eitaa logo
کانال علامه طهرانی
3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
789 ویدیو
190 فایل
❤️عرفان با طعم زندگی❤️ 💎نشر آثار و معارف منتخب و ناب حضرت علامه آیت‌الله حسینی طهرانی (قدس سره) و سایر علما و عرفای بالله💎 ادمین: @Ya_bab_allah پیام ناشناس: daigo.ir/secret/allametehrani کانال خانواده و زندگی الهی: @ezdevaje_elahi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔮 معجزه وجود رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم و حرکات و سکنات و منطق و سکوت آن حضرت معجزه بوده است. 📚 معادشناسی، ج۵، ص۳۰۹ 🆔 @allame_tehrani
🔹تبعیت از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) ▪️علامه طباطبائی (رضوان‌الله‌علیه): تبعیت از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله با محبت خدا متلازمند؛ یعنی هرکه از پیامبر تبعیت کند، خدا او را دوست دارد، و خدا هیچ بنده‌ای را دوست ندارد مگر در صورتی که پیرو پیامبرش باشد. 📚 تفسیر «المیزان»، ج۵ ص۳۸۴ 🆔 @allame_tehrani
🔹اطاعت از خدا و رسول و اتحاد معنوی با محرمان حریم انس ... لازمهٔ اطاعت خدا و رسول، يک نوع اتحاد معنوى و روحى است كه با خاصان درگاه و محرمان حريم انس و حرم امان او حاصل مى‏شود. چون روح اطاعت، تسليم در مقابل مطاع است، و به هر درجه كه اطاعت قوى‏تر شود اندكاک مطيع در حقيقت مطاع بيشتر، و تا به حدى كه اگر درجهٔ اطاعت به اندازه‏اى بالا رود كه مطيع ابداً از خود رأى و اراده‏اى نداشته باشد، بلكه حقّاً اراده و رأى مطاع در وجود او حاكم و مستولى شود، در اين صورت بدون شک به علت فناء در ذات مطاع، معيت و اتحاد روحى با افرادى كه در اين مسير با او همقدم بوده و به اين درجه فائز شده‏اند پيدا خواهد نمود. زيرا از تأخر و تقدم زمانى عالم ماده كه از لوازم ماده است اگر صرف‏نظر شود، در سير روحى و معنوى بين سابقين‏ و لاحقين تقدم و تأخرى نيست. همه با يكديگر در عالم فوق زمان كه عالم عبور از ملكات طبع و غرائز است و بالأخره عبور از شوائب ربوبيت و وصول به مقام رفيع عبوديت مطلقه، مشترک، و رفيق سفر و يار و همراه خواهند بود، و بنابراين در مقصد نيز كه مقام لقاى حضرت احديت است با هم بوده و بين ارواح آنان يک نوع معيت روحى و خلوص و صميميت فطرى و يک نوع اتحاد حقيقى پيدا خواهد گشت. و لذا آن صفات و خصوصيات و اخلاق و آداب كه در بعضى مشهود است در بعض دگر نيز مشهود و معلوم مى‏گردد. 📚 امام‌شناسی، ج۳، ص۸۳ 🔹عبودیت 🆔 @allame_tehrani
🔰تفسير آيهٔ أولى‌الأمر 🔹منظور از اطاعت از رسول خدا چيست؟ قال الله الحكيم فی كتابه الكريم: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً.[1] در اين آيهٔ مباركه خداوند خطاب به مؤمنين نموده و به طور اطلاق اطاعت‏ خدا و رسول خدا و أولى‌الأمر را بر آنها واجب شمرده است، و چون أولوالأمر يعنى صاحبان امر و دارندگان اين منصب اطاعتشان بدون هيچ شرط و قيدى در رديف اطاعت رسول خدا لازم شمرده شده است، بايد ديد كه آنها چه كسانند؟ براى توضيح اين منظور و به دست آوردن اين مقصود بايد آيهٔ مباركه را تفسير نمود. در اين آيه اطاعت‏ خداوند و اطاعت رسول خدا و اطاعت أولوالأمر واجب شده است. منظور از اطاعت آنها چيست و در كدام مورد و مصداق بايد از آنها اطاعت نمود؟ آيا اطاعت‏ خدا عين اطاعت رسول خدا نيست؟ آيا به وسيلهٔ ديگرى غير از راه رسول خدا خداوند بر ما امر و نهيى دارد و بايد بدانها گوش فرا داشت؟ مسلم است كه اطاعت خدا همان اطاعت از رسول خدا است و راه معرفى احكام و قوانين خدا، همان ‏شخص رسول‌الله است، بنابراين چرا دو اطاعت لازم شمرده شده يكى اطاعت خدا و ديگر اطاعت رسول خدا؟ در اطاعت خدا منظور پيروى از احكامى است كه به عنوان وحى بر قلب آن حضرت نازل شده و مورد حكم و خطاب تمام مؤمنين هستند. قرآن كريم كلام خدا و وحى حضرت احديت است براى جميع مردم. بنابراين اطاعت از خدا يعنى اطاعت از كلام خدا كه همان قرآن كريم است. و اما اطاعت از رسول خدا به دو قسمت تقسيم مى‏شود: 1⃣ اول: اطاعت در آنچه كه خداوند براى تشريع احكام و تفصيل آنها از غير كتاب به آن حضرت وحى نموده است. چون معلوم است كه احكامى را كه كتاب خدا بيان مى‏كند همانا اصول احكام و موضوعات شرعيه است مثلاً دربارهٔ نماز و روزه و حج و جهاد و زكات و نكاح و قوانين معاملات و ساير