#شگفتی_های_آفرینش
✅ نظم بدون ناظم؟!
حضرت صادق(ع) فرمایشات خود به مفضل را ادامه میدهند تا اینکه این بار مسئله نظم حاکم بر بخشبخش عالم هستی را اینطور مورد اشاره قرار داده و نتیجهگیری میکنند: «اگر چنين تدبير و حكمتى زاييده اهمال و رها بودن امور به حال خود بود، مىبايست از تقدير و هدفمندى نيز اختلال و ناهماهنگى برخيزد! زيرا اين دو ضدّ اهمالاند (و بايد نتيجه آنها نيز با نتايج اهمال همسان نباشد). بىشك چنين سخنى ناشايست و ناصواب و نشانه ناآگاهى و كممايگى گوينده آن است؛ چه هيچگاه در اثر اهمال و بىتدبيرى، درستى و صواب پديد نمىآيد و تضاد نيز نظم و هماهنگى را در پى ندارد. «خداوند چه بسيار منزه و والاتر از گفته ملحدان است (اسراء/۴۳)». (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۴۹)
حضرت در این عبارت، بهزیبایی منطق پوچ منکران خالق هستی را که مدعیاند نظام آفرینش، بدون ناظم و آفریننده پدید آمده است را محکوم نموده و بیپایگی آن را گوشزد میفرماید. بهراستی چگونه ممکن اینهمه نظم مدبرانه را در جایجای عالم هستی دید و سرانجام نتیجه گرفت این نظم، ناظمی نداشته؟!
🆔 @almiqat
#شگفتی_های_آفرینش
✅ نعمت نادانی! (۱)
معمولا همه ما وقتی سخن از نعمت به میان میآید، داشتن و دانستن را نعمت میدانیم، در حالی که گاه نداشتن یا ندانستن هم میتواند نعمت بزرگی برای انسان باشد! یکی از چیزهایی که بابت نداشتن آن باید شکرگذار خدای متعال باشیم، فقدان عقل و درک هنگام تولد است. نعمتی که احتمالا تا کنون به فکرمان هم نرسیده است! و امام صادق(ع) با ظرافت هرچه تمامتر ابعاد مختلف این نعمت ارزشمند را اینچنین برای مفضل یادآور میشود:
«اگر نوزاد، فهيم و عاقل به دنيا مىآمد، وقت تولد جهان هستى را انكار مىكرد (حیران و متحیّر میگشت) و هنگامى كه با حيوانات، پرندگان و ديگر موجودات غريب روبهرو مىشد و هر ساعت و هر روز پارهاى از اشكال مختلف و شگفت عالم را كه از پيش نديده بود مىديد، هر آينه عقل و انديشهاش سرگشته و گمراه مىگشت. بدان كه اگر عاقلى را به اسيرى از سرزمينى به سرزمين ديگر ببرند - از ديدن شگفتيهاى نامأنوس - همواره واله و سرگشته است و به خلاف كودكى كه در كودكى اسير شود، به سرعت زبان و آداب [آن سرزمين جديد] را فرا نمىگيرد.» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل، ص۴۹، با اندکی تصرف)
🆔 @almiqat
#شگفتی_های_آفرینش
✅ نعمت نادانی! (۲)
بحث بر سر فواید فقدان عقل و درک نوزاد هنگام تولد است. هفته پیش بخشی از محسّنات این ویژگی کودکان را از زبان حضرت صادق(ع) گفتیم و خواندیم. اینک ادامه فرمایش آن حضرت در این باره را با هم مرور میکنیم:
«همچنین اگر نوزاد، دانا و هوشمند پاى در جهان مىنهاد، از اينكه [آنقدر ناتوان است كه توان راه رفتن ندارد و ناچار] بايد ديگران بر دوشش گيرند، شيرش بنوشانند، در جامهاش بپيچند و در گاهوارش بخوابانند، سخت احساس خوارى و پستى مىكرد. از سوى ديگر او به خاطر ظرافت و طراوت و رطوبت بدن، هيچگاه از اين امور بىنياز نيست [در نتيجه چه بسا در هلاكت مىافتاد و يا رشد روحى و بدنى مناسب نمىكرد.]. همچنين در چنين حالى آن شيرينى، دلبندى و محبوبيت كودكان را نداشت؛ از اين رو آنان در حالى به دنيا مىآيند كه از كار جهان و جهانيان غافلند.
