🌱 جلیلی جوان‌ست و وقتی به میدان می‌آید کارش را انجام می‌دهد ⚜ روایت علی لاریجانی در مراسم معارفه دکتر جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی در سال ۸۶ 💬مجموعه #روایت_سعید || قسمت شانزدهم 🤝 با اشتراک گذاری این پست، رسانه #سعید_جلیلی باشیم. 👇ما را در تلگرام، توییتر ، ایتا و اینستاگرام دنبال کنید. 🆔 @Revayat_Saeed

اگه تو دور و بری‌هاتون کسی رو دارید ‌که نمیخواد رای بده و با اینکه مخالف نظام نیست اما بخاطر مشکلات قهر کرده، کلا دلسرد شده و تلافی همه این مسائل رو با شرکت نکردن تو انتخابات میخواد دربیاره، کمی از خصوصیات سعید جلیلی بهش بگید. باور کنید اثر میکنه. حضرت آقا تو همین دیدار تصویری‌شون با نمايندگان مجلس فرمودند: اگه نامزدها نشون بدن که کارآمد هستند، مردم پای صندوق می‌رن و مشارکت بالا میره. خلاصه کلام‌شون این‌ بود که نامزدها مردم رو قانع کنند، روحیه امید رو دوباره تو مردم زنده کنند. درسته که عده‌ی زیادی از مردم بخاطر اوضاعی که هست واقعا خسته شدن، اما اگه کسی باشه که امید رو دوباره زنده کنه ورق برمیگرده. حداقل برای ما که اینجور بوده. خونواده ما بعد شنیدن در مورد جلیلی میخواد رای بده. شما هم همینکار رو کنید. اصلا بنظرم نمیخواد چیزی بگید، توصیه‌ هم لازم نیست، فقط چند تا از کلیپ‌های #روایت_سعید رو بهشون نشون بدید. همین دیگه، حتی بهشون توصیه نکنید رای بدن. فقط کلیپ‌ها رو نشون بدید. واسه دانلود کلیپ‌ها میتونید از لینک زیر اقدام کنید: @revayat_saeed #انتخاب_درست_کار_درست #انتخابات #مشارکت_حداکثری #رئیسی

روایتی عجیب از شهید مدافع حرمی که عضو گروه شیطان پرستی بود..

وقتی از افزایش مشارکت حرف می‌زنیم دقیقا داریم از چی میگیم؟ _ایجاد دوقطبی؟ _لیست دادن و ایجاد دوگانه های کاذب...؟اگر به اینها رای ندهید شهر سقوط خواهد کرد و... _سرسره بازی رو خون شهدا؟ _یا اقناع عمومی و بیان دغدغه های مردم؟ _یا بررسی تخصصی و ‌کمک به انتخاب صحیح مردم؟ خداییش دم بچه‌های جبهه انقلاب شیراز ، کانون #رهپویان وصال "مجموعه آقای انجوی نژاد" گرم. امروز حسابی لذت بردم از کارشون. تو پست بعدی کمی توضیح میدم.. #جمهوریت #انقلاب_اسلامی @aliya_ne

۳۰ نفر از کاندیدای شورای شهر شیراز به انتخاب مردم انتخاب شدن. مهم نیست از چه حزب و گروه قبیله‌ای، صرف انتخاب مردم... و به قید قرعه تو سه گروه ده تایی تقسیم‌بندی شدن. این برنامه تو سه روز برگزار میشه.. هر روز دو مرحله، هر مرحله ۵ کاندیدا ۱- اول هر داوطلبی به قید قرعه تو 5 دقیقه مزیت رقابتی خودش و چرایی انتخابش توسط مردم و همچنین کمسیون مربوطه رو ارائه می‌ده. ۲- تو مرحله دوم از هر داوطلب یه سوال تخصصی بر اساس کمیسیون تخصصی مورد نظرش پرسیده می‌شه و باید در مدت زمان 5 دقیقه پاسخگو باشه. ۳- چهار داوطلب دیگه هرکدوم به مدت یک دقیقه فرصت نقد صحبتشون رو دارند و داوطلب مورد سوال هم 4 دقیقه فرصت دفاع داره. ۴- هر داوطلب بایستی به یک سوال شفاهی از بین مخاطبین و بر اساس قرعه کشی و در مدت زمان 5 دقیقه پاسخ بده و کلیات مطالبش رو هم جمع بندی کنه. ۵- بعد از برنامه، فیلم گفتگوی هر داوطلب به همراه نقد دیگران تفکیک شده و در آپارات بار گذاری میشه و لینک اون در اختیار عموم قرار داده خواهد شد. #رهپویان

