eitaa logo
کانال رسمی کربلایی علی سلمانی
552 دنبال‌کننده
6 عکس
3 ویدیو
1 فایل
✔کانال رسمی کربلایی علی سلمانی✔ 🎬فایل های تصویری 🎤فایـل هـای صـوتی 📆اعــلام جــلــســات #استان_هرمزگان 📱 t.me/alisalmani59 📱 sapp.ir/alisalmani59 📱 https://rubika.ir/alisalmani59 📱 instagram.com/alisalmani_official ادمین: @alisalmani1359
مشاهده در ایتا
دانلود
خاک در قنبرم، حیدری ام حیدری ریزه خور این درم، حیدری ام حیدری رزق به دستان اوست، ساقی و صاحبْ سبوست مست میِ کوثرم، حیدری ام حیدری از دم قالوا بلىٰ، با کرم مرتضی فاطمه شد مادرم، حیدری ام حیدری اصلِ اصول خداست ، نفسِ رسول خداست شیعه ی پیغمبرم، حیدری ام حیدری به چه مبارک شده، با خط خوش حک شده بر روی انگشترم، حیدری ام حیدری مِهر علی منجلی است، حجت سید علی است پشتِ سر رهبرم، حیدری ام حیدری هرکه بپرسد مرا، کیست تو را ناخدا؟ نام علی می برم، حیدری ام حیدری راه و مسیرم علی است، نور ضمیرم علی است نعره کشد باورم، حیدری ام حیدری قهر کند یا عطا، درد دهد یا شفا هر چه دهد می خرم، حیدری ام حیدری حب علی آبروست، صحن نجف آرزوست در به در حیدرم، حیدری ام حیدری ذکر علی چون عسل، شد سخنم از ازل تا نفس آخرم، حیدری ام حیدری 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
روزگاری می شود با گریه و غم زنده ام من همین که مجلس روضه بیایم زنده ام چند ماهی می شود چشم انتظارش بوده ام با امید نوکریِ در محرم زنده ام کام من را مادرم با خاک تربت باز کرد سال ها با تربت شاه دو عالم زنده ام چای روضه، باطنا آب بقایم می شود تا که می نوشم از این کوثر دمادم زنده ام جامه های زینتی اصلا نمی خواهم، فقط در لباس مشکی و شال عزایم زنده ام در تعارض بین مرگ و زنده بودن مانده ام در خیابان مرده ام، در زیر پرچم زنده ام آمده ماه محرم محتشم می خوانم و باز هم با مقتل ابن مقرم زنده ام با لب تشنه میان قتلگاه افتاده بود تا ابد با گریه بر این داغ اعظم زنده ام 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
دلم خوش بود بر عمه، که او را دست کم دارم بیابان است و تاریک است و تازه ترس هم دارم لباسم پاره و سرما مرا بدجور آزرده چه بد... گرمای آغوش عمو را باز کم دارم همیشه وقت مشکل های سخت و وقت تنهایی توسل بر علی و فاطمه، چون عمه ام دارم توسل کردم و آمد به سویم مادرم زهرا رسید و گفتمش باید که فرصت مغتنم دارم چه میبینم؟! خمیده آمدی؟! من درد یادم رفت سوال از ماجرای کوچه و درب حرم دارم نپرس از حال من، بابا ندارم، بعد عاشورا... دو چشم تار و روی نیلی و آوای بم دارم خدایا بازهم دارد، صدای زجر می آید چه ترسی از صدای پای او در هر قدم دارم به زیر چادرت مادر مرا پنهان کن و برگرد ازین ملعون، کبودی در تنم چندین رقم دارم به پهلویم لگد خورد و ببین یا فاطمه دیگر شبیه تو ازین پس من همیشه قد خم دارم برو مادر برو اما اگر دیدی تو بابا را بگو از قول من، بعد از تو هر ثانیه غم دارم 🔸️شاعر ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
