalmani59 📱 sapp.ir/alisalmani59 📱 https://rubika.ir/alisalmani59 📱 instagram.com/alisalmani_official ادمین: @alisalmani1359
مشاهده در ایتا
دانلود
(س) عمه زینب خواب دیدم پدرم می آید بار دیگـر به بـرم تاج سرم می آید نور در چشم به خون منتظرم می آید آنکه از دوری او خون جگرم می آید در شـب تـار ، امیـد سحرم می آید پـدرم نور دو چشمـان ترم می آید آن که در ماتـم او شعله ورم می آید خواب دیدم پدرم آمده عمـه به کنارم ، گل زیبای بهارم ، پدرم فخـر همه ایل و تبارم ، شده پایان شب تارم ، شده نو بار دگر صبـر و قرارم ، شعـف افتاده به اندام نزارم ، نه به دل واهمه دارم ، نه دگر غصه در این سینه گذارم ، که فقط دل به دلِ آن شهِ برگشته سپارم ..... نگهم بر نگهش بود و ، به رخسـار مهش بود و ، به موهای سفید و سیهش بود و ، به دنبالِ رهش بود و ، که لبخنـد امیدی به لبش دیدم و ، اندوه ز رُخَم چیدم و ، خندیدم و ، از او چو شنیدم ، که مرا باز صدا زد گل بابا ، رقیه ، گل بابا تو رهـا کن دگر این ناله و گریه ، پدرت آمده پیشت ، که نوازش بکند موی پریشت ، بنهـد مرهمکی بر دل ریشت ، نزند غصه دگرباره به نیشت ، ببر این لحظه فقط نام خدا را . عمه زینب خواب دیدم پدرم می آید پدرم گفت و منم درد درون گفتم و گفتم ز جدایی ، که پدر جان تو کجایی ، مگر از من نرسد بر تو صدایی ، که دگر سـویِ منِ خستـه نیایی ، که نمانده به تنم قوت و نایی ، شده کارم ز غمت نوحه سرایی ، شده این قصة هر شب ، که مرتب ، ببـرم نام تو بر لب ، که بسـوزم من از این غصة پُر تب ، که نتابد به شبم اختر و کوکب ، تو بپرس حال من از عمـة دل شکسته زینب .... گفتمش عمه مرا گفته پدر ، رفته سفر ، این چه سفر بوده که دیگر ، نروَد سر ، نه تو هستی نه علی اکبر و اصغر ، نه علمـدار دلاور ، نه برادر نه عمویم ، که کشد دست به مویم ، چه بگویم ، که شده اشک بصر زینت رویم ، که رُخَم با نمِ خونابه بشویم ، چه بگویم چه بجویم ، نه امیدی نه پناهی ، به خدا مُردَم از این دیده به راهی ، که بیایی و نگاهی به منِ خسته نمایی ، گره از این دلِ وامانده گشایی ، تو امید دل مایی ، تو بیا رفع نما از سرِ کودکان بلا را . عمه زینب خواب دیدم پدرم می آید با پدر درد دلی کردم و گفتم بنِگر صـورت نیلی ، که مرا بی تو زدند ضربت سیلی ، به رهِ کوفه و در شام اسیری ، نه امیری ، نه وزیری ، نه ترحـم به کبیر و نه صغیری ، تو مگر داد من از دسـت ستم پیشه بگیری ، دلِ من خون شده از فرقة کافر ، تو بیا یا که مرا بر ، برهانم پدر از دسـت ستمگر ، به دو دستت بنشان دست مرا جان پیمبر ، ببر همراه خودت نزد علی اکبر و اصغر ، که دلم تنگ برادر ، شده این لحظة آخر ..... خواب زیبای من عمه به سر آمد ، نه کنارم پدر آمد ، نه از او یک خبر آمد ، فقط این کلبة ویرانه به چشم و نظر آمد ، که مرا موسـم گریه به دو چشمان تر آمد ، که اگر گریه کنم یا که بنالم ، بنماید پدرم پرسش حالم ، شود این گریه مگر راه وصالم ، شده جان دادن من پاسخ خونین به سئوالم ، بنما عمه حلالم ، که نبینم گل رخسار شما را . عمه زینب خواب دیدم پدرم می آید عاقبت تشت زر آمد ، به خرابه قمر آمد ، شب تاریک رقیه سحر آمد ، چو به مهمانی دختر ، پدر آمد ، نه بدن بود و نه دستی ، فقط این دفعه سر آمد ، که سرشکِ گُل معصومه در آمد ، آنچه را دیده به خواب درنظر آمد ، به خودش گفت که وقت سفر آمد ، گهِ پرواز به این بال و پر آمد ، گریه کرد گریه چنان کز بدنش جان به در آمد .... سـروری شـرح غمی کهنه سـرودی ، به نواخوانی یک گفت و شنـودی ، که عزا تازه نمودی ، دل حضار به غمنامه ربودی ، به غمِ محفل پٌر غصه فزودی ، که حسین در عوضش باب شفاعـت بگشاید ، به تو و هر که در این غمکده آید ، به لبش کار رقیه را ستاید ، دو سه قطره به سرِ گونة خود روان نماید ، تو بخوان به لب دعا را ، همة اهل عزارا . عمه زینب خواب دیدم پدرم می آید 🔸️شاعر: ✅كانال كربلايي علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59
سحرگاهان بهر دیدن من در میان طبق آفتاب آمد بدامانِ طفل کوچک خود، اندر آن دل شب رأس باب آمد بیا عمه آه و زاری کن، به مرگ من سوگواری کن عمه جان زینب، عمه جان زینب فرو ریزد مثل دُرّ گهر اشک چشم پدر روی دامانم هم او گیرد بوسه از رخ من، من هم از لب بوسه بستانم بیا عمه آه و زاری کن، به مرگ من سوگواری کن عمه جان زینب، عمه جان زینب خداوندا اره شد جگرم همره پدرم می روم امشب به تن امشب کهنه پیرهنم می شود کفنم عمه جان زینب بیا عمه آه و زاری کن، به مرگ من سوگواری کن عمه جان زینب، عمه جان زینب پس از رنج راه شام غم و آنهمه ستم و وادی صحرا از این ویران با دو دیدۀ تر می روم به بر مادرم زهرا بیا عمه آه و زاری کن، به مرگ من سوگواری کن عمه جان زینب، عمه جان زینب ✅كانال كربلايي علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59
بابا، دخترت از دنیا بریده بدون تو خوشی ندیده ببین همه موهام سفیده بابا، این دلم افروخته بابایی چشام به در دوخته بابایی خیلی دلم سوخته بابایی من و تو غم نشوندن دل من و شكوندن با آتیش تو خیمه دامنم و سوزوندن عموم كجاست ببینه چی بر سرم آوردن حق بده تا بمیرم معجر و از سرم بردن بابا، مگه نگفتی بر می گردم بیا می خوام دورت بگردم عمه رو خیلی خسته كردم بابا خوشی به قلبم دست رد زد یه بی حیا بهم لگد زد بدی نكردم، ولی بد زد ✅كانال كربلايي علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59
یه روز یه باغبون بود که خیلی مهربون بود یه باغی داشت که عشق زمین و آسمون بود یه روز یه عده گلچین گلخونشو سوزوندن به جای اون همه گل یه چندتا غنچه موندن ____________ توغنچه های لاله یه غنچه بود سه ساله همیشه غرق شبنم همیشه غرق لاله یه عده میرسیدن دنبالش میدویدن الهی بمیرم اونو روخاکا میکشوندن ____________ یه شب توی خرابه خواب بود و خواب گل دید عطر گلاب اشکش تاآسمونا رسید ______________ یه وقت تو گریه ها دید در خرابه واشد سر گل و آوردن خرابه کربلا شد سر و گذاشت روزانوش زبان به شکِوِه واکرد عزیز من گل من کی سرتو جدا کرد ✅كانال كربلايي علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59