سخنرانی حجت الاسلام قنبریان موضوع: جادوی محبت #جلسه_اول @aliya_ne

نوشته بود دعای فرج بدون خودسازی، میشه حادثه کربلا ؛ علما توصیه کردند از عاشورا تا اربعین با توجه زیارت عاشورا بخوانیم. که زیارت عاشورا؛ کلاس خودسازی با امام معصوم است. دعایی که هیچ خواسته دنیایی در اون نیست. سیر سالک تا مقام محمود. از سلام بر حسین و اعوانش تا تقرب به وسیله خون خدا. از برائت قاتلین و تابعین و مشایعت کنندگان قاتلینش الی الابد تا طلب ثار مع امام منصور... ما با عاشورا قراره حلت بفنائک بشویم. این چهل روز قدم صدق بخواهیم در طریق حسین. ان شاءالله عاقبت مان بذل خون در راهش بشود.. @aliya_ne

نقله که مجرمی رو در حضور امیرالمومنین خواستند حد بزنند. ظاهرا قنبر سه ضربه شلاق بیشتر میزنه. امام دستور میده سه تازیانه اضافی رو قصاص کنند. قنبر.. سه ضربه اضافه زدی باید تقاص بدی. درسته که مجری حکومت علوی مثل علی معصوم نیست اما عصمت و تقدس علی اجازه نمیده او خطا کنه...حالا هر از چند گاهی فیلمی و کلیپی بیاد بیرون از وضع زندانهای ما، کسانی هم بخوان ماله بکشند. بنظرم حمایت و عدم برخورد جدی و فوری با مامور خطاکار بزرگترین تضعیف برای نظامه. #حکومت_اسلامی @aliya_ne

در قسمتی از دعای عهد می‌خونیم. اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِينَ إلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ . . . این "والذابین عنه" تعبیر عجیبیه! بعضی در ترجمه‌اش نوشته اند: از مدافعان! اما نه، بنظرم این نیست. حداقلش این به تنهایی نیست. که اگر این بود حضرت می‌فرمود مدافع. مدافع لفظ عربیه و عرب هم در استعمال لغات خیلی دقیق. ذَب و ذاب معنی گسترده ای دارن. از نگرانی، غم، حرکت، مذاب شدن، حیرت و.. گرفته تا مثلا مدافع! برای همین میشه گفت تعبیر "ذابین عنه" نزدیک به اینه : کسی که پیوسته در جوش و خروش و نگرانیه، دغده‌منده برای حضرت، مثل شمعی که داره ذوب میشه یا مثل پروانه‌ای که به دور شمعی میگرده، دائم دنبال اینه که "حوائج" و "اوامر" و "اراده" حضرت رو متوجه بشه و سعی کنه اون ها رو برآورده کنه. آخه کسی که جز ذابین عنه شد، از مسارعین الیه فی قضا حوائجه هم خواهد شد! @aliya_ne

