202030_1185404452.mp3
6.24M
😭 هوای این روزای من هوای مشهده...
🕊 کبوتر دلم آقا دوباره پر زده...
🎙کربلایی رضا شیخی
🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌 بر امام مهربان خود پناه آوردهام
🎙حاج فیروز زیرککار
📹 فـایـل تـصـویـری کـامـل
🆔 @allame_tehrani
Mahmoud Karimi - Damane Aloode Va Bare Gonah Avardeam (MusicTarin).mp3
5.42M
▪️دامن آلوده و بار گناه آوردهام...
🎙حاج محمود کریمی
🆔 @allame_tehrani
@hajmahmoud_karimi 5.mp3
6.39M
▪️شمسالضحیٰ...
🎙حاج محمود کریمی
🆔 @allame_tehrani
YEKNET.IR - zamine 2 - hafteghi 19 khordad - hosein taheri.mp3
4.2M
🕌 آمدم ای شاه پناهم بده
🕌 خط امانی ز گناهم بده
🎙کربلایی حسین طاهری
🆔 @allame_tehrani
صلوات خاصهٔ امام رضا علیهالسلام.mp3
930.5K
📜 صلوات خاصهٔ امام رضا علیهالسلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ.
🆔 @allame_tehrani
Ziyarat_Haft_Hadith_32kbps.mp3
3.31M
📜 زیارت «هفت حدیث»
🏴 شهادت امام رضا (علیهالسلام)
🌐 متن و ترجمه + صوت زیارت
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
#راهنمای_جستجو 🔰فهرستی از برخی مطالب کانال دربـارهٔ امـام رضـا علیهآلافالتحیةوالثناء 🔑 ولایت ا
🔰فهرستی از برخی مطالب کانال
دربـارهٔ امـام رضـا علیهآلافالتحیةوالثناء
👉 eitaa.com/allame_tehrani/1893
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
🔰علّت اشتهار امام رضا به امام غریب - يكی از جهات عمومی غربت اولياء الهی نفس عنوان ولايت و عدم
🏴 غـربـت امـام رضـا (عـلـیـهالـسـلام) در مـجـامـع عـلـمـی
🔰يكی ديگر از جهات غربت امام رضا (علیهالسلام)، مـخـفـی مـانـدن حـقـائـق توحيدی در روايات منقوله از آنحضرت است
و يكی ديگر از جهات غربت امام رضا عليهالسّلام آنستكه: مطالبی بس نفيس و عالی در باب معرفت و توحيد ذات مقدّس تعالی بيان فرموده است كه در «عيونأخبارالرّضا» و سائر كتب مسطور است، و روی اين روايات بايد بحثها و دقّتها شود و در حوزههای علميّه، مدارسی برای تحليل و تجزيه و تفهيم اين معانی بوجود آيد؛ ولی معالأسف هيچ بحثی نشده، و حقائق اين معانی در بوتۀ خفاء مانده، و مستور از أفهام طلّاب است. و اين غربت از همۀ مراتب غربتِ گذشته شديدتر است. صلواتاللهعليه.(متن کامل)
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 «روح مجرد»، ص۲۳۴
🔰علّت اشتهار امام رضا به امام غریب
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
↩️ ادامـــهٔ «پست قبل» علماى شيعه مىگويند: عمر مىدانست كه رسول خدا صلىاللهعليهوآله مىخواهند ك
ماجرای دوات و قلم.pdf
14.37M
📝 ماجرای دوات و قلم
🔹روايات وارده در منع عمر از كتابت رسول خدا صلیاللهعليهوآله در مرض موت
🔹مقدمهچينی عمر برای جلوگيری از كتابت رسول خدا
🔹نسبت دادن عمر هجران را به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)
🔹تغيير دادن لفظ هجران از سوی طرفداران عمر
