4_261376063068701063.mp3
7.7M
💠 #فایل #صوتی
🏴 #عاشورا_نمادی_از_تناسب_هدف_و_وسیله
🔘 شب نهم محرم سال ۱۳۵۰
📌قسمت #هشتم
🏴استاد علامه محمدتقی جعفری (ره)🏴
@allameh_jafari
🏴 #عاشورا_نمادی_از_تناسب_هدف_و_وسیله
🔘 شب نهم محرم سال ۱۳۵۰
📌قسمت #هشتم
پس بود دل جوهر و عالم عرض/سایه دل کى بود دل را غرض؟
آیا شما هدف را در ماده مىجویید؟ اگر هدف خاک، خاک باشد، اشکالى ندارد. اگر هدف عنصر اکسیژن، اکسیژن باشد، سنخیتى دارد و اشکالى ندارد. آیا هدف روح باعظمت شما، خاک و جلوههاى خاک است؟ پس وقتى خودمان این روح را زندانى کردیم، چرا بیمار نشود؟ چرا هواى جنگ به سرش نزند؟ براى خود فلسفه مىبافیم که اینان (انسانها) براى چه مىجنگند؟
هدفى بالاتر از خاک نشان دهید و بگویید تزاحم نداشته باشید. بشر مادامى که در خاک است، بر سر هم خواهد کوبید. تمام بحثها بر سر این است: من خاکى، تو خاکى، اگر جایى که من مىگیرم، محبوب تو باشد، با من خواهى جنگید(هر کس قوىتر است باید پیروز شود!).
هدف خاکى، خاک است، بلى. اما هدف آن روحى که على(علیه السلام) ساخته است چیست؟ آیا مىگویید از خاک هدف بگیرد؟ هدف آن شخصى که مغزى دارد و واقعا جهان براى او کوچک است، چیست؟
هر آن کاو زدانش برد توشهاى/ جهانى است بنشسته در گوشهاى
بیانات خوب و شیک و زیبا و جریانات روزگار، هدفهایى پایینتر از ارزش روح انسان براى او قرار مىدهند. به هر یک از آنها که مىرسد، اول گیجى و تحیر اوست و بدبختىاش از همانجا شروع خواهد شد. من گمان مىکنم که بعضى از نویسندگان مغرب زمین که نتوانستهاند جوابى براى این مسأله پیدا کنند، علتش این است که درست دقت نمىکنند. جواب مسأله همان است که گفته شد. داستایوسکى اینطور مىگوید:
اما بشریت من حیث المجموع به کجا باید برود؟ هر بار که به مقصد مىرسد بر او مشتبه مىشود و در وجود خویش یک نوع سرگردانى حس مىکند. تلاش به مقصد را دوست دارد، ولى خود نفس رسیدن را نمىخواهم کاملا نفى کنم، خیلى مضحک است اگر چنین باشد، یعنى که نفس وصول را نمىخواهد، ولى چه مىتوان کرد که خلاصه بگویم: بشر طبیعتا و از نظر خصیصههایش مضحک و خنده دار است و از تمام جهات که در نظرش بگیریم و توجهش کنیم، سرگردان است.
دلیل آن روشن است. مربیان مخلص بشرى باید آن را درست کنند.
آدمى در عالم خاکى نمىآید به دست/ عالمى دیگر بباید ساخت وز نو آدمى
خاک تکلیف خود را به جاى آورده، وظیفه خودش را انجام داده و جریان را به خوبى طى کرده است. جریان طبیعت هم مقدسترین کار خود را انجام داده است. شما چه مىخواهید؟ ما انسانها چه مىخواهیم؟ عجیب این است که بعد از فاصله گرفتن از خاک، دوباره به خاک و به خاک خورى باز مىگردیم. والا همه قبول داریم که خاکزاده جنگ خواهد کرد، چون کنترل ندارد. خاک خودش به شما نشان نخواهد داد که دروازه ورود و خروج شما چیست؟ مسألهاى عرض کنم که امروز مبتلا به جوامع است...
