eitaa logo
کانال علامه طهرانی
3.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
819 ویدیو
197 فایل
❤️عرفان با طعم زندگی❤️ 💎نشر آثار و معارف منتخب و ناب حضرت علامه آیت‌الله حسینی طهرانی (قدس سره) و سایر علما و عرفای بالله💎 ادمین: @Ya_bab_allah پیام ناشناس: daigo.ir/secret/allametehrani کانال خانواده و زندگی الهی: @ezdevaje_elahi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😭 امامی که جانشان را فدای شیعیان کردند ▪️حضرت امام کاظم (علیه‌السلام): إنَّ اللّٰهَ عَزَّ وَ جَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَاللّٰهِ بِنَفْسِي. «خداوند متعال بر شیعه غضب کرد؛ و مرا بین جان خودم و آنان مخیّر فرمود؛ پس به خدا قسم من با جان خودم شیعیان را حفظ کردم.» 📚 «کافی»، ج۱، ص۲۶۰ *(علّت غضب إلهی؛ ترک تقیّه و إفشاء اسرار امامت، یا عدم إطاعت از إمام علیه‌السلام بوده است. «مرآةالعقول»، ج۳، ص۱۲۷) 🆔 @allame_tehrani
مداحی آنلاین - چه تک و تنها چه غریبونه - کریمی.mp3
5.68M
▪️چه تک و تنها چه غریبونه ▪️یه نفر کُنجِ این زندونه 🎙حاج محمود کریمی 🆔 @allame_tehrani
📜 صلوات بر حضرت موسی بن جعفر (علیهماالسّلام) 📚 مفاتیح‌الجنان 🆔 @allame_tehrani
🔰 🏴 مراسم عزاداری شهادت حضرت امام موسی بن جعفر الکاظم (علیهماالسلام) 📍از طریق: صفحهٔ «نورمجرّد» در آپارات:👇 https://www.aparat.com/Nooremojarrad_com/live ⏰ زمان: یکشنبه ۲۵ رجب‌المرجّب ۱۴۴۶، حدود ساعت ۶:۴۰ صبح 💠 مکان: بیت حضرت آیت‌الله حسینی طهرانی (مدّظلّه‌العالی) 🆔 @allame_tehrani
🕌 توسل به حضرت موسی بن جعفر (علیهماالسلام) و برگرداندن حیات به شخص يكی از اقوام‌ شايستۀ ما كه‌ از اهل‌ علم‌ سامرّاء بوده‌ و سپس‌ در كاظمين‌ و فعلاً در طهران‌ سكونت‌ دارد برای من‌ نقل‌ كرد كه‌: در ايّامی كه‌ در سامرّاء بودم‌ مبتلی شدم‌ به‌ مرض‌ حصبۀ سخت‌ و هرچه‌ در آنجا مداوا نمودند مفيد واقع‌ نشد. مادرم‌ با برادرانم‌ مرا از سامرّه‌ به‌ كاظمين‌ برای معالجه‌ آوردند، و در كاظمين‌ نزديک به‌ صحن‌ مطهّر يک اطاق‌ در مسافرخانه‌ تهيّه‌ و در آنجا به‌ معالجۀ من‌ پرداختند؛ مؤثّر واقع‌ نشد و من‌ بيهوش‌ افتاده‌ بودم‌. از معالجۀ اطبّای كاظمين‌ كه‌ مأيوس‌ شدند يک روز به‌ بغداد رفته‌ و يک طبيب‌ سنّی مذهب‌ را برای من‌ به‌ كاظمين‌ آوردند. همينكه‌ نزديک بستر من‌ آمد و می‌خواست‌ مشغول‌ معاينه‌ گردد من‌ در اطاق‌ احساس‌ سنگينی كردم‌، و بی‌اختيار چشم‌ خود را باز كردم‌ ديدم‌ خوكی بر سر من‌ آمده‌ است‌؛ بی‌اختيار آب‌ دهان‌ خود را به‌ صورتش‌ پرتاب‌ كردم‌. گفت‌: چه‌ می‌كنی، چه‌ می‌كنی؟ من‌ دكترم‌، من‌ دكترم‌! من‌ صورت‌ خود را به‌ ديوار كردم‌ و او مشغول‌ معاينه‌ شد و دستوراتی داد و نسخه‌ای نوشته‌ و رفت‌. نسخه‌ را تهيّه‌ كرده‌ و به‌ تمام‌ دستورات‌ او عمل‌ كردند ابداً مؤثّر واقع‌ نشد؛ و من‌ لحظات‌ آخر عمر خود را می‌گذراندم‌. تا آنكه‌ ديدم‌ حضرت‌ عزرائيل‌ وارد شد با لباس‌ سفيد و بسيار زيبا و خوشرو و خوش‌ منظره‌ و خوش‌ قيافه‌. پس‌ از آن‌ پنج‌ تن‌: حضرت‌ رسول‌ أكرم‌ و حضرت‌ أميرالمؤمنين‌ و حضرت‌ فاطمۀ زهراء و حضرت‌ امام‌ حسن‌ و حضرت‌ امام‌ حسين‌ عليهم‌السّلام‌ به‌ترتيب‌ وارد شدند و همه‌ نشستند و به‌ من‌ تسكين‌ دادند، و من‌ مشغول‌ صحبت‌ كردن‌ با آنها شدم‌ و آنها نيز با هم‌ مشغول‌ گفتگو بودند. در اينحال‌ كه‌ من‌ به‌ صورت‌ ظاهر بيهوش‌ افتاده‌ بودم‌، ديدم‌ مادرم‌ پريشان‌ شده‌ و از پلّه‌های مسافرخانه‌ بالا رفت‌ روی بام‌، و رو كرد به‌ گنبد مطهّر حضرت‌ موسی بن‌ جعفر عليهماالسّلام‌ و عرض‌ كرد: يا موسی بن‌ جعفر! من‌ بخاطر شما بچّه‌ام‌ را اينجا آوردم‌، شما راضی هستيد بچّه‌ام‌ را اينجا دفن‌ كنند و من‌ تنها برگردم‌؟ حاشا و كلّا! حاشا و كلّا! (البتّه‌ اين‌ مناظر را اين‌ آقای مريض‌ با چشم‌ دل‌ و ملكوتی خود می‌ديده‌ است‌ نه‌ با چشم‌ سر؛ آنها بهم‌ بسته‌ و بدن‌ افتاده‌ و عازم‌ ارتحال‌ است‌.) همينكه‌ مادرم‌ با حضرت‌ موسی بن‌ جعفر مشغول‌ تكلّم‌ بود ديدم‌ آنحضرت‌ به‌ اطاق‌ ما تشريف‌ آوردند و به‌ حضرت‌ رسول‌الله‌ عرض‌ كردند: خواهش‌ می‌كنم‌ تقاضای مادر اين‌ سيّد را بپذيريد! حضرت‌ رسول‌الله‌ صلّی الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ رو كردند به‌ عزرائيل‌ و فرمودند: برو تا زمانی كه‌ خداوند مقرّر فرمايد؛ خداوند بواسطۀ توسّل‌ مادرش‌ عمر او را تمديد كرده‌ است‌. ما هم‌ می‌رويم‌ إن‌شاءالله‌ برای موقع‌ ديگر. مادرم‌ از پلّه‌ها پائين‌ آمد و من‌ نشستم‌، و آنقدر از دست‌ مادر عصبانی بودم‌ كه‌ حدّ نداشت‌. و به‌ مادر می‌گفتم‌: چرا اينكار را كردی؟! من‌ داشتم‌ با أميرالمؤمنين‌ می‌رفتم‌، با پيغمبر می‌رفتم‌، با حضرت‌ فاطمه‌ و حسنين‌ می‌رفتم‌؛ تو آمدی جلو ما را گرفتی و نگذاشتی كه‌ ما حركت‌ كنيم‌. 📚 معادشناسی، ج1، ص283 🔉 نقل این حکایت توسط حجت‌الاسلام عالی 🆔 @allame_tehrani
