eitaa logo
تفسیر المیزان
9.4هزار دنبال‌کننده
152 عکس
37 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 تفسیر آیه9⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ثم ان علينا بيانه 9⃣1⃣ 🔸يعنى ايضاح آن براى تو به عهده ماست، ما همانطور كه جمع و قرآن وحى را به عهده گرفته ايم، بعد از جمع و قرائتش براى تو بيان هم مى كنيم، و بنابر اين، كلمه ثم براى افاده تأخير است، البته نه تأخير زمانى، بلكه تاءخير رتبى، چون معلوم است كه رتبه بيان وحى بعد از جمع و قرائت قرار دارد. 🔸بعضى گفته اند: معنايش اين است كه بيان قرآن براى مردم به عهده ما است، ما آن را با زبان تو برايشان بيان مى كنيم، نخست آن را در ذهن تو از فراموشى و دگرگون شدن حفظ نموده، و سپس با زبانت براى مردم مى خوانيم و بيان مى كنيم. 🔸بعضى از مفسرين در معناى اين آيات گفته اند: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم هنگامى كه آياتى از قرآن به او وحى مى شد، زبان خود را به خواندن آنچه شنيده بود حركت مى داد، چون مى ترسيد فراموش ‍ كنددر اين آيات آن جناب را از اين كار نهى كرد و دستور داد سكوت كند تا وحى تمام شود. 🔸بنا به گفته اين مفسر ضمير در (لا تحرك به) به قرآن و يا به وحى خوانده نشده و تمام نشده بر مى گردد. ولى اين معنا با سياق آيات آنطور كه بايد سازگارى ندارد، چون در اين آيات از عجله نهى شده، و به اتباع قرآن بعد از خواندن خداى تعالى امر شده، مى فرمايد تو بعد از خواندن خدا بخوان. و نيز با جمله (جمع و قرآن به عهده ماست) نمى سازد، و شما خواننده عزيز براى بيشتر روشن شدن اين معنا به بيانى كه در آياتى كه در اين معنا گذشت مراجعه نماييد. 🔸و از بعضى از مفسرين نقل شده كه در معناى اين آيات اين احتمال را اختيار كرده اند كه منظور خواندن قرآن نيست، بلكه خواندن نامه اعمال در روز قيامت است، چون آيات قبل و بعد هم بر اين معنا دلالت دارد، و در خود آيات مورد بحث هم هيچ دليلى كه دلالت كند بر اينكه منظور قرآن و يا حكمى از احكام دنيا باشد وجود ندارد. 🔸و مى خواهد ايشان را سرزنش كند به اينكه عجله هيچ سودى ندارد، مى فرمايد زبانت را بدانچه از نامه اعمالت مى خوانى و به اعمالت در آن بر مى خورى حركت مده، و خلاصه نامه عملت را بخوان و عجله مكن، چون خواننده نامه همان كسى است كه بصير به وضع خويش است، وقتى گناهان خود را مى بيند جزع و عجله مى كند، و از در توبيخ به او مى گويند عجله مكن و خود را كنترل كن، تا بدانى چه حجتى عليه تو داريم، چون ما آن را براى تو جمع كرده ايم، وقتى همه را خواندى آن وقت نسبت به حكم يك يك آنها تسليم شده، و تبعات آنها را بپذير، چون به هيچ وجه نمى توانى آن را انكار كنى، و بر فرض كه منكر شوى بيان آن به عهده ماست.این بود نظریه آن مفسر. 🔸ليكن اشكال زير آن را باطل مى ك ند، و آن اين است كه گفتيم آيات مورد بحث جمله معترضه است، و جمله معترضه در تماميت معنايش ‍ احتياج به اين ندارد كه ما قبل و ما بعدش هم بر آن دلالت كند. علاوه بر اين شباهت آيه (و لا تعجل بالقران من قبل ان يقضى اليك وحيه) با اين آيات در سياق، خود مويد شباهت اين آيات است با آن آيه، و اينها نيز همان معنا را افاده مى كنند. 