eitaa logo
کانال رسمی کربلایی علی سلمانی
452 دنبال‌کننده
6 عکس
3 ویدیو
1 فایل
✔کانال رسمی کربلایی علی سلمانی✔ 🎬فایل های تصویری 🎤فایـل هـای صـوتی 📆اعــلام جــلــســات #استان_هرمزگان 📱 t.me/alisalmani59 📱 sapp.ir/alisalmani59 📱 https://rubika.ir/alisalmani59 📱 instagram.com/alisalmani_official ادمین: @alisalmani1359
مشاهده در ایتا
دانلود
گر نخیزی تو زجا،کارحسین سخت تر است نگران حَرَمَم ،آبرویم در خطر است قامتِ خم شده را هر که ببیند گوید: بی علمدار شده ،دستِ حسین بر کمر است داغ اکبر رمق از زانوی من بُرد ولی بی برادر شدن از داغ پسر سخت تر است دست از جنگ کشیدند و به من میخندند تو که باشی به بَرَم باز دلم گرم تر است نیزه زار آمده ام یا تو پُر از نیزه شدی؟! چو ملائک بدنت پُر شده از بال و پر است پیشِ من با سر مُنشَق شده تعظیم نکن که خدا هم ز وفاداری تو با خبر است علقمه پر شده از عطر گل یاس، بگو مادرم بوده کنارت که حسین بی خبر است   به تو از فاصله ی یک قدمی تیر زدند قد و بالایِ رَسا هم سببِ دردسر است اصغر از هلهله کردن بدنش میلرزد گر بداند که تو هستی کمی آرام تر است تیر باران که شدی یادِ حسن افتادم دستت افتاده ز تن،فرق تو شق القمر است وعده ی ما به نوک نیزه به هر شهر و دیار که به دنبال سرت خواهرمان رهسپر است 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
شام ظلمت‌زده را بوی سحر می‌آید عود و اسپند بیارید، پدر می‌آید دارد این دختر ماتم‌زده مهمان عمه خیز و آماده کن آئینه و قرآن عمه ظرفی از آب مهیا کن و بسپار به من می‌رسد تشنه و رنجور پدرجان عمه.. راس خورشید به دیدار قمر می‌آید عود و اسپند بیارید، پدر می‌آید اشک از دیده‌ی رنجیده فشانم امشب تا که خاموش شود آتش جانم امشب پنجه بر موی پدر می‌کشم امشب تا صبح بر ترَک‌های لبش بوسه نشانم امشب خونِ‌دل‌های من امشب ز بصَر می‌آید عود و اسپند بیارید، پدر می‌آید عمه‌جان، غربتِ چشمان پدر کشت مرا خیزران و لب و دندانِ پدر کشت مرا شهر شام از غم هجران پدر می‌سوزم کربلا هم لب عطشان پدر کشت مرا دارد از چشم ترم خونِ جگر می‌آید عود و اسپند بیارید، پدر می‌آید دیگر از جانِ خود ای عمه‌ی خوبم، سیرم کرده هجران پدر، داغ برادر پیرم دیگر از بهر خدا عمه ! حلالم بنما امشب از شوق ملاقات پدر می‌میرم عمرِ این دختر مظلومه به سر می‌آید عود و اسپند بیارید، پدر می‌آید تا سحر خون دل از دیده‌ی تر می‌ریزم یک‌دَم از ناله‌ی جان‌سوز نمی‌پرهیزم عمه زینب، پدرم تا به حرم وارد شد یاورم باش که در محضر او برخیزم آهِ سوزانِ مرا امشب اثر می‌آید عود و اسپند بیارید، پدر می‌آید امشب از لطف خدا گنج گُهر دارم من سر نگو، در بغلم رشکِ قمر دارم من دخترانی که مرا بی‌پدرم می‌خوانند گو بیایند، ببینند پدر دارم من دارد از جانب معشوق خبر می‌آید عود و اسپند بیارید، پدر می‌آید 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
بسم‌الله الرحمن الرحیم در بقیع قبر حسن آوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد آسمان شهر یثرب تار شد هرچه شد بین در و دیوار شد صحن اینجا کمتر از جنت نبود (بشکند دستی که ویرانش نمود) چشم اهل‌البیت گوهر بار شد هرچه شد بین در و دیوار شد قبر فرزندان زهرا شد خراب روزها تابد بر آنها آفتاب بیت‌الاحزان قصّه اش تکرار شد هرچه شد بین در و دیوار شد اشک خون میریزد از چشم ترم مثل مادر شد حسن هم بی حرم تربتش بی خادم و زوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد آن بقیع با صفا یادش به خیر آن ضریح دلربا یادش به خیر از جفا پامال آن گلزار شد هرچه شد بین در و دیوار شد چار قبر نازنین یادش به خیر تربت ام‌البنین یادش به خیر حال با خاک زمین هموار شد هرچه شد بین در و دیوار شد چادر مادر اگر خاکی نبود اینچنین قبر پسر خاکی نبود هر چه بر آل نبی آزار شد هرچه شد بین در و دیوار شد دومی باب جسارت را گشود قصد نبش قبر زهرا را نمود خون به قلب حیدر کرار شد هرچه شد بین در و دیوار شد با همان دستی که زهرا را زدند شعله بر کاشانه مولا زدند قبر فرزندانشان آوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد در همین جا نیمه‌ی شبها علی ناله میزد از غم زهرا علی بعد زهرا بی کس و بی یار شد هرچه شد بین در و دیوار شد در همین جا پیش چشم مرد و زن تیر باران شد تن پاک حسن مثل مادر پیکرش خونبار شد هرچه شد بین در و دیوار شد از همین جا دود و آتش پا گرفت کربلا دامان دخترها گرفت عمه سادات کارش زار شد هرچه شد بین در و دیوار شد گر نمی‌شد کشته محسن پشت در اصغری در خون نمیزد بال و پر تیر کین هم‌دست با مسمار شد هرچه شد بین در و دیوار شد پای زهرا باز شد در کوچه ها بسته شد دستان زینب از جفا از همین‌ جا راهیِ بازار شد هرچه شد بین در و دیوار شد 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
اینجا بقیع و گریه اینجا جرم دارد با چشم خیس اینجا تماشا جرم دارد بوی سقیفه می دهد بی حرمتی ها در شهر حیدر نام زهرا جرم دارد اینجا هرانکس حرفی از عشق علی زد اندازه تاریخ دنیا جرم دارد حق زیارت نامه خواندن هم نداری اسم مفاتیح الجنان ها جرم دارد اینجا که یک روزی شبیه کربلا بود حرف از حرم افسوس حالا جرم دارد دست از روی دیوار ها بردار زائر قصدت تبرک هست اما جرم دارد هرگز مبادا اهت از سینه براید جز اشک اینجا اه حتی جرم دارد قاری طوطی وار بسیار است اما قران با تفسیر و معنا جرم دارد گفتند روزی با پیمبر این جماعت کاغذ قلم در مکتب ما جرم دارد 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
