eitaa logo
مدرسه معارف علامه طباطبایی
854 دنبال‌کننده
82 عکس
125 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
انسانيت ما حقيقت نامتناهى و استعداد بی‌نهايت‌مان است، در عمل، در جزء جزء زندگى و روز و شب‌مان، كه ما اين را فراموش کرده ایم... @AllaamehWisdom
زندگى با قرآن ١٩ تير ١٤٠٢ وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَىٰ  سوره نازعات، آيات ٤٠-٤١ مسیر زندگی انسان، وقتی که  به بینهایت توجه می‌کند؛ توجه به مقامی که در آن هست، حالتی که در آن هست، حالت زندان، محدودیت و گرفتارى است و اندیشه و تمایلاتش، هر چیزی که می‌بیند و هر چیزی که دوست دارد و هر چیزی که به آن کینه‌ می ورزد، از این محدودیت سرچشمه می‌گیرد، آن هنگام؛ توجه به مقام بی‌نهایت می‌کند. مقام بينهايت، مقام الهی، مقام بی‌انتهایی، مقامی است که از رگ گردن به او نزدیک‌تر است، و این مقام، مقام نفیِ این زندانِ اوست. وقتی که از این زندان فاصله می‌گيرد و در عين اينكه در زندان و محدودیت است، توجه به بی‌نهایت می‌کند و این توجه را در مقام عمل، در مقام ذهن و در مقام دانش، رعایت می‌کند و واهمه دارد که مبادا گرفتار این زندان، به اندازه‌ای شود که باعث شود زندانش محدودتر، تنگ‌تر و تنگ‌تر شود، در این حالت است که خودش و نفسش را از "هوا" نهی می‌کند و هشدار مى دهد. هوا: یعنی گرفتاری انسان به تمایلاتی که هیچ منطق و تعقل و توجهی در آن نیست. برای اینکه انسان از نفسش و از هوايش خود را نهی کند و هشدار دهد، نیازی نیست كه با تمایلاتش مبارزه کند، نیازی نیست که رياضت بكشد و در غار زندگی کند و با آن چیزی که دوست و علاقه دارد مبارزه کند، بلکه کافیست که آن‌ها را در مسیر تعقل و تعادل قرار دهد. "نهی از هوا" به این است که انسان تمایلات و حب و بغضها و همه‌ی غرایز و خواستن‌ها و نخواستن هايش را در یک تعادل عقلانی قرار دهد و زندگی انسانی داشته باشد. اینکه چون "انسان" زندگی کند، باعث نهی از "هوا" است و "هوا" تمایل افسار گسیخته ایست که انسان را از مقام انسانیت خود دور می‌کند. مقام انسانیت ما به این است که به اين زندانمان توجه كنيم و نسبت به اين زندانمان، در حد خودش عمل کنیم و بدانیم که فراتر از این زندان هم چیزى هست. این باعث میشود که انسان پیوسته از این زندان، فراتر برود؛ اگرچه از این زندان خلاص نمى شود، اما پیوسته از اين زندان به سمت زندانى بزرگتر، بالاتر و کامل‌تر پیش مى رود. درک او و فهمش کامل‌تر مى شود و تمایلاتش بیشتر و ظرفیتِ وجودیش، کامل‌تر و کامل‌تر مى گردد و پیوسته به سوی بی‌نهایت، بی زندانی، به سوی رهایی حرکت می‌کند و به تناسب سرعتی که در این حرکت دارد، رها و رهاتر مى شود و تجربه‌ی بهشت را در همان مأوا و حالتى که هست مى چشد. فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَىٰ؛ مأوايش و آن حالتی که هست، برايش همچون بهشت گوارا مى شود؛ ولو اينكه در اوج شدائد باشد، ولو اينكه مصیبت‌ها بر او هجوم بیاورند و فاجعه‌ها او را احاطه کنند، اما او این زیباییِ بهشت را در همان مقام می‌بیند و این چیزی نیست که بخواهد با اعتقاد و به زورِ القا بر خودش تحمیل کند، بلكه آن حقیقتی است که می‌بیند. در دریایی از حوادثِ زندگی، درحالِ شناورى است، اما پیوسته مى بیند که به سمت خوشی، راحتی و زیبایی پیش مى رود، در عين اینکه شدايد او را احاطه کرده است. آن بهشتی که بعد از مرگ برای انسان حاصل مى شود، ظهور، باطن و حقیقت همین بهشتی است که انسان در این جهان می‌تواند بچشد؛ وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَىٰ  @AllaamehWisdom