بند 1️⃣ خواب راحت ندارم بابایی استراحت ندارم بابایی پیرشدم زود به هم سن‌وسالام هیچ شباهت ندارم بابایی یادته اون روزا مینشستم روی دوش تو یادته اون روزا جام همش بود تو آغوش تو حرفامو میزدم بعضی وقتا توی گوش تو اما حالا بگذریم از زخم پا پگذریم اون روزی که گم شدم توی صحرا بگذریم بند2️⃣ روز وشب با غم تو میسوزم خنده هات مونده یادم هنوزم گریه و لکنت و درد پهلو بعد تو این شده حال و روزم یادته من چقد گریه کردم دم رفتنت یادته تو حرم پر شد از عطر پیراهنت یادته دستمو حلقه کردم دور گردنت اما حالا بگذریم دستم بالا بگذریم از سیلی شد صورتم مثل زهرا بگذریم بند3️⃣ خسته از این همه اتفاقم خسته از این‌همه درد و داغم هرجاگریه میکردم بابایی تازیونه میومد سراغم تا صدات میزدم میزدن خواهرت رو بجام تا صدات میزدم میزدی از رو نیزه صدام بسکه خوردم‌ زمین جای سالم نمونده برام اما حالا بگذریم از این حرفا بگذریم بسه دیگه درد دل کی از اینجا میبریم 🔸️شاعر: ✅كانال كربلايي علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59
:سنگین عمه زینب به خدا خونه دلم دیگه بعده بابا محزونه دلم میدونی عمه یتیمی مشکله طفل بی بابا همیشه خون دله عمه دیگه نگو بابا سفره گل من نمیدونی که پرپره عمه بابامو چرا سر بریدن اونو رو خاکا چرا میکشیدن عمه دیدم که رگاش پاره شده همه اهل بیتش آواره شدن کی با چکمه رفته رو پیکر اون کی بریده شاهرگ حنجر او به سرش عمه چرا سنگ میزدن چرا اسبا رو بابا میدویدن عمه زینب به خدا خونه دلم دیگه بعده بابا محزونه دلم کی دیده سرکه بریده باشه باز بخونه سوره ی قرآن ونماز (یه نگاه کن رونیزه سربریده بابام قرآن میخوانه عمه بگو به سربریده ی بابام سنگ نزنن اما کسی نیست بداداین یتیمه حسین برسه) چراکشتند عموعباس من و عمه کی چیده گل یاس من و برادر اکبرم وکی سریرید مرغک شیرخوارم وکی پر برید (چراعلی اکبرم نمیاد عمه جانم چراهم بازیم علی اصغر نمیاد عمه جانم اینقدر باسربریده حرف زد اینقده برا عمه وخرابه نشینان روضه خوند رباب آمد سکینه بنت الحسین آمد همه دوراین دخترحلقه زدن هرکی میخواد بایه زبونی این دختر وآروم کنه اما یتیم دلشکسته است آروم نمیشه... نیمه شب دلش هوای بابا حسین کرده اونقده گریه کردتا سربریده اومد دیگه سربریده رو دید رفت آروم آروم جلو با دستای کوچکش این سر رو به سینه گذاشت ) الهی بابا که قربونت بشم قربون چشمای پرخونت بشم چراحرف نمیزنی بادخترت داره پرپر میشه بالای سرت بابا بامن حرف بزن دارم میمیرم باباجون خسته شدم ازاین سفر باباجون رقیه رو باخود ببر باباجون گوشواره هام یادت میاد تومدینه خنده هام یادت میاد اما دیگه حالا افسرده شدم دختری خسته وپژمرده شدم بابا من وببر بابا خسته شدم بابا بخاطر من عمه زینب وتازیانه زدن... یادگارداداشم ناله نزن الهی من نباشم ناله نزن آخه صبر زینبم حدی داره میدونی خونه دوچشمام می باره بس جون بابا پاک کن اشکاتو دیگه آماده ی تازیانه باش آتیش صبرو دیگه زبونه باش عزیزم فردا توسیلی میخوری سیلی باصورت نیلی میخوری فرداروزمین صحرامیدوی پابرهنه روی خارا میدوی فرداباما سرباباتم میاد سربی پیکرباباتم میاد نکنه عمه دیگه ناله کنی گل چشماتو پراز ژاله کنی عمه زینب بخدا خونه دلم دیگه بعد بابا محزون دلم.... ✅كانال كربلايي علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59