💬 داستانی از شفاعت‌ حضرت‌ موسی بن‌ جعفر (عليهماالسّلام‌) عجيب‌ است‌ از شفاعت‌ ائمّۀ معصومين‌ در دنيا تا چه‌ برسد به‌ آخرت‌، و چه‌ بسيار از گرفتاری‌ها و معضَلاتی كه‌ به‌ شفاعت‌ آنها حلّ شده‌ است‌؛ ما در اينجا دو داستان‌ از شفاعت‌ حضرت‌ موسی بن‌ جعفر عليهماالسّلام‌ و توسّل‌ به‌ قبر مبارک آن‌ حضرت‌ بيان‌ می‌كنيم‌، تا بر همين‌ اساس‌ نيز شفاعت‌ آن‌ سروران‌ در آخرت‌ روشن‌ شود. داستان‌ اوّل‌ راجع‌ به‌ خود اين‌ حقير است‌؛ و توضيح‌ آنكه‌: در ماه‌ مبارک رمضان‌ سنۀ يكهزار و سيصد و هفتاد و شش‌ هجريّۀ قمريّه‌، برای زيارت‌ حضرت‌ أباعبدالله‌ الحسين‌ و اقامت‌ در كربلای معلّی، از نجف‌ اشرف‌ كه‌ محلّ اقامت‌ دائمی بود، با عيالات‌ به‌ كربلا مشرّف‌ شديم‌، و اطاقی تهيّه‌ نموده‌ و از بركات‌ حضرت‌ سيّدالشّهداء عليه‌السّلام‌ بهره‌مند می‌شديم‌. در آن‌ سنه‌، ماه‌ مبارک رمضان‌ در فصل‌ گرما بود، و عادت‌ من‌ چنين‌ بود كه‌ شبها چون‌ كوتاه‌ بود نمی‌خوابيدم‌ و صبحها تا دو ساعت‌ به‌ ظهر مانده‌ می‌خوابيدم‌، و سپس‌ وضو می‌گرفتم‌ و عازم‌ حرم‌ مطهّر می‌شدم‌. در حرم‌ تا ظهر می‌ماندم‌ و نماز را بجای آورده‌ به‌ منزل‌ مراجعت‌ می‌كردم‌. دوستی داشتم‌ به‌ نام‌ حاج‌ عبدالزّهرا گرعاوی كه‌ عرب‌ بود و مردی متديّن‌ و روشن‌ ضمير و ساكن‌ كاظمين‌. و گهگاهی به‌ كربلا بخصوص‌ در شبهای جمعه‌ برای زيارت‌ مشرّف‌ می‌شد، و برای آنكه‌ روزه‌اش‌ نشكند همان‌ شب‌ پس‌ از زيارت‌ مراجعت‌ می‌كرد؛ خدايش‌ رحمت‌ كند، يک سال‌ است‌ كه‌ فوت‌ كرده‌ است‌. يكی از روزها كه‌ من‌ بر حسب‌ عادت‌ از خواب‌ بيدار شدم‌ و وضو ساختم‌ كه‌ به‌ حرم‌ مطهّر مشرّف‌ گردم‌، ديدم‌ حالم‌ سنگين‌ است‌ و قبض‌ عجيبی مرا گرفته‌ است‌، با مشقّت‌ و فشار زياد تا صحن‌ مطهّر آمدم‌ ولی هيچ‌ ميل‌ به‌ تشرّف‌ نداشتم‌، مدّتی در گوشۀ صحن‌ نشستم‌، هيچ‌ ميل‌ به‌ تشرّف‌ پيدا نشد، تا نزديک ظهر شد. در اين‌ حال‌، ناگهان‌ يک حال‌ نشاط‌ و سرور زائدالوصفی در خود مشاهده‌ كردم‌، برخاستم‌ و با كمال‌ رغبت‌ مشرّف‌ شدم‌ و كماكان‌ به‌ توسّلات‌ و زيارت‌ و نماز مشغول‌ شدم‌. همان‌ شب‌ مرحوم‌ حاج‌ عبدالزّهراء از كاظمين‌ به‌ كربلا مشرّف‌ شد، و گفت‌: سيّد محمّدحسين‌! اين‌ چه‌ حالی بود كه‌ امروز داشتی؟! قريب‌ ظهر بود كه‌ من‌ در حجرۀ خود در بغداد بودم‌، و ديدم‌ كه‌ حال‌ تو بسيار سخت‌ است‌ و در قبض‌ شديد بسر می‌بری! فوراً سيّارۀ خود را سوار شدم‌ و به‌ كاظمين‌ آمدم‌ و برای رفع‌ اين‌ حال‌ تو حضرت‌ موسی بن‌ جعفر را شفيع‌ در نزد خدا قرار دادم‌، حضرت‌ شفاعت‌ فرمودند و حال‌ تو خوب‌ شد. 📚 معادشناسی، ج9، ص114 💬 داستان دوم 🆔 @allame_tehrani
