eitaa logo
مدرسه معارف علامه طباطبایی
847 دنبال‌کننده
67 عکس
116 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شناخت من‌ها در برابر خودِ نامتناهی چهارشنبه ۷ تیر ۱۴۰۲ روز عرفه عرفه، روز شناخت و درك مسير و جايگاه و تكليف خود است. روز نجات از اضطرابى كه انسان از سرگردانى در اين جهان دارد. اين درك اگر حاصل شود، گويا انسان احيا شده است، لذا گفته مى‌شود در شب‌هاى قدر اگر انسان به اين درك نرسيد در عرفه امكان حصول دارد. اهميت اصلى، درك و شناخت خود حقيقى و بی‌نهايت انسان است، و درك و شعور حقيقى، درك انسان از خودش هست. اما درك خود انسان نسبت به خودش، مثل ديدن آفتاب در روز روشن هست! بديهى است درحاليكه اين خود نامتناهى بدليل مشغوليت ما به زندگى روزمره مخفى شده است. بنيان اين شناخت را در همين عرفه مى‌توانيم ايجاد كنيم؛ با برنامه‌ى مستمر و منظم، توجه به خود را انجام دهيم. اين شناخت مبدأ الوهيت و مقام ولايت است. مانع ديگر، بجز غرق در زندگى روزمره بودن، وحشت انسان از خود است؛ بهانه‌هايى كه براى خود مى آورد. بايد اين بهانه‌ها را كنار بگذارد؛ حجاب‌هاى ظلماتى و نورانى را كنار گذارد؛ حجاب ظلمانى مثل حب و بغض‌ها... نيازی به سختى كشيدن زیاد نيست، بشرط كنار گذاشتن اين حجاب‌ها راه نزديك است. عادات و رسوبات، موجب وحشت ما از زندگى مستقيم مى‌شود؛ بهانه‌ها، حجاب‌هاى نورانى هستند. اينكه سختى تحمل كنم اما يك حركت نكنم! حجاب نورانى چه بسا مشغول بودن به استادى ارزشمند است كه مى‌تواند مبدأ كمالات براى انسان شود، اما مشغوليتى مى‌شود كه او كار اصلی و توجه به حقيقتش را كنار گذارد. «يا من هو أخفى لفرط نوره» همان خدايى كه از رگ گردن نزديكتر است، از طريق خود واصل مى شود. «لااله الا الله الملك الحق المبين» فرار از مسير صحيح را انسان برمى‌گزيند، در حاليكه مسیر اصلى، خلوت با خود و كنار زدن لايه هايى است که دور خود پيچيده، و تمرين تنهايى و تمركز، و بعد از اين توجه قدرى پيش رفتن است... «إن الراحل اليك قريب المسافة» نيازى به فاصله گرفتن و اذيت و زحمت نيست؛ زحمت انسان، از بازگشت به مسيرهاى انحرافى است كه خودش ايجاد كرده! به محض كنار گذاشتن اضطراب‌هاى روزمره، و حب و بغض‌ها و اهداف و كارهاى خاصى كه روی آن اصرار داريم و بدست نمى‌آوريم؛ به محض لحظاتى تنهايى و حركت به سمت گرفتار نبودن؛ آثار معنويت، مثل چشمه از وجود انسان بيرون مى‌زند. تجربه‌ی خلوتِ با اختيار و به دست خود، تجربه‌اى ناب است. گاهى در اثر مصيبت و توجه بيرونى، اتصال انسان صورت مى گيرد كه اين اتصال عموما بعد از تمام شدن آن شرايط قطع مى‌شود! انسان بايستى تناسبش با زندگى روزمره به نوعى باشد كه بتواند لحظاتى و دقايقى واقعى از جهان اطراف خلاص شود، در اين صورت، كلِ اربعين(چله) انسان حقيقت مى‌يابد. بعد از ديدن اين حقيقت و نقطه‌ی وجودى، عموما نوعى ترس ايجاد مى‌شود و اينكه من هيچ ندارم، و اضطراب... و گاهی معنويت را فقط حال خاص می‌داند.  درحاليكه ديدن خود انسان، داراى ارزشى اصلى است؛ و به مراتب از آن حالات معنوی بزرگ مهم‌تر است. هدف ذاتى، تنهايى يك لحظه‌ى انسان با خود است، و بعد از اين استشمام، پناه بردن او به حجاب‌هاى نورانى آغاز مى‌شود؛ رفتن دنبال آقاى قاضى شدن، حالات خاص داشتن ...اين تنهايى را بى‌ارزش مى‌داند و در توسعه‌ى اين نقطه‌ى ذات دچار مشكل مى‌شود. وحشت، براى انسان، بازگشت به حجاب‌هاى نورانى را سبب مى‌شود؛ اما اگر روى اين نقطه، استقامت بورزد، توسعه رخ مى‌دهد؛ مانند شب تاريكى كه در آن نقطه‌اى سفيد، بتدريج بزرگ و بزرگتر مى‌شود و زندگى‌اش را فرا مى‌گيرد. نگاهش به جهان تغيير مى‌كند، چشمه و آب زلال از زير پايش مى‌جوشد و چشيدن از اين اب زلال نمى‌گذارد ديگر چشم از اين مسير بر دارد. بنيان اين معرفت، اين توجه حقيقى به حقيقت وجودى را، همه‌ى ما در اين عرفه مى‌توانيم حاصل كنيم. توجه داشته باشيم كه «من نمى‌توانم» ها، حجاب‌هاى نورانى هستند؛ در حاليكه خدا خواسته و ابزار را فراهم كرده است. نقطه‌ى كوچك، قدمى است كه ما بايد برداريم. آنقدر در عرفه مى‌فرستند که انسان يك قدم در اين عرفه براى رهايى از گرفتارى‌هاى اين زندگى بردارد‌. استیصال‌ها، آدم را گاهی به حالت خوشی می‌رساند، ولی این هم مقصد نیست؛ اینکه انسان با تنهايى خود و حقيقت خود و در برنامه‌اى منظم قرار بگیرد، و مستمر ادامه دادن آن مهم است؛ و تا سال بعد انسان به نتايجى مى‌رسد كه الان در خواب هم نمى‌بيند... @AllaamehWisdom