پدر تا شام رفتن با تو   حیران کردنش با من پریشان کردنش با تو   پشیمان کردنش با من اگر این شهر تاریک است   من از آلِ خورشیدم اگر شب پُر شده اینجا   چراغان کردنش با من   به نیزه آیه خواندن با تو و  تفسیر با زینب به محمل خطبه‌ها با عمه  طوفان کردنش با من همین‌ که پایِ من وا شد به کاخش با عمو گفتم خیالت تخت از این کاخ  ویران کردنش با من به جانت کم نیاوردم  به اَبرو خَم نیاوردم اگر می‌خندد آن نامرد‌  گریان کردنش با من من از این شهر و این ویران  زیارتگاه می‌سازم مزارم گنجِ شام است و  نمایان کردنش با من پدر در این سفر خیلی  به عمه زحمتم اُفتاد به جایِ من بگو با او  که جبران کردنش با من شنیدم که سراغت را رباب از عمه می‌گیرد به گوشِ مادرم گفتم  که مهمان کردنش با من نمی‌آید به لب جانم  سَرَم را تا نگیری تو عزیزم دامنش با تو  فقط جان کندنش با من 🔸️شاعر: ✅كانال كربلايي علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59
آن شب که نگاهش به سربی بدن افتاد ناله زد ویادش زتن بی کفن افتاد فریاد زدای عمه ببین باب نکویم یکبار دگرگوشۀ چشمش به من افتاد ازنالۀ اوشد همه آفاق پرازغم آتش به سراپردۀ بیت الحزن افتاد وقتی که نگاهش به سر غرقه بخون بود چون مرغک بی بال به پرپر زدن افتاد چون شمع شب افروز شرر داشت دل او پروانه صفت سوخت وازسوختن افتاد دیدند که دُردانۀ سالار شهیدان جان دادزداغ وپدروازسخن افتاد با داغ رقیه دل شب اوشب امّ مصائب یکبار دگر درغم ورنج ومحن افتاد دیگر مگو ازاین غم جان سوز «وفایی» بس کن که شرر بر دل هر مرد وزن افتاد 🔸️شاعر: ✅كانال كربلايي علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59
ای آسمانیان پدرم را ندیده اید سردار عشق،تاج سرم را ندیده اید؟ آه ای ستاره های شب تار غربتم خورشید روشن سحرم را ندیده اید؟ دردشت های بی کسی وکوره راه غم نور امید وراهبرم را ندیده اید؟ گفتند با سرآمده دنبال دخترش درراه شام ، همسفرم را ندیده اید؟ دل بسته ام به وصل رخش،ساکنان عرش جان زجان عزیزترم را ندیده اید؟ بال وپرم کبود شده ازستم ، شما مرهم گذار زخم پرم را ندیده اید؟ وقتی زروی ناقه فتادم، میان دشت خونابه هایی ازجگرم را ندیده اید؟ ازبس دویده ام به روی خارهای راه از پا فتاده ام ،پدرم را ندیده اید؟ جزنیمه جان نمانده که تقدیم اوکنم صاحبدل نکو سیرم را ندیده اید؟ فردا بگو رقیه به محشر «وفایی» مرثیه خوان شعله ورم را ندیده اید؟ 🔸️شاعر: ✅كانال كربلايي علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59
دختری در کنج ویران دیدگانش سوی در بود با دلِ بشکسته ی خود منتظر بهر پدر بود بار دیگر ، گشته از غم ، آسمانش بی ستاره از فراقِ ، روی بابا ، می کند ناله دوباره ای پدر جان ای پدر جان ای پدر بابا حسین جان دختری بیدار باشد در هوای روی بابا در نسیم آه ِ زینب می کند حسّ روی بابا رأسِ خونین ، گردد امشب ، میهمان دختر خود می نوازد ، روی او را ، با گلِ چشم تر خود ای پدر جان ای پدر جان ای پدر بابا حسین جان ماه شب های غم انگیز جلوه کرده گوهر او روی نیزه بوده امّا در طبق آمد سر او پرده بردار ، تا ببیند ، روی بابا را رقیه شعله ور کرد ، با نگاهش ، سوز دلها را رقیه ای پدر جان ای پدر جان ای پدر بابا حسین جان در میان اشک و اندوه ناگهان قطعِ صدا شد سر به یک سو او به یک سو جانش از پیکر جدا شد در خرابه ، شور و غوغا ، شد بپا از ماتم او تر شد از خون ، بار دیگر ، چشم بابا در غم او ای پدر جان ای پدر جان ای پدر بابا حسین جان oo 🔸️شاعر: "یاسر" ✅كانال كربلايي علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59