تو سرو بودی و حالا خمیده ای تنها به دوش ، بار مصیبت کشیده ای تنها اگر که پیر شدی ، علتش ز کودکی است چها گذشت به کوچه ! چه دیده ای تنها ؟ کسی ندیده به جز مادرت که دنبالش پی مسیر پر از خون دویده ای تنها کسی ندیده بجز خواهرت که هر شب را به های های ز خوابت پریده ای تنها نکشت زهر تو را خاطرات مادر کشت کنون به بستر مرگ آرمیده ای تنها چه زخم های زبانی که خورده ای در جمع چه طعنه ها که به جانت خریده ای تنها میان شهر اگر ناسزا نثارت شد میان خانه ی خود هم شنیده ای ، تنها ز دست همسر خود جای آب و شیر و غذا دو کاسه زهر هلاهل چشیده ای تنها به هر نفس زدنت پاره ی جگر ریزد درون طشت بلایی که چیده ای تنها دل تو رفت از این طشت خون به طشت شراب کجای قصه ی سر را تو دیده ای تنها دل تو رفت به گودال کشته ای مظلوم کنار پیکر در خون تپیده ای تنها دل تو رفت در آن خیمه های شعله نشین که سوخت دامن زینب ،رشیده ای تنها دل تو رفت به شهری که می زدند ز بام هماره سنگ به راس بریده ای تنها 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
برادری به زمین بود و بال و پَر می‌زد برادری به سرش بود و هِی به سر می‌زد برادری به زمین از لبش جگر می‌ریخت برادری به سرش داد از جگر می‌زد چقدر چین و چروک است رویِ این صورت کنار هلهله‌ها دست بر کمر میزد دو دست در بغل و یادِ مادرش می‌کرد دوباره حرف در و چوبِ شعله‌ور می‌زد رشید بودنِ او کار دست زینب داد گره به معجرِ طفلانِ بی‌خبر می‌زد کشید تیر به زانو و چشم‌هایش ریخت سه‌شعبه زخم خودش را عمیق‌تر می‌زد کمی ز ساقه‌یِ هر تیر از دو سو پیداست کسی که بغض علی داشت تا به پَر می‌زد برای خاطر هشتاد و چهار خانم بود اگر حسین نشسته به روی سر می‌زد 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
هر شب جمعه دلم شور و نوا میگیرد خبر از کـوی تو مــرغ دل ما میگیرد تو طبیب دل بیمار منـــی آقـــا جــان مطمعــنم که دلـــم از تو شـفا میگیرد به دعـای تو زمیــن خُلد مخــلد گـردد ازتوخورشیدوفلک نوروضیاء میگیرد تو حسینی و خدا قبله نُما کرده تو را و سراغ از تو دلم صبح ومسا میگیرد هر شب جمعه کنارحرم شش گوشت فاطــمه مـــادرتان بـــزم عـزا میگیرد گر تو عمــامه ز ســـر بهر دعا برداری تا خـدا خیل ملک دسـت دعا میگیرد گـر بخواهی ز خــدا تا که ببارد باران ابــر رحــمت همــه جـا را فرا میگیرد نفـس گــرم تو اعجـــاز مسیـحـا دارد سلسبیل از لـب تو آب بقـا میگـــیرد دید طفلی را پیمبر درمیان کوچه ها کــز غــبار قـــدمت بهــر شفا میگیرد "خسرو" از لطف تو ایـن طبع گهـربار گرفت فخرش این است صله از دست شما میگیرد 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
باز هم نوبتِ مدینه شُد و در غَمَش باز کربلا میسوخت باز در کوچه‌یِ بنی هاشم خانه‌ای بینِ شعله‌ها میسوخت نیمه شب ریختند در خانه مو سپیدی به ریسمان بستند درِ آتش گرفته را اما ناگهان رویِ کودکان بستند به پَرِ دامنی ولی اینبار آتشِ چوبِ شُعله وَر نگرفت پدر از خانه رفت شُکرِ خدا پهلویِ او به میخِ در نگرفت نَفَسَش بند آمده نامرد در پِیِ خود دوان دوان نَبَرش پیرمرد است میخورد به زمین بینِ کوچه کِشان کِشان نَبَرش شرم از رنگِ این محاسن کُن رحم کُن حالِ کودکانش را این چنین رفتن و زمین خوردن درد آورده استخوانش را حق بده که به یادِ او انداخت گَرد و خاکی که بر محاسن داشت مادرش را که تا درِ مسجد داغِ بابا عزایِ محسن داشت حق بده که به یادِ او انداخت عرقِ سردِ رویِ پیشانیش خونِ رویِ جبینِ جدش را عمه و رنجِ کوچه گردانیش حق بده که به یادِ او انداخت عمه‌اش را گُذر گُذر بردند از مسیری که ازدحام آنجاست یعنی از راهِ تنگ‌تر بردند حق بده که به یادِ او انداخت گیسوانش که خاک آلود اند گیسویی را که در دلِ گودال غرقِ خون رویِ خاکها بودند رویِ این کوچه‌ای که از سنگ است همه جایش نشانیِ او بود یادِ یک حنجر است این دفعه نوبتِ روضه خوانی او بود هرچه او بیشتر نَفَس میزد بیشتر می‌زدند زینب را تیغشان مانده بود در گودال با سپر می‌زدند زینب را چادرش زیرِ پایِ او پیچید بین نامحرمان زمین اُفتاد از سَرِ تَلِّ خاک تا گودال با کَمَر میزدند زینب را سَرِ شب کودکان همه در خواب تا سحر می‌زدند زینب را یک نفر در میانِ گودال و صد نفر می‌زدند زینب را 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
آسمان در سجده افتاد است پیش پای تو عرش آرام است زیر سایه ی طوبای تو بادها را مسخ کرده عطر جان افزای تو ماه،فانوسی برای شب نشینی های تو تو تجلّی اصولی،تو بنای منطقی تو امام راستینی،تو امام صادقی از قنوت صبحگاهت تا دعایی می رسد مستمند تو به یک نان و نوایی می رسد پای درس ات روح آدم تا رهایی می رسد جابرِ حیّان در این مکتب به جایی می رسد طایر علم لدُنّی جلد بامِ صادق است شیعه هرچه دارد از قالَ الامام صادق است خط ابروی تو سرمشق شب هر فاضل است خواندن املای گیسوی سیاهت مشکل است کسب علم از غیر باغ دانشت بی حاصل است طفل ابجدخوانِ دَرسَت هم فقیه کامل است نور علم ات را به ژرفای جهان تابانده اند بعد از آن مردم تو را شیخ الائمه خوانده اند حال عاشق نیمه شب با چشم بارانی خوش است پس سحر لطفی کنی من را بگریانی،خوش است یک نظر تنها،به سمتم،سربگردانی خوش است در تنور عشق من را هم بسوزانی،خوش است خواب شیرینی به چشم خیسِ فرهادم بده مثل "هارون" راه و رسم عاشقی یادم بده می چکد عطر خدا از اَلسّلام آخرت شش قدم می خواست تا معراج، چشمان ترت جبرئیل افتاد وقتی باز شد بال و پرت بندگی ات شیعه را انداخت یاد مادرت اشک را مانند مادر می کنی آب وضو آنقدر،مولای من،زهراخِصالی که نگو فصل کوچ عاشقی دل را پرستو می کنم شالِ ممسوسِ به اشک روضه را بو می کنم دست چشمم را کنار قبر تو رو می کنم بارگاه خاکی ات را آب و جارو می کنم کاش در خاک بقیع تو حرم می ساختیم چارتا گنبد در آنجا دسته کم می ساختیم بارها گفتی که اشک روضه ها مشکل‌گشاست دردمندان گریه بر هر درد بی درمان دواست ختم منبر هایت آغاز گریز کربلاست قاتلِ جان تو آقا روضه ی طشت طلاست اشک های گریه کن ها را شمارش کرده ای گریه بر جدِّ غریبت را سفارش کرده ای آه از آن شب که کوچه باز بوی غم گرفت آسمان قلبش شکست و بارشی نم نم گرفت روضه خوان"دیوار"شد "در" پا به پایش دم گرفت دخترت از ترس دامان تو را محکم گرفت نیمه شب بال و پر پروانه را آتش زدند پیش چشم دختر تو خانه را آتش زدند پیش پایت اشک های همسرت افتاده است جای جای این گذر بال و پرت افتاده است تکه ای از شعله بر روی سرت افتاده است رد میخ آیا به روی پیکرت افتاده است؟ ریسمانِ بی مروّت‌ها اسیرت کرده است ناسزای بی حیا در کوچه پیرت کرده است بین این کوچه تو را در نیمه ی شب می کِشند بی عمامه بی عبا در پشت مرکب می کشند تا گذر از جمعیت می شد لبالب می کشند ذهنِ ما را سمت شام و داغ زینب می کشند سوخت در بین گذر بال و پر پروانه ها عمه جانت سنگ خورد از پشت بام خانه ها گیسوان کودکی با پنجه شانه می خورد پیش چشمانش رقیه تازیانه می خورد طفلکی از زجر سیلی بی بهانه می خورد دست سنگینی به رویِ کودکانه می خورد دور تو شکر خدا انبوه شامی ها نبود معجر ناموس تو دست حرامی ها نبود 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
سلام ای قرار دل بی قرارا سلام ای محاسن سفید ِ شهیدا سلام ای که هس زائر تربت تو امام زمان باز تنهای تنها چه شهری چه دردی ، چه بدکینه هایی عجب روزگاری ، چه قد پسته دنیا اونی که جهان روشنه از وجودش روو قبرش یه شمعم ، نمی سوزه حالا چرا باید آروم بگیرم خدایا یه دنیا فراقه توو این چشم گریون باید بودیم این ساعتا ما مدینه باید میشد الآن ، بقیع غرق بارون دلم مادری تر شده از همیشه دلم باز گرفته برا فاطمیه باید اشک خون ریخت ، امشب باید مُرد توو این روضه که هس یه پا فاطمیه چرا باز هیزم ،چرا باز آتیش چی میخواد مدینه ازین خانواده جوونا روو مرکب با خنده می بردن یه آقای پیر و با پای پیاده چه جور پیرمرد قبیله نَمیره توو این کوچه ای که شده نوجوون پیر میگه مو به موی غمای حسن رو همین بغض آقا ، همین آه دلگیر چه رسم بدی مونده جا از مغیره چی کار کرده کینه ، چه کار کرده دنیا چرا میخوره تا زمین دست بسته میگه وای مادر ، میگه وای بابا چی میخوای کوچه از اولاد روضه چی میخوای کوچه ازین مادری ها مگه زحمتای یه عُمرِ نبی رو تلافی نکردی با سیلی به زهرا مدینه نگهدار یه کم احترام و نلرزون یه عرش و ، نرو راه شام و نزار بیشتر از این ، بشه روضه تکرار توی بزم مستا ، کی دیده امام و بازم خوبه تشت ِ طلا نیست اینجا بازم خوبه که خیزران در کمین نیست کسی بعد آقا اسارت نمیره کسی بعد آقا خرابه نشین نیست غریبونه جون داد ولیکن چهل روز به اهل و عیالش جسارت نکردن آهای دیو و دَدهای کوفه ببینید عقیق سلیمان و غارت نکردن 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
ای بر تمام درد دو عالم دوا رضا ماییم رعیت و تویی سلطان ما رضا ای آنکه آشنای غریبان عالمی هستی غریب با دل دردآشنا رضا آنکس که بود مهر تو در کنج سینه اش زهرا نموده است برایش دعا رضا لعنت به آنکه زخم به قلب تو می زند ای رحمت خدا به جانب خلق خدا رضا بس نا مقدس است کسی که تو را فروخت ای طُهر طاهر ای خلف مرتضا رضا این طایفه ز نطفه ناپاک آمدند نَبوَد عجب اهانت این اشقیا رضا دریای تو نمی شود از پوز سگ نجس ظلمت کجا و شمس جمال تو یا رضا خرمای نخل کن ثمر گندم ری است این قوم ابن سعد و تو خون خدا رضا 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
اگرچه حقیرم لیاقت ندارم پناهی جزاین در به جانت ندارم شکستم دلت را دلم را شکستند من از کار دنیا شکایت ندارم بدون اجازه به این سو دویدم تو ردم نکن برگ دعوت ندارم ز چشمت بیوفتم به خاری میوفتم نگاهم بکن گرچه قیمت ندارم سرم هرچه آمد گناه خودم بود که گوشی برای نصیحت ندارم اگر تو کنارم نباشی قیامت امیدی برای شفاعت ندارم دلم لک زده کربلا قسمتم کن نیازی بغیر از زیارت ندارم دوچشمم شده وقف غمهای جدت به جز گریه کردن عبادت ندارم ازآن دم که بر نیزه زد تکیه اش را ز تنهایی اش جز خجالت ندارم 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
بی تو بهانه ای نبود ، برای زنده موندنم شعر و زمینه ای نبود برای نوحه خوندنم با تو نوای لب من ، بوی جنون گرفته باز می پرسی از حال دلم ، که رنگ خون گرفته باز عالمو مجنون می کنه ، یه جرعه از سبوی تو قلبمو پر خون می کنه ، حدیث آرزوی تو لیلی و مجنون به کنار ، عشق تو محشره حسین عشق تو ناگفتنیِ ه ، یه چیز دیگره حسین هر روز می خواستم که بیام ، تُو حرمت پر بگیرم وقتی رسیدم به حرم ، آرزو کردم بمیرم می میرم از غربت تو ، به آه هل من ناصرت خودت که جای خود داری ، جونم فدای زائرات بعضی میگن کرببلات ، بهشته اما بخدا برا زیارت می دونم ، بهشت میاد کرببلا بهشت آسمون کیه ؟ حوریِ مهربون کیه؟ شبای جمعه قتلگاه، این ماه قد کمون کیه؟ فاطمه نوحه می خونه ، برای تو روضِه خونِ ه وقتی میاد تو حرمت ، دل تو دلش نمی مونه میگه غریب مادری ، چرا بریده حنجری تویی غریب الغربا ، که از همه غریب تری غَسیل بِالدما حسین ، قتیل بِالعرا حسین یا یوسفاً بِلا کفن ، فِی الرَّملِ و الدِّما حسین غسل تو شد خون تنت ، میون صحرا بدنت یوسف من تو خاک و خون ، پس چه شده پیرهنت 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
