eitaa logo
تفسیر المیزان
9.3هزار دنبال‌کننده
150 عکس
36 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
⏮ ادامه آیه 1⃣3⃣ 🔰و ليقول الذين فى قلوبهم مرض و الكافرون ما ذا اراد اللّه بهذا مثلا -🔸و نيز براى اين بود كه در نتيجه بيماردلان منافق و كافران چنين و چنان كنند. بايد توجه داشت كه لام در جمله لام عاقبت است، به خلاف لام در كه لام تعليل به غايت است، براى اينكه كلام منافقان و كفار كه (ما ذا اراد اللّه بهذا) مثلا كلامى تحقيرآميز است، و به منظور استهزاء گفته مى شود، و اين خود كفر است، و نمى تواند غايت و نتيجه براى عمل خداى تعالى شود، و مثلا بگوييم خداى تعالى به اين منظور عدد خازنان دوزخ را بيان كرد كه عده اى كفر و نفاق بورزند، مگر اينكه اين به تبع چيز ديگرى غايت فعل خدا قرار گيرد، به خلاف استيقان كه خود مرحله اى از ايمان است، و شايد همين اختلاف بين دو معنا باعث شده كه حرف لام دوباره تكرار شود، و بفرمايد: و و گر نه اگر هر دو لام براى تعليل بود مى فرمود: (ليستيقن و يقول). 🔸و معناى مجموع اين چند آيه چنين است كه: (اگر ما از عدد خازنان دوزخ خبر داديم، براى اين بود كه مايه آزمايش كفار و باعث يقين اهل كتاب و بيشتر شدن ايمان مؤمنين باشد، البته اين نتيجه هم بر آن غايات مترتب مى شود كه منافقين و كافردلان خواهند گفت: خدا از اين مثل چه منظورى داشته) 🔸مفسرين جمله (الذين فى قلوبهم مرض) را به كسانى تفسير كرده اند كه دلهايشان مبتلا به شك و لجبازى و نفاق باشد و كلمه كافرون را به كسانى تفسير كرده اند كه تظاهر به كفر مى كنند، چه از مشركين و چه از ديگران . 🔸گفتيم منظور از جمله (ما ذا اراد اللّه بهذا مثلا) تحقير و استهزاء بوده، و منظورشان از كلمه اشاره است به جمله (عليها تسعه عشر) و كلمه به معناى وصف است ، و معناى جمله اين است كه: خدا چه منظور داشته از اينكه خازنان دوزخ را به صفت (تسعه عشر) توصيف كرده؟ و خلاصه چطور ممكن است اين عده اندك قدرت آن را داشته باشند كه تمامى دوزخيان را كه اكثر افراد جن و انسند عذاب كنند؟ _____________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 2⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰اللّه الذى خـلق سـبـع سـمـوات و مـن الارض مـثـلهـن يتنزل الامر بينهن ...2⃣1⃣ 🔸بـيـانـى اسـت كـه مـضـمـون آيـات قـبـل را كـه هـمـانا مسأله ربوبيت خداى تعالى و بعثت رسـول بـود تأكيد مـى كـنـد، مـى فـرمـايـد خـدايـى بـراى شـمـا رسـول فـرسـتـاده، و ذكـر نـازل كـرده، تـا او را اطـاعـت كـنـيـد و بـه احـكـام ذكـرش عـمل كنيد، و نيز خدايى شما را تهديد كرده به اينكه اگر تمرد كنيد و مخالفتش نماييد، حسابى شديد از شما خواهد كشيد و به عذابى اليم دچار خواهد ساخت، و باز خدايى شما را بـشـارت داده كـه اگر اطاعتش كنيد، به بهشت جاودانتان خواهد برد، كه هفت آسمان و هفت زمين را آفريده، خدايى است قدير و عليم. مـطـالبى كه مى توان در تفسير (جمله اللّه الذى خلق سبع سموات) گفت، در تفسير سوره حم سجده گذشت. مقصود از اينكه خداوند زمينن را مانند آسمان ها هفت تا آفريد و از ظـاهـر جـمـله (و مـن الارض مـثـلهـن ) بـر مـى آيـد كـه مـراد از  مـثـليـت عـددى اسـت، يـعـنـى هـمـانـطـور كـه آسـمـان هـفـت تـا اسـت، زمـيـن هـم مـثـل آن هـفـت تـا اسـت، حـال بـايـد ديـد مـنـظـور از هـفـت تـا زمـيـن چـيـسـت؟ در ايـن باب چند احـتـمـال هـسـت : اول ايـنكه بگوييم منظور از هفت تا زمين هفت عدد از كرات آسمانى است، كه سـاخـتـمـانش از نوع ساختمان زمينى است كه ما در آن زندگى مى كنيم. دوم اينكه بگوييم مـنـظـور از آن تنها زمين خود ما است، كه داراى هفت طبقه است، كه (چون طبقات پياز) رويهم قـرار دارند، و به تمام كره احاطه دارند، و ساده ترين طبقاتش همين طبقه اولى است كه ما روى آن قـرار داريـم. سـوم اينكه بگوييم منظور از زمين هاى هفتگانه اقليم ها و قسمت هاى هفت گانه روى زمين است، كه (علماى جغرافى قديم) بسيط زمين را به هفت قسمت (و يا قاره) تقسيم كرده اند اين چند وجـه وجـوهـى اسـت كـه هـر يك طرفدارانى دارد، و چه بسا با مراجعه به مطالبى كه در تفسير سوره حم سجده گذشت، بتوان به احتمال چهارم دست يافت. و چه بسا گفته باشند كه مراد از جمله (و من الارض مثلهن)، اين است كه خداى تعالى از زمـيـن چـيـزى خـلق كرده، مثل آسمانهاى هفتگانه، و آن عبارت است از انسان كه موجودى است مركب از ماده زمينى، و روحى آسمانى، كه در آن روح نمونه هايى از ملكوت آسمانى است. و از ظاهر جمله (يتنزل الامـر بـيـنـهـن)، بر مى آيد كه ضمير در آن به كلمه و  هر دو بر مى گردد، و منظور از كلمه همان امر الهى است كه آيه شريفه: (انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون تـفـسـيـرش كـرده، مـى فـرمـايـد امـر خـدا هـمـان كـلمـه ايـجـاد اسـت، و آن وقـت مـنـظـور از تـنـزل امـر بـيـن آسـمـانـهـا و زمـيـن، شـروع كـردن بـه نـزول از مـصـدر امـر بـه طـرف آسـمـانـهـا اسـت كـه از يـكـى بـه سـوى ديـگـرى نـازل مـى شـود تـا بـه عـالم ارضـى بـرسـد، تـا آنـچـه خـداى عـزوجـل اراده كـرده تـكـون يـابـد، چـه اعـيـان موجودات و چه آثار و چه ارزاق و چه مرگ و زنـدگى و چه عزت و ذلت و چه غير اينها، همچنان كه در جاى ديگر قرآن آمده: (و اوحى فـى كـل سـمـاء امـرهـا)، و نـيـز فرموده: (يدبر الامر من السماء الى الارض ثم يعرج اليه فى يوم كان مق داره الف سنه مما تعدون). بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از امر دستورات شرعى است، كه ملائكه وحى آنها را از آسـمـان بـه سـوى رسـول خـدا صـ وحـى مـى كـنـنـد، چـون رسـول خـدا ص در زمـين قرار داشت، ليكن اين مفسرين آيه را بدون هيچ دليلى تخصيص زده اند و كلمه  را منحصر در اوامر تشريعى نموده اند، علاوه براين، ذيل آيه شريفه كه مى فرمايد: (لتعلموا ان اللّه...) با اين تخصيص نمى سازد. (ان اللّه عـلى كـل شـى ء قـديـر و ان اللّه قـد احـاط بـكل شى ء علما) - اين قسمت از آيه يكى از نتائج مترتب بر خلقت آسمانهاى هفتگانه و از زمين مثل آن را ذكر مى كند، و در آن خلقت و امر به خداى تعالى نسبت داده شده و مخصوص آن جناب شده است، و همين طور هم هست، چون هيچ متفكرى كه در مسأله خلقت غور كند، در اين مـعـنـا شـكـى بـرايـش بـاقـى نـمـى مـانـد كـه قـدرت خـداى تـعـالى شامل هر چيز و علمش محيط به هراست، پس بر چنين كسى يعنى بر همه خردمندان مؤمن واجب اسـت كه از مخالفت امر او بپرهيزند، چون سنت اين خداى قدير عليم بر اين جارى شده كه مطيعان اوامرش را پاداش، و اهل عتو و استكبار را مجازات فرمايد، همچنان كه خودش درباره اين سنت فرموده: (و كذلك اخذ ربك اذا اخذ القرى و هى ظالمه ان اخذه اليم شديد). ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a