بابائی آخه کجایی  –  میکشه منو جدائی گریه هام دست خودم نیست خواب دیدم  رو نیزه هایی  –  نزدیکه یه ماهه که رفتی سفر نداری ز حال دخترت خبر راستی روسریم ببین پاره شده اومدی برام یه روسری بخر شده جای من خرابه -وعده ی ما وقت خوابه نمی خوای بیای عیادت -دیدن یتیم ثوابه می دونستی؟چند شبه تب میکنم با دل شکسته لب لب میکنم به دلم افتاده که امشب میای سر و وضعم و مرتب میکنم عمه زده به موهام- میاد امشب دیگه بابام پاک بکن با تای م(عج)ر-یه کمی خون رو لبهام دختری که سوخته زیبا نمیشه زانوی شکسته که تا نمیشه پایی که هزار تا آبله داره  – برای دختر تو پا نمیشه شده فرصتی فراهم -بشینیم روبروی هم هر دو تائیمون یتیمیم- گریه میکنیم براهم چرا انقدر عوض شدی بابا مثل من موندی به زیر دست و پا؟ پاشو تا بریم به دخترا بگم –  من بابا دارم ببینید بچه ها بابا اون شب که نبودی- منو پیدا کرد یهودی موهام و کشید داد زد- شده سر تا پام کبودی چشمت و دور دید و بازوم و شکست فاطمه بودم و پهلوم و شکست جای انگشتر اون رو چشمامه یه جوری زد طاق ابروم و شکست 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی كربلايي علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
چه آشفته گیسو شدی نازنینم چشای قشنگت رو زخمی نبینم چقدر این روزا کم شده گیسوانت خبر دارم افتاده آتیش به جانت خبر دارم اشک تو در آورده یکی از ما که هر دفه سیلی خورده تو رفتی و گوشواره ی دخترا رفت تو رفتی و امنیت معجرا رفت همون لحظه که بردن انگشترت رو یکی داشت می زد خلخال دخترت رو همونکه سرت رو جدا کرده از تن رد پنجه ش افتاده رو صورت من همونکه به باد کتک من رو بسته می دونم تو گودال رو سینه ت نشسته 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی كربلايي علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
ویران‌نشین شدم که تماشا کنی مرا  مثل قدیم در بغلت جا کنی مرا  گفتم می‌آیی و به سرم دست می‌کشی  اصلاً بنا نبود ز سر وا کنی مرا  آن شب که گم شدم وسط نیزه‌دارها  می‌خواستم فقط که تو پیدا کنی مرا  از آن لبی که دور و برش خیزرانی است  یک بوسه‌ام بده که سر و پا کنی مرا  با حال و روز صورت تغییر کرده‌ات  هیچ انتظار نیست مداوا کنی مرا  معجر نمانده است ببندم سر تو را  پیراهنت کجاست که بینا کنی مرا  وقتی که ناز دخترکت را نمی‌خری  بهتر اسیر زخم زبان‌ها کنی مرا  حالا که آمدی تو؛ به یاد قدیم‌ها  باید زبان بگیری و لالا کنی مرا  عمّه ببخش دردسر کاروان شدم  امشب کمک بده که مهیّا کنی مرا  🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