اينان با ذهن ضعيف و شناخت اندك و ناقص خود با همه چيز روبهرو مىشوند، امّا اندكاندك و گامبهگام و در حالتهاى گوناگون بر شناخت و آگاهى آنان افزوده مىشود. كودك، پيوسته چنين كسب شناخت مىكند تا آنكه از مرحله حيرت و سرگشتگى و تأمل، پاى فراتر مىنهد و با كمك عقل و انديشه، قدم در وادى تصرف و تدبير و چارهانديشى معاش و... مىگذارد، از حوادث، پند مىگيرد، اطاعت مىكند و يا در اشتباه و فراموشى و غفلت گناه سقوط مىكند...» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۴۹)
🆔 @almiqat
#شگفتی_های_آفرینش
✅ نعمت نادانی! (۳)
امام صادق(ع)، در آخرین فراز از فرمایش خود درباره کارایی فقدان عقل و درک برای نوزاد در هنگام تولد، به مفضل چنین میفرماید:
«حكمتهاى فراوان ديگرى نيز در پس اين امر نهفته است؛ از جمله: اگر كودك در گاه تولد، عقلى كامل داشت و مستقل و خودكفا مىبود، شيرينى فرزنددارى از ميان مىرفت. پدر و مادر به مصالحى كه در تربيت كودك نهفته است نمىرسيدند؛ در نتيجه، تربيت، سرپرستى و رحم و شفقت بر آنان هنگام پيرى بر فرزند لازم نبود. [زيرا پدر و مادر در قبال او زحمتى نكشيدهاند كه او در سن كهنسالى و نياز، به آنان برسد. او از آغاز، مستقل و بىنياز از والدين بوده است].
همچنين با اين فرض، در ميان فرزندان و والدين هيچ پيوند و الفتى حاكم نبود؛ زيرا كودكان از تربيت و سرپرستى پدران بىنياز بودند و از زمان تولد از پدران خويش جدا مىگشتند. او نيز پس از آن، پدر و مادرش را [و خواهر و برادرش را] نمىشناخت و اين عدم شناخت باعث مىشد كه بر سر راه ازدواج با مادر و خواهر و ديگر محارم مانعى پديد نيايد.
و كمترين مفسده و بلكه شنيعترين و قبيحترين زشتى هنگامى است كه چنين طفل هوشمندى، در هنگام تولد بر چيزى نظر افكند كه رخصت اين عمل را از او ستاندهاند و سزاوار نيست كه چنين كند.
آيا نمىبينى كه چگونه هر چيز آفرينش در جاى مناسب خود استوار گشته و در ريز و درشت اجزاى هستى، اندك خلل و ناصوابى پيدا نيست؟» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۵۱)
🆔 @almiqat
#شگفتی_های_آفرینش
✅ فایده گریه کودک
امام صادق(ع) در ادامه فرمایشات خود به مفضل بن عمر، به فواید گریه نوزاد اشاره نموده و پس از آن به حکیمانه بودن اجزای مختلف هستی تاکید مینماید:
«اى مفضّل! از منافع گريه كودكان نيز آگاه باش، بدان كه در مغز كودكان رطوبتى است كه اگر در آن بماند، بيماريها و نارساييهاى سخت و ناگوار به او رساند؛ مانند نابينايى و جز آن. گريه آن رطوبت را از سر كودكان سرازير و بيرون مىكند و بدين وسيله سلامتى تن و درستى ديده ايشان را فراهم مىآورد. پدر و مادر از اين راز آگاه نيستند و مانع آن مىشوند كه كودك از گريهاش سود ببرد.
اينان همواره در سختى مىافتند و مىكوشند كه او را ساكت كنند و با فراهم كردن خواستههايش از گريه بازش دارند، ولى نمىدانند كه گريه كردن به سود اوست و سرانجام نيكى پيدا مىكند.
بدين ترتيب چه بسا كه در اشيا، منافعى نهفته باشد كه معتقدان به اهمال و بىتدبيرى در كار عالم از آن غافلاند و اگر مىدانستند، هيچگاه نمىگفتند كه فلان چيز بىثمر است، زيرا آنان از اسباب و علل آگاه نيستند. بهراستى هر چه را كه منكران نمىدانند، عارفان مىبينند. چه بسيار است چيزهايى كه دانش اندك آفريدگان از آن كوتاه و خالق آفرينش با دانش بىپايانش از آن آگاه است. قداستش عظيم و كلمهاش والاست.» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۵۱)
🆔 @almiqat
#شگفتی_های_آفرینش
✅ خروج آب دهان نوزاد
آبی که از دهان نوزاد خارج میگردد، اگرچه به نظر نمیرسد برای سلامت نوزاد سودمند باشد، اما بنا به فرموده امام صادق(ع) ثمرات قابل تاملی دارد. حضرت میفرماید:
«و اما آبى كه از دهان كودكان سرازير مىشود و خارج مىگردد، رطوبتى است كه اگر در بدنهايشان بماند، آثار وخيمى برجاى مىگذارد. چنانكه دانى گاه كه رطوبت بدن چيره مىشود [و بر ديگر عناصر، غلبه مىكند] شخص، دچار كودنى، ديوانگى، كمعقلى، فلج و لقوه و جز آن مىگردد.
