⚡️چرا پيامبران چون برق از جهنم عبور میكنند
آن كسانی كه مانند پيامبران در دنيا میآيند و میروند و هيچ آلوده نمیشوند، و رنگ و بوی دنيا را بخود نمیگيرند، و زَن و فرزند و كسب و تجارت آنها را از خدا بازنمیدارد؛ آنان بسرعت برق از آن عبور میكنند. و به مصداق آيهٔ شريفهٔ:
رِجِالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَوٰةِ وَ إِيتَآءِ الزَّكَـوٰةِ يَخَافُونَ يَوْماّ تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الأبْصَارُ.[1]
«مردانی هستند كه هيچ خريد و فروش و كسب و كار آنان را از ياد خدا و اقامهٔ نماز و دادن زكات بازنمیدارد، و از روزی كه دلها و چشمها در آن روز دگرگون میشود سخت در هراسند.»
أبداً از دنيا آلوده نشدهاند، و دنيا نتوانسته است آنان را بخود سوق دهد و گرايش دهد.
و بنابراين چون از طرفی در دنيا آمده و رفتهاند پس در جهنّم آمدهاند و خارج شدهاند؛ و از طرف ديگر چون در اينجا محبّت دنيا را بخود نخريدند و آلوده نشدند لذا در اين دنيا وقوف نكردهاند و چون برق گذشتند.
رسول خدا صلّی الله عليه و آله و سلّم در اين جهان يعنی در روی زمين شصت و سه سال درنگ فرمود، ولی يک لحظه در دنيا نبود.
دنيا يعنی تعلّق و محبّت به غير خدا و دلبستگی به زينتهای آن، و گرايش به عالم غرور و باطل.
پس پيامبر در روی زمين درنگ كرد ولی در دنيا درنگ نكرد. و چون روی زمين آمد بدون يک لحظه تأمّل و توقّف بر رياست و جاه و حبّ مال و سائر تعلّقات دنيويّه، كَالبَرقِ الخاطِف به سرعت از آن عبور كرد.
دنيا يعنی عالم اعتبار، حقائق را كنار زدن، و به اعتباريّات مشغول شدن، و پشت حجاب ظلمانی ماندن، و از سطح انسانيّت تنازل نمودن و در حدود افكار بهائم و شياطين زيست كردن.
چقدر زندگی رسولالله اينچنين بوده است؟ هيچ هيچ. اصلاً زندگانی پيغمبر اكرم اينچنين نبوده است. پيامبر اكرم در تمام مدّت عمر تا هنگام رحلت يک دقيقه مانند مردم دنيا روی هدف و مقصد دنيا زندگی نكرد.
در روايت داريم كه انبياء و اولياء از صراط كالبرقِ الخاطِف میگذرند. شما هنگام برق زدن آسمان، آسمان را ديدهايد؟ چگونه آن برق به شما میرسد و چشم را خيره میكند؛ با همين سرعت آنها از صراط عبور میكنند. دنيا پل است و حتماً بايد از جهنّم بگذرند؛ انبياء كه به عالم اعتبار وارد شدند وليكن عبورشان زمانی طول نكشيد، چون دل ندادند؛ در آنجا هم از صراط چون برق میگذرند.
(ادامه در پست بعدی...)
📚معادشناسی، ج۸، ص۲۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ آيهٔ 37، از سورۀ 24: النّور.
🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامهٔ پست قبلی: ⬇️
از انبياء و ائمّه و اولياء گذشته، افراد ديگر كه در درجات مختلف پائينتری هستند و به دنيا دل دادهاند، به حسب اختلاف درجات و بستگی آنها به دنيا عبورشان مختلف است.
افرادی در دنيا آمدهاند و مؤمن هم بودهاند وليكن برای وصول به مقام توحيد و قطع علاقهٔ كلّيّه از دنيا دچار ابتلائاتی میشدهاند؛ آنان هم از صراط عبور میكنند، غاية الأمر نه به آن سرعت بلكه به سرعت باد.