دلم خوش بود بر عمه، که او را دست کم دارم بیابان است و تاریک است و تازه ترس هم دارم لباسم پاره و سرما مرا بدجور آزرده چه بد... گرمای آغوش عمو را باز کم دارم همیشه وقت مشکل های سخت و وقت تنهایی توسل بر علی و فاطمه، چون عمه ام دارم توسل کردم و آمد به سویم مادرم زهرا رسید و گفتمش باید که فرصت مغتنم دارم چه میبینم؟! خمیده آمدی؟! من درد یادم رفت سوال از ماجرای کوچه و درب حرم دارم نپرس از حال من، بابا ندارم، بعد عاشورا... دو چشم تار و روی نیلی و آوای بم دارم خدایا بازهم دارد، صدای زجر می آید چه ترسی از صدای پای او در هر قدم دارم به زیر چادرت مادر مرا پنهان کن و برگرد ازین ملعون، کبودی در تنم چندین رقم دارم به پهلویم لگد خورد و ببین یا فاطمه دیگر شبیه تو ازین پس من همیشه قد خم دارم برو مادر برو اما اگر دیدی تو بابا را بگو از قول من، بعد از تو هر ثانیه غم دارم 🔸️شاعر ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
نمی‌دانم از این ویران نشین داری خبر یا نه نمی‌دانم که می‌مانم عزیزم تا سحر یا نه سفر کردی بدونِ من نگفتی پیر می‌گردم تو که کُشتی مرا می‌آیی آخر از سفر یا نه از آنچه بر سرم آمد از این کوچه به آن کوچه نمی‌دانم که بشناسی مرا بارِ دگر یا نه شنیدی ؟ جانِ بابا گفت این همسایه بر طفلش تو هم می‌گویی از نیزه به من جانِ پدر یا نه گرسنه راه می‌رفتم گرسنه خواب می‌رفتم بگو نان خشک‌ها را دیده‌ای در هر گذر یا نه چرا در شهر بد هستند  با طفلانِ بی بابا بگو دیدی که می‌خندند بر این خونجگر  یا نه دلم می‌خواست از دستِ عمویم آب می‌خوردم کمی هم روضه می‌خواندم به گوش مَشک ، دریا نه عمو با پشت ، چندین بار از ناقه زمین خوردم نمی‌دانم که می‌میرم از این دردِ کمر یا نه بیابان بود و تنهایی و ترس و زجر و تاریکی به من می‌گفت میایی خودت ای دردِسر  یا نه خودم می‌آمدم اما نمی‌دانم چرا می‌زد بگویم از شبی که زد  برایت بیشتر یا نه چه زود اُفتاد دندانهای شیری‌اَم میان راه فقط این نه ، ببین مانده برایم مویِ سر یا نه سرِ سجاده می‌گفتی شبیهِ مادرم هستی شدم حالا شبیه مادرِ در پشتِ در یا نه تو هَم آن پیرزن دیدی که مویم را کشید و گفت : ببینم شانه می‌آید به مویِ شعله‌ور یا نه 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
دخترت امشب از این ویرانه راحت می شود آه دور عمه جانم باز خلوت می شود میزبان دختر ، پدر هم با سر آمد سر زده بهتر از این هم مگر اصلا ضیافت می شود هر چه آمد بر سرم را با دل و جان می خرم مثل زهرا مادرم سهمم شهادت می شود پیر کردم عمه را امشب مرا حتما ببر دخترت دارد پدر ، اسباب زحمت می شود میهمان اولی تو که نمی خندی به من مانع درد دلم وقتی که لکنت می شود صبح فردا تازه می فهمند از عالم که رفت ... صبح فردا شام از داغم قیامت می شود صبح فردا کعب نی ها استراحت می کنند دارد از دستم غل و زنجیر راحت می شود صبح فردا زجر گیرد مژدگانی از یزید خون من مثل تو بانی کرامت می شود باز جا می مانَد از این قافله دردانه ات اربعین محروم از فیض زیارت می شود 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
بابا خوش‌آمدی دیر آمدی به دیدنم اما خوش‌آمدی اینجا خرابه است ای خاکی، ای مسافر صحرا خوش‌آمدی ویران‌نشین شدم مهمان من برای به تماشا خوش‌آمدی تنهاترین من حالا به دیدن من تنها خوش‌آمدی هرچند بی‌سری اما مشخص است سراپا، خوشامدی در دشت دیدمش پس در مقام زائر زهرا خوش‌آمدی بغضم امان نداد حرفی دگر بگویمت، الّا؛ خوش‌آمدی بی‌ما چه می‌کنی؟ بابای من به نیزه‌ی اعدا چه می‌کنی؟ ای ماه شام تار در آسمان روشن نی‌ها چه می‌کنی؟ اصغر که رفتنی‌ست بهر دوجرعه آب تمنا چه می‌کنی؟ با گریه کعبه گفت؛ یابن‌الحرم به دیر و کلیسا چه می‌کنی؟ چوب است پاسخت بر روی نیزه ها مگر آوا چه می‌کنی؟ ای تشنه‌لب بگو با داغ تشنه مردن سقا چه می‌کنی؟ حالا به هوش باش گفتی که دخترم تو بگو تا چه می‌کنی! تا زجر می‌کشم هی فکر می‌کنم که چرا زجر می‌کشم؟ از کاروان جدا از اهل کاروان که جدا زجر می‌کشم در شام و کوفه نه! بعد از تو - آه - در همه‌جا زجر می‌کشم از صبح تا به شب یا زخم می‌شمارم یا زجر می‌کشم بالا نمی‌رود دستم، اگر که وقت دعا زجر می‌کشم از ترس کعب‌نی آهسته و بدون صدا زجر می‌کشم این کل روضه است؛ چون زجر می‌کشید مرا زجر می‌کشم 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
سورة کوثرِ امام حسین جلوة مادرِ امام حسین نمکِ لشگرِ امام حسین نازنین دخترِ امام حسین ای بزرگ قبیلة عشاق یا رقیه توئی «هوالرزاق» دست پروردة عقیله توئی صاحبِ شوکتی جلیله توئی نازدارِ همه قبیله توئی پایِ معشوقِ خود قتیله توئی صاحبِ صحن وبارگاهی تو بر گنهکارها پناهی تو می بری دل ز دلبرانِ حرم ای میاندارِ دخترانِ حرم خونِ ما نذرِ آستانِ حرم ای فدایت مدافعانِ حرم شود آیا که رو سپید شوم در دفاع از حرم شهید شوم رویت آئینه دارِ زهرا بود گیسوانت ضریحِ بابا بود اولین چادرت چه زیبا بود در بغل کردنِ تو دعوا بود تو خودت قبلگاهِ حاجاتی دستگیری ، رقیه ساداتی این عمو ها بد عادتت کردند رویِ شانه زیارتت کردند گریه ها بر اسارتت کردند چون نبودند غارتت کردند به تو سیلی زدند چند نفر روبرویِ سرِ علی اکبر ای زمین خورده ، ضربه ها خوردی ضربه ها را تو بی هوا خوردی بی هوا بین کوچه ها خوردی مثلِ مادر ز چند جا خوردی چند جا ناقه ات محاصره شد معجرِ پارة تو مسخره شد چه کسی گفته خواب بود افتاد؟؟ بی حیا بی هوا تورا هُل داد نشد آخر کنی کمی فریاد کاش عمو بود تا کند امداد بعد از آن پهلویِ تو خوب نشد سوزش گیسوی تو خوب نشد چند روزه سپید شد مویت وارثِ مادراست پهلویت مانده یک جایِ دست بر رویت لای دستانِ ضجر گیسویت تک و تنها تورا زد و آوَرد بین آغوش عمه پَرتت کرد همه جا را غبار می دیدی چهره ها را تو تار می دیدی همه را نیزه دار می دیدی پنجه را در شکار می دیدی لعنتی داد زد سرت را بُرد چنگ انداخت ، معجرت را بُرد عمه دیگر سرِ تو را می بست سِفت تر معجر تورا می بست زخم هایِ پرِ تورا می بست چند جا پیکرِ تو را می بست گفتی عمه، بهم نریز بگو چیست معنایِ این کنیز بگو 🔸شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
خسته شدم از تنهایی بابا خوبه که اینجایی باید ببینن اونا که گفتن نداره بابایی بی تو یه روز خوش ندیدم نمیدونی چیا کشیدم به خاطر لباس پارم از شامیا طعنه شنیدم آه.کم شده توو این سفر موی سرمن بابایی دیگه نپرس از معجر من بابایی بابا بابا حسین مظلوم دل غرق غم و هجرونه اینجا برا من زندونه حال منه بی بابارو تنها دل شب میدونه پاهامو آبله گرفته دستمو سلسله گرفته خیلی دلم از خنده های سنان و حرمله گرفته آه.میدونم چرا پراز خوونه لب تو دیده مجلس شرابو زینب تو بابایی بابا بابا حسین مظلوم توو اون دل شب ترسیدم هی دور خودم چرخیدم جز سیلی محکم بابا چیز دیگه ای نشنیدم اینا همون سقیفه هستن راه منو توو صحرا بستن از بغضشون با دست سنگین دندون شیریمو شکستن آه.دخترت از شدت غم نیمه جوونه مثل زهرا مادر تو قدکمونه بابایی بابا بابا حسین مظلوم 🔸️شاعر: ؟؟؟ ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