عبادات و احكام، كلام خدا از اجمال تجاوز نمى‏كند و اما كيفيت نماز و روزه و حج و ساير موضوعات را بايد از رسول‌الله آموخت، همان طور كه فرمود: صَلُّوا کَما رَأیْتُمُونى أُصَلِّى، نماز را خدا واجب كرده ولى ببينيد چگونه من نماز مى‏خوانم، از نقطه نظر شرائط و مقدمات و افعال و اقوالى كه در نماز لازم است طبق نماز من شما هم نماز بخوانيد. خصوصيات اين موضوعات بطور تمام و كمال در قرآن كريم بيان نشده و فقط اصول عبادات و معاملات و احكام بيان شده است. تفصيلات آنها را بايد از رسول‌الله آموخت. نفس رسول خدا مانند يک ذره‌بين بسيار قوى آن مجملاتى را كه خدا در كتاب وحى نموده است بزرگ و روشن و واضح نموده، شرائط و اجزاء هر عبادت را با كيفيت مخصوص آشكار مى‏نمايد. آيات قرآن به صورت اجمال بر پيغمبر نازل شده و در نفس آن حضرت منعكس گرديده ليكن آن نفس قدسيه حدود و ثغور و تأويل و تفسير و شأن نزول و ساير خصوصيات كتاب خدا را روشن و آشكارا نموده، به طور تفصيل به خارج منعكس مى‏كند، وَ أنْزَلْنَا إلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاس مَا نُزِّلَ إلَیْهِمْ.[2] «ما كتاب را به صورت وحى بر تو فرستاديم براى آن كه آنچه را به سوى مردم فرستاده شده و احكامى را كه براى آنان نازل شده است براى آنان روشن و واضح كنى‏»، احكام را تفصيل دهى، مراد از آيات را بيان كنى. و به عبارت ديگر مى‏توان گفت كه بيان خصوصيات مسائل و احكام نيز وحيى است كه توسط جبرائيل به غير عنوان قرآن و كتاب خدا بر آن حضرت نازل شده است و معلوم است كه بيان رسول خدا در اين خصوصيات و تفصيلات جنبهٔ تشريع را دارد[3]. ▪️ادامـــه دارد... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- سورهٔ نساء (4) - آيهٔ 59. 2- سورهٔ نحل (16) - آيهٔ 44. 3- شاهد بر این معنى روایتى است که در «شواهد التنزیل»، ج1، ص149 با سلسله سند متصّل خود از مجاهد روایت کرده است که: عن مجاهد فى قوله تعالى: ﴿يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا﴾ یعنى الذین صدقوا بالتوحید، ﴿أَطِيعُوا اللّٰهَ﴾ یعنى فى فرائضه ﴿وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ﴾ یعنى فى سنته ﴿وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكمْ﴾ قال نزلت فى امیرالمؤمنین حین خلفه رسول‌اللّٰه بالمدینة. 🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «پست قبل» 2⃣ دوم: اطاعت رسول خدا در آراء شخصيه و اوامر نفسيه راجع به اجتماع مردم مسلمان از آن اوامرى كه وظيفهٔ والى و حاكم براى برقرارى نظم و اجتماع امت است و در آنها عنوان تشريع حكم نيست مانند حكومت و بيان وظائف شخصيهٔ مسلمين و نصب ولاة و حكام به ولايات و فرستادن جيوش براى جهاد و نصب قضاة و ائمهٔ جماعت براى رسيدگى به امور اجتماعى و رفع مرافعات و امور دينى مؤمنين. قال الله تعالى: إنّا أنْزَلْنَا إلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النّاس بِما أریٰکَ الله.[4] «ما قرآن را بر تو فرستاديم براى آنكه در بين مردم به آنچه خدا به تو نشان داده حكم دهى‏». و البته اين حكم در امور شخصيه طبق قوانين قضاء مى‏باشد. و نيز در تصميمات رسول خدا در مهمات از امور مانند تجهيز جيوش و نصب امراى لشكر و ارسال آنها براى جهاد به نقاط دوردست و معاهده با اقوام خارج از اسلام طبق مصالحى كه خود آن حضرت تشخيص مى‏داده‏اند، تمام مسلمين بايد بدون قيد و شرط مطيع و منقاد آن حضرت باشند گرچه خداوند در مهمات امور آن حضرت را امر به مشورت با مؤمنين نموده است وَ شاوِرْهُمْ فِى الْأمرِ [5]، لکن با جملهٔ متصل فرموده: فَإذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى الله.[6] پيغمبر با مسلمين در عزائم امور مشورت مى‏نمايد ولى در نتيجه، طبق اراده و تصميمى كه خود آن حضرت مى‏گيرد بايد رفتار كند و تمام ‏مسلمين بايد اطاعت بنمايند. از آنچه ذكر شد به دست آمد كه با وجود آن كه اطاعت رسول خدا در حقيقت اطاعت خدا است چون خدا اطاعت رسول‌الله را لازم شمرده است كما قال: وَ ما أرْسَلْنا مِن رَسُولٍ إلّا لِیُطاعَ بِإذْنِ الله [7]، در عين حال اطاعت از خدا يک معنائى دارد و اطاعت از رسول خدا معناى ديگرى. بر مردم لازم است از خدا اطاعت كنند راجع به دستورات قرآن مجيد، و از رسول خدا راجع به آنچه كه در خصوصيات احكام آن حضرت بيان مى‏كند و عنوان تشريع دارد و راجع به مصالح مسلمين در آراء شخصيه و فرامين آن حضرت آنچه را كه جنبهٔ تشريع ندارد، و شايد همين جهت سر آن باشد كه خداوند با دو لفظ «أطيعوا» مؤمنين را امر به پيروى كرده است و اطاعت خدا را از اطاعت رسول خدا جدا شمرده است نه از جهت آن كه بعضى از مفسرين گفته‏اند كه اين تكرار به جهت تأكيد است، چون در اينجا اگر تكرار نمى‏شد بهتر تأكيد را مى‏رسانيد از نقطه نظر اقتران اطاعت خدا و رسول خدا كه افادهٔ وحدت اطاعت را در دو مقام مى‏نمود. 