eitaa logo
علامه طباطبایی ره
5هزار دنبال‌کننده
235 عکس
49 ویدیو
2 فایل
ناگفته های از ستاره نورانی مکتب تشیع فیلسوف و عارف بزرگ جهان اسلام علامه طباطبایی ره 🚫کپی مطالب فقط با ذکر #لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ یا مرگ یا فهم! مرحوم حاج شیخ صدر الدین حائری: من خدمت مرحوم علاّمه طباطبایی عرض کردم: آقا! شنیده‌ام که زمانی شما سر به سجده گذاشته، گفته‌اید: یا مرگ یا فهم. و بعد از آن، خدا به شما چنان فهمی عنایت کرده است که دیگر مسائل پیش شما مجهول نمی‌ماند. من می‌خواهم این مطلب را از خود شما بشنوم. مرحوم علاّمه طباطبایی فرمودند: من مشغول خواندن کتاب سیوطی بودم که استاد از من امتحان گرفت، اما من در امتحان موفق نبودم. استاد رو به من کرده و گفت: وقت من و خودت را تلف کردی! این حرف بر من بسیار ناگوار آمد، آن گاه عملی را انجام دادم که از آن موقع به بعد مورد عنایت خداوند سبحان قرار گرفتم. پرسیدم: از آن به بعد مجهولی نداشته‌اید؟ فرمودند: به عنایت خدا تاکنون چنین بوده است. 📚 روزنه‌هایی از عالم غیب، تالیف آیت الله سید محسن خرازی، ص ۲۷۳ @AllameTabatabaeii 🌿
✅ ردپای یک زن در تالیف المیزان آیت الله فاطمی‌نیا: 🔸می‌گویند: همسرِ علامه طباطبایی لقمه می‌گرفته است که ایشان در نوشتنِ المیزان برای لقمه گرفتن هم وقت صرف نکنند! 🔸به آیت الله ابراهیم امینی گفته بودند که این همسر من چای می‌آورد، آنچنان این چای را می‌گذاشت که من متوجّه نشوم، فقط زمانی که برمی‌گردم ببینم چای هست بنوشم. یک زن این اندازه برای نوشتنِ المیزان کمک کرده است. 🔸وقتی همسرِ او مرحوم شد، علامه طباطبایی خیلی گریه می‌کرد، آیت الله امینی می‌گفت که به او گفتم مرگ حق است، چرا اینقدر گریه می‌کنی؟ علامه در پاسخ گفته بود: می‌دانم حق است، اما به یادِ مهربانی‌هایِ او می‌افتم، چون این زن مهربان بود… @AllameTabatabaeii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 ببینید|خاطره بعض‌آلود دکتر #دینانی از جفای دوستان جاهل در حق علامه طباطبایی 🙏 سپاس از روابط عمومی دانشگاه علامه طباطبایی @AllameTabatabaeii🌹
✅ اگر مى‌خواهى نور اسفهبديّه را ببینی برخيز! علامه طباطبایی(ره): «از مرحوم آقا سيداحمد كربلائى رضوان‌الله‌عليه كه از شاگردان معروف و مبرّز مرحوم آخوند بوده‌اند نقل است كه فرموده‌اند: «روزى در جائى استراحت كرده بودم، كسى مرا بيدار كرد و گفت: اگر مى‌خواهى نور اسفهبديّه را تماشا كنى از جاى برخيز. وقتى چشم گشودم ديدم نورى بى‌حدّ و اندازه، مشرق و مغرب عالم را فرا گرفته است»». ... به تعبیر علامه (ره) «اين همان مرحله تجلّى نفس است كه بدين صورت و به كيفيّت نور غير محدود مشاهده مى‌شود». مشاهده این مقام، از بالاترین مقامات مکتب معرفةالنفس است. آن‌چنان که آیةالله سیدمحمدحسین طهرانی(ره) در وقت نقل این مطلب از مرحوم علامه طباطبایی(ره) می‌نویسد: «اللهم ارزقنا» 📚مقدمه توحید علمی و عینی علامه سیدمحمدحسین طهرانی(ره)٬ به‌علاوه رسائل. @AllameTabatabaeii🍃
✅ سوالات دو دختر آمریکایی از علامه طباطبایی 🔻عبدالله انوار، نسخه‌شناس و پژوهشگر تاریخ: 🔸روزی علامه در انجمن حکمت و فلسفه امروز که آن زمان نام دیگری داشت، حضور یافت. او پنج شنبه‌ها غروب بدانجا می‌رفت و من هم آن زمان به آنجا می‌رفتم. خاطرم است که دو دختر آمریکایی به انجمن آمدند که از دانشگاه کلمبیا مافوق لیسانس گرفته بودند و چند بحث درباره معقولات داشتند. آنها وقتی علامه را دیدند در زمینه معقولات خواستند چند سوال از علامه بپرسند، اما لباس بدون آستین داشتند. من هم آنجا نقش مترجم را داشتم. من به دخترها گفتم که علامه یک قدیس است و شما چرا با این پوشش اینجا آمدید که علامه به من گفت کاری با آنها نداشته باش. اجازه بده سوالاتشان را بپرسند. @AllameTabatabaeii 🍃
