ذات جنگ همراه خود کشته و زخمی شدن و اسارت دارد. این را شخص داوطلب حضور در جبهه، همینکه پایش را توی خاکریز گذاشت میفهمد. وقتی گلولهای به سمتش شلیک میشود یا پیکر زخمی کسی را میبیند که روی دستها عقب عقب میبرند. نمیشود گفت نترسیده، توی دلش خالی نشده.. میدانم و میدانیم که شده! خانوادهاش هم این را بخوبی ادراک کردهاند.
وقتی روی خاطرات شهدا کار میکردم، سوالی کلیدی همیشه توی ذهنم میچرخید. آن هم اینکه چه چیزی باعث شد تا خانوادهها با وجود احتمال خطر، آن هم با این شدت، مانع رفتن جوانشان نشدند.
اگر مادر شهیدی هنوز زنده بود میشد این را مستقیما از خودش پرسید. مادری را تصور کنید که پسرش را از زیر قرآن رد کند، پشت سرش آب بریزد، در رفتنش هایهای بگرید، صد بار آیتالکرسی نذر سلامتیاش کند و آب شود تا وقتی دوباره برگردد. مادر.. چه شد رضایت دادی و با دست خودت پاره جانت را فرستادی جلوی تیر و ترکش و گلوله بعثیها؟ پاسخش ساده نیست. باور کنید. اما همیشه به این میرسیدم که مادرهای همیشه مانع، مادرهای همیشه دلسوز و نگران، جلوی این استدلال کم میآوردند که اگر بجای خرمشهر، دشمن شهر و خانهی "ما" را هم میگرفت باز همین حرف را میزدی؟ مگر دختران و زنان سوسنگرد "خواهران ما" نیستند؟
این "ما" دیدن جامعه، عبور از فردیت و سرآغازیست به سمت جامعه انسانی. این گونه ایثار معنا و مفهوم پیدا میکند وگرنه توی جامعه طیف بندی شدهای که کسی حاضر نیست جز برای نزدیکان، گروه و حلقهی همفکران خودش تره خورد کند، از خودگذشتگی مفهومی ندارد.
این نگاه است که باعث میشود افزون بر ۱۵۰۰۰ نفر از خراسان توی عملیاتهای مختلف شهید شوند. فاصله خوزستان و خراسان ۱۷۰۰ کیلومتر است. عبدالحسین برونسی میتوانست توی مشهد جلسه قرآنش را برپا کند، کار فرهنگیاش را داشته باشد و زیارت امام رضا و نماز شبش ترک نشود. فرقی هم برایش نداشته باشد که خرمشهر خاک ایران باشد، یا محمره عراق.
بسیجیهای والفجر ۸ و الیبیتالمقدس جامعه را به سان یک پیکر واحد میدیدند و طیف بندی جامعه تنها چیزیست به ذهنشان خطور نکرده. با همین افق اگر روی #حجاب تاکید میکنند، علتش اینست که همه زنان جامعه را خواهران خویش میبینند، جنس دلسوزی برادری که حاضرست جانش را برای خواهرش فدا کند حتی اگر عملش را هم قبول نداشته باشد. چیزی شبیه دغدغه حاج قاسم. حاج قاسم حکم خدا را میفهمد اما دختر کم حجاب جامعه را دختر خودش معرفی میکند. این نگاه فرق میکند با امام جمعهای که از دختران کمحجاب بیزار است. ذات شهادت #شهید_الداغی هم از جنس همانهاست. مقابل چشمان او دختری بخاطر حجاب ضعیفش مورد آزار چند نفر قرار میگیرد. ما باشیم چه میکنیم؟ شاید بگوییم خودش انتخاب کرده تبعات انتخاب بیحجابی را هم خودش باید بپردازد. ما نباید کاسه داغ تر از آش شویم و... اما اگر آن دختر را خواهر خودت ببینی دیگر آن استدلالها هیچ میشوند. برای نجات آن دختر از خودت هزینه میکنی و به نجاتش میشتابی. اگر جامعه را با همه سلایقش "ما" ببینیم روی تعالی جامعه غیرت پیدا میکنیم. اگر این نگاه و آن شرح صدر پیدا شد، هم فرصت گفت و گو مهیا میشود، هم دلسوزی و نصیحت، هم پذیرش آن ...
علی علیان
@aliya_ne