آمده موسم تنهایی و حیران شده ام دادم از دست تو را، سخت پریشان شده ام رفتی و بعد تو من پاره گریبان شده ام نظری کن چقدر بی سر و سامان شده ام چشم بد بعد تو دنبال من افتاد حسین خواهرت را نکند برده ای از یاد حسین؟! چند مرکب پیِ من پشت سرم تاخته اند عده ای چشم به سوی حرم انداخته اند این طرف روی تنت کوه سنان ساخته اند سنگ دل ها سرفرصت به تو پرداخته اند یک نفر هستم و از چند طرف درگیرم به خود فاطمه سوگند که بی تقصیرم رکن من بودی و از رکن و اساس افتادم کعب نی خوردم و عشق تو نرفت از یادم " زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم" گم شده بین شلوغی سخن و فریادم شاهدی داد زدم... گریه کنان می گفتم با صدایی که گرفته سویشان می گفتم: جوشن مانده به روی بدنش را نبرید سخت جا رفته... عقیق یمنش را نبرید با سر نیزه توان سخنش را نبرید هر چه بردید ولی پیرهنش را نبرید بگذارید نگاهی به سویش بندازم لااقل چادر خود را به رویش بندازم 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
با وجود این همه رسوایی و خودخواهی ام هم کنارم ماندی و هم می کنی همراهی ام با خودم گفتم من آلوده را رد می کنی ذوالکرم بودی و دیدم واقعا می خواهی ام رحمت موصوله ات حتی به من هم می رسد با وجود این همه کم کاری و کوتاهی ام هر چه می گردم فقط حب تو پیدا می شود بین اشعار و نماز و روزه و مداحی ام گر به قول اهل غفلت روضه ها گمراهی است تا خود محشر به دنبال همین گمراهی ام مادرت با خط زیبای خودش روز ازل سر در این سینه ام حک کرده "ثاراللهی ام" هر کسی در درگهت منصوب بر کاری شده من سگ عباس، در دربار شاهنشاهی ام با توکل بر خدا و با دعای مادرت اربعین، سوی حرم پای پیاده راهی ام در روایت آمده ماهی برایت گریه کرد پس بدون اشک هایم پست تر از ماهی ام من چه می فهمم چه آمد بر سرت در علقمه؟! در بساط روضه ات در اوج نا آگاهی ام 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
ما در این دنیا پی جاه و جلالی نیستیم اهل شکوه کردن از رنج و ملالی نیستیم پخته ی عشقیم، در دوران کالی نیستیم با محمد جاودانیم و زوالی نیستیم خورده بخت ما گره با رحمة للعالمین ذکر طوفانی ما یا رحمة للعالمین از همه سیریم الا رحمة للعالمین ظرف مان خالی شود هم دستْ خالی نیستیم ما اگر در راه پر نور ولایت مانده ایم با دعاهای محمد پر صلابت مانده ایم با عنایت زیر باران محبت مانده ایم تشنه و بی کس زمان خشک سالی نیستیم گشته ایم از لطف احمد آشنای اهل بیت مبتلای احمدیم و مبتلای اهل بیت بچه های ما همه یک جا فدای اهل بیت قوم سلمانیم، قوم بی کمالی نیستیم جان احمد در حقیقت هست جان فاطمه در دو عالم هست شیعه در امان فاطمه ما نمک گیریم... محشر در جنان فاطمه... ... غیر کوثر در پی جام حلالی نیستیم شیخ آورده حدیثی را که از پیغمبر است: از صراطِ روز محشر رد شدن دردسر است برگ تضمین عبور از آن ولای حیدر است غافل از این نقل زیبای امالی نیستیم ¹ باطن سیر به سوی حق همان سیر علی است بیشتر از ما خدا گوینده ی خیر علی است هر کجا باشیم راه حق مگر غیر علی است؟! حق مداریم و پی هر قیل و قالی نیستیم ذاکر عشقیم با قرآن، اسیر احمدیم آیه آیه راوی خط غدیر احمدیم با برائت از