✅ شرط علامه طباطبایی برای تجویز نسخه ذکر یونسیه قدوسی نجفی، مدیر دارالقرآن علامه طباطبایی: یکی از اساتید حوزه علمیه برای من نقل کرد که روزی به بیت علامه رفتم و درخواست کردم ذکری به من ارائه کنید که در سلوک خودم استفاده کنم و علامه ذکر یونسیه را به من تعلیم داد. من گفتم این ذکر را می‌دانم، یک ذکر دیگر هم بفرمایید و ایشان فرمودند باید به این ذکر عمل کنی و زمانی که آثارش پدیدار شد بیایید ذکر دوم را بگویم. من سوال کردم آثار آن باید چگونه پدیدار آید که من متوجه شوم؟ ایشان فرمودند در همین خیابان صفائیه که قدم می‌زنی باید صدای تسبیح درختان را بشنوی؛ هر زمان شنیدی بیا تا ذکر دوم را برایت بگویم! @AllameTabatabaeii🌿
علامه علاوه بر درس عمومی، یک درس‌های خصوصی هم برای برخی از اعاظم شاگردان خودشان داشتند. در آن جلسات خصوصی که معمولاً در آخر هفته برقرار می‌شد، علامه بحث‌های مختلفی ارائه می‌کردند. برخی از شاگردان ایشان از ایشان درخواست کردند که برخی از متون عرفانی را در همان جمع خاص برایشان تدریس کند. از جمله متونی را که از ایشان درخواست کردند که تدریس بکنند شرح فصوص بود که متنش از ابن عربی است و شرحش از قیصری. و این کتاب به عنوان یک کتاب درسی برای کسانی که می‌خواهند با عرفان نظری آشنا بشوند مطرح بوده است و محل بحث بوده است. اما علامه نپذیرفت که این کتاب را تدریس کند. فرموده بودند کتابی که نتوان با استدلال درباره محتوا و مضمونش صحبت کرد و نظر داد و فقط یکسری از ادعاها مورد بحث واقع شود، من چنین کتابی را تدریس نمی‌کنم. ما چگونه می‌توانیم این جور متن را بخوانیم، مگر اینکه فقط تسلیم باشیم و تعبد داشته باشیم لذا حاضر به تدریس این کتاب نشد. به جای آن، تمهید القواعد را تدریس کردند که در باب توحید، یک کتاب کاملاً استدلالی است. 📚 تاملات سیاسی علامه طباطبایی،‌ص150. @AllameTabatabaeii
✅ کنایه علامه طباطبایی به رژیم پهلوی علامه طباطبایی گاهی در آثار خود به حکومت پهلوی،‌ به صراحت یا به کنایت، طعنه زده و سرنوشت این رژیم را محکوم به نابودی می‌داند. «ایشان در جلد دوم تفسیر المیزان هم این مطلب را دارند که از نظر زمان تألیف، قبل از سال 1340 می‌باشد. علامه می‌گویند حکومت‌های استبدادی از شیوه‌های مختلفی مثل زندانی کردن و تبعید کردن استفاده می‌کنند برای اینکه محیط را آرام بکنند. برای اینکه مخالفین را سرکوب بکنند، زورگویی می‌کنند. بعد ایشان می‌فرمایند ولی به هر حال حکومت استبدادی غیر قابل دوام است: « قد دل التجارب و حكم البرهان على أن الكره و القسر لا يدوم، و أن سلطة الأجانب لا يستقر على الأمم الحية استقرارا مؤبدا، و إنما هي رهينة أيام قلائل‏ یعنی هم تجربه نشان داده، هم برهان و استدلال حکم می‌کند که حکومت مبتنی بر زور قابل دوام نیست. بعد ایشان این مطلب را مطرح می‌کنند که اگر ملتی، ملت زنده‌ای باشد به هر حال این دولت‌های دست نشانده و حکومت‌های استبدادی، به زودی دورانشان تمام می‌شود و نمی‌توانند حکومت پایداری را داشته باشند. در تفسیر المیزان این نوع مضامین با همین یک سطر و دو سطر، فراوان مطرح شده که نشان دهنده حساسیت خاص ایشان است @AllameTabatabaeii🍃