تحلیل شخصیت امیرتتلو * «این موضوع را باید از دو جهت بررسی کرد. امیرتتلویی که به صورت واقعی حضور دارد و آنچه که هست و دوم امیرتتلویی که مردم ساخته‌اند. او یک خواننده تقریبا خوش‌صدایی بود که با پشتیبانی طرفداران نوجوانش کارش را جلو می‌برد. * من از او چند مصاحبه خوانده‌ام. در یکی از مصاحبه‌هایش گفته است که من در یک خانواده مَشتی متولد شدم. منظورش از کلمه مشتی یک خانواده خوب و شاد است اما چند وقت بعد در یک مصاحبه دیگر اظهار کرده است که من بچه طلاق بودم و با مادرم زندگی می‌کردم و کمیته امداد به ما کمک می‌کرد! *از گذشته این شخص پیشینه درست و صحیحی نیست که بتوانم او را خیلی دقیق تحلیل کنم چون ما او را قبل از شهرتش نمی‌شناسیم. او یک جای دیگر گفته که در گذشته کارگری می‌کرده است. از این جمله می‌توان فهمید که به خاطر شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه، او در شرایطی بوده که عزت و احترام دریافت نمی‌کرده و دیده نمی‌شده است.» * «اساسا جامعه ما تتلوساز است. چنین افرادی ساده‌ترین راه را برای دیده‌شدن، رفتار ضد اجتماعی می‌دانند. مردم آنها را در فضای مجازی می‌بینند و این دیده‌شدن به مرور برایشان جذاب می‌شود. اما از یک جایی به بعد دیگر اختیارشان از دست خودشان خارج می‌شود و دست مردم می‌افتد. * به طور کلی ما یک گونه شخصیتی ـ نمایشی داریم که دوست دارند دیده شوند و برای شهرت همه کار می‌کنند. حتی خودشان را با سلبریتی‌های خیلی مشهور مقایسه می‌کنند. * در پاسخ به (آیا این میزان خالکوبی روی بدن امیرتتلو طبیعی است؟): «خیر. این یکی از نشانه‌های اختلال شخصیت نمایشی است. تتلو فریاد می‌زند که مرا نگاه کنید! او همیشه بدنش را اپیلاسیون می‌کند، برنزه می‌کند و فریاد «مرا تماشا کن» سر می‌دهد. او برایند جامعه‌ای است که جایی برای دیده‌شدن نداشته است. آدم‌ها با هم یکی نیستند. یکی برای دیده‌شدن تلاش می‌کند که یک متخصص حرفه‌ای شود، یکی دیگر رَپر! آنچه درباره تتلو مشخص است، فریاد مرا دیدن است.» * به طور کلی من او را شخصی می‌بینم که دارای اختلال بایپولار یا دوقطبی است. یعنی آدم‌هایی که زیاد حرف می‌زنند، کارهای عجیب و غریب می‌کنند و در شیدایی به سر می‌برند. * تتلو یک بار گفت که می‌خواهم فوتبالیست شوم و مگر من چه چیزی از دیوید بکهام کمتر دارم؟ یک‌بار خطاب به هوادارانش گفت که اصلا شما لیاقت من را ندارید و از همه شما بدم می‌آید. یک‌بار از لشگر سایبری حرف می‌زند و … به این رفتارها دوره‌های شیدایی می‌گویند که فرد حرف‌های عجیب می‌زند و حتی گاهی خودش را از دنیا منفک می‌کند. * او حتی راجع به سیاست هم حرف می‌زند؛ از یک کاندیدا طرفداری می‌کند؛ ‌ می‌خواهد افشاگری سیاسی کند. خودش را درگیر مسئله حجاب می‌کند. یک روز مسلمان دوآتیشه می‌شود؛ یک روز فارغ می‌شود و … او هیچ خط فکری مشخصی ندارد.» @aliya_ne

