eitaa logo
کانال علامه طهرانی
2.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
662 ویدیو
172 فایل
❤️عرفان با طعم زندگی❤️ 💎نشر آثار و معارف منتخب و ناب حضرت علامه آیت‌الله حسینی طهرانی (قدس سره) و سایر علما و عرفای بالله💎 🔸این کانال توسط علاقه‌مندان اداره می‌شود. کانال دیگر ما: خانواده و زندگی الهی @ezdevaje_elahi ارتباط با ما: @Ya_bab_allah
مشاهده در ایتا
دانلود
🕌 اجابت خواسته و پذیرایی امام رضا (علیه‌السلام) از علّامه طهرانی ...حقیر در همان‌ سال‌ (۱۴۰۰ هجری قمری)، بعد از دوماه‌ یعنی‌ در روز بیست‌ و ششم‌ ماه‌ جمادی‌الأُولی به مهاجرت مشهد مقدّس و آستان‌بوسى و تکحیل کُحل و سرمهٔ خاک پاى زوّار حضرت امام هشتم علىّ بن موسى علیهما و على ءَابآئِهما و أولادِهما جمیعُ صلواتِ الله و ملآئکتهِ المُقرّبین و أنبیآئِه المُرسلین و عبادِه الصّالحین من الأَن إلى قیام یوم الدّین موفّق آمدم، و بار نیاز خود را یکسره در این عتبهٔ ملائک‌پاسبان فرود آوردم، و با کمال التماس به مقام قدس و طهارت و علوّ درجات آن حضرت از وى درخواست فقیرانه و عاجزانه نمودم که: من قادر بر تشخیص صلاح و فساد خود نیستم و راه صواب را از خطا نمى‌شناسم، اینک با شفاعت و مدد شما از خداوند جَلّت عظمتُه و عَلَت ءَالآؤُه مسألت دارم تا خودش دستم را بگیرد و از هزاهز و فتن آخرالزّمان برهاند و آنى به خود وامگذارد؛ و اللهُ المُستعان. آن حضرت روحى فداه پذیرفتند و در مراقبت از هر گونه به نحو اتمّ و اکمل نه به مقدار گدائى من بل بقدر سلطنت و کرامت خویشتن مرحمت فرمودند. 📚 الله‌شناسی، ج۱، مقدمهٔ ثانیه، ص۱۹ 🆔 @allame_tehrani
🕌 آثار نگاه به گنبد حرم امام رضا علیه‌السلام عارف کامل مرحوم علّامه طهرانی رحمة‌الله‌علیه می‌فرمودند: وقتی برای زیارت به حرم امام رضا علیه‌السّلام مشرّف می‌شوید اگر از زیارت فارغ شدید و هنوز وقت باقی بود، کناری بنشینید و گنبد را تماشا کنید. و می‌فرمودند: نظر به گنبد حضرت موجب ریزش گناهان است. 📚 نورمجرد، ج۲، ص۴۲۰، پاورقی۱ 🆔 @allame_tehrani
🕌 امام رضا علیه‌السلام حجّ أغنیاست یکی از سالکان راه خدا نقل می‌کند: یکبار محضر استاد علامه طهرانی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه بودیم، شخصی این شعر معروف را خواند که : اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند ای به قربان تو آقا که حج فقرایی، مرحوم علامه بعد از تأمّلی فرمودند: این مطلب در حقّ آقا علی بن موسی الرضا علیه‌السلام، صحیح نیست و جفای به آن حضرت است؛ بلکه حضرت بر خلاف آنچه همه می‌گویند، حقیقتاً حجّ أغنیاست. 💬 به نقل از یکی از شاگردان 🆔 @allame_tehrani