افرادی اهل آخرت هستند و نمیتوان آنان را از اشقياء شمرد، بلكه از اصحاباليميناند، اهل گناه هم نيستند، ولی آن عشق و شور و جذبهٔ اهل توحيد كه چون جرقهٔ آتش، اوهام و اعتبارات را بسوزانند در سرشان نيست، و دنبال خدا هم میگشتهاند ولی نه با آن همّت بُرّنده و عزم كوبنده و با آن سرعت قاطع؛ اينها از روی صراط مانند آدم اسب سوار عبور میكنند، آتش هم به آنها نمیرسد؛ امّا به همان مقداری كه چون اسب سواری از پلی عبور كند و در زير آن آتش باشد به او حرارت میرسد، به همان مقدار اصحاباليمين در طول عبور از صراط گرمای آتش را احساس مینمايند.
و بعضی ديگر در عين آنكه از اصحاباليمين هستند امّا به اين قدر پاک و پاكيزه نيستند قدری تقصير و خطا هم نموده و گناهانی هم داشتهاند و خداوند آنان را آمرزيده، اينها از روی پل مانند آدم پياده عبور میكنند.
الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ.[1]
«آن كسانی كه از گناهان كبيره و قبائح اعمال اجتناب میورزند مگر از خطاها و گناهان كوچک. چون پروردگار تو ای پيغمبر مقام مغفرتش بسيار باز و وسيع است.»
اينچنين افرادی همانطور كه بعداً در بحث شفاعت خواهد آمد بدون شفاعت به بهشت میروند، ولی البتّه مانند كسی كه بخواهد مثلاً پياده از روی چنين پلی عبور كند البتّه مشكلتر است از كسی كه با اسب میرود.
لابدّ منظرۀ آتش را بيشتر میبيند، و از حرارت آن بيشتر متأثّر میگردد.
بعضی از افراد مرتكب گناهان كبيره شدهاند ولی چون دارای ايمان راسخ بودهاند مورد شفاعت قرار گرفتهاند، اينها آهسته و لنگان میگذرند.
و افراد ظالم و كافر به جهنّم میافتند، و چقدر جهنّمشان طول بكشد خدا میداند. البتّه درجات ظلم و كفر مختلف است؛ آنقدر بايد بمانند تا آتش آنها را تطهير كند: يک ماه، دو ماه، يک سال، دو سال، ده سال، هزار سال، خدا میداند چقدر میمانند؛ چون روز قيامت پنجاه هزار سال است و بالأخره بايد آنقدر بمانند تا بيرون آيند. مگر افرادی كه در آتش مخلّدند يعني بطور جاودان بايد بمانند؛ آنان افرادی هستند كه وجودشان آتش شده است و إنشاءالله تعالی در بحث جهنّم از خصوصيّات احوال مخلّدين در آتش گفتگو خواهد شد.
كسانی كه از آتش بيرون میآيند، در حوض كوثر غسل میكنند و آن تاريكیها و خرابیها به بركت ولايت از بين میرود و پاک و پاكيزه به بهشت میروند.
[مراتب عبور مردم از صراط در قيامت]
📚معادشناسی، ج۸، ص۲۵
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ صدر آيهٔ 32، از سورۀ 53: النّجم.
🆔 @allame_tehrani
🔰مراتب عبور مردم از صراط در قيامت
آيا اين صراط بر روی جهنّم زده میشود و يا در داخل آنست؛ ما در اين باره روايتی نداريم، وليكن روايتی را كه شارح مطالب مذكوره است در «مجمع البيان» از ابن مسعود نقل میكند كه:
عَنْ رَسُولِاللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: قَالَ: يَرِدُ النَّاسُ النَّارَ ثُمَّ يَصْدُوُنَ بِأَعْمَالِهِمْ؛ فَأَوَّلَهُمْ كَلَمْعِ الْبَرْقِ، ثُمَّ كَمَرِّ الرِّيحِ، ثُمَّ كَحَضْرِ الْفَرَسِ، ثُمَّ كَالرَّاكِبِ، ثُمَّ كَشَدِّ الرَّجُلِ، ثُمَّ كَمَشْيِهِ.
«از رسول خدا صلّی الله عليه و آله و سلّم روايت میكند كه فرمودند: مردم بواسطهٔ اعمالشان داخل در آتش میشوند و سپس از آتش خارج میشوند؛ پس اوّلِ آنان به سرعت برق چشم، از آن گذشته مانند سرعت وزش باد، و از آن گذشته مانند سرعت اسب تندرو در حال دويدن، و پس از آن مانند شخص سواره، و پس از آن مانند سرعت كسی كه میدود، و پس از آن مانند سرعت كسی كه راه میرود.»[1]
و در «تفسير عليّ بن إبراهيم قمّي» وارد است كه:
الصِّرَاطُ أَدَقُّ منَ الشَّعْرِ وَ أَحَدٌ مِنَ السَّيْفِ.
