eitaa logo
تفسیر المیزان
9.9هزار دنبال‌کننده
173 عکس
38 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
✅تفسیر آیه8⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰اولئك اصحاب الميمنه8⃣1⃣ 🔸كلمه  از ماده يمن، ضد شوم است، و اشاره  به كسانى است كه سياق آيات قبل بر آنان دلالت دارد. و معناى آيه اين است كه: اينان كه به هر عقبه دشوارى قدم نهادند، و از كسانى بودند كه به خدا ايمان آورده، يكديگر را به و سفارش كردند، مردمى صاحب يمن و شگونند، و ايمان و اعمال صالحى كه از پيش براى آخرت خود مى فرستند چيزى به جز شگون و مباركى و زيبا و مرضى نمى دانند. ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از  طرف دست راست است، و اصحاب دست راست كسانى هستند كه در قيامت نامه اعمالشان به دست راستشان داده مى شود، ولى اين سخن درست نيست، زيرا در مقابل اصحاب ميمنه به اين معنا اصحاب مشئمه قرار نمى گيرد. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه4⃣ و5⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰الا يظن اولئك انهم مبعوثون5⃣ 🔰 ليوم عظيم6⃣ 🔸استفهام در اين آيه انكارى، و براى برانگيختن تعجب شنونده است، و كلمه  در آن به همان معناى معروف است. و كلمه  اشاره به مطففين است، و اگر براى اشاره به آنان اين كلمه را كه مخصوص اشاره به دور است برگزيد، براى اين بود كه بفهماند كم فروشان از رحمت خدا دورند. و منظور از ، روز قيامت است كه در آن به عملشان كيفر داده مى شوند. 🔸و اگر اكتفا كرد به ظن و گمان به مسأله قيامت و حساب، با اينكه اعتقاد به معاد بايد علمى و يقينى باشد، براى اشاره به اين حقيقت است كه در اجتناب از كم فروشى احتمال خطر و ضرر آخرتى هم كافى است، اگر كسى يقين به قيامت نداشته باشد، و تنها احتمال آن را بدهد همين احتمال كه ممكن است قيامت راست باشد، و خداى تعالى در آن روز عظيم مردم را بدانچه كرده اند مواخذه كند، كافى است كه او را از كم فروشى باز بدارد. ولى بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه  در اينجا به معناى يقين است. ______________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 5️⃣3️⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰أولَئک فی جَنَّتٍ مُّکْرَمُونَ5️⃣3️⃣ 🔸کلمه اشاره است به ، و اگر کلمه را نکره و بدون الف و لام آورده براي بزرگداشت آن جنات است و جمله خبر، و جمله خبر بعد از خبر است و یا جمله (فی جنات) ظرف است براي بنابر احتمال اول معنا چنین می شود: (ایشان در بهشتهایند و محترمند)، و بنا بر احتمال دوم چنین می شود: (ایشان در بهشت ها محترمند). ______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 2⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰لا تـجـد قـومـا يـومـنـون بـاللّه و اليوم الاخر يوادون من حاد اللّه و رسوله و لو كانوا ابائهم و ابنائهم او اخوانهم او عشيرتهم...2⃣2⃣ 🔰در ايـن آيـه شـريفه يافتن قومى با چنين صفتى را نفى نموده، مى فرمايد: چنين مؤمنينى نـخـواهـى يـافـت. وكـنـايه است از اينكه ايمان راستين به خدا و روز جزا با چنين صفاتى نـمـى سـازد آن كـس كه واقعا به خدا و رسول و روز جزا ايمان دارد، ممكن نيست با دشمنان خـدا دوسـتـى كـنـد، هـر چـنـد كه همه قسم سبب و انگيزه دوستى در آنان وجود داشته باشد، مثل اين كه پدرش يا پسرش يا برادرش باشد، و يا قرابتى ديگر داشته باشد، براى اين كه اين چنين دوستى با ايمان به خدا منافات دارد. پـس روشـن گـرديـد كـه جمله (و لو كانوا ابائهم...) مطلق اسباب مودت اشاره دارد. و اگر تنها مودت ناشى از قرابت را ذكر كرد، به خاطر آن است كه مودت خويشاوندى قوى تـريـن مـحـبـت، و هـم بـا ثـبـات تـريـن آن اسـت و زوالش از دل به آسانى صورت نمى گيرد. (اولئك كـتـب فـى قلوبهم الايمان) - كلمه  اشاره به مردمى است كه به خـاطـر ايـمـانـى كـه بـه خـدا و روز جـزا دارنـد بـا دشـمنان خدا هر چند پدر و يا پسر يا بـرادرشـان بـاشـد دوسـتـى نـمـى كـنـنـد. و  بـه مـعـنـاى اثـبـات غـيـر قابل زوال است. و ضمير در  به خداى تعالى برمى گردد. و اين آيه تصريح و نص در اين است كه چنين كسانى مؤمنين حقيقى هستند. مراد از تأييد مؤمنين به روحى از او (و ايـدهـم بـروح مـنـه ) - كـلمـه  بـه مـعـنـاى تـقـويـت اسـت. و ضـمـيـر فـاعـل در جـمـله  بـه  برمى گردد، و همچنين ضمير در . و كلمه  ابتدائيه است. و معناى جمله اين است كه: خداى تعالى اين گونه انسان ها را بـه روحـى از خـود تـقـويـت نـمـود. و بعضى گفته اند: ضمير به ايمان برمى گردد، و معناى جمله اين است كه : خداى تعالى آنان را به روحى از جنس ايمان تقويت كرد و دلهايشان را با آن روح زنده ساخت. اين معنا هم عيبى ندارد. بـعـضـى هـم گـفـتـه اند: مراد از  جبرئيل است. و بعضى گفته اند: قرآن است. بـعـضـى ديـگـر گـفـتـه انـد حـجـت و بـرهـان اسـت. و هـمـه ايـن اقوال وجوهى ضعيف كه از جهت لفظ آيه شاهدى ندارد. نـكـتـه اى كه در اينجا هست اين است كه  به طورى كه از معناى آن به ذهن تبادر مـى كـنـد عـبارت است از مبداء حيات، كه قدرت و شعور از آن ناشى مى شود. بنابر اين، اگر عبارت (و ايدهم بروح منه) را بر ظاهرش باقى بگذاريم، اين معنا را افاده مى كند كه در مؤمنين به غير از روح بشريت كه در مؤمن و كافر هست، روحى ديگر وجود دارد كـه از آن حياتى ديگر ناشى مى شود، و قدرتى و شعورى جديد مى آورد، و به همين معنا اسـت كه آيه (او من كان ميتا فاحييناه و جعلنا له نورا يمشى به فى الناس كمن مثله فى الظـلمـات ليـس بـخـارج منها) به آن اشاره نموده. و نيز آيه شريفه زير به آن اشاره نموده، مى فرمايد: (من عمل صالحا من ذكر او انثى و هوفلنحيينه حيوة طيبه ). و بيان اينكه مؤمنان علاوه بر حيات طبيعى از حيات طيبه برخوردارند و حيات طيبى كه در آيه است ملازم با اثر طيب است. اثر حيات - كه قدرت و شعور است - در زندگى طيب، طيب خواهد بود، و وقتى قدرت و شعور طيب شد، آثارى كه متفرع بر آن است يعنى اعمالى كه از صاحب چنين حياتى سر مى زند، همه طيب و صالح خواهد بود، و ايـن قـدرت و شـعـور طـيـب، هـمـان اسـت كه در آيه سوره