تا سواران روی جسمت تاختند نعل تازه بر ستور انداختند تا که دست از قتل تو برداشتند در برت بزم شرابی ساختند این چنین ای زاده ی زهرا چرا ؟ شد روا با عترت طاها چرا ؟ نعل ها بر روی سینه آمدند بهر غارت قوم کینه آمدند وارثانی از مدینه آمدند وای من سوی سکینه آمدند آن که با گل دشمنی دیرینه بود مِعجر از یاسی شکسته می ربود کار عشق آخر به جدایی کشید قلب مجنون نقش لیلایی کشید در جنون آهی ز تنهایی کشید صحنه ای را بس تماشایی کشید دست نقاش ازل محشر نمود تا که نقش یک تن بی سر نمود کار عشق و عاشقی سر شد به خون زینبِ پرده نشین آمد برون از ستاره زخم هایی شد فزون مرکبی آمد به زینی واژگون آن که جان را کرده بر لب پس کجاست؟ مرکبا! سالار زینب پس کجاست؟ مقتل از خون خدا محراب شد عشق از سرخی خون خوناب شد مادری در قتلگه بی تاب شد خواهری قدَّش خمید و آب شد ای غریب مادر آهنگ که بود ؟ آن چه خورده بر جبین سنگِ که بود ؟ این که باشد که سرش گشته جدا که خدا خود شد برایش خون بها خون بهای عشق می باشد خدا این بُوَد عهد الستی ولا هر که را حق عاشقش شد می کُشد هر کسی را لایقش شد می کُشد خیمه ها می سوزد و شعله ور است یک تن تبدار بین بستر است جانفدایش عمه اش غم پرور است گوشه ای دیگر صدای مادر است شیر خواره نیست لالایی چرا کو شکسته گاهواره ، ای خدا می زند بانگ عزا را جبرئیل آمده پیغمبر و نوح و خلیل گفته زینب در برِ رب جلیل کن قبول از ما ، خدا ، هذا القلیل روی دست زینب است نعش حسین همرهش گرید تمام عالمین 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
بس که بود دلربا، زمزمۀ یاحسین داده به دل ها صفا، زمزمۀ یاحسین مثل نسیم سحر،عقده گشایی کند باز دل خسته با، زمزمۀ یاحسین اوج دهد نام او، به عرش اعلا مرا برد مرا تا خدا، زمزمۀ یاحسین چونکه دل عاشقم، تنگ حریمش شود می بردم کربلا، زمزمۀ یاحسین حسین نام ورا، صدا زند در جزا هرکه کند درعزا، زمزمۀ یاحسین بس که مقدس بود، بین سماواتیان کرده هیاهو به پا، زمزمۀ یاحسین هرکه به راه خدا، شهید شد کربلا داشت به خاک بلا، زمزمۀ یاحسین ازحرم وقتلگه، تا دم آخر بود عمۀ سادات را، زمزمۀ یاحسین غریب مادرحسین، زمزمۀ فاطمه است نغمۀ اهل ولا، زمزمۀ یاحسین منتقم خون او، روز ظهورش کند به اشک وشور و نوا، زمزمۀ یاحسین کاش که پیک اجل،چون که «وفایی»رسد بسته شود چشم با، زمزمۀ یاحسین 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
می نشینم که مرا خانهء مادر ببری تشنه ای را به لبِ چشمهء کوثر ببری با گناهی ز بهشتِ همه بیرون زده ام آمدم تا که مرا جنّتِ بهتر ببری دام را پهن کنی جلد حریمت شده ام مستحب است که در خانه کبوتر ببری نوکر تو شده ام که به خودت رو بزنم تو هم آقا شده ای که دل نوکر ببری منت خادم تو می کشم ای شاه که گفت ظرفی از خاک به دستم بده تا زر ببری در شلوغی حرم، هول جزا را زده ام در زدم تا که از آتش همه را در ببری "هر دری بسته بود جز در پر فیض جواد" پشت این در بنشین فیض مکرّر ببری آنقدر دور ضریحت گله کردم به حسین تا مرا نیز به شش گوشه اش آخر ببری تو غریب الغربایی شده حتی یک بار... غم خود را طرف مرقد خواهر ببری!؟ گفت زینب چقدر داد کشیدی سر من آمدی شمر به گودال مگر سر بِبَری مضطرب بود حسین، گفت به ناموس خودش برو لازم نشود دست به معجر ببری 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
نخل زردم جوانه می خواهم کفترم آب و دانه می خواهم بر فراز مناره های حرم گوشه ای باز لانه می خواهم روی پرهای من بزن مُهری بی نشانم نشانه می خواهم کفتر خانگی این حرمم دانه از اهل خانه می خواهم در کنار رواق دار الزُّهد منزلی جاودانه می خواهم از شما روز اول هر ماه مثل مردم سَرانه می خواهم خانه جز این حرم نمی خواهم پَرِ پرواز هم نمی خواهم آستان بوس خود خطابم کن بد حسابم ولی حسابم کن برکه ی خشکم و گل آلودم کوثر معرفت ، گلابم کن قَسَمت می دهم به جان جواد بعد اگر خواستی جوابم کن کرمت گر اجازه داد آقا پیش چشم همه خرابم کن من شبیه دعای بی روحم روح ادعیّه ، مستجابم کن ای خداوند عشق ، یا احساس نظری کن به خاطر عباس مهربانی که روح احسانی درد من را تو خوب می دانی حقّ همسایه جا نیاوردم نیست این شیوه ی مسلمانی ولی ای باوفا پناهم ده هرچه باشد تو از بزرگانی لحظه ای که جنازه ام آمد وایِ من گر که رویگردانی یوسف ار ماه اهل کنعان بود تو مه آسمان ایرانی وای آقا چه قدر می آید به تو لفظ شریف سلطانی گفته ام هر کنار در هر سو ضامنم هست ضامن آهو 🔸️شاعر:   ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
ستم روزگار یادش هست غم لیل و نهار یادش هست دیده ی اشکبار یادش هست آنهمه قلب زار یادش هست روضه بی شمار یادش هست نیمه جان بین بستر افتاده  باز تب کرده مضطر افتاده به لبش ذکر مادر افتاده یاد یک جای دیگر افتاده چادر پرغبار یادش هست زهر کرده اثر به اعضایش ناتوان دست و بی رمق پایش ترک افتاده است لبهایش العطش العطش شد آوایش لب زخمی یار یادش هست پیر بود و خمیده قامت بود خانه اش کل سال هیات بود به تنش ردی از جسارت بود قاتلش روضه اسارت بود لحظه های فرار یادش هست سالها قلب بی قراری داشت گله ها از شتر سواری داشت با رقیه چه روزگاری داشت.. با غمش آه و گریه زاری داشت آبله بود و خار یادش هست همه ی عمر خود پریشان بود یاد جدش همیشه گریان بود آی مردم حسین عطشان بود آبروی قبیله عریان بود یک تن و ده سوار یادش هست عمه هایش چقدر ترسیدند کوچه های شلوغ را دیدند مست ها آمدند رقصیدند به سر روی نیزه خندیدند زینب بی قرار یادش هست 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
هو میکشیم جامِ علی را بیاورید امشب مِیِ مُدامِ علی را بیاورید تَرسم بنایِ میکده زیر و زِبَر شود ای وای اگر که نامِ علی را بیاورید بینِ مزار هم کفن خویش میدَرم یک بار اگر سلامِ علی را بیاورید بازارِ شاعران و ادیبان بِهَم زنید یک واژه از کلامِ علی را بیاورید جبریل هم رسیده گره‌هاش وا شود آقایِ من غلامِ علی را بیاورید موسی نی ایم قصه اگر لن ترانی است یک جلوه از تمامِ علی را بیاورید ما را خمارِ باده نوشتند با علی ما را حلال زاده نوشتند با علی گیرم خدا دوباره دو دنیا بیاورد اما محال باشد علی را بیاورد او اول است از همه باید پیمبرش این دست را بگیرد و بالا بیاورد عزم جهاد می‌کند و وقت رفتنش یک کاسه آب حضرتِ زهرا بیاورد یک دَم بس است از دو دَمِ ذوالفقارِ او تا حالِ صد سپاه کمی جا بیاورد اُفتاده از نَفَس ملک‌الموت می‌رسد تا ذوالفقار محضرِ مولا