خداوند جلّ و علا تدبير چنان نمود كه اين رطوبت در دوران كودكى از دهانشان بيرون رود و در بزرگى از سلامت تن برخوردار گردند. بدين ترتيب، پروردگار بهخاطر نادانى آفريدگان بر آنان منت نهاد و تفضل نمود. اگر اينان از دادهها و نعمتهاى بىشمار او آگاه بودند، هيچگاه در معصيتى و لغزش از فرمانش فرو نمىافتادند. پاك و منزه خدايى كه چه بزرگ است نعمتهاى او بر مستحقان و ديگر آفريدگان! و چه والاتر است از آنچه باطلگرايان مىپندارند.» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۵۲)
🆔 @almiqat
#شگفتی_های_آفرینش
✅ آفرینش حکیمانه اعضای بدن، نشانهای از قدرت لایزال الهی
امام صادق(ع) در بخش دیگری از فرمایشات خود، بهطور کلی تواناییهای اندامهای مختلف بدن را که به شکل حکیمانهای برای انسان تدارک دیده شدهاند، چنین برمیشمرند:
«اى مفضّل! در تمام اعضاى جسم آدمى و تدابيرى كه در آنها نهفته است اندیشه کن. دستها براى كار كردن، پاها براى رفتن، ديدگان براى راه يافتن و ديدن، دهان براى خوردن، معده براى هضم كردن، كبد براى تصفيه نمودن، منافذ خروجى بدن براى دفع فضولات جسم، ظرفهايى براى حمل آنها، و دستگاه تناسلی براى حفظ نسل آفريده شدهاند. اگر ژرف در كار تمام عضوهاى بدن انديشه نمايى، مىيابى كه هر چيزى از سر حكمت و تدبير و استوارى پديد آمده است.» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل، با اندکی تصرف)، ص۵۲)
مفضّل میگوید: گفتم اى مولاى من! گروهى مىگويند كه اينها از فعل طبيعت است. حضرت فرمود: «بپرس از ايشان كه آيا اين طبيعت كه شما مىگویيد علم و قدرت دارد بر اين افعال يا نه؟ پس اگر گويند كه علم و قدرت دارد، پس به خدا قائل شدهاند و او را «طبيعت» نام كردهاند، زيرا كه معلوم است طبيعت را شعور و ارادهای نيست. و اگر گويند كه طبيعت را علم و اراده نيست، پس معلوم است كه اين افعال محكمه متقنه از طبيعت بیشعور صادر نمىشود چنانچه دانستى، وليكن عادت الهى جارى شده است كه اشيا را با اسباب جارى نمايد و جاهلان بر اين اسباب نظر افكندهاند و از مسببالاسباب غافل شدهاند! (توحید مفضل، ترجمه علامه مجلسی(ره)، ص۶۷)
🆔 @almiqat
#شگفتی_های_آفرینش
✅ هضم غذا، ساخت خون و جريان آن در تمام بدن
امام صادق(ع) در ادامه به عملیات هضم غذا در بدن اشاره میفرمایند و مانند فیزیولوژیستی که کاملا به فرآیندهای زیستی بدن اشراف دارد، مسیری که غذای بلعیده شده در بدن طی میکند را اینطور شرح میدهند:
«اى مفضّل! درباره تغذيه بدن و تدابير نهفته در آن نيك بينديش. غذا در آغاز به معده مىرسد، معده آن را مىپزد (هضم مىكند). آنگاه عصاره آن از طريق مجارى بسيار ريز و نازكى كه مانند يك پالاینده كار مىكنند به كبد مىرسد. اين مجارى ريز براى آن است كه مبادا چيزى خشن و غليظ به آن راه يابد، زيرا كبد در نهايت ظرافت و نازكى است و تاب فشار و خشونت را ندارد.