❤️ جاى‌جاى زمين و خاک مشهد بوسيدن دارد روزى در مراجعت از جلسه‌اى، كه در معيّت علامه والد (ره) بوديم، همين كه به فلكهٔ آب كه مقابل حرم مطهّر حضرت علىّ‌بن‌موسى‌الرّضا عليه‌السّلام است رسيديم، رو كردند به بنده و فرمودند: آقا! اين زمين و خاک مشهد، جاى‌جايش بوسيدن دارد؛ چرا كه امام رضا عليه‌السّلام در اين خاک مدفونند! ... و به جهت همين عشقى كه به صاحبان مقام ولايت كلّيّهٔ إلهيّه داشتند، در راه ايشان از هيچ چيز فروگذار نمى‌فرمودند. در زمان تأليف دورهٔ امام‌شناسى كه الحقّ در تبيين و تحليل مقام امام عليه‌السّلام و تشريح كيفيّت إحاطهٔ ولايت بر عوالم وجود و حالات معصوم در نوع خود بى‌نظير است، يكبار به حقير مى‌فرمودند: آقا سيّد محمّدصادق، آن‌قدر در فضائل جدّت نوشته‌ام كه شبها از درد نوک انگشتان خوابم نمى‌برد. رحمةُ اللـه عليه رحمةً واسعةً و جَعَلَه فى أعلى علّيّين مع محمّدٍ و آله الطّاهرين. ✍ حضرت آیت‌الله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظه‌الله) 📚 نور مجرد، ج۱، ص۴۹۶ 🆔 @allame_tehrani
💬 جريان نماز آيةالله ميرزا حبيب‌الله خراسانى به سمت حضرت امام‌رضا عليه‌السّلام حضرت علامه والد (ره) این داستان را كراراً نقل مى‌فرمودند كه: مرحوم آيت‌الله معظّم حاج ميرزا حبيب‌الله خراسانى به زيارت مرقد مطهّر حضرت علىّ‌بن‌موسى‌الرّضا عليه‌السّلام وارد شدند، و روبروى حضرت ايستادند. بعد از عرض سلام و زيارت و دعا، تكبير گفته و رو به حضرت مشغول نماز شدند. خدّام جلو آمده و به ايشان عرض كردند: آقا قبله از اين‌طرف است و شما روبروى حضرت هستيد و بايد به آن طرف برگرديد. اين عالم بزرگوار فى‌البداهه اين شعر را خواندند: شد مشتبه ز كعبه به ميخانه راه ما اى خوشتر از هزار يقين اشتباه ما گرچه در ظاهر مأمور به سجده به سوى كعبه هستيم ولى چون كعبهٔ حقيقى امام عليه‌السّلام است كه شراب گواراى وصل و توحيد را به انسان مى‌نوشاند، اين اشتباه و رو كردن از كعبه به ميخانه از هزار يقين برتر است. مسلّماً نماز خواندن عمداً به سوى غير قبله صحيح نيست، أمّا اينكه مرحوم آيت‌الله خراسانى چنين كردند چه‌بسا بجهت شدّت توجّه به پروردگار و استغراق در عالم باطن، از ظاهر غافل شده و تصوّر كرده‌اند كه واقعاً رو به قبله مى‌باشند و لذا شروع به نماز نموده‌اند. و شايد نور قاهرهٔ حضرت كه همهٔ عالم را فرا گرفته، در آن حال بر ايشان تجلّى كرده و ايشان را إحاطه نموده و سبب شده كه ايشان آن جهت را قبله بدانند و به سوى آن نماز بگزارند. ✍ حضرت آیت‌الله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظه‌الله) 📚 نور مجرد، ج۱، ص۴۹۸ 🆔 @allame_tehrani