هفته ای چهار پنج بار بین نطنز و کاشان و تهران می رفت و می آمد. نه یک ماه و دوماه، نه یک سال و دوسال؛ هشت سال کارش همین بود. ساعت چهار صبح می نشست توی ماشین و راه می افتاد. گاهی وقت ها تازه ساعت یازده شب جلسه اش شروع می شد. بعد از آن راه می افتاد و می آمد سمت تهران، هفت صبح توی تهران جلسه داشت. خستگی نمی شناخت. به قول بچه ها لودری کار می کرد. یک بار حساب کردم، مصطفی شاید این مدت بیشتر از پانصدهزار کیلومتر رفته و آمده؛ ده برابر دور کره ی زمین. شهید‌مصطفی‌احمدی‌روشن #بولدوزر

#اطلاعیه | برنامه چهارشنبه های شهدایی #دیدار_شماره_128 دیدار با خانواده شهید جاویدالاثر احمد حلمی چهارشنبه مرداد ۱۹ آبان ۱۴۰۰ -مراسم در قطعه دو گلزار شهدای شهید آباد برگزار می‌گردد. ( برنامه با حضور خواهران و برادران می باشد) #لطفا_اطلاع_رسانی_کنید @mohebandez @shohada_mohebandez

می‌گفت ابراهیم عاشق بود، عاشق واقعی. عاشق دنبال اینه هر جایی، هر لحظه، سراغی از معشوقش بگیره. عاشق، عاشق ِ هر چیزیه که متعلق باشه به معشوق. میگفت نشسته بودیم تو سنگر شروع کرد به خوندن قرآن. سوره ای که خیلی دوستش داشت. سوره واقعه. آیه آیه میخوند و آه میکشید. وقتی رسید به اینجا اشک امونش نداد. السابقون السابقون. اولئک المقربون. یاد رفقای رفته، حسرت جا موندن خودش. عاشق در تب معشوق میسوزه و تا به وصال نرسه آروم نمیگیره. باید رفت... گلزارشهدا- دیدار۱۲۹ ، شهید‌ابراهیم‌قارم #روایت_دیدار @aliya_ne @shohada_mohebandez

گرگیج تریبون یه قشر از اهل سنت هست، نه همه سنی مذهب‌ها. لطفا قبل از اظهار نظر احساسی، کمی فکر کنیم. کثیری از اهل سنت نه تنها محبین اهل بیت علیهم السلام هستند بلکه به شهدای ما هم ارادت دارند. عکس مربوط به هفته گذشته است، گلزار شهدا کرمان، اینها هم روحانیون اهل تسنن استان گلستان هستند. مشتی نمونه خروار

هیچ سنی حاضر نمیشه، به ساحت قدسی امیرالمؤمنین که خدا آیه تطهیر رو در شأن ایشون نازل کرده و در آیه مباهله اون بزرگوار رو بمنزله نفس رسول‌الله (ص) معرفی کرده و از جمیع ارجاس و نقائص و خطایا مبرا دونسته توهین کنه. اصلا توهینی به امیرالمومنین نشده که تو وضعیت برخی دوستان می‌بینیم. ماجرا چیز دیگری بوده و این شیخ مردود یه بحث فقهی مطرح کرده که کاملا جواب داره و اهل علم تو یه فضای منطقی پاسخ یاوه‌گویی‌ شو دادند. اگر کسی خواست جوابیه ها بر رد مطالب رو براش ارسال میکنم.

از متدینین جامعه توقع ميره نسبت بعضی از مسائل نگاه دقیق تری داشته باشند. اینکه اگر کسی توهین کرد یا .. اصل وحدت رو زیر سوال ببریم رو هیچ آدم عاقلی نمی‌پذیره. قرار بر تسامح و تساهل نیست. با شخص خاطی باید برخورد بشه.طبق قانون، جواب شبهات هم داده بشه. ولی توهین و .. به مقدسات اهل سنت شعله فتنه رو بیشتر و بیشتر میکنه. شترِ سواری نباشیم برای دشمنان اسلام..