«پل جهنّم كه از آن به بهشت میروند از مو باريكتر و از شمشير برّندهتر است.»
اين همان صراط مستقيم است كه صراط علیّ بن أبیطالب است كه حقّاً چقدر باريک و چه اندازه تيز است. شما اعمال أميرالمؤمنين عليهالسّلام را در نظر بگيريد! و ببينيد در هر لحظه در تمام جهات مراعات كردن ظاهر و باطن، و جمع بين عوالم، و دادن حقّ هر ذی حقّی را به او، و در عالم وحدت رفتن، و احكام آن را با عالم كثرت مخلوط نكردن، و حقّ عالم كثرت را ادا كردن، در مقام عبوديّت حضرت حقّ عبد صرف بودن، و آثار توحيد او را در جميع عوالم و در تمام حركات و سكنات مراعات نمودن، و تمام جهات لازم درجات و مراتب سلوک و مجاهده را بنحو اعلی و اتمّ رعايت كردن، آن هم نه تنها در يک لحظه و دو لحظه بلكه در تمام دوران مدّت حيات؛ ببينيد چقدر لطيف و عميق و دقيق است، و چقدر برّنده و دارای احتياط و مراقبت.
و البتّه به مجرّد مختصر انحراف انسان در جهنّم نمیافتد، وليكن حقّ آن صراط مستقيمی كه به اين دقّت است نيز ادا نشده و به قدر انحرافش بهره از صراط مستقيم كمتر دارد. و به هر مقداری كه انحراف از اين صراط بيشتر باشد خطرش بيشتر است، و از اين خصوصيّتِ استقامت در طريق بهرۀ كمتری دارد.
و البتّه اين صراط مستقيم همان است كه حضرت باقر عليهالسّلام دربارۀ آن میفرمايد از مو باريكتر و از شمشير تيزتر است. و اختلاف عبور مردم از آن مانند برق خاطف و وزش باد و دويدن و حركت سواره و حركت پياده، به همان درجهٔ اختلاف رويّه و سلوک آنها با آن حضرت است.
و حقيقت مطلب اينستكه انسان بايد در دنيا زندگی كند، و از آن برای عوالم ديگر بگذرد و عبور كند. اگر همانطور كه انبياء و ائمّۀ طاهرين زندگی كردند توأم با صدق و امانت و توحيد باشد، خوب عبور میكند؛ و گرنه نه. صراط همان صورت واقعيّهٔ حقيقيّهٔ انسانيّت است؛ و حقيقت آن صورت، مسير و راه علیّ بن أبیطالب است. أميرالمؤمنين عليهالسّلام در دنيا زراعت كرد، باغ تهيّه كرد، قنات جاری كرد، نخلستان ايجاد كرد، ولی آلوده نشد. ازدواج كرد، و فرزندان آورد، آلوده نشد. حكومت نمود و آلوده نشد.
اين غير از اقسام كارهای مردم است. أميرالمؤمنين از اين اعمال جز نفس عمل غرضی و مقصدی نداشت. جز خدا نيّتی نداشت. مردم برای نيّتها انجام میدهند، و اين همان مَفْرق طُرق اولياء خدا با سائر افراد مردم است؛ اوليای خدا كارشان رنگ خدائی دارد و هيچ رنگی از آن نيكوتر نيست.
صِبْغَةَ اللّٰهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّٰهِ صِبْغَةً.[2]
[اولياء خدا در عبور از صراط دهشت ندارند]
📚معادشناسی، ج۸، ص۲۸
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ «مجمع البيان» طبع صيدا، ج3، ص525.
2ـ صدر آيهٔ 138، از سورۀ 2: البقرة.
🆔 @allame_tehrani
🔹اولياء خدا در عبور از صراط دهشت ندارند
البتّه اولياء خدا هم مقام و مرتبهٔ أميرالمؤمنين را پيدا نمیكنند، امّا از نقطه نظر پيروی از آن حضرت ممكن است صراطشان مستقيم گردد و آنان نيز كَالبَرقِ الخاطِف از صراط عبور كنند. چون به مقام مقرّبين و مخلَصين رسيدهاند، و كسی كه بدين مقام رسد ديگر آتش برای او معنی ندارد.