💫 خاک پاى زوّار حرم بوسيدن دارد 💬 حکایتی از علامه طهرانی راجع به ارادت به امام رضا علیه‌السلام ⚡️جذبه و عنایت خاصّهٔ امام رضا علیه‌السلام به علامه طهرانی (رضوان‌الله‌علیه) عشق و شور حضرت آقا به اهل بيت عصمت و طهارت عليهم الصّلوة و السّلام از تعداد سفرهاى فراوانى كه به مشاهد مشرّفه به طور مستمر و ساليانه داشتند آن هم با توقّف‌هاى طولانى، بدست مى‌آيد؛ سفرهائى كه نه مثل برخى، فقط براى عتبه‌بوسى و عرض ارادت ظاهرى و با اهداف جانبى سياحت و تفريح همراه باشد بلكه با توجّه به عظمت و جلالت آن ذوات مقدّسه و براى كسب فيوضات ظاهرى و باطنى از انفاس قدسيّه و الهيّهٔ آن عرشيان خاک‌نشين صورت مى‌گرفته است، آن هم در نهايت ادب و خاكسارى كه برخاسته از تعقّل و عشق است. اينک به يك نمونه اشاره مى‌كنيم: «این حقیر معمولاً قبل از اقامت در شهر مشهد مقدّس که تا این تاریخ که پنجم شهر رجب 1403 هجریّهٔ قمریّه است، سه سال و چهل روز بطول انجامیده است (چون ورود در این ارض مقدّس در بیست و ششم جمادى‌الأولى 1400 بوده است)، معمولاً در تابستانها با تمام فرزندان و اهل بیت، قریب یکماه به مشهد مقدّس مشرّف مى‏شدیم. در تابستان سنهٔ 1393 که مشرّف بودیم و آیةالله میلانى و حضرت علّامه آیةالله طباطبائى هر دو حیات داشتند، و ما منزلى را در منتهَىٰ‌إلیه بازارچهٔ حاج آقاجان در کوچهٔ حمّام برق اجاره کرده بودیم و معمولاً از صحن بزرگ، همیشه به حرم مطهّر مشرّف می‌شدیم، یکروز که در ساعت دو به ظهر مانده مشرّف به حرم شدم و حال بسیار خوبى داشتم و سپس براى نماز ظهر به مسجد گوهرشاد آمده و با چند نفر از رفقا بطور فرادى نماز ظهر را خواندم، همینکه خواستم از در مسجد به طرف بازار که متّصل به صحن بزرگ بود و یگانه راه ما بود خارج شوم، دَرِ مسجد را که متّصل به کفشدارى بود بوسیدم؛ و چون نماز ظهرِ جماعت‏ها در مسجد گوهرشاد به پایان رسیده و مردم مشغول خارج شدن بودند، چنان ازدحام و جمعیّتى از مسجد بیرون می‌آمد که راه را تنگ کرده بود. در آن وقت که در را بوسیدم ناگاه صدائى بگوش من خورد که شخصى به من مى‌گوید: آقا! چوب که بوسیدن ندارد! من نفهمیدم در اثر این صدا به من چه حالى دست داد، عیناً مانند جرقّه‌اى که بر دل بزند و انسان را بیهوش کند، از خود بیخود شدم، و گفتم: چرا بوسیدن ندارد؟ چرا بوسیدن ندارد؟ چوب حرم بوسیدن دارد، چوب کفشدارىِ حرم‏ بوسیدن دارد، کفش زوّار حرم بوسیدن دارد، خاک پاى زوّار حرم بوسیدن دارد؛ و این گفتار را با فریاد بلند مى‌گفتم و ناگاه خودم را در میان جمعیّت به زمین انداختم، و گَرد و غبار کفش‌ها و خاک روى زمین را بر صورت مى‌مالیدم؛ و مى‌گفتم: ببین! اینطور بوسیدن دارد! و پیوسته این کار را مى‌کردم، و سپس برخاستم و به سوى منزل روان شدم. آن مرد گوینده گفت: آقا! من حرفى که نزده‌ام! من جسارتى که نکرده‌ام! گفتم: چه مى‌خواستى بگوئى؟! و چه دیگر مى‌خواستى بکنى؟! این چوب نیست؛ این چوب کفشدارى حرم است، اینجا بارگاه حضرت علىّ بن موسى الرّضاست؛ اینجا مطاف فرشتگان است، اینجا محلّ سجدهٔ حوریان و مقرّبان و پیامبران است، اینجا عرش رحمـٰن است؛ اینجا چه، و اینجا چه، و اینجا چه است. گفت: آقا! من مسلمانم! من شیعه‌ام؛ من اهل خمس و زکاتم؛ امروز صبح وجوه شرعیّهٔ خود را به حضرت آیةالله میلانى داده‌ام! گفتم: خمس سَرَت را بخورد! امام محتاج به این فضولات اموال شما نیست! آنچه دادید براى خودتان مبارک باشد. امام از شما ادب مى‌خواهد! چرا مؤدّب نیستید؟! سوگند به خدا دست بر نمى‌دارم تا با دست خودم در روز قیامت تو را به رو در آتش افکنم! در این حال یکى از دامادان ما (شوهر خواهر) به نام آقا سیّد محمود نوربخش جلو آمدند و گفتند: من این مرد را می‌شناسم؛ از مؤمنان است، و از ارادتمندان مرحوم والد شما بوده است. گفتم: هر که می‌خواهد باشد؛ شیطان بواسطهٔ ترک ادب به دوزخ افتاد! در این حال من مشغول حرکت به سوى منزل بوده؛ و در بازار روانه بودم، و این مرد هم دنبال ما افتاده بود و مى‏گفت: آقا مرا ببخشید! شما را به خدا مرا ببخشید! تا رسیدیم به داخل صحن بزرگ. من گفتم: من که هستم که تو را ببخشم؟! من هیچ نیستم؛ شما جسارت به من نکردید؛ شما جسارت به امام رضا نمودید؛ و این قابل بخشش نیست! بزرگان از علماء ما: علّامه‌ها، شیخ طوسى‌ها، خواجه نصیرها، شیخ مفیدها، ملّا صدراها، همگى آستانْ‌بوسِ این درگاهند؛ و شرفشان در اینست که سر بر این آستان نهاده‌اند؛ و شما مى‌گوئید: چوب که بوسیدن ندارد! گفت: غلط کردم؛ توبه کردم؛ دیگر چنین غلطى نمى‌کنم! گفتم: من هم از تو در دل خودم بقدر ذرّه‏اى کدورت ندارم! اگر توبهٔ واقعى کرده‏اى، درهاى آسمان به روى تو باز است! و در این حال مردم دَرْ صحن بزرگ از هر سو به جانب ما روان شده بودند، و من به منزل آمدم. ⬇️ ادامه در «پست بعدی» ⬇️ 🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامهٔ «پست قبلی» ⬇️ ...این حقیر، عصر آن روز که به محضر استاد گرامى مرحوم فقید آیةالله طباطبائى رضوانُ اللهِ علیه مشرّف شدم؛ به مناسبتِ بعضى از بارقه‌ها که بر دل مى‌خورد، و انسان را بى‌خانمان مى‌کند، و از جمله این شعر حافظ: برقى از منزل لیلى بدرخشید سَحَر وَه که با خرمن مجنونِ دل‌افکار چه کرد مذاکراتى بود؛ و ایشان بیاناتى بس نفیس ایراد کردند؛ حقیر بالمناسبه، بخاطرم جریان واقعهٔ امروز آمد و براى آن حضرت بیان کردم، و عرض کردم: آیا این هم از همان بارقه‌ها است؟! ایشان سکوت طویلى کردند؛ و سر به زیر انداخته و متفکّر بودند، و چیزى نگفتند. رسم مرحوم آیةالله میلانى این بود که روزها یک ساعت به غروب به بیرونى آمده و مى‌نشستند و حضرت علّامه آیةالله طباطبائى هم در آن ساعت به منزل ایشان رفته و پس از ملاقات و دیدار، نزدیک غروب به حرم مطهّر مشرّف مى‌شدند، و یا به نماز جماعت ایشان حاضر مى‌شدند، و چون یک طلبهٔ معمولى در آخر صفوف مى‌نشستند. تقریباً دو سه روز از موضوع نقل ما، داستان خود را براى حضرت استاد گذشته