بیاورد وقتِ نبردِ اوست و جبریل آمده تا دستمالِ زردِ علی را بیاورد یکدم سرِ سپاهِ عرب میزند علی ای نازِ ضربِ شصست عجب میزند علی مست است هرکه نعره‌ی او شورِ یا علیست مَرد است هرکه قبله‌ی او مرتضی علیست حجش قبول هرکه به ایوان طلا رسید بختش بلند هرکه گره خورده با علیست معراج رفته بود ببیند خدا کجاست معراج دید و گفت ببین تا کجا علیست گفت از علی مع الحق و از حق مع العلی من مانده‌ام علیست خدا یا خدا علیست ظهر غدیر نقشِ عقیقِ رسول شد مولا علیست تا که خدا هست تا علیست ما شاهرگ به پای علی میزنیم شُکر شرحِ تمام غیرت ما خونِ ما علیست شُکرِ خدا که حُرمت میخانه داشتیم عمریست با علی سر دیوانه داشتیم بر طاق آسمانِ نجف نام فاطمه است بالای آستانِ نجف نام فاطمه است حتی اذانِ صحنِ علی چیزِ دیگری است سر تا سرِ اذانِ نجف نامِ فاطمه است این شهر مِلکِ حضرتِ زهراست مهر اوست هرجا رَوی میانِ نجف نامِ فاطمه است فهمیده‌ام که روزیِ این شهر دست کیست دیدم به هر دُکانِ نجف نامِ فاطمه است جانِ مدینه جانِ جهان نامِ مرتضی است ای جانِ من که جانِ نجف نامِ فاطمه است ما را علی به فاطمه‌اش هدیه داده است بر برگه‌ی امانِ نجف نام فاطمه است سوگند بر علی که شرف دستِ فاطمه است انگشتریِ دُرِّ نجف دستِ فاطمه است 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
جلوه‌ای از جبروت آوردند سوره‌ای از ملکوت آوردند اَبری از جنسِ بهار و باران به سرِ این بَرَهوت آوردند خسته بودیم که ما را از لطف زیرِ یک سایه‌ی توت آوردند به درِ خانه‌ی آقا یک شهر همگی دستِ قنوت آوردند به تماشای تو آدم را باز از بهشتش به هبوط آوردند از سرِ سفره‌ی زهرا امشب محضِ لبخندِ تو قوت آوردند آب و آئینه و قرآن این است نوه‌یِ شاهِ خراسان این است قبله خوب است همین در باشد علیِ آلِ پیمبر باشد چارمین نادِ علی را گفتند باید این نام مکرر باشد چار دیواریِ کعبه یعنی... چارسو جانبِ حیدر باشد جامعه خواندم و گفتند که آن با مفاتیح برابر باشد بگذار از لب بامت نرویم دلِ ما مثل کبوتر باشد گیسویی دین و دلِ ما بُرده خاصه وقتی که معطر باشد آی همنامِ رضا آمده است مغزِ بادامِ رضا آمده است زلفِ تو کاش مجعد نشود دل در این شام مُردد نشود تو علی هستی و مانند علی هیچکس صاحبِ مَسند نشود هست تا سامره و سردابش حالِ ما شُکرِ خدا بد نشود جز نسیمی که پُر از عطرِ شماست کاش از کوچه‌ی ما رد نشود دلِ من رفت به کویَت گفتم رفتِ تو کاش که آمد نشود گره‌ام دستِ تو بود و واشد کار دستِ تو نباشد نشود صد و ده مرتبه مُمتد گفتیم یا علی ابن محمد گفتیم دیدنت جامه دَریدن دارد یا که انگشت بُریدن دارد مژه‌ام خاکِ مسیرت را خورد الحق این سُرمه ، کشیدن دارد ارزشش داشت پریشان باشیم نازِ این زلف خریدن دارد دلِ من می‌تپد آقا چه کنم آهویی مِیلِ رمیدن دارد ما رسیدیم و زمین اُفتادیم بوسه از خاکِ تو چیدن دارد آنچه گفتند در اوصافِ شما دیدن و دیدن و دیدن دارد علیِ عالیِ اعلیٰ هادیست دهمین معنیِ زهرا هادیست چینی‌ام آینه‌ام می‌شکنم که تَرَک خورده‌ ترین قلب منم سامرایِ تو بنا شد اما من پریشانِ امام حسنم بعد تو وقف بقیع ، کاش شود عُمرِ من صرفِ حرم ساختنم حضرت هادیِ ما مهدی کو من اویسم به هوایِ قَرنم گریه‌ام را به مُحرم برسان کُشته‌ی روضه‌ی یک پیرهنم خواهری گفت که ای وای حسین مادری گفت که ای بی کفنم کاروان آه که آمد از راه هرکه دارد هوسش بسم‌الله 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
امشب بشیـر از جانب حی تعالی آمده گوید که یاسینی دگر از صلب طاها آمده یــا کوثــری از دامــن ام‌ابیهــا آمده چـارم علـی در مجمع اولاد زهرا آمده از نسل مصباح الهدی هادی به دنیا آمده نور هدایت تافته هم در عرب هم در عجم کهف التقی، بـدرالشرف، نورالهدا، ابن‌الرضا رخ رحمه للعالمین هیبت علی مرتضی قرآن از پـا تـا بـه سر توحید از سر تا به پا هر دیده بر او یک حرم هر دل بر او یک سامرا هم وجـه ذات کبریـا هـم نجل ختم‌الانبیا آیینـۀ حسن قـدم بگـذاشت در عالـم قدم از آیـۀ «اللهُ نور» افکنده گل سیمای او نام دل‌آرایش علی، قلب محمّد جای او در چشم عرش کبریـا پیداست جای پای او دل، حج بجـا آرد ولـی در طوف سامرای او جود و کرم، بذل و عطا، یک قطره از دریای او عالم اگر سائل شود در پیش بذل اوست کم چشم عطا بر درگه و چشم کرم بر دامنش یعقوب‌هـا بینـا شوند از نفخـۀ پیراهنش نور الهـی در دلش روح محمّـد در تنش قرآن، کتـاب منقبت مداح ذات ذوالمنش شیرین دعای جامعه از منطق شور افکنش بیـن زیـارات دگـر این جامعـه گشته علم باغ بهشت من بود صحن و سرای سامره مرغ دلـم دائـم زنـد پـر در هـوای سامره تا چهره بگذارم شبی بـر جای‌جای سامره سعی و صفا و مـروه‌ام باشد صفای سامره ای کاش یارب میشدم عمری گدای سامره هرچند دائم خویش را بینم کنار آن حرم ای آفتاب شهر دل روی جهـان‌آرای تو ای گشته زیبایی خجل از طلعت زیبای تو روی خدا را اهل دل دیدند در سیمای تو نور خـدا می‌تابـد از سرداب سامرای تو دُر کرامت ریختـه از لعل گوهـرزای تو در زیر بـارِ منتت پشت فلک گردیـده خم تو وجـه حـی داوری یا‌بن‌الجواد ابن‌الرضا تو احمدی تو حیدری یا‌بن‌الجواد ابن‌الرضا تو جسم ایمان را سری یابن‌الجواد ابن‌الرضا تو روح را بال و پـری یا‌بن‌الجواد ابن‌الرضا از هرچه گویم برتری یابن‌الجواد ابن‌الرضا چون می‌نگارم وصف تو در دست می‌لرزد قلم من عبـد بی‌پا و سـرم اما سر و سرور تویی ساحل تویی دریا تویی کشتی تویی لنگر تویی گم‌گشتگان را تا ابد هادی تویی رهبر تویی علم و کمال و فضل را گردون تویی محور تویی لب‌تشنگان نـور را ساقی تویی ساغر تویی باشد که از لطف و عطا جامی کنی بر ما کرم تو هادی و بـا نور خود ما را هدایت می‌کنی تو دوستـان خویش را مست ولایت می‌کنی در گیرودار حشـر، هم از مـا حمایت می‌کنی بر خصم خود هم بس که آقایی عنایت میکند برما عنایت نـه! که لطف بی‌نهایت می‌کنی ای وصف تو خیرالکلام ای لطف تو خیرالنعم ای داده ذات حق تو را بر خلق عالم برتر جـد امـام منتظـر! بـاب امـام عسکری! جوشد ز تیغ مهدی‌ات نور عدالت‌گستری از ما سراسر تیرگی از تو همه روشنگری «میثم» کند با مدح تو پیوسته گوهر‌پروری باشد که جوشد مدح تو از خامۀ او دم‌به‌دم 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