📚 امام‌شناسی، ج۲، ص۱۱-۱۴ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 4- سوره نساء (4) - آيهٔ 105. 5- سورهٔ آل‌عمران (3) - آيهٔ 159. 6- همان 7- سورهٔ نساء: (4) - آيهٔ 64. 🆔 @allame_tehrani
✅ تأسّى به رسول‌الله صلّى‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم موجب نجات است‏ معلوم است که تأسّى به این بزرگواران، و اقتدا به سنت این رادمردان از اولیاى خداوند متعال، چقدر براى سعادت دنیا و آخرت مفید است، و دور بودن از این نهج راستین چقدر افراد بشر را در منجلاب عفن آراء و اهواء گرفتار و غرق مى‏کند، که امید رهائى از آن بعید به نظر مى‌رسد. امیرالمؤمنین علیه‌السلام پس از شرح احوال پیامبرانى همچون حضرت موسى، و داود، و عیسى علیهم‌السلام، پس از آنکه دعوت به تأسّى به رسول‌الله کرده بود، دوباره دعوت به تأسّى آن حضرت مى‌کند. در ابتدا مى‌فرماید: وَ لَقَدْ کَانَ فِی رَسُولِ‌اللهِ صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم: کَافٍ لَکَ فِی الاُسْوَةِ، وَ دَلِیلٌ لَکَ عَلَی ذَمِّ الدُّنْیَا وَ عَیْبِهَا وَ کَثْرَةِ مَخَازِیها وَ مَساوِیها. «و تحقیقاً در رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌و‌آله حقیقت و واقعیتى است که براى تو در تأسّى کردن، و اقتدا کردن به او کفایت مى‏کند، و راهنماى توست براى مذمت دنیا و عیب آن، و بسیارى از مواردى که دنیا انسان را خوار و زشت و بى‏ مقدار و پست مى‌سازد، و بد و کریه و خراب و فاسد مى‌کند.» و پس از شرح مقدارى از منهاج رسول‌الله مى‌فرماید: فَتَأَسَّ بِنَبِیِّکَ الأطْیَبِ الأطْهَرِ صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم: فَإنَّ فِیهِ اُسْوَةً لِمَنْ تَأسَّی وَ عَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّی، وَ أحَبُّ الْعِبَادِ إلَی اللهِ الْمُتَأَسِّی بِنَبِیِّهِ وَ الْمُقْتَصُّ لأَثَرِهِ. «پس تو اى مرد مسلمان تأسّى کن به پیغمبر خودت، که از همهٔ پیامبران پاک‏تر و پاکیزه‏تر، طیب و طاهرتر است -که درود باد بر او و بر آل او- زیرا که در او الگو و نشانه و مادهٔ تأسّى و پیروى است براى کسى که اقتدا کند و تأسّى نماید، و نشانه و علامت صحیح انتساب است براى کسى که بخواهد خود را به او نسبت دهد.» و باز پس از شرح مقدارى از حالات و روش رسول خدا در خضوع و خشوع و تواضع و اعراض از دنیا و زینت‏هاى آن که حتى از دل و چشم خود دور کرده بود، و دوست نداشت که ذکرى و یادى از دنیا کند مى‌فرماید: وَ لَقَدْ کَانَ فِی رَسُولِ‌اللهِ صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم مَا یَدُلُّکَ عَلَی مَسَاوِی الدُّنْیَا وَ عُیُوبِهَا، إذْ جَاعَ مَعَ خَاصَّتِهِ وَ زُوِیَتْ عَنْهُ زَخَارِفُهَا مَعَ عَظِیمِ زُلْفَتِهِ، فَلْیَنْظُرْ نَاظِرٌ بِعَقْلِهِ ءَ‌اَکْرَمَ اللهُ بِذَلِکَ مُحَمَّداً أمْ أهَانَهُ؟! فَإنْ قَالَ: أهَانَهُ فَقَدْ کَذَبَ وَ الْعَظِیمِ، وَ إنْ قَالَ: أکْرَمَهُ فَلْیَعْلَمْ أنَّ اللهَ قَدْ أهَانَ غَیْرَهُ حَیْثُ ‌بَسَطَ الدُّنْیَا لَهُ، وَ زَوَاهَا عَنْ أقْرَبِ النَّاسِ مِنْهُ. فَتَأسَّی مُتَأَسٍّ بِنَبِیِّهِ، وَ اقْتَصَّ أثَرَهُ، وَ وَلَجَ مَوْلِجَهُ، وَ إلَّا فَلَا یَأْمَنِ الْهَلَکَةَ، فَإنَّ اللهَ جَعَلَ مُحَمَّداً صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم عَلَماً لِلسَّاعَةِ، وَ مُبَشِّراً بِالْجَنَّةِ وَ مُنْذِراً بِالْعُقُوبَةِ.[1] «و تحقیقاً در رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌و‌آله چیزى است که راهنماى توست بر بدى‏هاى دنیا، و عیوب و زشتى‏هاى دنیا، زیرا که با آن خصوصیتى که داشت در نزد خداوند متعال، معذلک در دنیا گرسنه ماند، و با وجود آن منزلت و تقرب عظیمى که داشت، زینت‏ها و زخارف دنیا از او دور شد، و به کنار رفت. حالا بر شخص بصیر و متدبر است که با عقلش بسنجد، و با درایتش تأمل و تفکر کند که: آیا خداوند با اینگونه معامله‌اى که با محمد نمود، آیا مى‌خواست او را گرامى بدارد، و یا آنکه او را اهانت کند؟ اگر بگوید: خداوند دوست داشت محمد را اهانت کند، و پست و خوار به شمار آورد، سوگند به خداوند بزرگ که دروغ گفته است. و اگر بگوید: خداوند دوست داشت او را مکرم و محترم و معزز و گرامى دارد، پس باید بداند که خداوند غیر محمد را که دنیا را بر او گسترش داده است، اهانت کرده و خوار شمرده است، آن دنیائى را که از نزدیکترین و مقرب‏ترین افراد به سوى خود، بر کنار زده است. و بنابراین باید شخص پیروى کننده، و تأسّى نماینده، به پیامبر خودش اقتدا کند و تأسّى نماید و دنباله‌رو راه و خط مشى او باشد، و هر جا که او رفته است و داخل شده است، برود و داخل شود، و گرنه از خطر هلاکت روحى و معنوى مصون نخواهد بود، زیرا که خداوند محمد را امام و پیشوا و رئیس و رهبر و رایت و نشانهٔ قیام قیامت قرار داده است، و بشارت‌دهندهٔ بهشت، و ترساننده از عقوبت شمرده است». و در قرآن کریم داریم: لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ‌اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللهَ كَثِيراً.[2] «و حقّاً و تحقیقاً از براى شما در رسول خدا، مادهٔ تأسّى و جهت پیروى و تبعیت است، مادهٔ تأسّى نیکوئى، براى کسى که آرزوى لقاء و دیدار خدا را داشته باشد، و روز بازپسین را، و یاد خدا را زیاد بنماید.» 📚 امام‌شناسى، ج9، ص278 ـــــــــــ ▪️پاورقی 🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
✅ تأسّى به رسول‌الله صلّى‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم موجب نجات است‏ معلوم است که تأسّى به این بزرگواران
▪️پاورقی «پست قبل» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- «نهج‌البلاغه‏»، خطبهٔ 158.و اين خطبه را تماماً در كتاب «مكارم‌الأخلاق‏» ، شيخ رضى‌الدين ابونصر حسن بن فضل طبرسى، كه از بزرگان و أعيان علماء شيعه است، و در قرن ششم مى‏زيسته است، در ابتداى كتاب آورده است، و كتاب «مكارم‌الأخلاق‏» خود را بر اين اساس پايه‏ريزى كرده است. «مكارم‌الأخلاق‏» از كتب نفيس و حاوى مطالب مهمه مى‏باشد، و علماى راستين سابقين، آن را در سفر و حضر پيوسته همراه خود داشته‏اند. 2- آيهٔ 21، از سورهٔ 33: أحزاب. 🆔 @allame_tehrani
🔹لباس مسلمین باید مثل رسول خدا باشد و از آنچه گفته شد بدست مى‌آید که از هر جهت رسول خدا، الگو و نمونهٔ بارز و شاخص و قابل تأسّى نیکوست، چه در امور دنیوى و چه اخروى، چه ظاهرى و چه باطنى، چه فردى چه اجتماعى، چه در لباس و مسکن، و چه در غذا و خوراک، و چه در نکاح و امور زناشوئى، و چه در جنگ و صلح. و تا وقتى که مسلمین در این امور از آن شاخص حق و متحقق به حقیقت پیروى داشتند، کلاه ایشان ساده بود، و یا عمامه بر سر داشتند، و لباسشان گشاد بود، و کوتاه نیز نبود، و فراششان ساده و بدون تجمل بود، و خانه و عیالشان نیز طبق آن منهاج بود، چه زندگانى‏هاى گوارا و توأم با عیش هنیئ، و آرامش دل و سکینهٔ خاطر داشتند، و عمرى را با صحت و سلامت روح و عزت و اطمینان فکر و ایقان و ایمان مى‏گذرانیدند. و درست از هنگامى که بواسطهٔ سیطرهٔ غرب و غلبهٔ کفار بر مسلمین، آن رسوم و آداب را از دست دادند، کلاه شاپو بر سر گذاشتند، و کراوات و زنار که صلیب و علامت مختص مسیحیان است، بر گردن آویختند، و لباس‏هاى خود را تنگ و کوتاه کردند، بطورى که لباس مردان تا زیر کمر آنها قرار گرفت، و چون خم شوند، همهٔ بدن آنها از زیر پارچه نمودار مى‌شد، و بجاى ازار و سردارى و قبا، کت و شلوار پوشیدند[1]، و محاسن خود را تراشیدند، و بطور کلى چه مردان، و چه زنان، از رسوم کفر تقلید کردند، و از روى ژورنال‏هاى ایشان لباس دوختند، و تعیین نوع دوخت و مد آن را نمودند، و بجاى انگشترى نقرهٔ فیروزه و یا عقیق در دست راست، حلقه و یا انگشترى طلا در دست چپ نمودند، لباس ذلت و اسارت پوشیدند، و در تحت سیطرهٔ فکرى دولت کفر، یک برده و اسیر شدند، و همه گونه سعادت خود را از دست دادند، و برایگان محو و نابود نمودند، و خاک نکبت و بدبختى و عسرت معیشت و زندگى ضنک و مذلت بار را با دست خود بر سر خود ریختند. آخر به کدام ملت و مذهب، و به کدام روش و آئین، و منطق عقل، و وجدان پاک، شخص به خود اجازه مى‌دهد که هر روز ریش خود بتراشد؟! آیا در کتاب طب، مصلحتى در آن دیده شده است؟ و یا در کتاب آداب از آن علامت و نشانه‌اى هست؟ و یا در کتاب اقتصاد شرحى در ثمرات آن نگاشته شده است؟ به کدام منطق و حکمى شخص به خود اجازه مى‏دهد، لباس تنگ بپوشد؟ و خود را به انواع امراض دچار کند؟ کراوات که زنار و صلیب است، و در پارسى آن را چلیپا گویند، و تا قبل از جنگهاى صلیبى عیسویان بر کمر مى‌آویختند، و بعد از آن در گردن آویختند، و آویختن آن از محرمات اسلام، و از لباسهاى مختصهٔ کفر است، که موجب بطلان نماز نیز مى‏شود، آیا داراى منطق و برهانى است؟ انگشترى طلا و زینت ظاهر به طلا کردن، براى مردان که در حرمت آن شکى نیست، و موجب بطلان نماز نیز مى‏گردد، داراى برهان و شاهدى است؟ این نگین‏هاى زیبا و پر ارزش را که اسلام جایز دانسته است همچون فیروزه، و یاقوت، و عقیق، و در، و زبرجد، و لؤلؤ و زمرد را اگر در نقره بنشانند، و درست کنند، به مراتب زیباتر از پوشیدن انگشترى طلا نیست؟ آخر به چه حساب کور کورانه و على العمیاء شخص مسلمان باید به خود اجازه دهد که چنین کارهائى را بکند، و فقط و فقط از روى صرف تقلید، و پیروى از کسانى که نه فرهنگ دارند، و نه دین، و نه شرف و فضیلت، و نه علم و تقوى، و نه ایثار و حمیت، و نه ناموس و غیرت، عمل کند؟! آیا آیهٔ «و لکم فى رسول‌الله أسوة حسنة لمن کان یرجو الله و الیوم الآخر» کافى براى بیدارى نیست؟ آرى بحمدالله کافى است. و امروز مى‏نگریم که جوانان باهوش و درایت از امت اسلام، همهٔ آن آداب و رسوم پیران سالخوردهٔ استعمارزده را به دور ریخته، و بر آن منهاج لبخند تمسخر مى‌زنند، و با چشمى باز، و بصیرتى تیز، و هوشى سرشار، و تفحص و تجسسى قابل تقدیر، به فرهنگ‏ اصیل اسلام روى آورده، و هیچ رادع و مانعى را در جلوى پاى نمى‌یابند، مگر آنکه با یورش‏هاى قوى و پى در پى، آن سد را درهم مى‌شکنند، و بهمان نقطهٔ هدف و نشانهٔ پیامبر گرامى نزدیکتر مى‏گردند، و از آن جام شراب بهشتى مى‏نوشند، و به آن منهاج راستین و برنامهٔ اساسى زندگى دلبستگى دارند، و روز به روز به آن واقعیت و ادراک وصول به حقایق اصیل، و زدودن اعتباریات پوچ، و افکار و اوهام بى‌پایه و اساس، بهتر واقف مى‌گردند. شکر الله مساعیهم الجمیلة و بلغهم غایة مناهم على النهجة المرضیة. 📚 امام‌شناسى، ج9، ص280 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ▪️پاورقی 🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
🔹لباس مسلمین باید مثل رسول خدا باشد و از آنچه گفته شد بدست مى‌آید که از هر جهت رسول خدا، الگو و نمو
▪️پاورقی «پست قبل» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- طبرى و ابن أثیر جَزَرى در تواریخ خود آورده‌اند و محدّث قمى نیز از آنها نقل كرده است كه: وَ لَمَّا بقی الحسین فِی ثلاثة أو أربعةٍ، دَعَا بِسَراویل مَحَقَّقَة یَلمع فیها البصرُ یَمانیّ مُحَقَّقَ فَفَزَّره و نکَثه لکی لا یُسْلَبَهُ فقال له بعضُ أصحابه: لو لبستَ تَحته التُّبَّان! قال: ذلک ثوبُ مَذلَّةٍ و لا ینبغی لِی أن ألبسه. فلما قتل سَلَبَه بَحْرُ بْنُ کَعْبٍ فترکه مُجَرّداً. «چون از اصحاب حسین بن على علیهماالسّلام غیر از سه چهار نفرى بیشتر نماندند، یک شلوارى كه بافت آن محكم بود طلب كرد، آن شلوار بقدرى جالب بود كه چشم در آن خیره مى‌شد، و از بافته‌هاى یَمَن بود بدون شکّ، حضرت آن را شكافتند و علاوه با سر انگشتان خود آن را به قطعاتى خرد و پاره كردند كه مبادا بعد از شهادت، آن را از پایش بیرون كنند و به غارت برند. بعضى از اصحاب گفتند: چه خوب است كه در زیر آن یک تبّان مى‌پوشیدى؟! (تُبّان و تُنْبان شلوار كوتاهى را گویند كه درازاى لنگه‌هاى آن بقدر یك وجب است) حضرت گفتند: این لباس كوتاه، لباس أهلِ ذلّت است، و براى من سزاوار نیست كه بپوشم. و چون آن حضرت به درجۀ رفیعه شهادت رسیدند، بَحْر بن کَعْب روى آورده و آن را به غارت برد، و آن حضرت را عریان گذارد.(تاریخ الأمم و الملوک طبرى، طبع مطبعۀ استقامت قاهره، سنۀ ۱۳۵۸، ج۴، ص۲۴۵، و طبع دارالمعارف مصر، طبع دوم، ج۵، ص۴۵۱ و الكامل فى التاریخ، طبع بیروت، ۱۳۸۵، ج۴، ص٧٧ و نفس‌المهموم، ص۲۲۴ و ص۲۲۵) و ایشان سراویل مُخَفَّفه با فاء ضبط كرده‌اند، و این اشتباه است زیرا مخفّف به معناى سبک است و مناسبت معنایش در اینجا كم است بخلاف محقّقه با قاف یعنى محكم و بافت قوى. بارى منظور از بیان این حدیث آن است كه حضرت شلوار كوتاه را لباس ذلّت شمرده و از پوشیدن آن امتناع كردند. بر اساس همین سیرۀ اسلامیّه است كه امّت مسلمان از پوشیدن لباس كوتاه مطلقاً خوددارى مى‌كنند بخلاف كفار كه لباس كوتاه در میان آنها امر رایجى است. 🆔 @allame_tehrani