🔹منظور رسول خدا از كتابت، وصايت علی عليهالسلام بوده است
🔹قبول كردن قرآن بدون قبول گفتار رسول خدا غلط فاحش است
🔹همدستی عمر با ابوبكر در منع از خلافت علی عليهالسلام
🔹قرآن به تنهايی كافی نيست
🔹علت ننوشتن رسول خدا نامه را بعد از نسبت هذيان به او
🔹بيان علامه طباطبائی (ره) در عدم تصريح به نام علی عليهالسلام در قرآن
🔹علت جلوگيری از كتابت حديث پيامبر (صلیاللهعلیهوآله)
🔹روايت مجعول بخاری در تنقيص منزلت علی عليهالسلام
🔹پاسخ روايت مجعول بخاری
بيان مزورانه ابوالفداء دمشقی در جمع ميان روايات وصايت
🔹روايات گذشته ساختهٔ عايشه است
🔹پاسخهای علمای عامه در اعتذار عمل عمر همگی مردود است
🔹جنايات عمر مسير تاريخ را عوض كرده است
🔹صبر و تحمل رسول خدا و علی عليهالسلام در برابر مشكلات
🔹كلماتی چند از اميرالمؤمنين عليهالسلام
🔹اشعاری در مدح اميرالمؤمنين عليهالسلام
📚 امامشناسی، ج۱۳، ص۱۳۱-۱۹۲
🆔 @allame_tehrani
🗓 اوّل ربیعالأوّل مصادف با هجرت پیامبر و واقعۀ لیلةالمبیت
💬 داستان ليلةالمبيت و ايثار و فداكارى اميرالمؤمنين نسبت به رسولالله
🔺خون چكيده از پاى امیرالمؤمنین در هجرت به مدينه
💫 افتخار خدا به ملائكه در ايثار امیرالمؤمنین جان خود را به رسولالله
اميرالمؤمنين عليهالسلام در تمام مراحل با پيغمبر اكرم بودند، و خود را فداى آن حضرت مىنمودند، در ايثار دقيقهاى فروگذارى نمىنمودند، كفار قريش مسلمين را بسيار شكنجه مىنمودند.
تا آنكه مجبور شدند به اذن حضرت به حبشه هجرت كنند.
پيغمبر اكرم براى طلب نصرت و يارى، يكبار بطائف تشريف برد، و از آنها يارى خواست فرمود: من یک نفر از شما را اكراه نمىكنم، از شما میخواهم كه مرا از كشتن باز داريد، قريش تصميم قتل مرا گرفتهاند، شما مرا يارى كنيد، و از كشته شدن جلوگيرى نمائيد تا رسالات پروردگار خود را به مردم برسانم[1].
هيچكس آن حضرت را نپذيرفت، و با سنگهائى كه بر آن حضرت مىزدند، حضرت را از طائف بيرون كردند، و پاهاى ايشان در اثر سنگها مجروح شده خون مىآمد.
چون ابوطالب از دنيا رفت، تعدى قريش بر آن حضرت شديد شد، ديگر از هيچ آزارى خوددارى نمىنمودند، در منزل آن حضرت پيوسته سنگ و چوب پرتاب مىكردند، و در راه خاک بر سر ايشان مىريختند.
روزى به منزل آمد و خاكها بر سر و صورتش مشهود بود، يكى از دختران آن حضرت خاكها را از سر و روى آن حضرت مىشست، و گريه مىكرد و حضرت مىفرمود: اى دخترک من گريه مكن!خداوند پدر تو را حفظ خواهد كرد[2].
تا آن كه انصار مدينه به خدمت ايشان آمده، و ايمان آوردند و با آن حضرت بيعت كردند بهآنكه اگر آن حضرت به مدينه رود مانند خود و اولاد خود آن حضرت را حفظ كنند، و از دشمنان آن حضرت ممانعت نمايند.
از طرفى كفار قريش ديدند كه بهر قسم كه خواهند آن حضرت را از دعوتش منع كنند نشد، با وعده و با وعيد هم نشد، و روز به روز بر عدهٔ مسلمين افزوده مىگردد.
آخرالأمر قرار گذاردند در دارالندوة مجلسى گرد آورده و دربارهٔ آن حضرت تصميم نهائى را بگيرند.