گروه‌ها و تشکل‌هایی میشناسم که دنبال روزه استیجاری می‌گردند تا اجاق کار فرهنگی خاموش نشود. بعضی‌ها هم انگار وصلند به شیر نفت. یک مراسم می‌گیرند برای تعدادی مسئول و ۵۰ نفر غیر مسئول. با قریب به ده میلیون هزینه. آقایان دود این مراسم گرفتن‌های میلیونی‌تان توی چشم خیلی‌ها می‌رود. اسراف خوب نیست. هر جا که باشد. با این هزینه برای یک مراسم شما، توی مسجدی می‌شود یک سال برنامه تربیتی برگزار کرد.

حالا ک زمام امور دست شماست می‌خواهید خرج کنید لااقل درست خرج کنید، هنرمند خوب کم نداریم که از صدیقه صغری حماسه‌سرایی کردند. موسیقی زرد سنخیتی با تکریم زینب سلام الله علیها ندارد. اگر برای جذب باشد درست نیست، خروجی تربیتی هم ندارد قاعدتا...

منظومه فکری رهبری جلسه اول باید منظومه فکری رهبری را بازخوانی کنیم و همه کارها را براساس خطوط ترسیم شده در بیانیه گام دوم انقلاب پیش ببریم...

صوت سخنرانی حجت الاسلام راجی در نشست هفتگی جوانان مشهد انقلابی 🔷 با موضوع: منظومه فکری رهبری 🔹 جلسه دوم ✅ دشمن، منطق قوی ندارد اما خوب بلد است عواطف انسانی را درگیر کند و به اهداف خود برسد....