و البتّه هم بايد چنين باشد، زيرا كه آنها امامند برای اينكه دست مردم را بگيرند و همانند خود حركت دهند، و الّا معنای امامت صادق نيست.
اينان كسانی هستند كه در صراط مستقيم سير دارند و چنين افرادی غصّه و اندوه ندارند.
لَا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعَ الاكْبَرُ. [1]
«دهشت و تكانِ بزرگترين، آنان را به وحشت و هراس نمیاندازد.»
مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُو خَيْرٌ مِّنْهَا وَ هُمْ مِّن فَزَعٍ يَؤْمَئِذٍ ءَامِنُونَ. [2]
«كسی كه حسنهای بياورد برای او پسنديده است؛ و ايشان از دهشت و اضطراب آن روز در امانند.»
وَ إِذاً لَّأَتَيْنَـٰهُمْ مِّن لَّدُنَّآ أَجْراً عَظِيماً * وَ لَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطاً مُّسْتَقِيماً.[3]
افرادی كه تسليم محض خدا و رسول باشند، و در مرافعات و مخاصمات خود فقط به رسولالله رجوع نموده و حكم آن حضرت را از جان و دل بپذيرند، آنان مؤمن حقيقی بوده و خداوند میفرمايد: «و در آن وقت بنابراين ما از نزد خود به آنها مزد عظيمی میدهيم و هر آينه آنان را در صراط مستقيم هدايت مینمائيم!»
و چون راهشان راست و استوار است به يک لحظه از اين طرف جهنّم به آن طرف میرسند! و مانند انبياء و اولياء هيچ آلودگی ندارند؛ هيچ هيچ. اين لازمهٔ مقام تسليم و اطاعت است كه آنان را با انبياء و اولياء معيّت میدهد و همنشين میكند و از صراط مستقيم برخوردار مینمايد. و اين همان صراطی است كه ما در شبانه روز چندين مرتبه میگوئيم: اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ، و هدايت به آن را به تمام معنی از خداوند تقاضا مینمائيم!
خلاصه هر كس در دنيا مطيعِ محض خدا و رسول خدا باشد، و در كارهای خود هيچ چون و چرا نكند، و در برابر خواستههای آنان از خود اظهار سليقه و ردّ و ايراد ننمايد؛ خداوند او را بدين مقام موفّق میكند.
و آنان از روی پل حركت میكنند چون برق.
(ادامه در پست بعدی...)
📚معادشناسی ، ج۸، ص۳۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ صدر آيهٔ 103، از سورۀ 21: الانبيآء.
2ـ آيهٔ 89، از سورۀ 27: النّمل.
3ـ آيهٔ 67 و 68، از سورۀ 4: النّسآء.
🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامهٔ پست قبلی: ⬇️
وليكن أَصْحَابُ الْيَمِينِ مَآ أَصْحَابُ الْيَمِينِ فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَآ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ؛[1] كسانی كه از ياران و گروه سمت راست هستند، از سعيدان و نيكبختان هستند وليكن آن قاطعيّت در امر توحيد را ندارند و آن معيّت با رسولان و اطاعت صرف كه چون شمشير برّنده است و يا آن گونه دقّت كه چون مو باريک است در آنها نيست، و اسرار خفيّهٔ پيامبران و امامان را نمیتوانند تحمّل نمايند، و لقاءالله را ادراک نكردهاند، و إلَهِی مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ عِقَابكَ وَ لَا طَمَعاً فِي ثَوَابِكَ بَلْ وَجَدْتُكَ أَهْلاً لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُكَ [2] را چون بزرگان و پيش كسوتان راستين و سابقين نمیفهمند.
میگويند: خدايا ما در دنيا آمديم زندگی كنيم و به ما دستورهائی دادی كه چنين بكن و چنان نكن! و ما مال حرام نمیخوريم، دزدی نمیكنيم، قمار نمیكنيم، به نواميس مردم تعدّی نمینمائيم؛ ولی ما طالب عيش در دنيا هستيم، غذای لذيذ میخواهيم، و همانطور كه به ما وعده دادهای حورالعين میخواهيم، جنّات و أنهار میخواهيم، و ما به اين چيزها اشتها داريم ؛ و هر چه خدا بفرمايد: من اينها را به شما میدهم ولی شما قصد همّت بر آنها نكنيد، و نظر خود را بالاتر كنيد، ببينيد امامتان چه میخواست!