چهل نفر از دانايان مجرب در دارالندوة گرد آمدند، و پس از گفتگوهائى طويل تصميم گرفتند پيغمبر را بكشند، بدينطريق كه اگر از هر قبيله يک نفر براى شركت در قتل آن حضرت انتخاب گردد، و آنان يک مرتبه در مجلس واحد آن حضرت را بكشند، چون خون آن حضرت در ميان قبايل پخش مىگردد، لذا بنىهاشم نمىتوانند با آن قبايل نبرد نموده، حاضر به ديه مىشوند، و اين مهم نيست آنها ديهٔ آن حضرت را به بنىهاشم مىپردازند.
بر اين ميعاد تصميم گرفتند، و از هر قبيله يک شخص شجاع انتخاب نمودند، تا در شب معين بدون اطلاع احدى در منزل رسول خدا ريخته، و بدن مباركش را در زير شمشير قطعه قطعه كنند.
در اين تصميم نهايت جد را بخرج داده و آن را مخفى داشتند، چون زمان آن فرا رسيد و همه حاضر و آماده بودند كه در شب به منزل پيغمبر بريزند، جبرائيل آن حضرت را از اين قضيه آگهى داد.
«وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللّٰهُ وَ اللّٰهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ»[3].
و آن حضرت را امر نمود كه اميرالمؤمنين را در جاى خود و در بستر خود بخواباند، و خود از مكه به مدينه هجرت كند.
حضرت رسول اكرم، اميرالمؤمنين را طلبيدند، و فرمودند كه خداى من به من امر نموده است كه امشب هجرت كنم، آيا راضى هستى در بستر من بخوابى، تا كفار قريش تو را بجاى من گيرند، و از رفتن من اطلاع حاصل نكنند؟
اميرالمؤمنين عرض كرد: يا رسولالله! اگر من در جاى شما بخوابم جان شما بسلامت خواهد بود؟
فرمود: بلى، عرض كرد جان من فداى شما باد، خندان و شاد شد، و فوراً به سجده افتاد، و اين اولين سجدهٔ شكرى است كه در اسلام بجاى آورده شده است.
اميرالمؤمنين خود را حاضر نمود كه شب در منزل رسولالله در بستر آن حضرت بيتوته كند، و در هر لحظه خود را طعمهٔ دهها شمشير بران قرار دهد.
«ابن أثير» با اسناد خود از «ابن إسحاق» روايت كند كه چون اصحاب آن حضرت براى مرتبهٔ دوم به مدينه هجرت كردند، آن حضرت انتظار مىكشيد كه جبرائيل بيايد، و او را امر به خروج از مكه كند بسوى هجرت به مدينه، تا زمانى كه قريش مجتمع شدند، و آنچه را كه مىخواستند در كشتن پيغمبر از غدر و مكر تصميم گرفتند، و جبرئيل آن حضرت را امر كرد كه شب در مكانى كه بيتوته مینموده است ديگر نخوابد.
▪️ادامـــه دارد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- تاريخ يعقوبى، ج2، ص36
2- تاريخ طبرى، ج2، ص80
3- سورهٔ انفال (8) - آيهٔ 30
🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «پست قبل»
حضرت رسولالله اميرالمؤمنين على بن أبیطالب را طلبيده، و او را امر كردند در بستر خودشان بخوابد، و برد سبز رنگى كه مخصوص آن حضرت بود بر روى خود بكشد.
على بن أبیطالب همين كار را كرد و پيغمبر از منزل خارج شد[1].
و نيز با اسناد خود از أبىرافع روايت كند كه چون آن حضرت تصميم هجرت گرفت، على را امر نمود كه در مكه بماند، و بعداً اهلبيت رسول خدا را به مدينه بفرستد، و او را امر نمود كه امانت او را ادا كند، و وصايائى كه مردم به حضرت نموده بودند انجام دهد، و امانتهائى كه به حضرت سپرده بودند، على همهٔ آنها را به صاحبانش بازگرداند.
و او را امر نمود كه در آن شب خروج در بستر او به پشت بخوابد، و فرمود: اگر قريش تو را در بستر من بدينحال ببينند مطلب بر آنها مشتبه شده و در جستجوى من برنمىخيزند.
قريش پيوسته از منزل آن حضرت به فراش رسول خدا نگاه مىكردند، و على را در فراش خوابيده مىديدند، و گمان مىكردند كه پيغمبر خوابيده است، تا چون صبح شد و در فراش، على را يافتند، با خود گفتند محمد از مكه بيرون نرفته است، اگر بيرون مىرفت على را نيز مسلماً با خود برده بود.