امروز روز عید خدا روز یا علی است نُقل دهان خلق و کلام خدا علی است فریاد جن و انس و مَلَک یکصدا علی است جبریل را ترانه ی یا مرتضی علی است نزدیک و دور هر که به هر جاست با علی است شور و دعا و زمزمه و ذکر ما علی است ای جبرئیل وحی زِ مولا علی بگو امشب بگرد دور علی یا علی بگو عید بزرگ خالق و خلقت خجسته باد جشن سرور احمد و امت خجسته باد آوای وحی و مژده ی رحمت خجسته باد صوت خوش منادی وحدت خجسته باد روز زمامداری عترت خجسته باد اکمال دین تمامی نعمت خجسته باد این قول احمد است چه نیکو روایتی یوم الغدیر افضل اعیاد امتی عید غدیر عید خداوند اکبر است عید غدیر عید بزرگ پیمبر است عید غدیر عید تولای حیدر است عید غدیر عید بتول مطهر است عید غدیر عید امامان سراسر است عید غدیر از همه اعیاد برتر است عید کمال و دانش و عرفان و بینش است عید من و تو نَه عید همه آفرینش است ساقی به جام ریز شراب ولایتم سیراب کن زِ کوثر ناب ولایتم سرمست کن زِ شعر کتاب ولایتم بر رخ صفا بده زِ گلاب ولایتم من عبد بوتراب و تراب ولایتم پیوسته التجاست به باب ولایتم امشب دعای هر شب من مستجاب شد روحم کبوتر حرم بوتراب شد غیر از علی که هم سخن آفتاب شد غیر از علی که جان پیمبر خطاب شد غیر از علی که صاحب علم الکتاب شد غیر از علی که فاتح اسلام ناب شد غیر از علی که روی زمین بوتراب شد غیر از علی که منقبتش بی حساب شد غیر از علی که یک تنه در جنگ پا فشرد دور رسول گشت و نود بار زخم خورد غیر از علی که خوانده محمد برادرش غیر از علی که فاطمه بوده است همسرش غیر از علی که داده خدا فتح خیبرش غیر از علی که بوده نبی مدح گسترش غیر از علی که زیر لوا هست محشرش غیر از علی که زینب کبراست دخترش شیری که سرگرفت زِ عَمر و دلیر کیست میری که بود مونس و غمخوار فرد فقیر کیست پیری که گشت همدم طفل صغیر کیست مردی که دیو نفس ورا شد اسیر کیست در بیشه ی شجاعت و ایثار شیر کیست مولای اولیای خدا کیست جز علی دست گره گشای خدا کیست جز علی مصداق هَل اَتای خدا کیست جز علی ممدوح اِنمای خدا کیست جز علی روی خدا نمای خدا کیست جز علی مرد نبرد خیبر و ننگ اُحد کجا حیدر کجا و فراری جنگ اُحد کجا یاری که خفت جای رسول خدا علی است ممدوح جبرئیل به ارض و سماء علی است اِلا علی پس از سخن لافتی علی است هان ای غدیریان هلِه بی حد و بی عدد گویید یک صدا همگی یا علی مدد 🔸️شاعر : ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
همین است و همین است و همین است فقط حیدر امیرالمومنین است کلام حی سبحان اینچنین است تمام زینت عرش برین است نوای قدسیِ روح الامین است پیام کل قرآن مبین است فقط حیدر امیرالمومنین است ندای آسمان ها و زمین است به هر انگشتری نقش نگین است نوایی که به جان و دل عجین است چه زیبا نغمه است و بی قرین است فقط حیدر امیرالمومنین است غدیر و نغمه ی احمد چنین است به زهرا نور قلب و دیده این است حسن را گفت و گویش این طنین است خروشِ کربلایِ آتشین است فقط حیدر امیرالمومنین است خطابِ زینبِ ویران نشین است همه تسبیح زین العابدین است رجز های یل ام البنین است نوای اصغر این طفل حزین است فقط حیدر امیرالمومنین است همان که سرپست مسلمین است همان که وصف او یعسوب دین است همان که قاتل آن کافرین است همان که دشمن آن مارقین است فقط حیدر امیرالمومنین است همان که دست حق در آستین است همان که اول است و آخرین است همان که شال او حبل المتین است همان که با خدایش همنشین است فقط حیدر امیرالمومنین است علی تصویر رب العالمین است علی استاد جبریل امین است به حشر و جنّت او بالانشین است به شأن او هزاران آفرین است فقط حیدر امیرالمومنین است بگو ای ملتمس که عشق این است بگو ذکری که شیوا و وزین است که زینت بخشِ شعر شاعرین است همان که خارِ چشمِ منکرین است فقط حیدر امیرالمومنین است 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
دلم مست شراب الغدیر است سراپایم کتاب الغدیر است الا ساقی سر و جانم فدایت تمام هست خود ریزم به پایت چنان برگیر با یک جرعه هوشم که چون خم در غدیر خم بجوشم دل از کف دادۀ "ما اُنزلم" کن ز "اکملت لکم دین" کاملم کن وجودم مست از جام تولاّست دلم دریایی از نور تجلاّست بيا تا مدح مولا را بگوییم خدا را در غدیر خم بجوییم محمد نغمهء توحید دارد در آن صحرا خدا هم عید دارد چه عیدی؟ خوبتر از عید قربان چه روزی؟ روز عترت روز قرآن محمّد! پیک حق را این پیام است رسالت بی ولایت ناتمام است محمّد! وقت ابلاغ است، بلّغ منافق را به دل داغ است، بلّغ نمایان کن جلال حیدری را کزآن کامل کنی پیغمبری را بگو با مردم عالم علی کیست بگو دین جز تولاّی علی نیست بگو حکم علی نصّ کتاب است بگو خطّ علی اسلام ناب است... تو گویی می رسد بر گوش جان ها پیامش در زمین و آسمان ها که هر کس را منم امروز مولا علی از نفس او بر اوست اُولی "علی را قدر، پیغمبر شناسد که هرکس خویش را بهتر شناسد" علی پیش از خلایق با خدا بود خدا داند که کی بود و کجا بود علی شمعی که در بزم ازل سوخت علی جبریل را توحید آموخت علی روشنگر پیش از زمان هاست علی خورشید آنسوی مکان هاست علی ویران نشین عرش پیماست از این پایین تر از آن نیز بالاست علی آیینۀ آیین اسلام علی یعنی تمام دین اسلام علی سر تا قدم توحید مطلق علی ایمان، علی میزان، علی حق علی با حق و حق با او چو پرگار یدور الحق علیه حیثما دار علی بر حزب حق صاحب لوا بود علی فرماندۀ کلّ قوا بود علی جوشن به