بود، که روزى در مشهد به یکى از دوستان سابق خود به نام آقاى شیخ حسن منفرد شاه عبد‌العظیمى برخورد کردم و ایشان گفتند: دیروز در منزل آیةالله میلانى رفتم، و علّامه طباطبائى داستانى را از یکى از علماى طهران که در مسجد گوهرشاد هنگام خروج و بوسیدن در کفشدارى مسجد اتّفاق افتاده بود مفصّلاً بیان مى‌کردند، و از اوّل قضیّه تا آخر داستان همینطور اشک مى‌ریختند. و سپس با بَشاشَت و خرسندى اظهار نمودند که: الحَمد لِلّه فعلاً در میان روحانیّون، افرادى هستند که اینطور علاقه‌مند به شعائر دینى و عرض ادب به ساحت قُدس ائمّهٔ اطهار باشند؛ و اسمى از آن روحانى نیاوردند ولیکن از قرائن، من اینطور استنباط کردم که شما بوده باشید؛ آیا اینطور نیست؟! من گفتم: بلى، این قضیّه راجع به من است، و آنگاه دانستم که سکوت و تفکّر علّامه، علامت رضا و امضاى کردار من بوده است؛ که شرح جریان را توأماً با گریه بیان مى‌فرموده‌اند؛ رحمةُ الله علیه رحمةً واسعةً.» 📚 مهرتابان، ص95، پاورقی 🆔 @allame_tehrani
💠 اثر زیارت قبور ائمّه علیهم‌السلام زيارت‌ اهل‌ قبور بسيار فائده‌ دارد، بالأخصّ زيارت‌ قبور علماء و شهداء و مقرّبان‌ درگاه‌ خدا. زيارت‌ قبور ائمّه‌ عليهم‌‌السّلام‌ حكم‌ دخول‌ در آب‌ كرّ دارد كه‌ زائر را پاک و از هر آلودگی منزّه‌ می‌سازد. چون‌ نتيجۀ زيارت‌ ارتباط‌ با روح‌ متوفّی است‌ و زيارت‌ كننده‌ از آن‌ روح‌ مَدد می‌گيرد؛ بنابراين‌ هر چه‌ روح‌ متوفّی پاک‌تر و عالی‌تر باشد، زائر بهرۀ بيشتر و وافرتری خواهد برد. روح‌ متوفّی به‌ قبر خود ارتباط‌ بيشتری دارد و لذا زيارت‌ ارواح‌ در سر قبورشان‌ اثر بيشتری دارد. و لذا مؤمن‌ زائر بواسطۀ دريچۀ قبر، خود را به‌ روح‌ آن‌ معصوم‌ و مقرّب‌ درگاه‌ خدا مرتبط‌ نموده‌ و بدينوسيله‌ با تمام‌ فُسحت‌ عالَم‌ معنی و ارواح‌ ارتباط‌ پيدا می‌كند و بهره‌ می‌گيرد. مشهور است‌ كه‌ در سر قبر علماء حاجت‌ بيشتر برآورده‌ است‌، و اصولاً در جاهائی كه‌ مردمان‌ بزرگ‌ و اولياء خدا دفن‌ شده‌اند نورانيّت‌ و وحدت‌ بيشتر است‌؛ و محسوس‌ است‌ كه‌ آن‌ بقاع‌ و اماكن‌ روشنی و سعۀ خاصّی دارد و گرفتگی و تاريكی ندارد، به‌ خلاف‌ قبور كفّار كه‌ تاریک است‌ و خسته‌ كننده‌ و موجب‌ قبض‌ و تنگی می‌گردد. ✍ حضرت علامه آیت‌الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدس‌اللـه‌نـفـسـه‌الـزکـیـة) 📚 معادشناسی، ج۳، ص۲۲۷ 🆔 @allame_tehrani