💫 شفاعت‌ امام‌ هفتم‌ (عليه‌‌السّلام‌) برای آية‌الله‌ سید جمال‌الدین گلپايگانی (ره) 🔰 اثر شفاعت‌ امام‌ معصوم‌ در دنيا باری، يک روز [مرحوم‌ آية‌الله‌ سيّد جمال‌الدّين‌ گلپايگانی (ره‌)] برای ما نقل‌ می‌كرد كه‌ در مرحله‌ای از مراحل‌ سير و سلوک، حال‌ عجيبی پيدا كردم‌ و بدين‌ كيفيّت‌ بود كه‌ نفس‌ خود را افاضه‌ كنندۀ علم‌ و قدرت‌ و رزق‌ و حيات‌ به‌ جميع‌ موجودات‌ می‌ديدم‌، بدين‌ قسم‌ كه‌ هر موجودی از موجودات‌ از من‌ مدد می‌گيرد، و من‌ مُعطی و مُفيض‌ فيض‌ وجود به‌ ماهيّات‌ امكانيّه‌ و قوالب‌ وجوديّه‌ هستم‌. اين‌ حال‌ من‌ بود، و از طرفی علماً و اجمالاً نيز می‌دانستم‌ كه‌ اين حال‌ صحيح‌ نيست‌؛ چون‌ خداوند جلّ و علا مبدأ همۀ خيرات‌ است‌ و افاضه‌ كنندۀ رحمت‌ و وجود به‌ جميع‌ ماسِوَی. چند شبانه‌روز اين حال‌ طول‌ كشيد، و هر چه‌ به‌ حرم‌ مطهّر حضرت‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌السّلام‌ مشرّف‌ شدم‌ و در باطن‌ تقاضای گشايش‌ نمودم‌ سودی نبخشيد، تصميم‌ گرفتم‌ به‌ كاظمين‌ مشرّف‌ شوم‌ و آن‌ حضرت‌ را شفيع‌ قرار دهم‌ تا خداوند متعال‌ مرا از اين‌ ورطه‌ نجات‌ دهد. هوا سرد بود، به‌ سوی مرقد مطهّر حضرت‌ موسی بن‌ جعفر عليهماالسّلام‌ از نجف‌ عازم‌ كاظمين‌ شدم‌، و چون‌ وارد شدم‌ يكسره‌ به‌ حرم‌ مطهّر مشرّف‌ شدم‌. هوا سرد و فرش‌های جلوی ضريح‌ را برداشته‌ بودند، سرِ خود را در مقابل‌ ضريح‌ روی سنگ‌های مرمر گذاشتم‌ و آنقدر گريه‌ كردم‌ كه‌ آب‌ اشک چشم‌ من‌ بر روی سنگ‌های مرمر جاری شد. هنوز سر از زمين‌ برنداشته‌ بودم‌ كه‌ حضرت‌ شفاعت‌ فرمودند و حال‌ من‌ عوض‌ شد، و فهميدم‌ كه‌ من‌ كيستم‌؟ من‌ چيستم‌؟ من‌ ذرّه‌ای هم‌ نيستم‌، من‌ بقدرِ پرِ كاهی قدرت‌ ندارم‌؛ اينها همه‌ مال‌ خداست‌ و بس‌، و اوست‌ مفيض‌ علی الإطلاق‌، و اوست‌ حیّ و حيات‌ دهنده‌، و عالم‌ و علم‌ بخشنده‌، و قادر و قدرت‌ دهنده‌، و رازق‌ و روزی رساننده‌؛ و نفس‌ من‌ يک دريچه‌ و آيتی است‌ از ظهور آن‌ نور علی الإطلاق‌. در اين حال‌ برخاستم‌ و زيارت‌ و نماز را بجای آوردم‌ و به‌ نجف‌ اشرف‌ مراجعت‌ كردم‌، و چند شبانه‌روز باز خدا را مفيض‌ و حیّ و قادر در تمام‌ عوالم‌ می‌ديدم‌، تا يكبار كه‌ به‌ حرم‌ مطهّر أميرالمؤمنين‌ عليه‌السّلام‌ مشرّف‌ شدم‌، در وقت‌ مراجعت‌ به‌ منزل‌، در ميان‌ كوچه‌ حالتی دست‌ داد كه‌ از توصيف‌ خارج‌ است‌ و قريب‌ ده‌ دقيقه‌ سر به‌ ديوار گذاردم‌ و قدرت‌ بر حركت‌ نداشتم‌. اين‌ يک حالی بود كه‌ أميرالمؤمنين‌ مرحمت‌ فرمودند و از حال‌ حاصلۀ در حرم‌ موسی‌بن‌جعفر عليهماالسّلام‌ عالی‌تر و دقيق‌تر بود، و آن‌ حال‌ مقدّمۀ حصول‌ اين حال‌ بود. اينها همه‌ شواهد زنده‌ايست‌ از شفاعت‌ آن‌ سروران‌ و امامان‌، ولی البتّه‌ بايد محكم‌ گرفت‌ و دست‌ برنداشت‌، و مانند مرحوم‌ آقا سيّد جمال‌الدّين‌ سرِ مسكنت‌ و مذلّت‌ در آستانشان‌ فرود آورد، تا دستی از غيب‌ برون‌ آيد و كاری بكند. 📚 معاد‌شناسی، ج9، ص118 🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا