eitaa logo
باران نجاتی| محنـــــــ💝ـــا
2.5هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.1هزار ویدیو
516 فایل
«محنا» محلی برای حرکت به سمت حیات طیبه🌱🤌🏼 👩🏻‍🍼با افتخار مادر شش فرزند، کمی نویسنده و در پناه حفظ نیمی از قرآن🤞 مربی🌼 زهرام ولی از روز اول فجازی، باران صدام میکنن🌦 با کمال میل پذیرای نکات شما هستم👇 @barannejat
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نهضتِ روایت
📋 پیش به سوی ظهور/نوشتاری درباره مسئله تحول آفرینی ✍️ خیلی‌ها از می‌ترسند. عده‌ای هم شجاعت نام بردن از آن را ندارند یا بجای آن، به شکل محافظه‌کارانه، از ضرورت تغییر نام می‌برند. اما حقیقت این است که کشور ما با وجود تلاش چهل‌ساله، همچنان نیازمند تحول در بسیاری زمینه‌ها است. نشان به آن نشان که رهبری انقلاب عمیقاً اعتقاد به تحول دارد و این اعتقاد را همراه با لزوم انجام آن و با صدای بلند به کسانی که امید بیشتری به آنان، برای تحقق این امر دارد، یعنی جوانان و دانشجویان، بیان می‌دارد. ایشان علت اصرارشان برای عهده‌داری تحول توسط جوانان را قدرت و اشتیاق و شجاعت آنان برای تحول می‌دانند؛ زیرا حقیقت این است که جوانان هم توانایی، خلاقیت و انگیزه ایجاد تغییر و هم شجاعت ایجاد تحول در زیرساخت‌های کشور را دارند. در این میان جوان مؤمن، جهت صحیح تحول و ، سرعت آن را ایجاد می‌کند و این‌چنین تحول صحیح، محقق می‌شود. به نظر می‌رسد با نگاهی به فرمایشات اخیر رهبر، در جامعه امروز ایران، در حوزه‌های زیر نیازمند تحول و نه‌تنها تغییر، هستیم: ۱. آسیب‌های اجتماعی: بیکاری، مشکلات خانوادگی، اعتیاد و فضای مجازی بی‌دروپیکر که همهٔ این‌ها به نحوی از زیرساخت‌های تربیتی غلط، سرچشمه گرفته‌اند ازجمله مسائلی‌اند که نیازمند تغییرات ساختاری توسط مسئولین از سویی و توسط مردم، از سوی دیگر بوده و عنوان را در باب تحول، موردتوجه رهبری، قرار داده است. ۲. آموزش در فضای مجازی: کیفیت پایین آموزش در مدارس و دانشگاه‌ها، آموزش تصویری با همهٔ خطرات و آسیب‌های آن، و مشکلاتی مثل پلتفرم‌های خارجی و معضلات آن‌ها، از جمله مسائلی است که تحول را در این حوزه، ضروری می‌نماید. ۳. مسائل اقتصادی: نظیر وابسته بودن اقتصاد به ارز خارجی و نفت، نداشتن ارز بینابینی با کشورهای مورد معامله، نبود زیرساخت‌های مناسب برای و صدالبته بیکاری، گرانی، تورم و اوضاع مسکن، نیازمندی این مقوله به تحول را آشکار می‌سازد. ۴. سبک زندگی: اسراف و ، توجه نداشتن به خرید ، و انقلابی فرزندان و فرزند آوری، مقولاتی هستند که از آغاز دههٔ نود مورد تأکید رهبری و بی‌مهری مسئولان و مردم قرارگرفته است. واقعیت این است که علی‌رغم لزوم تحول، هنوز هم هستند عده‌ای که به‌اشتباه، می‌اندیشند تنها باید منتظر موعود ماند و به‌این‌ترتیب، از تلاش مضایقه می‌کنند. حالا بیش‌ازپیش، باید نوک پیکان امید را به سمت جوانان غیور متدین و انقلابی گرفت و فریاد برآورد: پیش به‌سوی تحول، پیش به‌سوی ، پیش به‌سوی ظهور. 🆔@manaar_ir
هدایت شده از نهضتِ روایت