سقیفه در مسیر احمدیم پیرو آن دو خبیثِ لاابالی نیستیم پیر عشقیم امتحان عاشقی پس داده ایم نام حیدر که وسط باشد همه آماده ایم عبد دربار نجف هستیم، رعیت زاده ایم ما علی داریم بی مولی الموالی نیستیم شمس تابان امامت منجلی باشد بس است یک ولی الله در عالم ولی باشد بس است نائب صاحب زمان سید علی باشد بس است با ولی باشیم در راه ضلالی نیستیم هم چنان پای همان قول و قرار سابقیم در نگهداری از این مکتب سراپا عاشقیم راوی دین با روایات امام صادقیم غیر از این شیوه پی کسب تعالی نیستیم می رسد بوی غریبی از مدینه با نسیم در کنار گنبد و ایوان طلای یک حریم طرح صحن جامع شیخ الائمه می کشیم بی خیال آن حریم و آن اهالی نیستیم آخرش این فتنه را از ریشه در می آوریم حرف آل الله باشد بال و پر می آوریم سر بخواهند این قبیله کوه سر می آوریم بنده ایم و اهل ترک امتثالی نیستیم عاقبت همدرد یار بی قرینه می شویم دسته جمعی کارگرهای مدینه می شویم مرهمی کوچک برای زخم سینه می شویم منتظر هستیم، اهل بی خیالی نیستیم 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
همیشه هر شب جمعه به سینه غم دارم حرارتی است قدیمی که در دلم دارم اگرچه دستِ تهی دارم و گدا طبعم دلِ شکسته ی خود را که دستِ کم دارم میان نامه ی من خالی است از خوبی گناه و جرم و خطا را همه رقم دارم مرا به حُرمتِ موسی الرضاست می بخشید خوشم که رعیتم و شاهِ ذوالکرم دارم به امرِ حضرت سلطان، حسین می گویم به لطف فاطمه ارباب محترم دارم حسین گفتم و جان و دلم به جوش آمد مرا ببخش، فقط اشک تازه دم دارم نشد که زائر کرب و بلا شوم، باشد دلم خوش است میان دلم حرم دارم برات کرب و بلایم به دست عباس است دوباره مُلتمس دامنِ علمدارم 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
پا شدی از میان این بستر، نکند اتفاقی افتاده؟! بسته‌ای چادرت به دور کمر، نکند اتفاقی افتاده؟! پا شدی تا کمی قدم بزنی، آب و جارو به این حرم بزنی بازویت خوب شد مگر مادر؟! نکند اتفاقی افتاده؟! دست خود را نگیر بر دیوار، کار این خانه را به من بسپار زینبت که نمرده است آخر، نکند اتفاقی افتاده؟! نان نپز جان من خطر دارد، سرفه‌هایت فقط ضرر دارد... ...نان نپز بین دود و خاکستر، نکند اتفاقی افتاده؟! رحم کن بر دل حسن بس کن، شانه بر موی من نزن بس کن دست خود را تکان نده دیگر، نکند اتفاقی افتاده؟! لیلة القدر... باطنِ قرآن، به لبت آمده است الرحمن چه شده شأن سوره‌ی کوثر؟ نکند اتفاقی افتاده؟! دست زخمی خود به آب نزن، تا بشویی خودت حسین و حسن تو چرا نور خانه‌ی حیدر؟ نکند اتفاقی افتاده؟! به تن خود لباس نو کردی، روی لب یاس خنده آوردی بهتری؟ نه... نمی‌کنم باور، نکند اتفاقی افتاده؟! بوی رفتن گرفته کاشانه، پَرشکسته... نَپَر از این لانه عزم کردی بدون ما به سفر، نکند اتفاقی افتاده؟! غصه‌ام را چرا دوتا کردی؟ صحبت از عصر کربلا کردی روضه خواندی..‌‌ دلم شده مضطر، نکند اتفاقی افتاده؟! دستبافت به من سپردی و... روضه‌ها را خودت شمردی و... ...گفتی از داغ بوسه بر حنجر، نکند اتفاقی افتاده؟! 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