هر كه كارَد، قصدِ گندم بايدش
كاه خود اندر تَبَع میآيدش
میگويند: آن امام ما بود، آن علیّ بن أبیطالب بود؛ به ما چه مربوط؟
باری اينان آدمهای خوبی هستند و صالحالعمل، ولی آن خصوصيّات درشان نيست، و آن دقّت صراط را ندارند. و اينها به هر مقداری كه به دنيا تعلّق دارند، به همان مقدار عبورشان از صراط به طول میانجامد.
چون گفتيم كه بايد از دنيا به آخرت رسيد و از جهنّم و صراط داخل در بهشت شد، و الّا قبل از آمدن به دنيا هم ما داخل بهشت بوديم، وليكن آن بهشت استعداد و قابليّت بود نه بهشت فعليّت، و بين بهشتی كه ما میخواهيم برويم و كمر بستهايم و بار سفر و زاد و راحله تهيّه كردهايم و بين بهشتی كه سابقاً بودهايم فاصله بسيار است، يک صد هزار سال مسافت است؛ اين كجا و آن كجا؟
شكّر مازندران و شكّرهندوستان
هر دو شيريناند امّا اين كجا و آن كجا
دانۀ فلفل سياه و خال مهرويان سياه
هر دو جانسوزند امّا اين كجا و آن كجا
عيناً مانند يک درخت بزرگ و پهناور سيب كه شاخ و برگش در اطراف، آن را چون روضهٔ رضوان نموده و هزار عدد سيب سهيل زده بر آن طنّازی و دلربائی دارد؛ با يک دانه تخم سيب. اين درخت سيب همان دانه تخم است و آن دانه همين درخت است، امّا اين كجا و آن كجا؟ چقدر فاصله است؟ اين فعليّت است، سيب شيرين است، مفرّح ذات است؛ آن قابليّت است، استعداد محض است. در بهشتی كه سابقاً بوديم نيز مسأله از همين قرار بوده است؛ و پس از آن بايد در اين دنيا بيائيم و از اين جهنّم و كلاس امتحان و ابتلاء بگذريم.
اين راه بهشت است كه تحمّل و شكيبائی و صبر و استقامت است.
أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَآءُ وَ الضَّرَّآءُ.[3]
«آيا تا آنگاه كه نظير جريان وَ مَثل كسانی كه قبل از شما آمدهاند و آنان را گرفتاری و عسرت و شدّت فرا گرفت، و به شما نرسيده است؛ چنين میپنداريد كه داخل بهشت میشويد؟!»
وَ لَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجَوْعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الامْوَالِ وَ الأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ.[4]
«و هر آينه حتماً و يقيناً ما شما را به مقداری از ترس و گرسنگی و كمبود مالها و جانها و ثمرهها آزمايش میكنيم! و ای پيامبر! شكيبايان را بشارت به قبولی و رستگاری از اين امتحان بده!»
فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ.[5]
«آزمايشها و امتحانات خدا برای علم خداست كه بداند راستان شما كيانند، و دروغگويان كيانند.» و البتّه معلوم است كه علم خدا حضوری است، و نفس اعمال مردم در خارج و تحقّق آن علم خداست؛ پس معنای دانستن خدا نفس بجای آوردن اعمال شما خواهد بود!
الم * أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا ءَامَنَّا وَ هُمْ لَايُفْتَنُونَ.[6]
«آيا مردم چنين گمان میكنند كه به مجرّد آنكه بگويند ما ايمان آوردهايم، يَله و رها میشوند و مورد امتحان و آزمايش قرار نمیگيرند؟»
[صراط بهشت، ظهور قابليتها در قيامت است]
📚معادشناسی، ج۸، ص۳۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
• پاورقی
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
↩️ ادامهٔ پست قبلی: ⬇️ وليكن أَصْحَابُ الْيَمِينِ مَآ أَصْحَابُ الْيَمِينِ فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَ
• پاورقی «پست قبل»:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ آيهٔ 27، از سورۀ 56: الواقعة.