✅ از صدای تسبیح موجودات خوابم نمی‌برد ! قدوسی نجفی، مدیردارالقرآن علامه طباطبایی: 🔸علامه طباطبایی وضعیت مالی مناسبی نداشتند و از زمانی که در قم آمدند چندین سال اجاره نشین بودند تا اینکه ملکی بی ارزشی که در تبریز داشتند از نزدیکی آن ملک خیابانی می گذرد و آن ملک ارزش پیدا کرد و آشنایان ایشان آن ملک را فروختند و از محل فروش آن، اینجا را خریداری کردند و مهندسی این خانه را هم خودشان انجام دادند زیرا ایشان ریاضیدان بودند و حتی مدرسه حجتیه که برای طلاب خارجی است از آثار مهندسی برجای مانده از این استاد عظیم الشان است. 🔸این بیت ۸۵۰ متر است که ایشان به صورت بیرونی و اندرونی با سه درب طراحی می کنند و از روزی که این بیت خریداری و بازسازی شد مورد توجه بزرگان حوزه و مراجع عظام تقلید قرار گرفت و سنگین ترین مراسم های حوزوی در این مکان برگزار می شود. 🔸بزرگانی مانند آیت الله سبحانی معتقدند که این خانه از مصادیق آیه ۳۶ سوره نور«فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه»(خانه هایی که خداوند متعال اذن داده که از این خانه ها نام و یاد الهی بالا رود) است لذا این آیه را در کاشی کاری دور این خانه نصب کردیم. 🔸علامه طباطبایی فرد بی نظیری بودند که ۱۳ سال آخر عمر خود را در این بیت، به مطالعه و تفکر مشغول بودند و همسر علامه نقل می کنند که شبی دیدیم که آقا استراحت نمی کند و قدم می زند عرض کردم مشکلی پیش آمده یا کسالتی دارید؟ گفتند نه؛ پرسیدم پس چرا استراحت نمی کنید؟ ایشان یک جمله عجیب می فرمودند که از صدای تسبیح موجودات خوابم نمی برد و من هم بلند شدم و با آن ها همراه شدم. 🔸 تردد مکرر مراجع خاص بیت علامه است که هر کدام از مراجع مکررا تشریف فرمایی داشتند که این نشان می دهد که چقدر به محضر علامه طباطبایی ارادت دارند و آیت الله حسن زاده آملی هر زمان از این کوچه رد می شد به علامه سلام می داد. @AllameTabatabaeii🍃
✅احضار روح عمرسعد و معاویه توسط برادر علامه طباطبایی حاج سیدمحمد الهی فرزند آیت الله سیدمحمدحسن الهی طباطبائی، برادر حضرت علامه می‌گوید: «یک روحانی بنام ادیب العلما در تبریز بود که به بنده نیز مأنوس بود و درعلوم غریبه نیز سر رشته داشت که اخیراً فوت نموده است. یک روز آمده بود به خانه‌مان و من نیز آن موقع در کبریت سازی مشغول بکار بودم عصر که به خانه برگشتم والده‌ام فرمودند که والد بزرگوارم (آیت الله سیدمحمدحسن الهی طباطبایی) حال خوشی ندارد خانه‌مان آن موقع در دانشسرا قرار داشت طبقه دوم پیش پدرم رفتم و جویای حالشان شدم فرمودند: چیزی نشده فقط حالم کمی منقلب شده بود که درست شد. بالاخره چیزی نگفتند و من هم نفهمیدم. چند روز بعد که جناب ادیب العلما را دیدم ایشان از من در مورد اتفاقات آن روز پرسیدند گفتم بنده که بی خبرم. ادیب العلما برگشت گفت آن روز که آمده بودم خانه‌تان، پدرت در حالی که نشسته بود به این فکر می‌کرده که روح عمربن سعد را احضار نمایند ببینند که این ظالم چگونه تیپ و قیافه‌ای داشته و این غلط بزرگ غیرقابل بخشش را در مورد امام حسین (ع) و اهل بیت اش در صحرای کربلا مرتکب شده است. ادیب العلما می‌گوید در یک لحظه خانه‌ای که در آن نشسته بودم به یک ظلمتکده تبدیل شدو همه جای خانه را تاریکی فرا گرفت من از ترس پا به فرار گذاشتم یک آن فهمیدم که در پل منجم هستم بعداً برگشتم و در مورد ماوقع سؤال پرسیدم آقا فرمودند که روح عمرسعد ترسید و پا به فرار گذاشت. مادر بنده نیز به خیال اینکه فرار ادیب العلما از خانه به واسطه حال ناخوش پدرم بوده لذا با یکی از پزشکان تبریز به نام دکتر