ما در این دنیا پی جاه و جلالی نیستیم اهل شکوه کردن از رنج و ملالی نیستیم پخته ی عشقیم، در دوران کالی نیستیم با محمد جاودانیم و زوالی نیستیم خورده بخت ما گره با رحمة للعالمین ذکر طوفانی ما یا رحمة للعالمین از همه سیریم الا رحمة للعالمین ظرف مان خالی شود هم دستْ خالی نیستیم ما اگر در راه پر نور ولایت مانده ایم با دعاهای محمد  پر صلابت مانده ایم با عنایت زیر باران محبت مانده ایم تشنه و بی کس زمان خشک سالی نیستیم گشته ایم از لطف احمد آشنای اهل بیت مبتلای احمدیم و مبتلای اهل بیت بچه های ما همه یک جا فدای اهل بیت قوم سلمانیم، قوم بی کمالی نیستیم جان احمد در حقیقت هست جان فاطمه در دو عالم هست شیعه در امان فاطمه ما نمک گیریم... محشر در جنان فاطمه... ... غیر کوثر در پی جام حلالی نیستیم شیخ آورده حدیثی را که از پیغمبر است: از صراطِ روز محشر رد شدن دردسر است برگ تضمین عبور از آن ولای حیدر است غافل از این نقل زیبای امالی نیستیم ¹ باطن سیر به سوی حق همان سیر علی است بیشتر از ما خدا گوینده ی خیر علی است هر کجا باشیم راه حق مگر غیر علی است؟! حق مداریم و پی هر قیل و قالی نیستیم ذاکر عشقیم با قرآن، اسیر احمدیم آیه آیه راوی خط غدیر احمدیم با برائت از سقیفه در مسیر احمدیم پیرو آن دو خبیثِ لاابالی نیستیم پیر عشقیم امتحان عاشقی پس داده ایم نام حیدر که وسط باشد همه آماده ایم عبد دربار نجف هستیم، رعیت زاده ایم ما علی داریم بی مولی الموالی نیستیم شمس تابان امامت منجلی باشد بس است یک ولی الله در عالم ولی باشد بس است نائب صاحب زمان سید علی باشد بس است با ولی باشیم در راه ضلالی نیستیم هم چنان پای همان قول و قرار سابقیم در نگهداری از این مکتب سراپا عاشقیم راوی دین با روایات امام صادقیم غیر از این شیوه پی کسب تعالی نیستیم می رسد بوی غریبی از مدینه با نسیم در کنار گنبد و ایوان طلای یک حریم طرح صحن جامع شیخ الائمه می کشیم بی خیال آن حریم و آن اهالی نیستیم آخرش این فتنه را از ریشه در می آوریم حرف آل الله باشد بال و پر می آوریم سر بخواهند این قبیله کوه سر می آوریم بنده ایم و اهل ترک امتثالی نیستیم عاقبت همدرد یار بی قرینه می شویم دسته جمعی کارگرهای مدینه می شویم مرهمی کوچک برای زخم سینه می شویم منتظر هستیم، اهل بی خیالی نیستیم ۱. شیخ طوسی در کتاب امالی از پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) نقل می کند: هنگامی که روز قیامت می شود و صراط بر روی جهنم نصب می گردد. هیچ کس نمی تواند از روی آن عبور کند مگر اینکه جوازی در دست داشته باشد که در آن ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) باشد و این همان است که خداوند می گوید: «و قفوهم انهم مسئولون» 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک آیگپ https://iGap.net/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