2ـ «بحار» طبع كمپانی، ج9، و «شرح ابن ميثم» ج5، ص361.
3ـ صدر آيهٔ 214، از سورۀ 2: البقرة.
4ـ آيهٔ 155، از سورۀ 2: البقرة.
5ـ ذيل آيهٔ 3، از سورۀ 29: العنكبوت.
6ـ آيهٔ 1 و 2، از سورۀ 29: العنكبوت.
🆔 @allame_tehrani
🌾 صراط بهشت، ظهور قابليتها در قيامت است
پس رسيدن به بهشتِ فعليّت، يعنی بهشتِ بعد از طیّ عالم برزخ در قيامت، بعد از امتحانات در دنيا بوده؛ و هر كس امتحانانش بهتر و نتيجهاش عالیتر باشد، به صراط مستقيم نزديکتر و به راه و روش علیّ بن أبیطالب مناسبتر و ملايمتر است.
اصحاب اليمين: يعنی سعادتمندان و نيكانی كه كارهای خوب انجام میدادهاند و از زشتیها پرهيز مینمودهاند، ولی نتوانستهاند ريشه علاقۀ به دنيا و ماسِوَیالله را در وجودشان بسوزانند. و منظور از «دنيا» غير خداست؛ هر چه باشد، و هر مقام و درجه و فضيلتی بوده باشد.
غير خدا هر چه هست دنياست، گرچه بهشت و مقام باشد. زيرا دنيا يعنی حيات دانيه؛ و كسی كه منظور و مقصودش مقصور و محصور در ذات اقدس حضرت احديّت نبوده باشد، در زندگی پس زيست میكند گر چه دارای فضائل و مكارمی هم بوده باشد.
اصحاب اليمين از روي جهنّم عبور میكنند؛ و چون حقيقت آتش را درنيافتهاند و بدان در دنيا قدری نزديک شدهاند، مانند شخص سواره و يا پياده هستند كه از ديدن مناظر دوزخ در وقت عبور در دهشت است و از حرارت و هوای نامطبوع آن قدری ناراحت است. امّا مقرّبين و ابرار حقيقت آتش را شناختهاند و بدان دل ندادهاند، لذا چون برق خاطف و چون باد تند وزش از آن میگذرند.
وَ أَلَّوِ اسْتَقَامُواْ عَلَی الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَـٰهُم مَّآءاً غَدَقاً.[1]
«و اگر چنانچه بر طريق راست و استوار پايمردی كنند، ما هر آينه به آنان از آب شيرين و گوارا و فراوان مینوشانيم.»
و امّا راجع به كسانی كه به خدا و جزا و عمل مؤمن نيستند و عالم را هرج و مرج و بدون حساب میدانند، میفرمايد:
وَ إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بالآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ.[2]
«و حقّاً آن كسانی كه به آخرت ايمان نمیآورند از راه و روش و صراط واضح به دور افتاده و پرت شدهاند، و به انحراف و كجروی و گمراهی گرائيدهاند.»
آری صراط صراط علیّ بن أبیطالب است. و صِرَاطُ عَلِيٍّ حَقٌّ نُمْسِكُهُ؛ آن رويّه و روش حقّ است و بايد گرفت و بدو نزدیک شد و روز به روز نزديکتر تا صد در صد در پشت سر او قرار گرفت و شيعهٔ او شد، و به او ملحق شده و به بهشتی كه او میرفته و برای آن در تكاپو بوده است رفت؛ و در تمام اعمال و اقوال از آن صراط تعدّی و تجاوز نكرد كه اين خسران بزرگی است.
📚معادشناسی، ج۸، ص۳۵
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ آيهٔ 16، از سورۀ 72: الجنّ.
2ـ آيهٔ 74، از سورۀ 23: المؤمنون.
🆔 @allame_tehrani
⬇️ ادامهٔ «پست قبل»:
مرحوم محدّث قمی نقل كرده است از كتاب «مصابيح الأنوار»:
قَالَ: بَلَغَنَا أَنَّ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلامُ اشْتَهَی كَبِداً مَشْوِيَّةً عَلَی خُبْزَةٍ لَيِّنَةٍ. فَأَقَامَ حَوْلاً يَشْتَهِيهَا. ثُمَّ ذَكَرَ ذَلِكَ لِلْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلامُ وَ هُوَ صَآئِمٌ يَوْمٌ مِنَ الأيَّامِ، فَصَنَعَهَا لَهُ. فَلَمَّا أَرَادَ أَنْ يَفْطُرَ قَرَّبَهَا إِلَيْهِ، فَوَقَفَ سَآئِلٌ بِالْبَابِ.