تن پوشید بی پشت علی در جنگ عمرو عبدود کشت علی اسلام را در صدر تابید علی در بدر هم چون بدر تابید علی در یاری دین ترک جان گفت علی در بستر ختم رسل خفت علی دین است و قرآن است و احمد علی یعنی علی یعنی محمّد علی مولود کعبه، رکن دین است ولی امر کل مؤمنین است که قرآن می کند وصف خضوعش ز خاتم بخشی و حال رکوعش هزاران سلسله آوارۀ اوست حدیث منزلة دربارۀ اوست گُهر از "سلُمک سلمی" فشانم حدیث "لحمک لحمی" بخوانم علی داد از ولادت با نبی دست نبی عقد اخوّت با علی بست شب معراج نشنیدی که احمد در آن خلوت سرای حی سرمد به هر جانب که چشم خویش بگشود علی بود و علی بود و علی بود علی ماهی که در هر دل درخشید به یک شب در چهل منزل درخشید اگر خورشید حرفی با علی گفت یقین دارم که تنها یا علی گفت علی در عالم خلقت یکی بود محمد هم به مهرش متکی بود... نمی دانم که بودم چیستم من اگر پرسید یاران کیستم من نه صوفیم نه سالوِس ریایی نه وهّابی نه بابی نه بهایی نه آن را و نه این را دوست دارم امیرالمؤمنین را دوست دارم مسلمانم مسلمان غدیرم امیرالمؤمنین باشد امیرم دلم از خردسالی با علی بود سخن ناگفته ذکرم یا علی بود چو از اوّل گِلم را می سرشتند بر آن گِل نام مولا را نوشتند ولای مرتضی بود و گِل من علی بود و علی بود و دل من سرم در هر قدم خاک رهش باد که مادر یا علی گفت و مرا زاد چو پا در عالم خاکی نهادم برون آمد خروشی از نهادم سراپای وجودم با علی بود خروشم بانگ یا مولا علی بود لب خاموشم از مولا علی گفت مؤّذن هم به گوشم یا علی گفت به عشق مادر از آن رو اسیرم که با شهد ولایت داد شیرم سرشک و شیر با خونم عجین شد تولاّی امیرالمؤمنین شد مرا با عشق حیدر زاد مادر مرا شیر ولایت داد مادر ولایت بستگی دارد به فطرت ولایت خطّ قرآن است و عترت ولایت هدیه رب جلیل است ولایت رهنمای جبرئیل است ولایت گوهر دریای نور است ولایت همدم موسی به طور است ولایت گُل بر آرد از دل خار ولایت میثم است و چوبۀ دار ولایت یعنی از حیدر حمایت ولایت یعنی از عترت روایت ولایت یعنی از جان دست شستن به موج خون رضای دوست جستن همین است و همین است و جز این نیست که هر کس را ولایت نیست دین نیست تو را گر مهر مولا نیست در دل ز طاعات و عباداتت چه حاصل؟! اگر گیری وضو با آب زمزم اگر سجّاده گردد عرش اعظم اگر گویی اذان بر بام افلاک گر از تکبیر گردد سینه ات چاک اگر ضرب المثل گردد خضوعت به حمد و قل هو الله و رکوعت اگر در سجده صدها سال مانی خدا را از درون خسته خوانی اگر باشد به توحیدت تعهّد رسی گر بر شهادت در تشّهد مبادا بر نماز خود بنازی ولایت گر نداری بی نمازی محمّد شهر علم است و علی در ز در، در شهر وارد شو برادر نیاید آنکه از در، دزد باشد که در محشر جحیمش مزد باشد گرفتم اینکه مانند تن و جان وجودت شد یکی با کل قرآن همه آیات آن را خواندی از بر ز باء اوّلین تا سین آخر اگر مهر شه مردان نداری به قرآن بهره از قرآن نداری به قرآن، قول پیغمبر همین است تمام دین امیرالمؤمنین است 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️
روی من و تو حضرت زهرا حساب کرد مارا برای بزم عزا انتخاب کرد باز این چه شورش است که در خلق عالم است نام حسین بار دگر انقلاب کرد دلشوره داشتم که نبینم محرمش یکسال این فراق دلم را عذاب کرد توبه شکسته ها همه گویند یاحسین «ربُّ الحسین» هرچه دعا مستجاب کرد از کودکی حسینیه دار محرممیم این روسیاه را خودش عالیجناب کرد هرکس که ذره ذره به پای حسین سوخت اورا خدا به وصل خودش کامیاب کرد گریه غبار سینه ی من داده شستشو این قلب خاک خورده چنان دُرّ ناب کرد تفسیر دستگیریه او از رسول ترک کار هزار منبرو صد ها کتاب کرد سینه برهنه ها همه از نسل عابس اند او کربلا طریقهٔ این وصل ؛ باب کرد هرکس شنید ناله ی« حی علی العزا» تا خویش را به روضه رساند شتاب کرد آید به گوش ناله ی محزون فاطمه مادر به نام یک یک مارا خطاب کرد ماه محرم آمد و پیچید بوی سیب صلی علی الحسین و صلی علی الغریب 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
باور نمی کردم که پرچم را ببینم امسال هم ماه محرم را ببینم چه نوکرانی بی صدا رفتند امسال من مانده ام ایام ماتم را ببینم اهل القری آقای مارا دفن کردند می خواستی با چشمم این غم را ببینم قربان یک شب روضه ات دارو ندارم پرپر زدم جان تو این دم را ببینم خرج تمام روضه ها با مادر توست زحمت کشیده فیض اعظم را ببینم ای کاش چشمم وا شود بالای مجلس یک مادری باقامت خم را ببینم همراه مادر آمده از عرش حیدر بااو رسول الله خاتم را ببینم موسی عصا در دست دربان حریمت آن سوی در عیسی بن مریم را ببینم ذکری که عالم را تکان داده حسین است من ایستادم شور عالم را ببینم والله چای روضه مرده زنده کرده اینجا فقط درمان دردم را ببینم از خیمه تا گودال زینب داد می زد سخت است زیر پا امامم را ببینم فریاد زد مادر گمان می کردی یک روز جای حسین این جسم درهم را ببینم 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