همين مطلب آنها را در اشتباه انداخته از تفحص پيغمبر در خارج مكه مأيوس شدند.
و پيغمبر على را امر نموده بود كه بعداً به مدينه ملحق شود.
على اهلبيت رسول خدا را به مدينه فرستاد، و سپس خود راه مدينه را گرفت، و براى آنكه كفار از حركت او اطلاع حاصل نكنند شبها پياده راه مىرفت و روزها خود را مخفى مىداشت تا به مدينه رسيد.
چون خبر ورود على را به پيغمبر دادند فرمود: ادْعوا إلیّ عَلِیاً قیل: یا رَسولَاللّٰهِ لایقْدِرُ أنْ یمْشیَ.
على را بسوى من بخوانيد! عرض كردند: اى پيغمبر خدا، على ديگر قادر به حركت نيست!
پيغمبر اكرم خود براى ملاقات على آمدند، چون على را با آن كيفيت ديدند دست بگردن او درآويخته و در آغوش كشيدند، پاهاى على متورم شده و در اثر طول راه و پياده رفتن در شبهاى تار، قطره قطره از آن خون مىچكيد، حضرت از روى ترحم و شفقت بر على گريستند، و آب دهان خود را بر جراحات پاى او ماليدند، و براى عافيت او دعا كردند، و گويند: تا هنگامى كه بدرجهٔ شهادت رسيد هيچگاه از درد پا شكايتى ننمود.[2]
يعقوبی میگويد[3] و نيز قندوزى روايت مىكند[4] كه ثعلبى در تفسير خود، و ابنعقبه در «ملحمهٔ» خود، و أبوالسعادات در «فضائل العترة الطاهرة» و غزالى در «إحياءالعلوم»، با سندهاى متصل خود از ابنعباس، و از أبورافع، و از هند بن أبىهالة ربيب رسول خدا كه مادرش خديجه أمالمؤمنين بود روايت مىكنند كه آنها گفتند:
قال رسولالله صلىاللهعليهوآله: أوْحَی اللّٰهُ إلی جِبرائیلَ وَ میکائیلَ إنّی آخَیتَ بَینَکما وَ جَعَلْتُ عُمْرَ أحَدِکما أطْوَلَ مِنْ عُمْرِ صاحِبِهِ، فَأیکمُا یؤْثِرُ أخَاهُ عُمْرَهُ؟
فَکلاهُما کرِها الْمَوتَ؛ فَأوْحَی اللّٰهُ إلَیهِما إنّی آخَیتُ بَینَ عَلِیٍّ وَلیّی وَ بَینَ مُحَمَّدٍ نَبیّی فآثَر عَلِیٌّ حَیاتَهَ لِنبیّی.
فَرَقَدَ عَلی فِراشِ النَّبیِّ یقیهِ بَمُهْجَتِهِ اهْبِطا إلَی الَأرْضِ وَ احْفَظاهُ مِنْ عَدُوِّهِ.
فَهَبَطا فَجَلَسَ جَبْرَئیلُ عِنْدَ رَأْسِهِ وَ میکائیلُ عِنْدَ رِجْلَیهِ، وَ جَعَلَ جِبرائیلُ یقولُ: بَخٍّ بَخٍّ مِنْ مِثْلِک یا بْنَ أبیطالِبٍ، وَ اللّٰهُ عَزَّ وَ جَلَّ یباهی بِک الْمَلِائکةَ فَأنْزَلَ اللّٰهُ:
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّٰهِ»[5].
▪️ادامـــه دارد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- «اسد الغابة» ج4، ص18
2- «اسد الغابة» ج4، ص19
3- «تاريخ يعقوبى»، ج1، ص39
4- «ينابيع المودة» ص92 و نيز در «تذكرهٔ سبط» ابن جوزى ص21 آمده است و نيز در «اسد الغابة»، ج4، ص25 آمده است و نيز در «فصول المهمه» ابن صباغ در ص33 از غزالى روايت كرده است.
5- سورهٔ بقره: 2 - آيهٔ 207
🆔 @allame_tehrani