انعام چند سطر پيش گذشت از آن تعبير به نور كرد، و همچنين آيه (يا ايها الذين امنوا اتقوا اللّه و امنوا برسوله يوتكم كفلين من رحمته و يجعل لكم نورا تمشون به). و ايـن حـيات، زندگى خاصى است كريم كه آثارى خاص و ملازم با سعادت ابدى انسان دارد. حـيـاتـى است وراء حياتى كه مشترك بين مؤمن و كافر است، و آثارش هم مشترك بين هر دو طايفه است. پـس ايـن زنـدگـى مـبـدئى خـاص دارد، و آن روح ايـمانى است كه آيه شريفه آن را روحى سواى روح مشترك بين مؤمن و كافر مى داند. و بـراسـاس ديـگـر اجـبـارى نـداريـم وجـهى را كه در اين باب ذكر كرده اند، بپذيريم و بـگـويـيم : مراد از روح نورانيت قلب است - كه همان نور علم باشد - كه به وسيله آن آرامش و اطمينان حاصل مى شود، و اگر اين نور قلب را روح خوانده تسميه اى است مجازى، از بـاب مـجـاز مـرسـل. چون همين آرامش قلبى است كه مايه حيات طيب و ابدى است. و يا از بـاب اسـتـعـاره اسـت چـون نور قلب همواره ملازم با وجوهى از علم است، كه بر قلب آدمى افـاضـه مـى شـود. و مـعـروف اسـت كـه مـى گـويـنـد: عـلم مـايـه حـيـات قـلب، و جـهـل، مـرگ قلب است. پس علم شبيه روحى است كه به جسمى بى جان افاضه مى شود، تا زنده گردد. اين بود آن وجهى كه گفتيم در معناى روح ذكر كرده اند. 🔸ادامه دارد....👇
🌺تفسیر آیه1⃣1⃣ و 2⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰اولئك المقربون1⃣1⃣ 🔰 فى جنات النعيم2⃣1⃣ 🔸اشاره با كلمه  به سابقين است، و جمله (اولئك المقربون ) مبتدا و خبر، و جـمـله اى اسـتـيـنـافـى و ابـتـدايـى اسـت و ربـطـى بـه مـا قبل ندارد. ولى بـعضى از مفسرين گفته اند: جمله مذكور كه مركب از مبتدا و خبر است، خود خبرى است براى كلمه سابقون. بعضى ديگر گفته اند:  مبتدا، و مقربون صفت آن، و خبرش جمله (فى جنات النـعـيـم) اسـت، (بـنـابراين كه مبتدا و خبر باشد معنايش اين مى شود كه اينان مقربان درگـاه خـدايـنـد، و در جنات نعيم هستند، و بنابر وجه دوم معنايش اين مى شود كه سابقون همين مقربين هستند كه در جنات نعيمند. و بنابر وجه سوم معنايش اين مى شود كه اين مقربين در جـنـات نـعـيـمند)، ولى از اين سه احتمال اولين وجه از نظر سياق كه نخست مردم را سه قـسـم مـى كـند، و سپس مال كار هر يك را به تفصيل شرح مى دهد سازگارتر و موجه تر است. موارد استعمال كلمه  و معناى تقرب به خدا و اينكه مقربون بلند مرتبه ترين طبقات اهل سعادتند و مسأله قرب و بعد دو معناى نسبى هستند اجسام حسب نسبت مكانى به آن دو متصف مى شوند، (مـى گـويـيـم فـلان چـيـز بـه مـا نـزديـك و آن ديـگـرى از مـا دور اسـت)، ولى در اسـتـعـمـال آن تـوسـعـه اى داده، در زمـان و غـيـر زمـان هـم اسـتـعـمـال كـرده انـد، مـثـلا مـى گـويند فردا به امروز نزديك تر تا پس فردا، و يا مى گـويـنـد عدد چهار به عدد سه نزديك تر است تا عدد پنج، و يا رنگ سبز به رنگ سياه نـزديـك تـر از رنـگ قـرمـز اسـت، و بـاز تـوسـعـه بـيـشـتـرى بـه اسـتـعـمال آن داده، از اجسام و جسمانيات تجاوز كرده معانى و حقايق را هم با آن دو توصيف كـرده