💫 فیوضات مختصّۀ قبور أهل‌بیت علیهم‌السلام 🔴 لزوم حفظ حرمت و گرامی داشتن مشاهد شریفه و مواقف کریمه و زِیارةَ قَبرِ نَبیِّکَ و الأئمّةِ علیهمُ‌السَّلامُ؛ «مرا موفّق کن که زیارت قبر پیغمبر و ائمّه علیهم‌السلام را بجا بیاورم.» معلوم می‌شود که زیارت قبر پیغمبر و ائمّه هم خیلی مهم است که باز امام سجّاد علیه‌السلام در اینجا زیارت قبر پیغمبر را تکرار می‌کند. حالا در نزدیک شدن به قبور چه آثاری است و چه فیوضاتی انسان می‌گیرد و این چه سرّی است؟ من نمی‌دانم واقعاً چه سرّی است؟! روح پیغمبر که همیشه هست و روح امام که همه جا هست؛ اما در آن نقطۀ به‌خصوص که محلّ قبر است، یا به آن توجّه بیشتری دارد و یا بیشتر از واردین پذیرایی می‌کند. خلاصه مشهود است که در اماکن متبرّکه یک فیوضاتی هست که در غیر آنجا نیست.(1) آنجا خلأ است و نفوس شیطانی حقّ ورود ندارند. محلّ تردّد ملائکه است،(2) و لذا وقتی انسان می‌خواهد در این حرم‎های شریفه وارد شود سلام می‌کند، سلام می‌کند بر ملائکه و اذن دخول می‌گیرد حتی از ملائکه؛ پس معلوم می‌شود ملائکه آنجا ایستاده‌اند که انسان اذن دخول می‌گیرد، نه اینکه انسان می‌خواهد برود در حرم حضرت امام رضا علیه‌السلام و آن مَلک مثلاً در یمن است و این از ملائکه‌ای که در یمن هستند اذن دخول می‌گیرد؛ این معنا ندارد! پس ملائکه مسلّماً آنجاها هستند. شیخ بهائی در آن شعرش به شاه عباس می‌گوید: مقراض به احتیاط زن ای خادم ترسم بِبُری شهپر جبریل امین(3) شاه عباس در سفری که بیست و هشت روزه از اصفهان تا مشهد، پیاده رفته بود، و در آنجا هم مدّتی توقّف کرد و کارهای خیلی زیادی کرد و آن صحن بزرگ را تأسیس کرد و آب را جاری کرد و...؛ یک شب ظاهراً خود شاه عباس کفش‌داری می‌کرد، ایستاده بود و کفش زوّار را می‌گرفت و خودش کفش‌دار حضرت شده بود، و یک شب هم مأمور چیدن شمع‌ها بود، چون آن‌وقت که برق و گاز و... نبود و در شمعدان‌ها شمع می‌گذاشتند و تمام حرم به‌وسیلۀ شمع روشن می‌شد. شمع‌ها، شمع‌های بزرگی بود و فتیله‌هایی داشت؛ و قیچی‌هایی بود که این خادم‌ها دست می‌گرفتند و می‌آمدند خاکستر آن مقداری از فتیلۀ این شمع‌ها را که سوخته شده بود ـ نه از خود شمع ـ می‌گرفتند. بنده آن قیچی‌ها را دیده بودم، الآن هم هنوز در موزۀ حضرت امام رضا علیه‌السّلام از سابق آن قیچی‌ها هست. آنها قیچی‌های بزرگی هست که سرش گرد و به شکل قوطی، مثل قوطی‌های سوهان قم می‌ماند، این باز می‌شود و به‌واسطۀ آن دسته‌اش وقتی جمع می‌شود، و آن مقدار از تکّه‌ای که می‌خواهند ببرند، بریده می‌شود و می‌افتد در آن قوطی، و دیگر روی زمین نمی‌افتد تا بسوزاند؛ چون مقداری از این فتیله که روشن است اگر روی زمین بیفتد، می‌سوزاند. آن شب شاه عباس خودش متصدّیِ گرفتن این سرفتیله‌ها بود و از شب تا صبح و هر وقت که این شمع‌ها روشن بود، خود شاه عباس قیچی دست گرفته بود. شیخ بهائی هم پهلوی شاه عباس در حرم بود، شاه عباس که این فتیله‌ها را می‌گرفت، شیخ بهائی بالبداهه یک رباعی در وصف شاه عباس گفت، که رباعی‌اش این است: پیوسته بُوَد ملائک علّیین پروانۀ شمع روضۀ خلد آیین بعد خطاب به شاه عباس می‎کند و می‌گوید: مقراضت را آهسته بزن! شعر دوّمش این است: مقراض به