کانال شهدا را چک کردم، نوشته بود ان شاءالله ساعت ۲۰:۲۰ وعده ما بیت شهید. نگاهی به ساعت انداختم. وقت گذشته بود. به گلزار نمی‌رسیدم. برای همین آدرس را نگاه نکرده راه افتادم سمت منزل شهید. با بَلَد طی طریق میکردم. چپ و راست خیابان‌ها را بی اینکه به اسم‌شان نگاه کنم می‌گذراندم. آدم با بلد راه را گم نمی‌کند، اشتباه هم که رفتی، دو خیابان جلوتر نزدیک‌ترین و سرراست ترین مسیر را بهت پیشنهاد می‌دهد. توی مسیر، خاطره‌بازی می‌کردم با چهارشنبه‌های شهدایی سابق، شب‌های پنجشنبه‌ای را در ذهنم می‌گذراندم که امت حزب الله با ماشین و موتور، از گلزار تا منازل شهدا مانور می‌دادند. مانوری که به سلوک می‌ماند. سلوک جمعی آدمهای دهه هشتاد با ابرار و صدیقین دهه چهل و پنجاه. سلوک با شهدا. که این مسیر و حرکت یک حرف داشت اللهم انا نسئلک منازل الشهدا. به گمانم اول باریست که تنها میروم سمت منزل شهید. آدم همراه که داشته باشد دلش گرم است، تنها که باشی از غربت دلت می‌گیرد، باد سرد هم که به سرت بخورد غربتت دوچندان می‌شود.  قبل‌تر‌ها نیم ساعت زودتر می‌رفتیم گلزار و با شهدا هم‌نشین می‌شدیم، حالا نیم ساعت دیر راه می‌افتیم. قبل‌تر ها در شلوغی خلوت داشتیم، حالا در خلوت هم شلوغیم. سر نبش که میرسم از فکر و خیال بیرون میایم. دنبال شلوغ‌ترین جایِ خیابان خلوت و تاریک روبرویم میگردم، که قطعا همانجا خانه شهید است. اول تا آخر خیابان را نگاه میکنم. ردی از بچه‌ها نیست. انگار چهارشنبه‌های‌شهدایی هم از رونق افتاده. قبلا گوشه خیابان پر میشد از ماشین. زنگ میزنم به شاه‌آبادی، مسئول برنامه. ظاهرا آدرس و لوکیشن مطابقت ندارد. آدرس درست را می‌خواند. موتور را روشن میکنم، از فردوسی به سمت جنوب. طالقانی، نبش مطهری.. شاه‌آبادی سر نبش ایستاده، دستی تکان می‌دهد. به سمتش میروم. دم در برادر شهید مانده به استقبال. خانه‌ای قدیمی با اتاقی جدا برای پذیرایی مهمان‌ها. بچه ها توی همان اتاق، دور نشسته اند. علیرضا دعای فرج می‌خواند. عاشورا را که شروع می‌کند گروه آخر مهمان‌های شهید هم می‌رسند. بعد دوسال اولین روضه و مناجات جمع ماست زیر سقف منزل شهید. روضه که تمام می‌شود. برادر شهید شروع می‌کند به صحبت. همان حرفی را میزند که منتظرش بودم. شاه‌آبادی این صحنه به یادماندی را با گوشی ضبط می‌کند. به گمانم توی این ۱۳۵ دیدار کمتر راوی بوده که این حرف مهم را نزده. خدا را شکر که برادر شهید توکلی هم از این قاعده مستثنی نیست. اینکه زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. لبخندی می‌زنم. خدا را شکر میکنم که این نکته هم نگفته نماند. گفت که یادمان نرود هر روز داریم توی کار فرهنگی مان شهید می‌شویم و خودمان حالیمان نیست. بعضی حرف‌ها آنقدر که‌ توسط افراد مختلف تکرار شده عمق و محتوایش تبیین نشده. همه ما کار برای شهدا را هم رتبه شهادت می‌دانیم اما نفهمیدم چرا و چگونه؟ اگر می‌دانستیم، شاید دیگر اسم شهدا را نمی‌آوردیم. آخر ما عاشقان شهدا اصولا آدم های خسته ای تشریف داریم و نمی‌دانیم حضور در بیت شهید و یاد‌کردن شهید به مثابه حضور در میدان مین است. حتم دارم خانواده‌ها هم اگر متوجه مضرات یادکرد شهدا بودند بچه‌های‌شان را توی این وادی هل نمی‌دادند. مثلا همین شهید توکلی. شخصیتی‌ست بسیار بسیار خطرناک. اولین خطری که دارد، دغدغه است. می‌گویند، نصف مساجد شهر را برای اعزام به جبهه امتحان می‌کند. توی همان سن کم. در بدر دنبال رفتن جلوی گلوله. از همان بچگی کمی فرق داشته با آدم های عادی. مثلا کلاس چهارم زنگ هنر، نقاشی یک مزار شهید می‌کشد با تمثال خودش و رویش می‌نویسد شهید توکلی فر. خطرناک است چون برگ برگ زندگیش را ورق بزنی، عشق و محبت به امام حسین(ع) موج می‌زند. عاشق صدیق هم که، سرش روی تنش بند نیست. اهل بذل خون است. و بذل، به دادنِ بی‌منت است. به مادرش می‌گوید: عزیزم، مادرم، می‌دانم نمی‌توانی قید مرا بزنی. بالاخره مادر تشریف داری. چیزی سمت چپ سینه ات داری به اسم قلب. و سراسر وجودت، همه قلبت را تعلق به فرزند گرفته. نمی‌گویم ریشه تعلق را بزنی. نمی‌گویم در فراقم اشک نریزی. نه. گریه کن. اما اشکهایت را خرج آقای من کن. خرج محبوب من. استاد و معلم و عشق من. که دردها و رنج ها و مصیبت من و تو در مقابل او هیچ است. عباس او، زینب او، اکبر او... اشکت را خرج اینها کن. خطرناک است که توصیه‌اش به ولایت است. مسیرش ولایت است و دعایش برای سلامتی ولایت است. امروز چیزی خطرناک‌تر از ولایت سراغ ندارم. آدمها اگر بخواهند تز عدالت‌خواهی بگیرند، مسیرشان را با ولایت جدا می‌کنند. تز روشنفکری بگیرند هم همینطور. یا تبرئه از تهمت‌ تحجر، اصلا آدمها اگر می‌خواهند برچسب نخورند باید فاصله و حریم شان را با ولایت حفظ کنند. همانطور که اگر می‌خواهند. زندگی آرام و مرگ آرام تری داشته باشند باید قید شهدا و یاد و نامشان را بزنند. #روایت_دیدار @aliya_ne