انـد (مـثـلا فـرمـوده انـد مـسـلمان بخيل دورتر از كافر سخى است به نجات، و عكس كـافـر سـخـى نـزديـك تـر بـه نـجـات اسـت از مـسـلمـان بخيل ). حـتـى كـلمـه  در مـورد خـداى تـعـالى بـه خـاطر احاطه اى كه به هر چيز دارد، اسـتـعمال شده، خود خداى تعالى فرموده: (و اذا سالك عبادى عنى فانى قريب) و يا فرموده : (و نـحـن اقـرب اليـه مـنـكـم ) و نـيـز فـرمـوده: (و نـحـن اقـرب اليـه مـن حبل الوريد) و اين معنا يعنى نزديك تر بودن خداى تعالى من از خود من، و به هر چيزى از خـود آن چـيـز، عجيب ترين معنايى است كه از مفهوم قرب تصور مى شود، و ما در تفسير آيه 16 از سوره #ق به تصوير آن اشاره كرديم. و نـيـز از مـواردى كـه كـلمـه قـرب در امـور مـعـنـوى استعمال شده مورد بندگان در مرحله بندگى و عبوديت است، و چون نزديك شدن بنده به خداى تعالى امرى است اكتسابى، كه از راه عبادت و انجام مراسم عبوديت به دست مى آيد، كـلمـه را در ايـن مـورد در صيغه تقرب استعمال مى كنند، چون تقرب به معناى آن است كه كـسـى بـخـواهـد بـه چـيـزى و يـا كـسـى نـزديـك شـود، بـنـده خـدا بـا اعـمـال صـالح خـود مـى خـواهـد بـه خـدا نـزديك گردد، ونزديكى عبارت است از اين كه در مـعـرض شـمـول رحـمـت واقـع شـود، و در آن مـعـرض شـر اسـبـاب و عوامل شقاوت و محروميت را از او دور كنند. و نـيـز ايـن كـه مـى گوييم: خداى تعالى بنده خود را به خود نزديك مى كند، معنايش اين اسـت كـه : او را در مـنـزلتـى نازل مى كند كه از خصايص وقوع در آن منزلت رسيدن به سعادتهايى است كه در غير آن منزلت به آن نمى رسد، و آن سعادتها عبارت است از اكرام خـدا، و مـغـفـرت و رحـمـت او، هـمـچنان كه فرمود: (كتاب مرقوم يشهده المقربون) و نيز فرموده: (و مزاجه من تسنيم عينا يشرب بها المقربون). پـس مـقـربـون بـلنـد مـرتـبـه تـريـن طـبـقـات اهـل سـعـادتـنـد، هـمـچنان كه آيه شريفه و (السابقون السابقون اولئك المقربون) نيز به اين معنا اشاره دارد، و معلوم است كه چـنـيـن مـرتـبـه اى بـراى كـسـى حـاصـل نـمـى شـود مـگـر از راه عـبـوديـت و رسيدن به حد كـمـال آن، هـمـچـنـان كـه فـرمـود: (لن يـسـتـنـكـف المـسـيح ان يكون عبدالله و لا الملائكه المـقـربـون) و عـبوديت تكميل نمى شود مگر وقتى كه عبد تابع محض ‍ باشد، و اراده و عملش را تابع اراده مولايش كند، هيچ چيزى نخواهد، و هـيـچ عـمـلى نـكـنـد، مـگـر بـر وفـق اراده مـولايـش، و ايـن هـمـان داخـل شـدن در تـحت ولايت خدا است، پس چنين كسانى اولياء اللّه نيز هستند، و اولياء اللّه تنها همين طايفه اند. (فـى جـنـات النـعيم) - يعنى هر يك نفر از اين مقربين در يك جنت نعيم خواهد بود، در نـتـيـجـه هـمـه آنـان در جنات النعيم هستند، آوردن  به صيغه جمع به اين اعتبار بـوده ، مـمـكـن هـم هـسـت به اعتبار باشد كه هر يك نفر از مقربين در جنت هاى نعيم باشد، و ليكن اين احتمال از اين نظر بعيد است كه در آخر سوره صريحا مى فرمايد: مقربين هر يك در يك جنتند: (فاما ان كان من المقربين فروح و ريحان و جنة نعيم ). 🔹ادامه دارد....👇