💫 یگانه تحفهٔ الهیه 📔 قرآن‌ بالاترين‌ معجزات‌ است‌ همين‌ قرآنی كه‌ امروز در دست‌ ماست‌ و ما هر صبح‌ و شب‌ می‌خوانيم‌، همان‌ قرآنی است‌ كه‌ در آن‌ زمان‌ آن‌ را سحر می‌پنداشتند و بر اين‌ اساس‌ رسول‌ خدا را ساحر می‌دانستند. اين‌ قرآن‌ كدام‌ آيه‌اش‌ سحر است‌؟ اين‌ قرآنی كه‌ از نقطۀ نظر دقائق‌ معانی، و رقائق‌ و لطائف‌ نكات‌، و إتقان‌ و إحكام‌ قوانين‌، و آداب‌ و سُنن‌، و از نقطۀ نظر حقائق‌ عرفانيّه‌، و بيان‌ مراتب‌ توحيد حضرت‌ باری تعالی شأنه‌، و تطبيق‌ أخبار انبياء سالف‌ و امّت‌های آنان‌ با متن‌ واقع‌ و حقيقت‌ امر؛ بزرگترين‌ و شگفت‌انگيزترين‌ معجزه‌ از معجزات‌ رسول‌ اكرم‌ و تمام‌ انبيای سالف‌ است‌ و امروز در دست‌ ماست‌، و حقّاً هر چه‌ دائرۀ علوم‌ و معارف‌ ما بيشتر گسترش‌ پيدا می‌كند به‌ إعجاز و إعجاب‌ اين‌ يگانه‌ تحفۀ الهيّه‌ بيشتر پی می‌بريم‌؛ معجزۀ باقيۀ رسول‌الله‌ تا روز قيامت‌ است‌. 📚 معادشناسی، ج۵، ص۳۰۹ 📝 مـشـاهـدهٔ مـتـن کـامـل 🆔 @allame_tehrani
💫 قرآن بالاترين معجزات است‌ 📔 يكی از معجزات‌ رسول‌الله‌، حفظ‌ قرآن‌ بود همين‌ قرآنی كه‌ امروز در دست‌ ماست‌ و ما هر صبح‌ و شب‌ می‌خوانيم‌، همان‌ قرآنی است‌ كه‌ در آن‌ زمان‌ آن‌ را سحر می‌پنداشتند و بر اين‌ اساس‌ رسول‌ خدا را ساحر می‌دانستند. اين‌ قرآن‌ كدام‌ آيه‌اش‌ سحر است‌؟ اين‌ قرآنی كه‌ از نقطۀ نظر دقائق‌ معانی، و رقائق‌ و لطائف‌ نكات‌، و إتقان‌ و إحكام‌ قوانين‌، و آداب‌ و سُنن‌، و از نقطۀ نظر حقائق‌ عرفانيّه‌، و بيان‌ مراتب‌ توحيد حضرت‌ باری تعالی شأنه‌، و تطبيق‌ أخبار انبياء سالف‌ و امّت‌های آنان‌ با متن‌ واقع‌ و حقيقت‌ امر؛ بزرگترين‌ و شگفت‌انگيزترين‌ معجزه‌ از معجزات‌ رسول‌ اكرم‌ و تمام‌ انبيای سالف‌ است‌ و امروز در دست‌ ماست‌، و حقّاً هر چه‌ دائرۀ علوم‌ و معارف‌ ما بيشتر گسترش‌ پيدا می‌كند به‌ إعجاز و إعجاب‌ اين‌ يگانه‌ تحفۀ الهيّه‌ بيشتر پی می‌بريم‌؛ معجزۀ باقيۀ رسول‌الله‌ تا روز قيامت‌ است‌. إعجاز قرآن‌ نه‌ از نقطۀ نظر فصاحت‌ و بلاغت‌ است‌؛ زيرا قرآن‌ برای طائفۀ عرب‌ زبان‌ فقط‌ نازل‌ نشده‌ است‌، بلكه‌ برای تمام‌ مردم‌ جهان‌ است‌؛ و در اينصورت‌ چگونه‌ می‌توان‌ فصاحت‌ و بلاغت‌ آن‌ را اعجاز همگانی گرفت‌. و در آيه‌ای و يا روايتی نيز نمی‌يابيم‌ كه‌ قرآن‌ از اين‌ جهات‌ تحدّی نموده‌ باشد، و مردم‌ را به‌ آوردن‌ مثل‌ آن‌ فرا خوانده‌ باشد. بلكه‌ اعجاز قرآن‌ همان‌ معانی و حقائق‌ واقعه‌ در تحت‌ مدلول‌ الفاظ‌ است‌ كه‌ تا روز بازپسين‌ هدايت‌ تمام‌ جوامع‌ بشری، چه‌ سپيد و چه‌ سياه‌، و چه‌ متمدّن‌ و چه‌ بيابانی، و چه‌ عالِم‌ و چه‌ عامّی را در هر نقطه‌ از نقاط‌ جهان‌ بر عهده‌ گرفته‌ است‌، و ارائۀ طريق‌ و ايصال‌ آنان را به‌ مقام‌ توحيد حضرت‌ احديّت‌ عزّوجلّ متكفّل‌ است‌؛ اين‌ از نقطۀ نظر اعجاز خود قرآن‌ كريم‌. و امّا از نقطۀ نظر معجزه‌ بودن‌ وجود رسول‌الله‌، مطلبی به‌ نظر حقير آمده‌ است‌ كه‌ شايان‌ دقّت‌ است‌؛ و اين‌ مطلب‌ را تا به‌ حال‌ از كسی نشنيده‌ام‌ و يا در كتابی نديده‌ام‌. و آن‌ اينكه‌ ما می‌دانيم‌ رسول‌ اكرم‌ صلّی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم‌ قرآن‌ را بدون‌ يک حرف‌ كم‌ و زياد، حافظ‌ بوده‌اند و در نمازهای واجبه‌ و مستحبّه‌ می‌خوانده‌اند، بخصوص‌ در ركعات‌ نماز شب‌. و در روايت‌ است‌ كه‌ آن‌ حضرت‌ پنج‌ سورۀ مُسبِّحات‌ را كه‌ سوره‌های حديد، حَشر، صفّ، جُمُعَة‌ و تَغابن‌ است‌ هر شب‌ قبل‌ از خواب‌ می‌خوانده‌اند. و چون‌ از علّت‌ قرائت‌ اين‌ سوره‌ها از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ كردند، در پاسخ‌ فرمودند: در هر يک از اين‌ سوره‌ها آيه‌ای است‌ كه‌ به‌ منزلۀ هزار آيه‌ از قرآن‌ است‌. و بنا بر همين‌ اساس‌ در روايت‌ وارد شده‌ است‌ كه‌ هر كس‌ مسبّحات‌ را شب‌ قبل‌ از خواب‌ بخواند، نمی‌ميرد مگر آنكه‌ رسول‌ اكرم‌ را می‌بيند، و آن‌ حضرت‌ محلّ و مقام‌ او را در بهشت‌ به‌ وی نشان‌ می‌دهند. و اين‌ حافظ‌ بودن‌ قرآن‌ نسبت‌ به‌ رسول‌الله‌ معجزه‌ است‌، چون غير از حفظ‌ سائر افراد است‌. رسول‌ خدا صلّی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم‌ خطّ نداشتند، و آياتی كه‌ بر آن‌ حضرت‌ وحی می‌شد، خود نمی‌نوشتند؛ و در اين‌ مسأله‌ ابداً جای شکّ و ترديد نيست‌. در تمام‌ مدّت‌ عمر، كسی رسول‌الله‌ را با قلم‌ و كاغذ نديد كه‌ حتّی يک آيه‌ را خودشان‌ بنويسند، بلكه‌ به‌ كُتّاب‌ وحی مراجعه‌ می‌شد و آنان‌ می‌نوشتند. رسول‌الله‌ قرائت‌ می‌كردند و آنها می‌نوشتند. و اين‌ مسأله‌ جای تعجّب‌ است‌ كه‌ رسول‌الله‌ با آنكه‌ خطّ نداشتند و آيات‌ را خود نمی‌نوشتند، اين‌ سوره‌ها و سائر سوره‌های قرآن‌ را بعد از نزول‌ و بعد از ماهها و سالها و بعد از بيست‌ سال‌ و زيادتر بدون‌ يک كلمه‌ يا يک حرف‌ كم‌ و بيش‌ می‌خواندند. اين‌ چه‌ قوّۀ حافظه‌ای بوده‌ است‌؟ و اصولاً آيا می‌توان‌ اينگونه‌ حفظ‌ را شدّت‌ و قدرت‌ قوّۀ حافظه‌ ناميد؟ آيا در تمام‌ دوران‌ تاريخ‌ بشريّت‌ چنين‌ امری نظيرش‌ ديده‌ شده‌ است‌؟ آيا قوی‌ترين‌ سخنگويان‌ و زبردست‌ترين‌ خطباء، بدون‌ ضبط‌ سخنان‌ خود به‌ نوشتن‌ يا به‌ آلت‌ ضبط‌ صوت‌، می‌توانند فقط‌ به‌ قدر يک دقيقه‌ عين‌ عبارات‌ انشاء شدۀ خود را در هنگام‌ خطابه‌ يا بعد از آن‌ بدون‌ يک حرف‌ پيش‌ و پس‌ و كم‌ و زياد بازگو كنند؟ و مسلمانان‌ آن‌ زمان‌، آيات‌ قرآن‌ را نزد رسول‌الله‌ می‌خوانده‌اند و رسول‌الله‌ مواضع‌ اشتباه‌ را تصحيح‌ می‌نموده‌اند؛ حتّی «واو» به‌ جای «فاء» و «فاء» به‌ جای «واو» اشتباه‌ نمی‌شد؛ «وَيَعْلَمُونَ»، «فَيَعْلَمُونَ» گفته‌ نمی‌شد. و اين‌ بسيار عجيب‌ و غريب‌ است‌ كه‌ هر چه‌ تأمّل‌ در اطراف‌ و جوانب‌ آن‌ بيشتر گردد اعجاز آن‌ مشهودتر می‌شود. ▪️ادامـــه دارد... 🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «پست قبل» اين‌ حقير اخيراً اين‌ مسأله‌ را با حضرت‌ استاد گرامی خود: عالِم‌ بی‌بديل‌ و فقيه‌ نبيل‌ آية‌الله‌ استاد علّامۀ طباطبائی مُدّظلّه‌العالی در ميان‌ گذاشتم‌. فرمودند: آری مطلب‌ همينطور است‌ كه‌ می‌گوئيد! رسول‌الله‌ آيات‌ قرآن‌ را بدون‌ يک حرف‌ پس‌ و پيش‌ می‌خوانده‌اند؛ و حتّی عين‌ عباراتی را كه‌ سالهای قبل‌ فرموده‌ بودند، در موضع‌ حاجت‌ بازگو می‌كردند؛ و كَأنّه‌ اين‌ عبارت‌ را السّاعه‌ فرموده‌اند. در هنگام‌ رحلت‌ آن‌ حضرت‌ كه‌ حضرت‌ فاطمه‌ سلام‌الله‌عليها بسيار ناراحت‌ بودند و گريه‌ می‌كردند و وَاسَوأَتَاهُ و وَاسَوأَةَ أَبِي‌ می‌گفتند كه‌ به‌ قول‌ ما پارسی زبانان‌ ندای واويلايش‌ بلند بود، حضرت‌ رسول‌ به‌ او فرمودند: ای فاطمه‌! اينطور سخن‌ نگو! همان‌ كلمات‌ را بگو كه‌ من‌ در مرگ‌ فرزندم‌ إبراهيم‌ گفتم‌: الْقَلْبُ يَحْزُنُ، وَ الْعَيْنُ تَدْمَعُ، وَ لَا نَقُولُ إلَّا حَقّاً؛ وَ إنَّا بِكَ يَا إبْرَاهِيمُ لَمَحْزُونُونَ. ببينيد: رسول‌ اكرم‌ صلّی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم‌ در حال‌ سَكرات‌ موت‌، كه‌ مرض‌ از هر جانب‌ بر او غالب‌ شده‌ و حال‌ عادی آن‌ حضرت‌ را تبديل‌ به‌ سنگينی و انقلاب‌ نموده‌ است‌، در آن‌ حالِ شديد، آن‌ حضرت‌ عين‌ عبارتی را كه‌ سالها قبل‌ در مرگ‌ ابراهيم‌ فرموده‌ بودند بازگو می‌كنند. اين‌ عجيب‌ معجزه‌ای است‌! آری، اين‌ احاطۀ بر ملكوت‌ است‌ و سيطرۀ بر عالم‌ معنی، و ارتباطی به‌ قوّۀ حافظه‌ و مسائل‌ مادّيّه‌ ندارد ـ تمام‌ شد كلام‌ استاد أدام‌الله‌ظِلّه‌. و حقير در اينجا می‌گويد: چقدر تفاوت‌ است‌ بين‌ اين‌ كلامی كه‌ حكايت‌ از متن‌ واقع‌ می‌كند، و بين‌ قول‌ عُمَر كه‌ چون‌ رسول‌الله‌ كاغذ و دوات‌ خواستند تا چيزی بنويسند كه‌ مردم‌ گمراه‌ نشوند گفت‌: قَدْ غَلَبَهُ الْوَجَعُ؛ إنَّ الرَّجُلَ لَيَهْجُرُ.[1] «درد بر او غلبه‌ كرده‌ است‌، و اين‌ مرد هذيان‌ می‌گويد.» 📚 معادشناسی، ج۵، ص۳۰۹-۳۱۳ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1ـ «بحارالأنوار» طبع‌ كمپانی، ج‌8، ص‌274 🆔 @allame_tehrani
