eitaa logo
کَهْفِ الْحَصِین
95 دنبال‌کننده
0 عکس
1 ویدیو
0 فایل
وظائف موعوديان ارتباط با مدیر انتقادات و پیشنهادات @HoseinHammamianrahaghi
مشاهده در ایتا
دانلود
آيا آيه ي «وَلَقَد كَرَّمْنا بَني آدَمَ» را در قرآن خوانده ايد؟ «فَتَبارَكَ اللّه اَحْسَنُ الخالِقينَ» چه پيامي براي بشر دارد؟ انسان در مكتب همه ي انبياء، موجود ارزشمندي معرّفي شده است. اگر ارزشمند نبود، خداي متعال براي او مربّي پاك و معلّم معصوم نمي فرستاد، و قانون، امر و نهي براي او نازل نمي كرد. بزرگي انبياء عليهم السلام از آن جاست كه از طرف خالق هستي و يگانه معبود برانگيخته شده اند. بزرگي انسان ها، در انسانيّت داشتن آن‌ها و در انديشه ي صحيح و فكر درست آن‌ها است. اي برادر! تو همي انديشه اي مابقي، تو استخوان و ريشه اي گر بود انديشه ات گل، گلشني ور بود خاري، ز خاري كمتري بياييد، بياييد! در مكتب‌ها جستجو كنيد. ببينيد كجا «انسان» مي‌جوييد و كجا «صلح و عدالت» مي‌يابيد؟ https://eitaa.com/alkahfelhasin
بزرگي مراجع شيعه از بزرگي امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. اگر بزرگِ بزرگان فراموش شود چه كسي مي‌تواند ادّعاي بزرگي و زعامت داشته باشد؟ https://eitaa.com/alkahfelhasin
قرآن كريم مي‌فرمايد: «فَاَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفآءً وَ اَمّا ما يَنْفَعُ النّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الاَرْض» اما كف (خاشاك روي آب) نابود گردد، ولي آنچه براي مردم سودمند است در زمين پايدار بماند. زبد(كف و خاشاك )، كه خود فاقد كمال است، چگونه مي‌تواند به جامعه بشري نفع رسان باشد؟ كور چگونه مي‌تواند عصاكش كور ديگر شود، خودش در هوي خواهي و علوّ طلبي مانده، ادّعاي خليفة اللهي و مرشديّت خلق مي‌كند. خاشاك‌هاي تاريخ، سلاطين جور، حكّام ستمگر، از خوبيها چه داشتند كه بتوانند عطا كنند و سود ببخشند؟ اما آب(امام معصوم علیه‌السلام)؛ اولاً طهور است، پاك و پاك كننده، چه هنري از اين بالاتر؟ محيط زيست را از آلودگي پاك مي‌كند، به جنگ ميكروبها و آفتها مي‌رود، هوا را طراوت و طهارت مي‌دهد. و ثانياً حيات بخشي دارد، حيات هر صاحب حياتي از آب است، پس آب به دليل نفع رسانيش باقي مي‌ماند و محبوب حيات داران عالم است. https://eitaa.com/alkahfelhasin
انسان محبّ، خدا را براي نعم، خاصّه نعمت هدايتش دوست مي‌دارد و پيامبر را به خاطر خدا و به جهت نفع رساني، طهارت بخشي و نور افشانيش محبّت مي‌ورزد. سؤال اين است، آنكه در نفع رساني و حيات بخشي به جامعه بشري، كمالات و فضائل انساني، نفس (خود) رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم است، از محبت محبّان مستثني است؟ راستي آيا كسي مي‌تواند، پيامبر را دوست داشته باشد، ولي قلبش خالي از محبت علي عليه السلام باشد؟ اينچنين كسي در دوستيش دروغگو و كاذب است، زيرا روح و جان نبّي و وليّ، طبق آيه شريفه مباهله و روايات منقول از فريقين(شیعه و سنی)، متّحد و دوستي هر كدام مستلزم دوستي ديگري مي‌باشد. شما را به خدا حديث منقول از فريفتن «كِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتي» چه مي‌گويد؟ كتاب الله يعني كتاب خداوند، عترتي يعني عترت من پيامبر، آيا كسي مي‌تواند خدا را دوست داشته باشد ولي با كتابش بيگانه و مخالف باشد، ادعاي دوستي با رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم بكند و دوستي عترتش را ناديده بگيرد؟ https://eitaa.com/alkahfelhasin