🏴استاد علامه محمدتقی جعفری (ره)🏴
@allameh_jafari
🌿وقتى واقعا وسیله را به جاى آوردید، مىفهمید که وسیله، هدف نیست.
💠سخنرانی #عاشورا_نمادی_از_تناسب_هدف_و_وسیله - شب نهم محرم - سال ۱۳۵۰
🏴استاد علامه محمدتقی جعفری (ره)🏴
@allameh_jafari
💠 ... امام حسین (علیه السلام) فرمود:
ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلى فیا سیوف خذینى
اگر دین محمد (صلى الله علیه وآله) پایدار نمىماند، الا با کشته شدن من، پس اى شمشیرها مرا در بر گیرید.
اگر بنا شود این کلمه لااله الاالله که جوهر روح آدمى است، قوامش با کشته شدن من باشد: فیاسیوف خذینى،( پس اى شمشیرها مرا دربر گیرید.) من وسیله هستم. زندگانى من براى بقاى این ایده، وسیله است. من حاضر و آماده هستم.
واقعا عجیب بود اگر حساسیت وسیله و هدف مختلط مىشد. حسین بن على(علیه السلام) چندبار، به آنهایى که اطراف او بودند فرمود که شما آزاد هستید، بروید. حتى فردا شب(شب عاشورا) باز این پیشنهاد را تأکید فرمود. نماز را که خواندند، نشستند و بعد از صحبت مختصرى فرمودند که:
شب تاریک است. من تعهد را از شما برداشتم، در مقابل من احساس اجبار نکنید. در این شب تاریک، هر کسى مىخواهد برود. از طرف من مانعى نیست.
ممکن بود اگر اینجا وسیله و هدف را درست تشخیص نداده بود، براى(تحریک احساسات) راه انداختن، آنها را تشویق مىکرد که آقایان شما هم تشریف داشته باشید، ما فردا مىزنیم بر آنها غلبه خواهیم کرد. نخیر، موسیقى نمىنوازیم، با انسان سر و کار داریم. آیا من باید وضع روحىام را طورى کنم که شما را جلب کنم؟ آیا قیافهام را طورى بکنم که شما را جلب کنم و بدون اختیار شما و به اجبار، حیات شما را بگیرم؟ لذا، در جنگهاى اسلامى هرگز از این مارشزدنها بهره بردارى نشد. اگر با این مارشزدنها، اختیار کسى گرفته شود و او جلو برود، او با اختیار در جنگ شرکت نکرده است. او خریدارى شده است و آلتى است.
در دوره صدر اسلام، همیشه از سوى دشمنان پیامبر (صلى الله علیه وآله) به وسیله کر و ناى و بکوب و تهییج و... موجب تحریک سربازانشان مىشد.
مشرکین در یکى از جنگها مخصوصا خیلى هیجان راه انداخته بودند و مىگفتند:
نحن لنا العزى و لا عزى لکم: ما بت عزى داریم، شما عزى ندارید.
مشرکان مىزدند و مىکوبیدند و خیلى هیجان داشتند. عدهاى از مسلمانان نزد پیغمبر(صلى الله علیه وآله) آمدند و گفتند که: یا رسول الله، اینها هیجان زیادى دارند و شعار مىدهند و بزن و بکوب است.
پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرمود:
آنها چه مىگویند؟ گفتند: حرفشان این است: نحن لنا العزى و لا عزى لکم. حضرت فرمود: شما هم بروید و دسته جمعى بگویید:
الله مولینا و لا مولى لکم: خدا آقاى ماست، شما آقا ندارید.
یک بت جامد که آقا نمىتواند بشود. الله مولانا و لا مولى لکم.
به ایشان گفتند: آیا طبل بزنیم؟ حضرت فرمودند: نخیر. یعنى بگذارید انسان با اختیار خودش، هدف حیات را پیدا کند.