🗒 تقوا، گم‌گشتهٔ عرصهٔ سیاست و انتخابات ✍️ اگر همین الآن سراغ قرآن‌های با ترجمه‌تان بروید در ترجمهٔ تقوا، خواهید خواند پرهیزگاران، یا خداترسان. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، ترجمهٔ پرهیزگار را قبول دارد و خداترسی به معنای خشیت در پیشگاه الهی می‌داند. خیلی‌ها تلاش می‌کردند و می‌کنند که عرصهٔ و اخلاق را از جدا کنند.‌ کاری که از عهده سکولارهای ضد دین و دین‌مداران برمی‌آید. مثل آنچه یکی از کاندیداها خطاب به دیگری، به زبان آورد که مدرک شما حوزوی است و ربطی به عرصهٔ و سیاست ندارد. اما آیا اساساً بین انتخابات و تقوا، می‌شود ارتباطی برقرار کرد یا نه؟ به نظر می‌رسد در این عرصه، تقوا از سه منظر قابل‌بررسی باشد؛ نخست از منظر کاندیداها، دوم از منظر انتخاب‌کنندگان و و سوم هم از منظر فعالین و محیط عرصهٔ انتخابات مانند هواداران. از منظر کاندیداها و خداترسی اولاً در زندگی و شخصیت خودشان، ثانیاً در هنگام وعده دادن‌ها، و ثالثاً برخورداری از آن در فضای داغ رقابتی، معنا پیدا می‌کند. تقوای شخصی که تعریف آن گذشت؛ اما درباره وعده دادن‌ها، رهبر انقلاب توجه کاندیداها را در دیدار اخیرشان به این نکته جلب کردند که اگر وعده ه ای دهند که به‌موجب عمل نشدن آن، مردم از نظام دلسرد شوند، گناه آن، گناهی کبیره است. از منظر فعالین عرصهٔ انتخابات، حرکت انسانی رهبر انقلاب در مواجهه با تهمت‌های مجازی به برخی نامزدها نشان‌دهندهٔ باور عمیق این بزرگ‌مرد به رعایت و تقوا حتی در فضای رقابتی و نسبت به مخالفین بود. تقوایی که متأسفانه برخلاف تذکرات صریح و پی‌درپی رهبری که تصریح کردند به هر صورت که باشد، موجب ضرر کشور خواهد بود. بازهم تعدادی از کاندیداها، آن را ندید گرفتند و راه تخریب، بداخلاقی و دروغ را در پیش گرفتند و موجب آزار مردم شدند. عرصهٔ سوم تقوا در عرصهٔ هواداران است، موضوعی که باعث شد رهبر انقلاب در پایان سخنران در تاریخ ۱۴ خرداد، برای بار چندم نسبت به آن تذکر دهند و آن را بی‌تقوایی و حتی حرکتی خلاف انسانیت بدانند. اینکه عده‌ای، از جو امنیتی حاکم بر دلایل رد صلاحیت، سوءاستفاده کرده و دلایلی را مربوط به خانواده بعضی افراد، مطرح کردند که در کنار ضعف مدیریت فضای مجازی، بی‌شک اگر پایبندی به تقوا می‌بود، لااقل در این گسترهٔ وسیع، رخ نمی‌داد. عدم رعایت تقوا، هم‌چنین موجب، نسبت دادن دروغ و ناروا و تخریب رقیبان، خواهد شد موضوعی که در مناظرهٔ اخیر، از کاندیدایی سر زد و موجب سرزنش کاندیدای مذکور، حتی توسط هم‌حزبانش شد. عرصهٔ دیگر تقوا برای فعالین انتخابات، شرکت در انتخابات، خواهد بود. رهبر انقلاب با استناد به سخن امام در وصیت‌نامه، فرمودند: «چه‌بسا عدم شرکت در انتخابات، گناهی دارای باشد.» آری تجربه نشان داده، سیاست، ملازم تقواست و اگر چنین نباشد در طوفان‌های سهمگین قدرت، فرد زمین‌گیر خواهد شد. 🆔https://eitaa.com/joinchat/1687224385C9d8b257e8f
هدایت شده از نهضتِ روایت
و مبلغه حوزه علمیه «اسکورت» ۱/«فساد وقتی رسوخ می‌کند که رابطه مستقیم میان مردم و مسئولان قطع شود. حجاب بین مردم و مسئولان حرام مطلق است!اگر از جان خودت می‌ترسی نباید زمام دار مردم باشی» این‌ها بخش‌هایی از باورهای شهید بهشتی بود. باورهایی که هنوز هم که هنوز است پس از حدود چهل سال، درگوشه‌ی تاریخ، مانده وحال و هوای این روزهای مارا نظاره می‌کند. شهید بهشتی برجسته‌ی بود که البته وخانواده‌داری‌هایش، او را در حاشیه‌ی امن تیرهای خودی، هم نگه نداشته بود و البته چون پایه‌ی محکم انقلاب، تیوریسین نظام و جزو مدونین قانون اساسی ودبیر حزب جمهوری اسلامی بود، سرسختانه مورد ظلم جبهه‌ی مخالف قرار گرفته بود . ۲/«در جهنم جایی مخصوص رییس جمهور کشور ایران است که اگرظلمی درحق سی میلیون جمعیت ایران بکند، در آنجا خواهد بود‌ »این جمله منسوب به شهید رجاییست‌. رجایی معلمی بود که دوره‌گردی را تجربه کرده بود و پای سفره اش خبری از زرق و برق ومیز وصندلی نبود. از بچگی طعم را چشیده بود، این بود که وقتی رییس جمهورشد، می‌دانست روزی در محضر عدل الهی پاسخگو باید باشد. این‌ها ستارگان درخشان آسمان ایرانند که بقدر هزاران شهید توسعه‌ی وجودی داشتند چرا که اولا در جایگاه قدرت قرارگرفتند و نلغزیدند. وثانیا، افرادی با باورهای خودشان پرورش دادند. افرادی که البته یا همپای خودشان قد کشیدند و به مقام رفیع شهادت رسیدند .