🔸و از بعضى ديگر از مفسرين حكايت شده كه گفته است: اين آيات چهارگانه متصل است به داستان روز قيامت كه قبلا ذكر شده بود، و خطاب در آن كه مى فرمايد: (لا تحرك ) به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم است، و ضمير به روز قيامت بر مى گردد، و معنايش اين است كه: اى پيامبر! زنهار، كه زبان خود را به سؤ ال از وقت قيامت حركت مده، هر چند كه تو نه منكر قيامتى، و نه آن را استهزا مى كنى، (لتعجل به) ليكن داعيت بر اين سؤال عجله در تشخيص ‍ آن است (ان علينا جمعه و قرانه )، يعنى به حكم حكمت ما واجب است كه مردم را در آن روز جمع كنيم، و شرح اوصاف آن را در قرآن به سوى تو وحى مى كنيم، (فاذا قراناه فاتبع قرانه ) يعنى وقتى آيات راجع به قيامت را مى خوانيم، بااعمالى كه مقتضاى ايمان به قيامت است خواندن ما را پيروى كن ، و مستعد آن روز بشو، (ثم ان علينا بيانه )، يعنى بعد از بيان آن در قرآن با نفخه صور آن را بيان مى كنيم. اين بود خلاصه تفسير آن مفسر، كه خواننده خود به نادرستى آن واقف است. 🔸و ما در تفسير جمله (و لا تعجل بالقران ) گفتيم اين نهى از عجله به قرآن مويد مطلبى است كه در روايات آمده كه فرموده اند: نزول دفعى همه قرآن بر قلب نازنين رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم غير نزول تدريجى آن است. _____________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه2⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰لِنَجْعَلَهَا لَكمْ تَذْكِرَةً وَ تَعِيهَا أُذُنٌ وَعِيَةٌ2⃣1⃣ 🔸اين آيه بيان مى كند كه چرا ايشان را در كشتى هاى نجات سوار كرد، پس ‍ ضمير در به كلمه كه از جمله استفاده مى شود برمى گردد، به اعتبار اينكه حمل مذكور رفتارى است از خدا با بشر، پس در حقيقت معناى جمله اين است كه اگر ما اين رفتار را با شما كرديم براى اين بود كه اين رفتار خود را تذكره اى - مايه تذكرى - براى شما قرار دهيم، تا از آن عبرت بگيريد، و اندرز شويد. 🔸و كلمه از مصدر است، و به معناى ريختن چيزى در ظرف است، و مراد از (وعى اذن براى آن حمل) اين است كه: مردم داستان حمل كشتى نوح را در گوش و هوش خود جاى دهند و از يادش نبرند، تا اثر و فايده اش كه همان تذكر و اندرز گرفتن است مترتب شود. 🔸در اين آيه با هر دو جمله اش به هدايت ربوبى به هر دو نوعش (ارائه طريق) و (رساندن به مطلوب) اشاره شده است، توضيح اينكه يكى از سنت هاى عامه ربوبى كه در سراسر عالم جارى است اين است كه هر نوع از انواع موجودات را به كمال لايقش و آن هدف نهايى كه بر حسب وجود خاص به خودش متوجه آن است برسد، و به همين منظور آن موجود را به جهازات و ابزارى مجهز كرده كه او را در رسيدن بدان هدف كمك كند، همچنان كه قرآن كريم فرمود: (الذى اعطى كل شى ء خلقه ثم هدى) یعنی پروردگار من کسی است که هر چیزی را که خلقتش دادوهدایتش هم کرد، و نيز فرموده: (الذى خلق فسوى و الذى قدر فهدى) (خدایی که خلق کرد وتنا عیار وبدون نقص خلق کرد، واندازه گیری نموده سپس هدایت کرد) كه توضيح آن در تفسير دو سوره و و غير آن دو گذشت. 