كبد، آن را مىپذيرد و با تدبير حكيم به خون تبديل مىشود و از طريق عروق و مجارى به تمام بدن سرازير مىشود، مانند جويهايى كه در زمين است و آب را به همه جاى آن مىرسانند. همچنین مواد زايد و آلوده در ظرفهاى خاص خود قرار مىگيرد. آنچه از صفراست به سوى كيسه صفرا، آنچه از سوداست به سمت طحال و آنچه از ترى و رطوبت است به جانب مثانه مىرود.
در حكمت الهى در تركيب بدن درنگ كن كه چگونه هر عضوى را در جايش قرار داده و اين ظرفها را چنان نهاد كه مواد زايد و فاسد را در خود گرد آورند تا اين مواد در سراسر بدن منتشر نگردد و جسم را بيمار و زار ننمايد. چه بلند مرتبه است كسى كه تقدير را نيكو نمود و تدبير را استوار كرد. سپاس او راست چنان كه شايسته و سزاوار است.» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۵۳، (با اندکی تصرف))
نکته قابل تامل در این فراز از فرمایش حضرت این است که ایشان این نکات دقیق را ۱۳۰۰ سال پیش، یعنی سالها قبل از تولد ابنسینا و طبیبان حاذقی که میشناسیم و در زمانی که کمترین اطلاعاتی از دستگاهها و اندامهای بدن در دست بشر وجود داشته بیان فرمودهاند، حال آنکه این حقایق امروزه پس از گذشت سالیان دراز و بهوسیله کالبدشکافیها و آزمایشات علمی مختلف و متعدد برای انسانها آشکار گردیده است. جالبتر اینکه گوینده این نکات کسی است که مکتب و دانشگاهی نرفته و استادی به خود ندیده است!!
🆔 @almiqat
#شگفتی_های_آفرینش
✅ رشد هماهنگ بدن
مفضل بن عمر در ادامه از حضرت صادق(ع) درخواست میکند که حضرت رشد تدریجی بدن تا مرحله تمام و کمال آن را برایش شرح دهد. حضرت هم در پاسخ به او چنین میفرمایند:
«در آغاز، جنين، در رحم، جايى كه چشمى آن را نمىبيند و دستى بدان نمىرسد شكل و صورت داده مىشود. اين تدبير همچنان ادامه دارد تا اينكه انسانى كامل و استوار با تمام نيازهاى او بيرون مىآيد. بدن اين انسان، كامل و استوار بوده و همه چيز در آن نهفته شده است. از احشا و جوارح و ديگر عوامل بدن گرفته تا استخوان و گوشت و پيه و مغز و عصب و رگها و غضروفها.
وقتى كه به جهان پاى نهاد، چنان كه مىبينى تمام اعضاى او همه با هم و هماهنگ چنان رشد مىكنند كه شكل و هيأت و اعضاى او ثابت مىماند. نه افزايش مىيابد و نه كاستى مىپذيرد. اين سير همچنان ادامه دارد تا شخص اگر تقدير باشد به سن بلوغ و كمالش برسد. آيا اين (پيچيدگيها و حكمتها) جز از لطف مدبر و حكيمى است؟» (شگفتیهاى آفرينش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحيد مفضل)، ص۵۴)
حضرت در قالب این جملات کوتاه، به حقایقی بلند و قابل تامل اشاره میفرمایند. بهراستی جز خداوند قادر متعال، کیست که قدرت داشته باشد ظرف نه ماه درون بدن موجودی زنده (مادر)، موجود زنده دیگری -که تا کنون عدم محض بوده- را هستی بخشد و تمام اعضا و جوارحی که برای ادامه حیات به آنها نیاز دارد را در همان فضای بسته و تاریک تدارک دیده کنار هم بچیند و پوست و گوشت بر آنها برویاند؟!! به قول حضرت، جایی که نه چشمی آن را میبیند و نه دستی به آن میرسد!
و نکته قابل تامل دیگری که ما عموما از آن غافلیم و دقت حضرت ما را متوجه آن میکند، رشد هماهنگ اعضای بدن است. جمجمه با همان سرعتی رشد میکند که مغز رشد میکند. استخوانهای قفسه سینه با همان سرعتی رشد میکنند که ریه رشد میکند و الی آخر. بهراستی اگر در فرآیند رشد، یکی از اعضای بدن بر دیگری پیشی میگرفت، چه بر سر انسان میآمد؟ و این هماهنگی در رشد نیز یکی دیگر از نعمات ناپیدا و بیشمار خداوند است. وَ اِن تَعُدّوا نِعمَةَ اللَّهِ لا تُحصُوها...