نقشینه برای مداوای پدرم تماس گرفته بود و دکتر پس از معاینه پدرم، حال پدرم خوب شده بود و بدین صورت همه چیز در خانه بهم خورده بود. در یکی از روزها یکی از این افرادی که پدرم می‌خواست در حضور وی یکی از ارواح را احضار نماید حاج میرستارآقا میر محمدی نامی بود. وی تعریف می‌کرد که یک روز با پدرم تصمیم گرفتند روح معاویه را احضار نمایند که در حین این جریان یکی از دوستان از درب خانه می‌خواست وارد شود خطاب به ما گفت که در اینجا چه خبر است این بوی بد مشمئز کننده از کجا می‌آید چگونه در این فضای آلوده نشسته‌اید؟ در این حالت رفت و فوراً یکی از پنجره‌ها را باز نمود. در حالیکه در اتاق چیز خاصی نبود فقط بوی روح کثیف معاویه بود که بواسطه احضارش همه جا را دربرگرفته بود. بله احضار ارواح یکی از کارهایی بود که پدرم می‌توانست آن را انجام دهد. در برابر احضار ارواح انسانهای ملعون، پدرم روح انسانهای بزرگ را نیز احضار می‌نمود مثلاً بارها خود شاهد بودم که چگونه روح مرحوم سیدعلی آقاقاضی را فرا می خواندو از ایشان پاسخ برخی از سوالاتش را می‌گرفت و با حاج سیدمحمد الهی طباطبائی فرزند حضرت آیت الله سیدمحمدحسن الهی طباطبائیاحضار ایشان، عطر و بوی خوشی در داخل اتاق می‌پیچید. یکبار یک ضایعه‌ای پوستی روی پای پدرم ظاهر شده بود به هر دکتر مراجعه نمود نتوانست برای آن چاره‌ای بیابد یکبار اراده نمود تا روح شیخ ابوعلی سینا را بخواند و از او بخواهد تا پایش را در میان جمع مداوا نماید ابوی می‌گفت بنده سؤالات علمی زیادی از ارواح علما و دانشمندان بزرگی همچون بوعلی سینا، سقراط، افلاطون، ارسطو و... کرده‌ام سوالاتی که اصلاً در حد و اندازه آنها هم نبود ولی آنها به درستی به این سؤالات پاسخ داده و پدرم همه این سؤال و جواب‌ها را در یک دفترچه‌ای یادداشت نموده و ثبت کرده است و دانشگاه علامه طباطبایی هم اکنون بر روی سرگذشت پدرم حضرت آیت الله سیدمحمدحسن الهی طباطبائی برنامه ریزی جامعی انجام داده قرار بر این شده است تا بصورت کتابی چاپ و منتشر گردد و بنده همه این سؤال و جواب‌ها را در اختیار این عزیزان قرار داده‌ام و آقای دکتر اسماعیل زاده از ارومیه در این مورد کار جامعی شروع نموده است.» _________________________ @allame313 https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ خلاصه ماجرای من با علامه طباطبایی داریوش شایگان: علامه‌ طباطبایی‌ از حافظ‌ خیلی‌ خوشش‌ می‌آمد و عیسی‌ سپهبدی‌ هم‌ بسیار زیبا حافظ‌ را قرائت‌ می‌کرد و یکی‌ از علایق‌ ایشان‌ این‌ بود که‌ سپهبدی‌ غزل‌های‌ حافظ‌ را بخواند و ایشان‌ تفسیر کند و این‌ کار را هم‌ موقعی‌ می‌کرد که‌ مجلس‌ خصوصی‌ بود و خالی‌ از اغیار. در جمع‌ این‌ کار را نمی‌کرد. اگر شخصی‌ غیرخودی‌ به‌ جمع‌ می‌آمد سکوت‌ می‌کرد. این‌ خلاصه‌ برخورد من‌ با ایشان‌ بود و این‌ داستان‌ حدود ۱۵ سال‌ طول‌ کشید. از سال‌های‌ اوایل‌ ۱۳۴۰ شروع‌ شد و تا دو سال‌ قبل‌ از انقلاب‌ ادامه‌ داشت‌. از سال‌ ۵۵ و ۵۶ من‌ دیگر ایشان‌ را ندیدم‌ چون‌ ایران‌ نبودم‌ و این‌ ماجرای‌ من‌ با علامه‌ طباطبایی‌ است‌. @Allametabtabaeii🍃
24.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 ببینید | فیلمی قدیمی از گفت‌وگو با #آیت‌الله‌العظمی_مرعشی_نجفی پیرامون شخصیت علامه طباطبایی در اولین سالگرد ارتحال علامه (سال 1361). #ویژه_ارتحال ☑️ اگر کسی بخواهد در چند دقیقه، یک بیوگرافی جامع و کوتاه از شخصیت علامه طباطبایی به دست دهد، شاید بهتر از این نتواند! @allametabtabaei