فَقَالَ: يَا بُنَيَّ! احْمِلْهَا إلَيْهِ! لَا نَقْرَأَ صَحِيفَتَنَا غَداً: أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا! [1]
«گفته است: به ما چنين خبر رسيده است كه روزی أميرالمؤمنين عليهالسّلام اشتها كردند كه جگر كباب شده و يا بريان شدهای را با نانِ نرم بخورند. همينطور اين امر طول كشيد و يک سال بر آمد كه پيوسته حضرت اين اشتها را داشتند ولی ابراز نمینمودند. پس از يک سال در حاليكه روزی از روزها روزه بودند، به حضرت امام حسن عليهالسّلام اين مطلب را بازگو كردند. امام حسن برای آن حضرت آماده ساخت. و چون هنگام افطار رسيد و امام حسن اين طعام را به نزد پدر گذارد كه ناگهان سائلی در خانه سؤال نمود.
حضرت فرمودند: ای نور ديدۀ من! اين طعام را بردار و به سائل بسپار! برای آنكه ما در فردای قيامت در صحيفهٔ اعمال خود نخوانيم كه: شما طيّباتِ خود را در زندگی دنيا و پست خود از بين برديد! و در اين حيات دَنیّ و ناقابل، شما با طيّبات خود استمتاع نموده و بهرمند شديد!»
حضرت در اين بيان استشهاد فرمودهاند به آيهٔ 20، از سورۀ 46 از سورۀ الاحقاف:
وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَی النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَـٰتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُم بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَونَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الأرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِمَا كُنتُمْ تَفْسُقُونَ.
«و روز قيامت روزی است كه مردمان كافر را بر آتش عرضه میدارند، و چنين به آنها خطاب میشود كه: شما طيّبات و چيزهای پاكيزه و نفيس خود را در زندگانی دنيا از بين برديد و مصرف نموديد! و با آنها استمتاع كرديد؛ و بنابراين در مقابل استكباری كه در زمين به ناحّق نموديد و بواسطهٔ فسقی كه كرديد و تجاوزی كه نموديد، امروز به عذاب ذلّتآميز و اهانتبخش و پَست و خوارساز خدا پاداش داده میشويد!»
ملاحظه بفرمائيد: علیّ بن أبیطالب كه خليفهٔ مسلمين است و حاكم بر جهان اسلام، دلش ميل به جگر بريان كرده، و يک سال میگذرد كه پيوسته با اين اشتها دست به گريبان است[2] و حال و وقت و مجال آن را ندارد، و آنقدر بیاعتناست كه وقت و حال خود را برای اين امور حتّی در مدّت طول يک سال به يک جمله كه بگويد: جگر بريان میخواهم ندارد. و خليفهٔ اسلام و مسلمين در حال روزه پس از يک سال در وقت افطار كه در برابرش مطلوب خود را میبيند، دست دراز كردن و لقمه برداشتن را با وجود سائل بر دَم دَر، اشتغال به حيات پست و استمتاع به طيّبات در زندگی حيوانی و دونِ مقام انسان میبيند و از او میگذرد. و نه آنكه بگويد: نيمی از اين را به اين سائل بده! بلكه میفرمايد: اين ظرف خوراک را بردار و همه را به او بده! سائل سير و گوارا بخورد و ما تماشا كنيم؛ كه اين حيات عُلياست، اين زندگانی والا و بالا و عالیرتبه است، اين زندگانی انسان و در صراط مستقيم انسانيّت است كه انسان ايثار كند و به سائلی كه گرسنه است و يا گرسنه نيست ولی طلب طعام میکند، از غذا مُشتَهای خود كه سالی در فكر تهيّهٔ آن بوده و اينک در حال روزه میخواهد تناول كند بگذرد و به سائل دهد.
📚معادشناسی، ج۸، ص۳۶
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ «سفينة البحار» طبع سنگی، مادّۀ كبد، ج2، ص458.