آدم ها را با دغدغه هاشان بشناسید. دغدغه داشتن چیزی مهمی است و به طور کلی در مقابل بی خیالی قرار دارد. منظور از بی خیالی همان بی تفاوتی و بی دردی است. یعنی لختی، کرخی و بی حسی تکلیفی. یعنی حس نکنی باری بر دوش داری، مسیری فرارویت هست، کاری باید انجام بدهی، ماموریتی برعهده ات گذاشته اند. دغدغه آدم ها را متفاوت می کند یکی دغدغه پول دارد، یکی ماشین، یکی خانه، یکی مقام‌و شهرت، یکی پول و ثروت و دیگری.... شهید نجات توکلی فرد @aliya_ne

دیشب خانواده شهید توکلی، برگه‌ای بین جمعیت توزیع کردند. فرازی بود از وصیتش. امروز متن را چند بار با دقت خواندم. شهید در جایی محبتش را به امام حسین (ع) نشان می‌دهد. وصیت که نیست، روضه های کربلا را واگویه می‌کند. دارد خطاب به مادرش می‌گوید، شاید هم به همه آدم‌هایی که ممکن است در آینده تاریخ بیایند، که ما اگر رفتیم، با حسین رفتیم. معلم ما حسین بود. سید ما، آقای ما، مولای ما حسین بود. فنعم المولی.  عجب مولایی، عجب آقایی.. تو هم اگر می‌خواهی بیایی، بسم الله. قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن، ظلمات است بترس از خطر گمراهی.. در جایی دیگر دارد تمام تلاشش را می‌کند که به مخاطب بفهماند که حسین (ع)، امام زمان سال ۶۱ هجری بود و مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة. شما هم امام زمان تان را دریابید. و حالا که خورشید پشت ابر است، حالا که امام غایب است. نائب امام را دریابید. مبادا راهتان کج شود. تا زمانی که حسین در راه است مسلم ولی‌فقیه است. آنهایی می‌توانند در رکاب حسین باشند که مطیع فرستاده حسین باشند. جالب است در همین چند فراز وصیتش که کمتر از یک برگه خلاصه می‌شود هشت جا مستقیم و غیر مستقیم اشاره به ولایت دارد. با تعابیری همچون امام امت،  بت شکن زمان، نائب بر حق امام زمان(عج)، امام خمینی و.. اشاره ایست به افق نگاهش. درک مختصات دقیق و شناخت زمان، رابطه قلبی و ایمانی و عملی با مرجعیت و ولایت. ان شاءالله که ما هم مثل نجات توکلی در مکتب سیدالشهدا باشیم. عاشق شویم. برای امام زمان کار کنیم و تا دولت یار مطیع اوامر نائبش باشیم. @aliya_ne

از اون دیدار‌هایی که خاطره‌اش همیشه تو ذهن میمونه، غربت والفجر ده. ارتفاعات رشن.. یه جایی راوی میگفت اون بالا گیر کرده بودیم. دشمن همینجوری آتیش می‌ریخت رو سر‌مون. توپخونه خودی هم که فکر می‌کرد ارتفاعات سقوط کرده داشت مارو میزد‌. اون بالا هم از خودی می‌خوردیم هم از دشمن.... @aliya_ne

عاشقی آدم را اهل سرعت می‌کند. مثل شهدا راه صد ساله را به شبی طی کردند. عشق عجیب است ! عجیب...