اَللهمَّ اَدرِک بِنا اَیّامَه:
🌀نکاتی از پیام نوروزی امام خامنه ای عزیز
اشاره کنم به چند #اوج از حوادث ملّت ایران، چند فراز، چند #شیرینی_بزرگ که یکی از آنها مسئلهی #انتخابات بود
یک مورد دیگر #مقابلهی جدّی با بیماری همهگیر #کرونا بود که به معنای واقعی کلمه #مبارزه شد، مقابله شد. تلفات این بیماریِ خطرناک از روزی چند #صدتا رسید در یک برههای به روزی ب#یست تا، هجده تا مثلاً؛ به اینجاها رسید. اگرچه باز یک مقداری بالا رفته، اما #تفاوت بین این وضعیتی که خب بحمدالله #واکسن در اختیار همه قرار گرفت با آن وضعیت آن روز #تفاوت_زیادی است.
یک اوج دیگر #پیشرفت #علم و #فنّاوری بود. تولید چند نوع #واکسن در کشور که بعضی مورد تأیید #جهانی هم قرار گرفت؛ و حرکتهای مختلف علمی و فنّی از #واکسن بگیرید تا ماهواره، در همهی جهات بحمدالله کشور کارهای #مهمی داشت. اینها #اوجهای بزرگِ سال ۱۴۰۰ بود. در داخل کشور حوادث گوناگون دیگری هم بود. #شیرینیهای دیگری هم بود
✅قابل توجه #واکسن_هراسان
که نه #شیرینی های تولید واکسن رادیدند و نه #فرازهاو #اوجهایش را
آنهایی که هنوز هم از کشته شدگان خیالی واکسن و آمارهای پنهان بهداشت سخن میگویند
و از مضرات واکسن!!!!!
الان باز میگن ؛
گفتند شیرین بود و اوج بود و کاهش تلفات داشته، نفرمودند که واکسن زدن واجبه 😂😇😟
#سنگرتبیین
🔴 #دعوایی_بهارزش_سبزی_پلاسیده
💠 همسرم آمد. سریع خریدها را گذاشت خانه و رفت که به کارش برسد. وسایل را که باز کردم سبزیها را دیدم. یک کیلو و نیم نبود از این بستههای کوچک آماده سوپری بود که #مهمانی من را جواب نمیداد. جا خوردم! بعد با خودم حرف زدم که بیخیال کمتر میذارم سر سفره. سلفونش را باز کردم بوی سبزی #پلاسیده آمد. از دستش عصبانی شدم یک لحظه خواستم به شوهرم زنگ بزنم و یک دعوا راه بیاندازم. ولی بیخیال شدم. گفتم شب که آمد یک تذکر درست وحسابی بهش میدم. بعد با خودم گفتم: خوب شد زنگ نزدم! شب که آمد نرمتر #صحبت میکنم. رفتم سراغ بقیه کارها و نیم ساعت بعد به این نتیجه رسیدم که اصلا اتفاق #مهمی نیفتاده و ارزش ندارد همسرم را به خاطرش سرزنش کنم. حالا! مگر چه شده؟!
💠 نتیجهی صبرم این شد که دم غروب، به شوهرم آرام گفتم: راستی سبزیها پلاسیده بود، فکرکنم #عجله داشتی حواست نبوده! همسرم هم در ادامه گفت: آره عزیزم میخواستم از سبزی فروشی بخرم، گفتم تو امروز خیلی کار داری و #خسته میشی، دیگه نخوای سبزی پاک کنی.
آن شب سر سفره، سبزی نگذاشتم و هیچ اتفاق #عجیب و غریبی هم نیفتاد. اگر اون موقع زنگ میزدم امکان داشت روز قشنگم تبدیل به یک هفته #قهر شود.
💠 مکث کردن و #صبوری را تمرین کنیم. گاهی زندگی سخت است اما با بیصبری، #سختترش میکنیم. گاهی آرامش داریم، ولی با دست خودمان ناآرامی را وارد زندگی میکنیم.
🍃
🌺🍃💌 @alle_yasen