✅تفسیر آیه7⃣سوره #الشمس از تفسير شریف المیزان
🔰و نفس و ما سويها7⃣
🔸يعنى سوگند مى خورم به نفس، و آن چيز نيرومند و دانا و حكيمى كه آن را اين چنين مرتب خلق كرد و اعضايش را منظم و قوايش را تعديل كرد، و اگر كلمه #نفس را نكره آورد به نظر بعضى براى اين بود كه به نفس شخص معينى نظر نداشت، و به قول بعضى ديگر براى بزرگ جلوه دادن آن بود، ولى به نظر ما بعيد نيست براى اين بوده باشد كه اشاره كند به اينكه آنقدر اين خلقت اهميت دارد كه قابل تعريف و توصيف نيست، و اينكه اين خلقت را خبرى هست.
و مراد از #نفس، نفس انسانيت و جان همه انسانها است.
🔸ولى بعضى گفته اند:
مراد از آن جان آدم ابو البشر عليه السلام است، ولى اين سخن با سياق آيات و مخصوصا با آيات (قد افلح من زكيها و قد خاب من دسيها) نمى سازد، چون معنا ندارد كه كسى نفس آدم ابو البشر را تزكيه كند و يا آلوده سازد، مگر آنكه بگوييم در دو آيه مذكور استخدام شده علاوه بر اين، هيچ علتى تصور نمى شود كه ما را وادار سازد كلمه #نفس را به نفس آدم عليه السلام اختصاص دهيم.
🔸معناى #فجور و #تقوى و مراد از اينكه خداوند فجور و تقواى نفس را به او الهام كرده
عملى است كه با كمال نفس منافات داشته باشد، و در روايت هم تفسير شده به ورع و پرهيز از محرمات الهى.
🔸كلمه #الهام كه مصدر #الهم است، به معناى آن است كه تصميم و آگهى و علمى از خبرى در دل آدمى بيفتد، و اين خود افاضه اى است الهى، و صور علميه اى است يا تصورى و يا تصديقى كه خداى تعالى به دل هر كس كه بخواهد مى اندازد، و اگر در آيه شريفه هم تقواى نفس را الهام خوانده، و هم فجور آن را، براى اين بود كه بفهماند مراد از اين الهام اين است كه خداى تعالى صفات عمل انسان را به انسان شناسانده و به او فهمانده عملى كه انجام مى دهد تقوى است و يا فجور است، علاوه بر تعريفى كه نسبت به متن عمل و عنوان اولى آن كرده، عنوانى كه مشترك بين تقوا و فجور است، مثلا تصرف مال را كه مشترك بين تصرف در مال يتيم و تصرف در مال خويش است، و همخوابگى را كه مشترك بين زنا و نكاح است، به او شناسانده، علاوه بر آن اين را هم به او الهام كرده كه تصرف در مال يتيم و همخوابگى با زن اجنبى فجور است، و آن دوى ديگر تقوا است، و خلاصه كلام اينكه منظور از الهام اين است كه خداى تعالى به انسانها شناسانده كه فعلى كه انجام مى دهند فجور است يا تقوا، و برايش مشخص كرده كه تقوا چگونه اعمالى، و فجور چگونه اعمالى است.
در آيه شريفه با آوردن حرف #فاء بر سر آن، مسأله الهام را نتيجه تسويه قرار داده، و فرموده: #و_نفس_و_ما_سويها، و چون نفس را تسويه كرد #فالهمها... پس به او الهام كرد...، و اين براى آن بود كه اشاره كند به اينكه الهام فجور و تقوا همان عقل عملى است، كه از نتايج تسويه نفس است، پس الهام مذكور از صفات و خصوصيات خلقت آدمى است، همچنان كه در جاى ديگر فرمود:
🔸فاقم وجهك للدين حنيفا فطرت اللّه التى فطر الناس عليها لا تبديل لخلق اللّه ذلك الدين القيم.
🔸و اضافه فجور و تقوا به ضميرى كه به نفس بر مى گردد، براى آن بوده كه اشاره كند به اينكه مراد از فجور و تقواى الهام شده، فجور و تقواى مختص به نفسى است كه در آيه آمده، يعنى نفس انسانى و نفس جن، چون بر اساس آنچه از كتاب عزيز استفاده مى شود طايفه جن نيز مكلف به ايمان و عمل صالح هستند.