احتیاط زن ای خادم ترسم بِبُری شهپر جبریل امین(4) می‌گوید: در تمام این حرم، ملائکه هستند و ممکن است نزدیک این چراغ‎ها خود جبرئیل باشد! مواظب باش و این مقراضت را آهسته بزن که شهپر جبریل بریده نشود! البته استعاره است، شهپر جبریل امین که مثل پرهای مرغ نیست که با قیچی بریده شود؛ ولی تشبیه و استعارۀ لطیفی کرده است. خلاصه، ما را موفق کن که بیاییم در این حرم‎ها و استفاده کنیم! و واقعاً عجیب است! این حرم‎ها زنده می‌کند! مثل آب کُر که چطور انسان با تمام آلودگی‎ها درونش می‌رود و انسان را پاک می‌کند و از آن بیرون می‌آید، استفاده از این حرم‎ها هم همین‌طور است. و لاتُخلِنی یا رَبِّ مِن تِلکَ المَشاهِدِ؛ «پروردگارا مرا از این مشاهد شریفه و مواقف کریمه خالی نگذار!» موقِف، موقف کریمی است؛ یعنی محل، محلّ خیلی عالی‌ای است! انسان وقتی موفق می‌شود که به این مشاهد برود، موقف خود را باید خیلی گرامی بشمارد؛ موقف، موقف خیلی مهمی است! موقف کریم: یعنی یک موقعیّتی برای انسان پیدا شده است که دیگر پیدا نمی‌شود. انسان جایی برود که هرچه بخواهد به او بدهند، و گناهانش را بیامرزند و از زلّات و لغزش‌های او بگذرند، و او را به واسطۀ ورود در این مشاهد از همۀ آلودگی‌ها پاک کنند، و دعایش را مستجاب کنند، و علاوه بر آن، در محضر امام و در جایی که روح امام و نفس امام در آنجا تعلّقش بیشتر است؛ پس معلوم است که این موقف، موقف کریمی است. و لذا می‌فرماید: «مرا از این مشاهد شریفه و مواقف کریمه خالی نبین و خالی نگذار! همیشه من همین جاها باشم!» 📚 شرح فقراتی از دعای ابوحمزه ثمالی، ج۲، ص۲۳-۲۶ ▪️پاورقی 🆔 @allame_tehrani
▪️پاورقی «پست قبل» ⬇️ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- معادشناسی، ج‌٤، ص٢٦٨: «باری، ما به احترام بدن آن حضرت و به احترام تعلّق نفس به آن بدن برای زیارت و دعا و توسّل به نجف اشرف می‌رویم، و گرنه روح و نفس آن حضرت همه‌جا را گرفته؛ ﴿لَّا شَرۡقِيَّة وَ لَا غَرۡبِيَّة﴾.* همه‌جا هست، و با همه‌چیز هست. ولیِّ‌أعظمِ کارخانۀ صُنع ربوبی است جلّ و عزّ. حضرت آدم أبوالبشر برای نجات و وصول به مقصود، به او متوسّل شد. حضرت نوح و حضرت موسی و حضرت عیسی و سائر انبیاء علیٰ نبیّنا و آله و علیهم الصّلاة و السّلام به او متوسّل شدند.» * سورۀ نور (٢٤) آیهٔ ٣٥. 2- جهت اطّلاع از فضیلت زیارت مشاهد مشرّفه و حضور ملائکه در آن اماکن، رجوع شود به المزار الکبیر، ابن المشهدی، ص٣١. 3- کلیّات اشعار و آثار فارسی شیخ بهائی، رباعیات، ص ٩٠. 4- مفاتیح‌الجنان، «باب کیفیّت زیارت حضرت علیّ بن موسی الرّضا علیه آلاف التّحیة و الثناء»، ص ٧٦٥. 🆔 @allame_tehrani