💫 پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، مرکز مودّت و محبّت عالم خلقت است از حضرت آقاى طباطبائى -مدّظله‌العالی- شنیدم که فرمودند: حضرت رسول صلّى‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم مرکز مودّت بودند و حالشان چنان بود که اگر کسى آیهٔ قرآن را در خدمتشان تلاوت مى‌کرد حضرت ذیل آیه‏ را قرائت می‌نمودند، از شدّت علاقه‌اى که به کلام خدا داشتند. یک نفر از مجرمین که مهدورالدّم بود و حکم قتلش را حضرت صادر کرده بودند به حضرت أمیرالمؤمنین متوسّل شد و عرض کرد: یا على! چه کنم که حضرت رسول صلّى‏الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم مرا عفو کنند؟ حضرت أمیرالمؤمنین فرمودند: به خدمت حضرت مشرّف شو و این آیه را تلاوت کن: «قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللَّهُ عَلَیْنا وَ إِنْ کُنَّا لَخاطِئِینَ‏».(1) آن مرد چنین کرد، حضرت بدون اختیار فرمودند: «لا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ».(2) این آیه به منزلهٔ حکم عفو دربارهٔ آن شخص قرار داشت. 📚 مطلع‌أنوار، ج‏1، ص297 (به نقل از جُنگ5، ص41) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- سورهٔ یوسف (12)، آیهٔ 91 2- سورهٔ یوسف (12)، آیهٔ 92 🆔 @allame_tehrani
💫 سلوک تسلیم حق بودن است سلوک که تنها ذکر گفتن نیست؛ سلوک تسلیم بودن و گردن نهادن به ما جاء به النبی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم است. سلوک تسلیم حق بودن است. ▪️حضرت علامه آیت‌الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدس‌اللـه‌نـفـسـه‌الـزکـیـة) 📚 نورمجرد، ج۱، ص۶۰۲ 📝 مـشـاهـدهٔ مـتـن کـامـل 🔹عبودیت 🆔 @allame_tehrani
🔹عماد سلوک در رفع حجاب تعیّن، تسلیم است حضرت علّامه والد بر شرط «تسلیم» تأکید و اصرار داشتند؛ زیرا عماد سلوک در رفع حجاب تعیّن، تسلیم است و سالکى که روح تسلیم و عبودیّت در او نیست، براى همیشه در غَیابتِ‌الجُبّ نفس محبوس مى‌ماند. با حسن استقامت در طریق توحید و عبودیّت و اقتدا به شریعت رسول خدا صلّى‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم نباید هیچ نصیب و بهره‌اى براى نفس بگذارد و در برابر مشکلات طریقت صبور و شکیبا باشد و لِمَ و بمَ نکند و إلّا اگر بخواهد هم از حظوظ نفس بهره ببرد هم از نور توحید، محکوم به نفاق مى‌باشد. روزى در محضر حضرت علّامه والد بودیم شوهر یکى از مخدّرات گفت: عیال ما تقاضا دارد که او را بپذیرید، ولى ایشان با تندى ردّ کردند. بعد از مدّتى، آن شخص حقیر را جهت همین امر واسطه قرار داد و بنده پیام ایشان را به علّامه والد رساندم، أمّا ایشان باز هم نپذیرفتند و فرمودند: آقاجان! این خانم تسلیم است؟اگر شوهر او تجدید فراش کند، آرام مى‌نشیند یا غوغا به پا می‌کند؟ حقیر که آن مخدّره را مى‌شناختم و مى‌دانستم که روح تسلیم در او نیست و در برابر این امور تاب نمى‌آورد، عرض کردم: نه، ایشان داد و فریاد کرده و غوغا به پا می‌کند! فرمودند: سلوک که تنها ذکر گفتن نیست؛ سلوک تسلیم بودن و گردن نهادن به ما جاء به النبی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم است. سلوک تسلیم حق بودن است. هر چه به او گفتند، بگوید: چشم. در پیشگاه خدا عبد مملوکى باشد که لایَقْدِرُ عَلى شَىْء. به حقیقت ببیند که: لایَملِکُ لِنَفسِهِ نَفعاً و لا ضَرّاً و لا مَوتاً و لا حَیَوٰةً و لا نُشوراً؛ نه اینکه به أحکام خدا که موافق هواى او نیست اعتراض کرده و داد و بیداد کند. ▪️حضرت علامه آیت‌الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدس‌اللـه‌نـفـسـه‌الـزکـیـة) 📚 نورمجرد، ج۱، ص۶۰۲ 🆔 @allame_tehrani
⛔️ ناامیدی و توقف، ممنوع ⛔️ ▪️علامه طباطبایی (رضوان‌الله‌علیه): نباید سستی و کسالت به خرج داد، بلکه با سرمایهٔ رجاء و توکل خود را باید به این دریا زد تا شاید دستی از غیب برون آید و کاری بکند، عنایت خدایی روی محاسبات ما کار نمی‌کند. 📚 «سیر و سلوک سبز»، ص۳۸ (فرازی از نامه به علّامه حسینی طهرانی «قدّس سرّه») 🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 🏴 مراسم شهادت حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه‌السلام) 📍از طریق: «صفحهٔ نورمجرد در آپارات» https://www.aparat.com/Nooremojarrad_com/live ⏰ زمان: شنبه ۳۰ صفرالخیر، حدود ساعت ۵:۱۵ صبح 💠 مکان: از بیت حضرت آیت‌الله حسینی طهرانی (مد‌ظله‌العالی) 🆔 @allame_tehrani
مداحی_آنلاین_روضه_امام_رضا_میثم_مطیعی.mp3
1.39M
😭 روضهٔ امام رضا (علیه‌السلام) 🎙حاج میثم مطیعی 🆔 @allame_tehrani
MirzaMohamadi_Sh8_ramazan98.mp3
5.53M
🕊🕌 قربون کبوترای حرمت... 🎙حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @allame_tehrani