_______________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🔰ادامه آیه5⃣1⃣
🔸اين وجه نيز درست نيست، براى اينكه هر چند توصيف كل به صفت بعض مجازا در بعضى موارد جايز است، ليكن مقام آيات كه مقام جداسازى سعدا از اشقيا و مشخص كردن پاداش و كيفر هر يك از آن دو است، اجازه چنين مجازگويى را نمى دهد، پس هيچ مجوزى نيست كه جمعى از اهل عذاب را داخل در اهل بهشت كند.
🔸علاوه بر اين جمله (فسوف يحاسب...9) وعده جميلى است كه معنا ندارد وعده خدا شامل غير #مستحقين هم بشود، هر چند بطور مجاز و به ظاهر كلام.
بله ممكن است صاحبان اين توجيه را كمك كنيم، و بگوييم يسر و عسر دو معناى نسبى است، و بر اين حساب مى توان گفت حساب گنه كاران هم آسان است، چون دشوارى حساب كفار را كه تا ابد در آتشند ندارد، هر چند كه نسبت به حساب مؤمنين با تقوى دشوار است.
تقسيم اهل #محشر به دو طائفه اصحاب يمين و اصحاب شمال تقسيمى كلى نيست
و نيز ممكن است گفته شود تقسيم اهل محشر به اصحاب يمين و اصحاب شمال، تقسيمى كلى نيست كه تمامى افراد و حتى مؤمنين گنهكار را هم شامل شود، همچنان كه مى بينيم در آيه (و كنتم ازواجا ثلثه فاصحاب الميمنه ما اصحاب الميمنه و اصحاب المشئمه ما اصحاب المشئمه و السابقون السابقون اولئك المقربون ) اهل محشر را #سه طايفه كرده، و بنابراين، مثل اينكه در آيات مورد بحث طايفه سوم در سوره بقره يعنى مقربين خارج از تقسيمند، همچنان كه از آيه (و اخرون مرجون لامر اللّه ما يعذبهم و اما يتوب عليهم )، نيز استفاده مى شود، #مستضعفين نيز از اين تقسيم خارجند.
پس ممكن است بگوييم آيات مورد بحث كه اهل جمع را تقسيم به دو قسم اصحاب يمين و اصحاب شمال مى كند، منظورش تمامى اهل جمع نيست تا مقربين و مستضعفين و كفار و مؤمنين گنه كار را شامل شود، بلكه مى خواهد تنها اهل بهشت و #مخلدين در آتش را ذكر نموده، اولى را به اصحاب يمين و دومى را به اصحاب شمال توصيف كند، چون مقام، مقام دعوت كفار است به ايمان، و دعوت گنه كاران است به #تقوى، در چنين مقامى مقربين و مستضعفين اصلا مورد نظر نيستند.
🔸نظير اين بحث در سوره مرسلات گذشت، كه اول يوم الفصل را به ميان مى آورد و سپس به حال متقين و مكذبين مى پردازد، و متعرض حال ساير طوايف نمى شود. باز نظير آنچه در سوره #نبا و #نازعات و #عبس و #انفطار و #مطففين و غيره آمده، پس غرض در اين مقامات ذكر نمونه اى از اهل ايمان و اطاعت، و اهل كفر و تكذيب است، و از طوايف ديگر ساكت است، تا بفهماند كه سعادت در جانب تقوى، و شقاوت در جانب تمرد و طغيان است.
______________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan1001
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه9⃣ سوره #المجادله از تفسير شریف المیزان
🔰يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا تَنَجَيْتُمْ فَلا تَتَنَجَوْا بِالاثْمِ وَ الْعُدْوَنِ وَ مَعْصِيَتِ الرَّسولِ ...9⃣
🔸سياق آيات خالى از اين دلالت نيست كه آيه شريفه در مقام تخفيف و رخصت نازل شده، و در آن خطاب را متوجه مؤمنين واقعى كرده، مى فرمايد: شما مى توانيد نجوى كنيد،
به شرطى كه نجوايتان توام با اثم و عدوان و معصيت رسول نباشد، بلكه تناجى به بر و تقوا باشد. منظور از بر تمامى كارهاى خير است كه در مقابل كلمه #عدوان قرار گرفته، و منظور از #تقوى آن عملى است كه #اثم نباشد. آنگاه مطلب را با امر به مطلق تقوا و تهديد از قيامت نموده، مى فرمايد: (و اتقوا الله الذى اليه تحشرون ).
_____________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a