🔸انسان هم در اينكه استكمالى تكوينى و راهى به سوى كمال وجوديش ‍ دارد، مانند ساير انواع موجودات مادى است كه همه به هدايت ربوبى به سوى كمال وجوديشان سوق داده مى شوند، چيزى كه هست انسان به هدايت ديگرى اختصاص يافته، و آن هدايت تشريعى است، آرى نفس ‍ انسانى استكمالى از طريق افعال اختيارى خود دارد، چون اين افعال اختيارى در اثر تكرار، اوصاف و حالات درونى در او پديد مى آورد، و در زندگى دنيائيش داراى ملكات و احوالى مى شود كه همين ملكات غايت و نتيجه زندگى او است، و با اين ملكات سرنوشت زندگى ابديش ‍ معين مى شود. 🔸و همين معنا باعث شده كه در بين تمامى موجودات خصوص او، مورد عنايت بيشترى قرار بگيرد و از راه ارسال رسولان و انزال كتب آسمانى برايش سنت دينى مقرر كنند و به سوى آن سنت راهنماييش كنند، تا بعد از فرستادن رسولان، ديگر مردم عليه خداى تعالى حجتى نداشته باشند، (لئلا يكون للناس ‍ على اللّه حجه بعد الرسل) كه تفصيل معنا در بحث هايى كه پيرامون مسأله نبوت (در جلد دوم اين كتاب، و در جاهاى ديگر) داشتيم گذشت. 🔸و همه اينها، هدايت به معناى راه نشان دادن و اعلام صراط مستقيم است، كه خود انسان بدون راهنمايى خداى تعالى نمى تواند آن را پيدا كند، همچنان كه فرمود: (انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا) حال اگر اين راه را دنبال بكند، و از آن منحرف نشود، به زندگى طيب و سعيدى خواهد رسيد، و اگر از دستش بدهد و از آن اعراض كند به شقاوتى دائمى مى رسد، و حجت خدايى به هر حال عليه او تمام مى شود، همچنان كه فرمود: (ليهلك من هلك عن بينه و يحيى من حى عن بينه) (تا هر کس هلاک می شود دانسته هلاک شود، و آنکس هم که زنده می گردد با دلیل زنده شود) . 🔸حال كه اين معنا روشن شد معلوم گرديد كه يكى از سنت هاى الهى اين است كه بشر را از راه ارائه طريق به سوى سعادت حياتش هدايت كند. جمله (لنجعلها لكم تذكره) به همين معنا اشاره مى كند چون تذكره به معناى است كه راه سعادت او را به يادش بياورند، و اين مستلزم آن نيست كه آدمى تذكر هم پيدا بكند، و حتما راه سعادت را پيش بگيرد، ممكن است تذكر در او اثر بكند، و ممكن هم هست اثر نكند. 🔸يكى ديگر از سنت هاى الهى اين است كه همه موجودات را به سوى كمالشان هدايت كند، و به سوى آن نقطه به حركتشان در آورد، و به آن نقطه برساند، جمله (و تعيها اذن واعيه ) به همين معنا اشاره دارد، چون ﷼وعى - فرا گرفتن - يكى از مصاديق هدايت شدن به هدايت ربوبى است و اگر خداى تعالى اين وعى را به خودش نسبت نداد، همانطور كه تذكره را به خود نسبت داد، براى اين بود كه منظور از تذكره اتمام حجت است كه كار خداست، و اما وعى و فرا گرفتن، كار مستقيم او نيست، هر چند كه هم ممكن است به او نسبت داده شود و هم به خود انسان، و ليكن سياق آيه سياق دعوت و بيان اجر و ثواب است، اجرى كه بر اجابت دعوت مترتب مى شود، و اجر و مثوبت از آثار وعى است البته بدان جهت كه فعل انسان و مستند به اوست،