منتظران ظهور باید به جهانيان بگويند که: حجّت الهي و جانشين خداوند روي زمين، علم و قدرت الهي دارد و امروز خليفه اللّه و وارث انبياء و نماينده ي «فارقليطا» [۱] و «پيركليوس» [۲]، مُصلح از نسل «مآدمآد» [۳] و «ايليا» [۴]، حضرت مهدي (ارواحنا فداه) مي‌باشد. [۵] او به بقاي حق، باقي است: «وَ يَبْقي وَجْهُ رَبِّكَ ذُوالجَلالِ وَ الاِكْرام» در غيبت، كارگشا و ناصر است و هدايت غايبانه دارد. بيان اين نكات دقيق علمي و القاي اين عقايد متقَن ديني، ارتباط مي‌خواهد، تلاش و كار مي‌طلبد، برنامه ريزي و نظم مي‌جويد و مهم تر از همه، به اتّحاد مهدويّون نيازمند است. 🍃🍂🍃🍂🍃🍂 [۱]: «فارقليتا» واژه اي سرياني است كه از اصل يوناني «پريقليطوس» به معناي «بسيار ستوده و پسنديده» مشتق شده و اين معني مترادف اسامي «محمد صلي الله عليه و آله و سلم و احمد صلي الله عليه و آله و سلم» مي‌باشد. نك: «انيس الاعلام في نصرة الاسلام» ج ۱، ص۱۳ [۲]: اين لغت كه در اصل يوناني است، از پيشوند peri به معني «خيلي» كه همان حكم «تر» و «ترين» را در زبان پارسي دارد و لغت kileos به معناي ستايش، حمد، شكوه و جلال تشكيل شده است. پس اين واژه به معني «ستوده» است كه در عربي مرادف «محمّد و احمد صلي الله عليه و آله و سلم» مي‌باشد. مصقل صفا ص۱۸۴ [۳]: نام نامي رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم در تورات. [۴]: اسم گرامي حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام در تورات. [۵]: براي آگاهي از اسامي رسول اكرم و حضرات ائمّه اثني عشر عليهم السلام در كتب آسماني پيشين، به كتاب «مصقل صفا» از مرحوم علامه مير سيد احمد علوي مراجعه شود. https://eitaa.com/alkahfelhasin
تا حالا فکر کرده اید که چراهيچ كدام از انبياء و جانشينان آن‌ها نتوانستند يك حكومت تابع صداقت و عدالت كه صددرصد موفّق باشد، تشكيل بدهند. آیا نقص با انبياء و جانشينان آن‌ها بود؟ جواب، صد درصد منفي است. پس علت چیست؟ علت این است که بشر، ساخته نشده بود. زمانی اجرای عدالت و حکومت صد درصد الهی محقق می‌شود که بشر سرش به سنگ بخورد و عاقبت بي عدالتي و بي توجهي به خداوند متعال را مشاهده نمايد. https://eitaa.com/alkahfelhasin
انساني را فرض كنيد كه از جنگ‌ها و نبردهاي وحشيانه خسته شده، از ظلم و بي عدالتي‌هاي جهاني، بي رمق و كسل گشته، از فساد و ناپاكي، زشتي و پستی به ستوه آمده، با اين حال به كتاب و مجلّه و یا فيلم و سريالي برخورد مي‌كند كه در آن متديّنين و مؤمنان به پيامبران، با استناد به بشارت‌هاي الهي، نغمه ي اميد سر داده و بشر را به پايان خزان و رسيدن بهار، خبر داده اند. اين انسان، چه احساسي پيدا مي‌كند و به چه زندگي و حيات معنوي اي دل مي‌بندد …؟ و به راستي، اين خزان چه خزان بزرگي است! اين خزان، سوغات كدامين جفاكننده است؟ گل خوشبوي اخلاق انساني و فضيلت‌هاي روحاني، استعدادها و حافظه‌ها به خزان نشسته و مِلل مختلف، در آتش فساد و ستم و تجاوز مي‌سوزند و دادرسي ندارند. https://eitaa.com/alkahfelhasin