🕌 تشرّف مرحوم حاج سید هاشم حدّاد به زیارت حرم امام رضا علیه‌السلام حضرت آقا حاج سیّد هاشم آمادهٔ سفر به صوب خراسان شدند. خودشان میل داشتند با اتوبوسهاى معمولى مشرّف شوند، ولى زوجهٔ ایشان امّ‌مهدى که در مدّت عمرش طیّاره سوار نشده بود اصرار داشت با هواپیما از طهران به مشهد مشرّف شوند، و ایشان هم با عیال موافقت کردند. بنابراین، این دو نفر با طیّاره، و بقیّهٔ همراهان و رفقا که مجموعاً از طهران و غیره قریب پانزده نفر بودند با اتومبیل براى زیارت تشرّف حاصل نمودند. لایخفى آنکه حقیر به همراه خود، بناى آوردن دو طفل بزرگتر خود: اوّلى سیّد محمّدصادق که 13 سال داشت و دوّمى سیّد محمّدمحسن که 11/5 سال داشت را داشتم؛ نه کوچکتر از آنها را که به نام سیّد أبوالحسن است و 8 سال داشت. زیرا آن دو تقریباً می‌توانستند خود را اداره کنند، ولیکن این طفل کوچک مشکل بود. فلهذا چون بلیط اتوبوس با رفقا تهیّه شد، براى آن دو تهیّه شد نه براى این. چون حضرت آقاى حدّاد مطّلع شدند فرمودند: سیّد محمّدحسین! چرا براى سیّد أبوالحسن بلیط نگرفتى؟! عرض کردم: این کوچک است؛ پیش مادرش مى‏ماند! فرمودند: نه سیّد أبوالحسن بزرگ است؛ براى او هم تهیّهٔ بلیط بنما! عرض کردم: چشم! براى او هم بلیط تهیّه شد. و ما با رفقا با ماشین، وقتى وارد شدیم که آقا وارد شده بودند. و جناب صدیق ارجمند آقاى حاج عبدالجلیل مُحْیى أبوأحمد در مشهد با عیالاتشان وارد، و محلّى را مستقلّاً براى‏ حضرت آقا و خودشان تهیّه نموده بودند. آن محلّ گرچه نسبةً واسع بود، امّا براى جمیع رفقا قدرى ضیق بود. فلهذا مکان دیگرى را هم ضمیمه نمودند و حضرت آقا در این مدّت ده روز در هر دو محلّ رفت و آمد و تردّد داشتند. قاعدهٔ حضرت آقا این بود که در هنگام تشرّف به حرم مطهّر غسل می‌کردند؛ و در وقت ورود، همیشه درِ صحن را مى‏بوسیدند و پس از آن، درِ کفشدارى و درِ رواق و درِ حرم را مى‏بوسیدند؛ و پس از اذن دخول، عتبهٔ مبارکه را مى‏بوسیدند و وارد مى‏شدند و بدون خواندن زیارت، اوّل هفت شوط طواف از جانب چپ مى‏نمودند، سپس زیارت مى‏نمودند، و در بالاى سر و یا هر محلّى که ممکن بود نماز می‌گزاردند. و حقیر هم با جمیع رفقائى که با ایشان مشرّف مى‏شدیم، در معیّت ایشان به همین نحوه و کیفیّت چهارچوب درها را مى‏بوسیدیم، و هفت شوط طواف مى‏نمودیم و سپس زیارت و نماز زیارت را بجاى مى‏آوردیم. و چون فعل أولیاى خدا حجّت است، تا به حال رویّهٔ حقیر هم در زیارت، از بوسیدن درها و طواف به همین نحوه بوده است. یعنى تا زمانیکه دور ضریح مطهّر را حائل نگذارده بودند که قسمت مردها از زنها مجزّا گردد، تقریباً مدّت چهارده سال، حقیر تابستانها و بعضى اوقات دیگر چون شهر رجب، و یا احیاناً بیست و سوّم ذى‌القعدة الحرام که توفیق زیارت عنایت مى‏شد، دور قبر مطهّر همین هفت شوط طواف را مى‏نمودم؛ و بناءً بر متابعت از حضرت آقاى حدّاد مطلب چنین بوده است‏. 📚 روح مجرد، ص۱۹۵ 🆔 @allame_tehrani