2ـ از اينكه يک سال طول كشيد و حضرت حال و مجال گفتن را نداشتند معلوم میشود كه اين داستان در حال خلافت بوده است كه پيوسته مشغول اصلاح امور مسلمين بودهاند.
🆔 @allame_tehrani
✅ صراط علیّ بن ابیطالب يگانه راه مستقيم است
...اينست صراط مستقيم! شما را به خدا سوگند، از حال تا روز قيامت فكر كنيد! ببينيد از اين صراط مستقيمتر سراغ داريد؟! و آيا میتوانيد در ذهن خود بهتر از اين تصوّر كنيد؟!
من هر وقت به اين داستان و نظائر آن كه بحمدالله و المنّة صفحات تاريخ ما را از روش آن حضرت و سائر ائمّهٔ طاهرين پر كرده است نظری میكنم، و آنها را با طرز زندگانی خلفای جائر اسلام مانند بنیاميّه و بنیعبّاس كه به نام اسلام و به نام جانشينی رسولالله بر مردم حكومت میكردهاند قياس میكنم در يک دنيا از حيرت فرو میروم.
📚معادشناسی، ج۸، ص۳۹
🆔 @allame_tehrani
🔹در صراط مستقيم و صراط منحرف🔸
معاويه سفرههائی میگسترد كه انواع و اقسام لذيذترين غذاهای دنيا در آن تهيّه شده بود. غذاهائی را برای او آماده میساختند كه از مغز پسته و روغن مغز سر پرندهای كه ناياب و نادرالوجود بود تهيّه میشد، و آنقدر میخورد كه هر چه طول میكشيد سير نمیشد، و میگفت: من خسته شدم امّا سير نشدم!
و گويند: اطراف دهان او پيوسته زرد بود و رنگ غذا داشت و آنقدر در غذا خوردن حريص و عجول بود كه آستين لباس او پيوسته چرب بود. و يكی از پيراهنهای او با همين آستين معروف، امروز در يكی از موزههای معروف جهان است.
اين صراط ضدّ صراط انسانيّت است، و لذا أميرالمؤمنين از معاويه به انسان معكوس و جسم واژگون در نامۀ خود تعبير فرموده است:
وَ سَأَجْهَدُ فِي أَنْ أُطَهِّرَ الأرْض مِنْ هَذَا الشَّخْصِ الْمَعْكُوسِ وَ الْجِسْمِ الْمَرْكُوسِ.[1]
شاعر اهل بيت در عصر حضرت صادق عليهالسّلام گويد:
سَمّاهُ جَبّارُ السَّما صِراطَ حَقِّ فَسُمَیٰ
فَقالَ في الذِّكْرِ: وَ مَا كَانَ حَديثاّ يُفْتَرَیٰ
هَذا صِراطی فَاتْبَعوا وَ عَنْهُمُ لا تُخْدَعوا
فَخالَفوا ما سَمِعوا وَ الْخُلْفُ مِمَّنْ شَرَعا[2]
1ـ خداوند جبّار آسمان علیّ بن أبیطالب را صراط حقّ اسمگذاری كرد.
2ـ و بنابراين علیّ به اين نام ناميده شد. و خداوند در قرآنش فرمود: اين گفتاری نيست كه به دروغ افترا زده شده باشد.
3ـ بلكه اين است صراط من، پس از آن پيروی كنيد! و از متابعت ايشان فريب نخورده و به غير آنها نگرائيد!
4ـ پس مخالفت آنچه از قرآن شنيدند نمودند، و مخالفت از ناحيۀ كسی بوده است كه در اين كار پيشقدم شده است.
📚معادشناسی، ج۸، ص۳۹
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ رسالهٔ 45 از رسائل «نهج البلاغة» ج2، ص73 از طبع عبده مطبعهٔ عيسی البابی الحلبیّ ـ مصر: نامهای كه آن حضرت به عثمان بن حنيف نوشتهاند.
2ـ «ديوان سيّد» ص64: تخريج از «أعيان الشّيعة» 12: 214.
🆔 @allame_tehrani
5.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸بهترین روز یک انسان چه روزی است؟
🎙حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🆔 @allame_tehrani
توسل به امام زمان علیهالسلام و حقیقت انتظار فرج.pdf
1.08M
🔸توسل به امام زمان علیهالسلام و حقیقت انتظار فرج
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 امام شناسی، ج۵، ص۱۹۰
🆔 @allame_tehrani