ای مسلمانان حديث «مَنْ ماتَ» كه در شناخت امام و رهبر است و با عبارات مختلفه در صحاح و كتب ديگر آمده و فريقين نقل كرده اند، چه مدلولي دارد؟ چرا به معرفت و بيعت با امام و رهبر، امر شده ايم؟ اطلاق اين احاديث چه مي‌گويد؟ آیا نباید هر زماني، هدايت كننده اي باشد؟ «وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» یعنی چه؟ امروز آن هادي كيست؟ آن كه بايد با او بيعت كنيم و او را بشناسيم چه کسی است؟ كيست كه اگر با او بيعت نكني و او را نشناسي و بميري، موت ات موت جاهليّت محسوب مي‌شود؟ برادران و خواهران مهدوي! با قلبي مطمئن و آرام سخن بگوييد و به ارشاد و راهنمايي بپردازید. وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ. https://eitaa.com/alkahfelhasin
ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ می کند؟ ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ : ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ : ﭘﻮﺳﺘﯽ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﻭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﯾﺨﺖ؛ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺁﺑﯽ ﮔﻮﺍﺭ ﺷﻤﺎ ﮐﺪﺍﻣﯿﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ؟ ﻫﻤﮕﯽ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺭﺍ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ: می بینید ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﺪ؛ دیگر ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﯽ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ. یا اَباذَر، اِنَّ اللهَ تَبارَک وَ تَعالى لایَنْظُرُ إِلى صُوَرِکُمْ وَلا إِلى أَمْوالِکُمْ ]وَ أَقْوالِکُمْ،[ وَ لکِنْ یَنْظُرُ إِلى قُلُوبِکُمْ وَ أَعْمالِکُم. یا اباذر، اَلتَّقْوى ههُنا، اَلتَّقْوى ههُنا - وَ اَشارَ اِلى صَدْرِه ترجمه: اى ابوذر، به درستى که خداوند ـ تبارک و تعالى ـ نگاه نمى کند به صورتها و اموال و سخنان شما، بلکه به دلها و اعمال شما نظر مى کند. اى ابوذر، تقوا اینجاست و (اشاره به سینه مبارکشان مى کنند). ظاهر دیگران فریبمان ندهد. https://eitaa.com/alkahfelhasin
عزیزان و بزرگواران حافظ و نگهبان دين، پاسدار حصنِ حصين، تمام كننده ي نور مبين و نقطه ي پرگار يقين غير از وجود امام ثاني عشر و وليّ منتظَر نبوده و نيست. پس اگر، كلمه ي مرجعيّت شيعه را به كار مي‌بريم و در نوشته‌ها و گفته‌ها از آن ياد مي‌كنيم، مقصود اوّلي و بالذّات، مُظهِر «اِنّا لَهُ لَحافِظون ، لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدّينِ كُلِّه ، وَاللّه مُتِمُّ نورِه وجود امام زمان علیه السلام مي‌باشد. https://eitaa.com/alkahfelhasin
چنین آورده اند که ؛ شیخ محمّد مهدی حائری مازندرانی رحمة الله‌ علیه ، صاحب معالی السبطین ، در کتاب شجره طوبی مینویسد ؛ امیر تیمور مشهور به تیمور لنگ ، نواصب أهل شام را رسوا کرد که از این جهت سزاوار ستایش است. چنانکه در تواریخ است که چون او بر شرق و غرب بلاد تسلّط یافت ، تمام دیار شام را که أهل عناد با خاندان رسالت و راضی به قتل ایشان بودند را خراب کرد. قلب تیمور ، که خودش به شهادت تاریخ ، فردی قسیّ القلب بود ، از شدّت بغض شامیان نسبت به أهل‌ بیت علیهم‌ السّلام میسوخت. چون او ماجرای ورود أهل‌ بیتِ إمام حسین علیه‌ السّلام به مجلس یزید لعنة الله‌ علیه و أعمال مردم شام از شادی و طرب و شُرب خمر در زمان ورود اسراء آل‌ الله به شام را از شیعیان شنیده بود. وقتی تیمور به شام وارد شد و گردن أهل شام در برابر او خاضع گردید و شامیان دانستند که تیمور نسبت به آنان بدخُلق و سختگیر است ، سعی کردند به واسطه‌ ازدواج به او نزدیک شوند تا او را نسبت به أهل شام نرم خو کنند. لذا بزرگ أهل شام پیش تیمور آمد و گفت ، ای امیر ما میخواهیم که دختر فلانی را که دختری صاحب صفات نیک و زیبایی و عقل و کمال است و جز تو لایقِ کس دیگری نیست را ، به تزویج شما در بیاوریم. تیمور هم پس از اینکه از حُسن و جمال او اطلاع یافت ، پذیرفت و دستور داد تا عروس را برای انجام مقدمات نکاح ، به حمّام شهر ببرند و بازارها را زینت کنند و به رقص و طرب بپردازند و اسباب نکاح و مراسم عروسی را مهیّا سازند. أهل شام ، دختر را به حمّام بردند و اسباب عروسی را آماده کردند ، در این حال ، امیر تیمور به خادمش دستور داد که ناقه‌ای ضعیف و بی‌پرده و بدون پوشش و پالان تهیه کند و آن را بر درِ همان حمّام ببرَد و عروس را سوار آن ناقه کند و در کوچه و بازار بگرداند و همه‌ أهل شهر باید به چهره‌ بدون پوشش آن دختر خیره شوند ، پس خادم نیز چنین کرد. وقتی شیوخ شهر شام ، غلامِ تیمور و شتر ضعیف و بی‌پرده و پوشش را دیدند ، گفتند این چه شتری است؟! این که در شأن این عروس نیست. غلام گفت این دستورِ امیر است. مردم و شیوخ شهر ، از سر حیرت به یکدیگر نگاه میکردند و بسیار غضبناک شدند ، پس به سوی امیر تیمور رفتند و گفتند خدا امیر را سلامت بدارد ، این چه کاریست که خادم شما انجام داد؟! و ما حقیقتا از سخن او مطمئن نیستیم و حاشا که به مثل توئی چنین دروغی ببندَد. تیمور گفت وای بر شما ، من به او چنین دستور دادم. أهل شام گفتند چطور چنین دستوری دادید ، خدا و رسول به این خواری ما راضی نیستند چرا که در جاهلیّت نیز با بزرگان چنین نمیکردند. تیمور گفت وای بر شما ای أهل شام ، اگر شما این عمل شنیع را نمی‌پسندید ، چرا همین کار را قبلاً با عترت پیامبرتان کرده‌اید؟! شیوخ گفتند ای امیر ، این دختر از بزرگ‌زادگانِ أهل شام و أهل شرف و حسَب و نسَب است و از نظر مقام ، بالاترین دختر و در عفّت ، پاکدامن‌ترینِ أهل شام است ، او دختر حاکم ماست. وقتی کلام شامیان بدینجا رسید ، تیمورلنگ گریبان خود را پاره کرد و چنان گریست تا غش کرد ، وقتی به هوش آمد ، گفت وای بر شما ای أتباع یزید و فرزندان أتباع او ، به من خبر دهید که کدام شاهی برتر از رسول خداست؟ و کدام دختری عفیف‌تر از دختران امیرالمؤمنین؟ شما دختران محمّد و علیّ را در کوچه‌ها و بازارهایتان گرداندید و شما و زنانتان برای تمسخر آنها از خانه‌هایتان خارج شدید ، در حالیکه میدانستید آنان دختران پیامبرتان هستند ، آتش دوزخ بر شما باد ، آیا حسین حجّت خدا و فرزند حجّت خدا نبود که أهل و عیالش را در حالیکه اسیرتان بودند ، سوار بر ناقه‌ها از شهری به شهر دیگر به اسارت بردید؟! نظام‌الدین شامی ، مورّخ قرن هشتم در کتاب ظفرنامه ، خبر از ورود تیمور لنگ به شام و توبیخ أهل پلید آن دیار و ساخت گنبد و بارگاه بر مرقد مطهّر حضرت زینب و حضرت رقیه علیهما السّلام و نیز آتش زدن و ویرانی شهر دمشق و غارت أموال و إسارت زن و مرد ناصبی آن ، میدهد. شجره‌ طوبی ، حائری‌ مازندرانی ۱ / ۴۵. ظفرنامه ، نظام‌ الدین‌ شامی / ۲۳۵. https://eitaa.com/alkahfelhasin