🆔 @almiqat
#شگفتی_های_آفرینش
✅ ايستادن و نشستن، وجه تمايزى براى انسان
این بار امام صادق(ع) یکی از خصوصیات متمایز انسان نسبت به چهارپایان را نزد مفضل متذکر میشوند و آن خصوصیت، ایستادن و حرکت انسان روی دو پا و صاف نشستن اوست. حضرت در این باره میفرمایند:
«اى مفضّل! بنگر كه خداوند جلّوعلى بهخاطر تكريم و بزرگداشت و شرافت انسان، و برترى او بر چهارپايان چگونه در آفرينش او ويژگیهایی قرار داد.
چنان آفريده شده كه مىايستد و راست مىنشيند تا با دست و اعضايش رو به اشيا باشد و بتواند با دستانش كار كند. چنان كه اگر چون چهارپايان به رو در مىافتاد، نمىتوانست كارى كند.» (شگفتیهای آفرینش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحید مفضل)، ص۵۵)
آری، انسان تنها موجود مادی است که برخوردار از نعمت عقل میباشد و اقتضای این برخورداری، اختراعات و اکتشافات و فعالیتهای متعدد دیگری است که هیچگاه این فعالیتها از چهارپایان انتظار نمیرود.
اگر انسان به رو درمیافتاد، آیا میتوانست مثل الآن بهراحتی به صنعتگری، اختراع، پژوهش، پختوپز و... بپردازد؟
عقل موهبتی است که برای کارآمد بودنش، کالبد مخصوص به خود را نیاز دارد. خداوند حکیم نیز با علم به ظرفیتهای مخلوق عاقل خود (انسان) جسمی برای او آفریده است که نهتنها وجهتمایز آشکاری با سایر جانداران و چهارپایان باشد (که این خود شرافتی است که خداوند نشست و برخواست انسان را شبیه آنها قرار نداده تا خود را یکی از آنان نپندارد)، بلکه قادر به بروز تمام ظرفیتهای درونی خود نیز باشد و بتواند شکوفا گردد.
پس «کالبد منطبق با قدرت تعقل» نیز موهبت ناپیدای دیگری است که باید شکرگذار آن در پیشگاه احدیت باشیم، و طبیعتا انجام درست ماموریتهای الهی توسط بشر نیز مسئولیتی است که در قبال این نعمت ارزشمند بر عهده داریم.
🆔 @almiqat
#شگفتی_های_آفرینش
✅ چشمها، چراغهایی بر فراز بدن
امام صادق(ع) در ادامه فرمایشات خود به مفضل بن عمر، بحث حواس پنجگانه را پیش میکشند و در ابتدا قدرت رؤیت و نعمت بینایی را موضوع بحث قرار میدهند. اما قبل از آنکه به این فراز از فرمایش حضرت بپردازیم، توجه شما را به دقت و نکتهسنجی آن حضرت جلب میکنیم.
ما همیشه از ظرافت چشمها و توانایی ارزشمندی که برای ما فراهم میآورند شنیدهایم. اما کمتر به این فکر کردهایم که اگر خالق و سازنده ما چشم را در جایی جز جایگاه فعلی آن قرار میداد، چقدر همهچیز تغییر میکرد! اما خالق هستی بدون نیاز به آزمون و خطا و در بدو خلقت چشمهای آدمی را در جایی قرار داده که بهترین کارایی و کمترین خطر متوجه آن باشد. اینک با هم این فراز زیبا را مرور میکنیم:
«اينك اى مفضّل! در چگونگى آفرينش حواس آدمى كه نشانه شرافت و برترى او بر ديگر مخلوقات است بينديش. بنگر كه چگونه ديدگان، چون چراغهايى بر فراز مناره در سر او قرار گرفته تا بتواند همهچيز را بهدرستى و كامل ببيند و در اعضاى سافله (اعضای پایینتر بدن) چون دستها و پاها قرار نگرفتند تا از آفات نگهدارى شوند و مستقيما با كار و ابزار در تماس نباشند و اين برخوردها نارسايى در آنها پديد نياورد. نيز مانند شكم و پشت در وسط بدن قرار نگرفتند تا اطلاع بر اشيا و ديدن آنها دشوار نشود. وقتى كه هيچ عضو ديگرى براى ديدگان جايى مناسب نبود، بىترديد «سر» بهترين جايگاه حواس انسان و همانند خانه و صومعه آنهاست.» (شگفتیهای آفرینش (ترجمه نجفعلی میرزایی بر توحید مفضل)، ص۵۵)
🆔 @almiqat