ای به دستت تیغِ صلح و انتقام مرتضی یا اباصالح بیا یا اباصالح بیا روضه خوانِ روضه ی لب تشنه ی کرببلا یا اباصالح بیا یا اباصالح بیا جامه ی مشکی بپوشید، سینه را غم آمده ماه ماتم آمده ماه ماتم آمده تسلیت یابن الحسن ماه محرم آمده ماه ماتم آمده ماه ماتم آمده کوفه شد دارِ مکافات من ای مولای من یاحسین آقای من یاحسین آقای من کُن حَذر از کوفه، برگرد ای همه دنیای من یاحسین آقای من یاحسین آقای من ای حسین جان این دیار پُر محن آخر کجاست در نگاهم آشناست در نگاهم آشناست زينب من اين دیار پُر محن دشت بلاست قتلگاهم کربلاست قتلگاهم کربلاست قرص ماهِ من بیا به روی دامانم نشین حال و روزم را ببین حال و روزم را ببین صورتم نیلی و پایم خون و آهم شد حزین حال و روزم را ببین حال و روزم را ببین رو سیاه و پُر گناه و غرقِ در آه و بَدم ربی العفو الحسین ربی العفو بالحسین هر چه هستم من، ولی بر دَرگهِ شاه آمدم ربی العفو الحسین ربی العفو بالحسین ای برادر این دوطفل من فدایِ اصغرند هدْیْه های خواهرند در رَه آزادگی بُگذَشْته از جان و سرند هدْیْه های خواهرند عمه دستم را رها کن تا که من یاری کنم بر عمو کاری کنم بر عمو کاری کنم دست خود را من سپر وقت گرفتاری کنم بر عمو کاری کنم بر عمو کاری کنم در میانِ معرکه، از خون سر دارم وضو ای عمو جانم عمو ای عمو جانم عمو از فَرس افتاده ام، دیگر ندارم رنگ و بو ای عمو جانم عمو ای عمو جانم عمو روی دست من زدی پرپر علیِ اصغرم بی قرار و مضطرم بی قرار و مضطرم شد سه شعبه قاتل تو ای گُل نازِ حرم بی قرار و مضطرم بی قرار و مضطرم ای تمامِ حاصل و اُمّید لیلا اکبرم شِبه طاها اكبرم شِبه طاها اكبرم پیکَرت شد پیش چِشمم ارباً اربا اکبرم شِبه طاها اكبرم شِبه طاها اكبرم خیز و بِنْگَر حال من را ای پناه خواهرم ای علمدار حرم ای علمدار حرم گَشته زائر بر تَنِ غرقِ به خونَت مادرم ای علمدار حرم ای علمدار حرم امشب از عرش خدا، بانگ عزا آید به گوش شام تیره سر مشو شام تیره سر مشو دیگر از فرط عطش، رفته علی اصغر زِ هوش شام تیره سر مشو شام تیره سر مشو امشبی را چون امان عالمی، دارد امان غم بِبار ای آسمان غم بِبار ای آسمان عصر فردا میشود جِسمَش شکار دشمنان غم بِبار ای آسمان غم بِبار ای آسمان میروی از خیمه ها و میکنم بر تو نگاه وعده ی ما قتلگاه وعده ی ما قتلگاه بعدِ تو دیگر ندارم، من در اين صحرا پناه وعده ی ما قتلگاه وعده ی ما قتلگاه ای زنان باید به دورِ ذوالجناح شیوَن کنید کار مولا شد تمام کار مولا شد تمام بعد از اين رَخت اسارت را دگر بر تن کنید كار مولا شد تمام کار مولا شد تمام آسمان خون و زمين خون و جهان غوغا شده شام عاشورا شده شام عاشورا شده در غمِ شاه شهيدان روضه خوانْ زهرا شده شام عاشورا شده شام عاشورا شده از فراقِ کربلا باشد به سینه ناله ها کربلا یا کربلا کربلا یا کربلا حَقِ این ماه عزا، کُن اربعین روزی ما کربلا یا کربلا کربلا یا کربلا 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59