🏴سخنرانی #عاشورا_نمادی_از_تناسب_هدف_و_وسیله
🔘 شب نهم محرم سال ۱۳۵۰
📌برشی از قسمت #چهاردهم
🏴 @allameh_jafari
💠 ... فرمود:
ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلى فیا سیوف خذینى
اگر دین محمد (صلى الله علیه وآله) پایدار نمىماند، الا با کشته شدن من، پس اى شمشیرها مرا در بر گیرید.
اگر بنا شود این کلمه لااله الاالله که جوهر روح آدمى است، قوامش با کشته شدن من باشد: فیاسیوف خذینى،( پس اى شمشیرها مرا دربر گیرید.) من وسیله هستم. زندگانى من براى بقاى این ایده، وسیله است. من حاضر و آماده هستم.
واقعا عجیب بود اگر حساسیت وسیله و هدف مختلط مىشد. حسین بن على(علیه السلام) چندبار، به آنهایى که اطراف او بودند فرمود که شما آزاد هستید، بروید. حتى فردا شب(شب عاشورا) باز این پیشنهاد را تأکید فرمود. نماز را که خواندند، نشستند و بعد از صحبت مختصرى فرمودند که:
شب تاریک است. من تعهد را از شما برداشتم، در مقابل من احساس اجبار نکنید. در این شب تاریک، هر کسى مىخواهد برود. از طرف من مانعى نیست.
ممکن بود اگر اینجا وسیله و هدف را درست تشخیص نداده بود، براى(تحریک احساسات) راه انداختن، آنها را تشویق مىکرد که آقایان شما هم تشریف داشته باشید، ما فردا مىزنیم بر آنها غلبه خواهیم کرد. نخیر، موسیقى نمىنوازیم، با انسان سر و کار داریم. آیا من باید وضع روحىام را طورى کنم که شما را جلب کنم؟ آیا قیافهام را طورى بکنم که شما را جلب کنم و بدون اختیار شما و به اجبار، حیات شما را بگیرم؟ لذا، در جنگهاى اسلامى هرگز از این مارشزدنها بهره بردارى نشد. اگر با این مارشزدنها، اختیار کسى گرفته شود و او جلو برود، او با اختیار در جنگ شرکت نکرده است. او خریدارى شده است و آلتى است.
در دوره صدر اسلام، همیشه از سوى دشمنان پیامبر (صلى الله علیه وآله) به وسیله کر و ناى و بکوب و تهییج و... موجب تحریک سربازانشان مىشد.
مشرکین در یکى از جنگها مخصوصا خیلى هیجان راه انداخته بودند و مىگفتند:
نحن لنا العزى و لا عزى لکم: ما بت عزى داریم، شما عزى ندارید.
مشرکان مىزدند و مىکوبیدند و خیلى هیجان داشتند. عدهاى از مسلمانان نزد پیغمبر(صلى الله علیه وآله) آمدند و گفتند که: یا رسول الله، اینها هیجان زیادى دارند و شعار مىدهند و بزن و بکوب است.
پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرمود:
آنها چه مىگویند؟ گفتند: حرفشان این است: نحن لنا العزى و لا عزى لکم. حضرت فرمود: شما هم بروید و دسته جمعى بگویید:
الله مولینا و لا مولى لکم: خدا آقاى ماست، شما آقا ندارید.
یک بت جامد که آقا نمىتواند بشود. الله مولانا و لا مولى لکم.
به ایشان گفتند: آیا طبل بزنیم؟ حضرت فرمودند: نخیر. یعنى بگذارید انسان با اختیار خودش، هدف حیات را پیدا کند.
🏴سخنرانی #عاشورا_نمادی_از_تناسب_هدف_و_وسیله
🔘 شب نهم محرم سال ۱۳۵۰
🏴 شهادت امام حسين عليه السلام و یاران باوفایش را خدمت حسین زمان، امام مهدی (عج) و محبان حضرتش تسلیت عرض مینماییم.🏴
🏴 @allameh_jafari