آمده موسم تنهایی و حیران شده ام دادم از دست تو را، سخت پریشان شده ام رفتی و بعد تو من پاره گریبان شده ام نظری کن چقدر بی سر و سامان شده ام چشم بد بعد تو دنبال من افتاد حسین خواهرت را نکند برده ای از یاد حسین؟! چند مرکب پیِ من پشت سرم تاخته اند عده ای چشم به سوی حرم انداخته اند این طرف روی تنت کوه سنان ساخته اند سنگ دل ها سرفرصت به تو پرداخته اند یک نفر هستم و از چند طرف درگیرم به خود فاطمه سوگند که بی تقصیرم رکن من بودی و از رکن و اساس افتادم کعب نی خوردم و عشق تو نرفت از یادم " زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم" گم شده بین شلوغی سخن و فریادم شاهدی داد زدم... گریه کنان می گفتم با صدایی که گرفته سویشان می گفتم: جوشن مانده به روی بدنش را نبرید سخت جا رفته... عقیق یمنش را نبرید با سر نیزه توان سخنش را نبرید هر چه بردید ولی پیرهنش را نبرید بگذارید نگاهی به سویش بندازم لااقل چادر خود را به رویش بندازم 🔸️شاعر ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
بر نفس خود دچارم، یابن الحسن اغثنی عبدی خرابکارم، یابن الحسن اغثنی در غفلت از قیامت، با شعله‌ی جهالت آتش گرفته بارم، یابن الحسن اغثنی تاریک و روسیاهم، افتاده قعر چاهم ای شمس روزگارم، یابن الحسن اغثنی از شرم ناگزیرم، از شرم سر به زیرم از شرم بی‌قرارم، یابن الحسن اغثنی جز رحمت نگاهت، جز گرمی پناهت آرامشی ندارم، یابن الحسن اغثنی ای ذوالکرم می‌آیی؟ بالاسرم می‌آیی هنگام احتضارم؟ یابن الحسن اغثنی هستم فقیر خوانت، بر لطف بی‌کرانت خیلی امیدوارم، یابن الحسن اغثنی مانند والدینم، گریه‌کنِ حسینم این است اعتبارم، یابن الحسن اغثنی عقده گشاییم کن، کرب و بلاییم کن دلتنگ آن دیارم، یابن الحسن اغثنی 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
تمام عمر خود، آزار دیدم جهان را بر سرم آوار دیدم عزیزان خدا را خوار دیدم میان مجلس اغیار دیدم چهل منزل که نه، عمری حزینم چهل سال است من چله نشینم شبانه روز، یاد اربعینم همیشه چشم خود، پُربار دیدم کنارِ گریه دوشادوش ماندم فقط خیره شدم، خاموش ماندم گمانم ساعتی بیهوش ماندم همینکه آب، بالاجبار دیدم شده اشکم روان، با که بگویم غمِ هفت آسمان با که بگویم ازین داغ گران با که بگویم حرم را بر سرِ بازار دیدم الهی که زنی مضطر نماند میان کوچه، بی یاور نماند اگر هم ماند، بی معجر نماند خودم این درد را ناچار دیدم ازین غصه گریبان می دهم چاک میان خنده های قوم ناپاک عقیله عمه ام را بر روی خاک... به زیر کعب نی، بسیار دیدم نرفت از تن، نشانِ سلسله... نه نرفت از گوش، صوتِ هلهله... نه نرفت از خاطر من، حرمله... نه از آن ملعون غمی دشوار دیدم مداوا کرد چشم تار ما را تسلا داد قلب زار ما را خدا خیرش دهد، مختار ما را سر شمر و سنان بر دار دیدم رباب و گریه اش... ای داد، ای وای صدای گریه ی نوزاد، ای وای کشیدم از جگر فریاد ای وای... پرِ گهواره را هر بار دیدم نمی دانم، گمانم خواب بودم میان خیمه ها بی تاب بودم مریض اما پیِ ارباب بودم به حال زار، داغ یار دیدم به روی سینه اش دیدم دویدند تنش را سمت گودالی کشیدند سرش با خنجر کندی بریدند خودم دیدم، اگرچه تار دیدم بمیرم عاقبت انگشترش را لباسِ دستباف مادرش را عبا، عمامه ی پیغمبرش را میان دکه ی تجار دیدم 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59