به چه دردی بخورد بی تو پسر داشتنم چه کنم بعد تو با داغ جگر داشتنم نه پسرهای من‌اند این دو نه خواهر زاده به تو سوگند که هستند دو حیدر زاده تیغ آماده رویِ دامنشان است ببین حرزِ یا فاطمه بر گردنشان است ببین این دو پولادِ جگر تافته یعنی زینب این دو سرباز و دو سرباخته یعنی زینب بر سر عهد تو هستیم و همان خواهد شد خواهرت مرد شود این دو جوان خواهد شد یار بی یار رسیدم که دلت غم نخورد آمدم در دلِ تو آب تکان هم نخورد دست و بازوی علمدار حرم آوردم پیشِ تو بر سرِ دوشم دو علم آوردم دو سپاه حرمِ فاطمه را می‌بینی ذوالفقار دو دم فاطمه را می‌بینی به درِ خیمه امّیدم امید آوردم تا که ردم نکنی موی سپید آوردم خواهرت موقع حج نذر دو قربانی کرد وقت نذرش شده قربانی عید آوردم دو علی‌اکبر و عباس ولی کوچکتر دو سلحشور دو شیر و دو رشید آوردم دو حسن روی دو سید دو حسینی زاده قابلت را که ندارد دو شهید آوردم این دم و بازدمم این ضربانهای من‌اند این حسین و حسن و تیر وکمان‌های من‌اند ای جوانمرده بگو که جگرم را چه‌کنم سر به زیرِ حرمِ دو رو برم را چه‌کنم تو اگر اذن دهی لشگر عالم با من مادرم گفته برو اذنِ حسینم با من.... مانده دایی که چگونه خبرش را بِبَرد خبر سوختن بال و پرش را بِبَرد با چه رویی برود دیدن زینب از دشت با چه جانی به حرم دو پسرش را بِبَرد دو جگرگوشه‌ی او روی زمین می‌غلتند ولی از خیمه نیامد جگرش را بِبَرد یک نفر آمده این‌سو بزند تیغش را یک نفر رفته به آن‌سو تبرش را بِبَرد یک نفر آمده این‌سو تن این را بکشد یک نفر رفته به آن‌سو که سرش را ببرد تنشه بودند و نشد جرعه‌ی دیگر بینند یا که یکبار دگر چهره‌ی مادر بینند  دید آخر چه بلایی سرشان آوردند زخمها بر جگرِ مادرشان آوردند قصدِ جانِ دو برادر دو برادر کردند ضربه‌ی تیغ و سنان را دوبرابر کردند مانعِ بُردنشان پشتِ خَمِ دایی بود  اِرباًاِربا شدنِ این دو تماشایی بود کمرش خم شده باید که عصا بردارد باید او خیمه رود تا دو عبا بردارد زینب انگار نه انگار که بی سر شده‌اند دید بر نیزه  ولی سایه مادر شده‌اند 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
پرچم سبز افتخار حسن نور در نور یادگار حسن روح بی باک ذولفقار حسن مردِ رزمِ جملْ شکار حسن چون پدر از سقیفه بی زار است یازده ساله مرد پیکار است عزت مجتبی ست عبدلله روح قالو بلاست عبدلله سپر نیزه هاست عبدلله غرق خون خداست عبدلله از لبش یا حسین می بارد دست از این عشق بر نمی دارد ناگهان دید کربلا لرزید عمو افتاد خیمه ها لرزید دست عمه که بی هوا لرزید تن فرزند مجتبی لرزید عمو از صدر زین غریب افتاد گیر یک عده نا نجیب افتاد خسته از زخم ها عمویش شد نیزه ای تشنه ی گلویش شد هر چه شمشیر روبه رویش شد وای من پنجه پنجه مویش شد داد زد لا اُفارِقُ عَمي تا ابد لا اُفارِقُ عَمي گفت بر نسل خویش می نازم جملی از دوباره می سازم نیزه ها، من هنوز سربازم دست ها را سپر می اندازم تا عمو لحظه ای بیاساید یا ز گودال پا شود شاید سنگ ها بگذرید از سر او نیزه ها پاشوید از بر او جای سالم بود به پیکر او؟ رفته از حال،عمه خواهر او بدنش را به خاک ها نکشید رمقی نیست در تنش بروید من یتیمم پسر نمی خواهی؟ من که هستم سپر نمی خواهی؟ دست من را مگر نمی خواهی؟ عکسی از پشت در نمی خواهی؟ پدرم بغض های خود را برد حسرت کوچه را فقط می خورد استخوان های دست وا اُمّا لحظه اي كه شكست وا اُمّا تنش از هم گسست وا اُمّا حرمله حاضرست وا اُمّا هدف تیر سهمگین گردید با عمو نقش بر زمین گردید 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
دست بر سینه همه مهمان قاسم می شویم دیده گریان، سائلِ احسان قاسم می شویم سفره دارِ امشبِ ما شد کریم ابن کریم ریزه خوارِ لطفِ بی پایانِ قاسم می شویم هر زمانی که دلِ ما می شود تنگِ حسن بانگاهی زائرِ چشمان قاسم می شویم سینه چاکانِ حسن خرجِ علیِ اکبرند پس حسینی ها همه قربانِ قاسم می شویم روزِ فتحِ مکه با سربندِ سبزِ یاحسن ما همه رزمنده ی گردانِ قاسم می شویم چند تا ایوان طلا سازیم در صحنِ بقیع ماگدایِ گوشه ی ایوانِ قاسم می شویم سِرِّ بابُ القاسم کرببلا دانید چیست؟ روز محشر دست بر دامانِ قاسم می شویم جمله ی "الموت اهلی من عسل" توحیدِ ماست واله ودلداده ی ایمانِ قاسم می شویم ماهِ خیمه بود، اما چهره اش تغییر کرد مثلِ نجمه بی سروسامانِ قاسم میشویم تاکه حرفِ دست وپاگم کرده آیددرمیان یادِ ارباب وتنِ بی جانِ قاسم می شویم چاره سازِ عالمی بیچاره شد بالا سرش همچونان فضه که آمد در کنارِ مادرش دست وپا میزد ولی جان بینِ سینه مانده بود عالمی را ریخت بر هم ناله هایِ آخرش زیرِ سُمِ اسبها با هر نفس قد میکشید باز می شد ذره ذره استخوانِ پیکرش نعل هایِ کهنه کم کم پیکرش را نرم کرد پخش می شد هرنفس با هرتکان خاکسترش مثلِ مویش دنده هایش هم گره خورده بهم هیچ کاری بر نمی آمد زدست یاورش 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
این جوان کیست« زمین دور سرش می گردد» ماهِ رخشنده به دورِ قمرش می گردد آفتاب آمده در چشمِ تَرَش می گردد نازنینی که حرم دور و بَرَش می گردد سیبِ سرخِ حسن و میوه ی نوبَر ،قاسم بر سرِ سفره ی زهرا،رطبِ تَر ،قاسم پسری آمده میدان که حسن در حسن است از زبان علی و فاطمه اورا سخن است کلماتش همه از مصحف و شکّر شکن است همه از لؤلؤ و مرجان و بهشتِ عدن است بر لبش واقعه و نور تلاوت دارد سیزده ساله و این گونه کرامت دارد این جوان کیست که اینگونه فرس می راند تیغِ لا حول و لا قوّةَ می تاباند ذوالفقاری که به سرپنجه ی خود چرخاند بو تراب آمده گویی که رجز می خواند مثل شیری ست که می غرّد و می آید مست دست در رطل گران کرده و شد باده پرست با عمو شیوه ی بحث و جدلش دیدنی است گوش کن؛واژه ی احلیٰ عسلش دیدنی است در نبرد آمده عکس العملش دیدنی است با رکب های فراوان٬بدلش دیدنی است شیوه ی چشم تو دل می برد از حور و پری حق همان بود که راحت ز عمو دل ببری خرم آن لحظه که او پا به رکاب اندازد گردش چرخ و فلک را به شتاب اندازد آمده تا که به چشم همه خواب اندازد تا که طوفان به دل آتش و آب اندازد آمده تا به نیابت ز پدر تیغ زند ضربدر مثل علی روز خطر تیغ زند..... بر عمو دیدن آن حال پریشان سخت است زخم بر پیکر آهوی خرامان سخت است دیدن آن جگر و این لب عطشان سخت است لحظه ی آخر و فریاد عموجان سخت است روبرو با تو شدن حال دگر می خواهد بردنِ جسم تو تا خیمه جگر می خواهد بر عمو سخت بوَد بی تو چه سان برگردد شرمگین از کرم ناب برادر گردد روبرو با دلِ غمدیده ی خواهر گردد عرش از بوی تو باید که معطر گردد شورِ شیرینی ِ عشق تو تماشا دارد هرچه آن شور تماشا بکند جا دارد 🔸شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59