یا آنقدر خالص وگمنامند که لابدآنها را هم پس ازشهادتشان،خواهیم شناخت‌. حالا اما چند وقتی است لیبرال های پرتدبیر، برمبنای تفکر ونه محور، چنان بر کوس امید زده اند که عده ای باور کرده اند بهتر است رای ندهند چون تابوده همین بودن، عده ای به قدرت می سند و بعد هم چنان مبهوت قدرت و ثروت می‌شوند که ازشانه‌های مردم، بالا می‌روند و عینک آفتابی برچشم و در ماشین ضد گلوله، باعبور ازخط ویژه، به ریش مردمی می‌خندند که بعد ازقریب سی سال، باید درصف مرغ بایستند و کلیدحل مشکلات کشور را، در آینه‌ی شیشه‌ای دودی اسکورت رییس جمهوری با ریش‌های همیشه دودی، جستجو کنند. کسی که به بهانه‌ی کرونا، ماه‌ها، بیش از پیش، از مردم اجتماع، فاصله گرفت و تنها دریک شوآف، زحمت بیرون آمدن از کاخش را به‌خود داد. کسی که وزیر مسکنش وقیحانه گفت:« افتخارم این است که یک مسکن مهر نساختم‌» مسکن مهری که تنها امید میلیون‌ها خانواده برای صاحبخانه شدن دراین اوضاع بی سر و سامان بود. علتش هم، این است که ایشان در طول زندگیش، هرگز طعم اجاره نشینی نچشیده تا بفهمد ترس سر ماه، از صاحب خانه، یعنی چه؟ خانه‌ی پنجاه متری یعنی چه؟ خانه نداشتن و هرساله خانه به دوش بودن یعنی چه. وهزار یعنی‌چه‌ی دیگر که مردم عادی هرروز با آنها دست و پنجه نرم می‌کنند. به‌راستی چه خوش گفت که:«تنها آنهایی تا آخرخط با ما هستند که درد فقر و و را چشیده باشند» امروز بازهم زمینه‌ای برای انتخاب فرا رسیده. این بار باید کسی بیایدکه برمبنای تفکر ناب ؛یعنی تفکر عدالت‌محور و نه توسعه‌محور برای رفع مشکلات تلاش کند. بی‌شک چنین کسی باید روحیه‌ای داشته باشد. و به‌دور ازتجملات و در زندگی ومنش باشد. طعم نداری واستضعاف را چشیده یا لااقل فهمیده باشد.تا نه تنها برگرده‌ی مردم سوار نشود که غصه‌ی نان و آب وبی‌خانمانی را ازگرده‌ی آنها بردارد. چرا که تجربه ثابت کرده عموما کسانی بوده اند که درناز ونعمت پرورش یافته اند. آنان که نه ضرورت انقلاب را درک کرده اند ونه در راه ، تلاش مقبولی کرده اند. وچه خیانتکارند آنها که ازسویی در صور رای ندادن، می دمند وازسوی دیگر، در صور ناامیدی.اما کورخوانده اند،این بار مردم نه ناامید خواهند بود و نه فریب وعده های دروغین خواهند خورد. این بار مردم به امید آخرین انتخابات پیش از ظهور، وباعشقی شکوفاتر پای‌ رای خواهند آمد و ایران متعالی را رقم خواهند زد. امروز مردم بر دهان منافقین ومستکبرین و دشمنان نظام خواهند کوبید. @manaar_ir
هدایت شده از نهضتِ روایت
🗒 تجسم خودباوری ✍️ تصور کن رهبری را که دوسال از دیدار با مردم واقشار مختلف پرهیز کرد تا مبادا این دیدار، موجب اشاعه‌ٔ‌بیماری باشد. وحال اینکه به تصریح خود، دلخوشی‌اش همین دیدارهای گاه به گاهی است‌. تصورکن بزرگمردی به لحاظ سن پیرمرد هشتاد ساله اما به لحاظ توان و شجاعت و دل شیر داشتن، بسان جوان سی واندی ساله، پرتوان، شاداب و خط شکن.اما چراتصور؟ اویک اسطوره نیست او رهبر ما است. فتنه که می‌شود، بسان چراغی مه‌شکن، تاریکی فتنه را درهم می شکند. وقتی دلها به تلاطم می ‌افتد، جلو می آید ، پرده ها کنار می‌زند، موسی گون، عصا به زمین می‌کوبد و بحر فتنه‌ها را به تسخیر در می آورد.لبخند می‌زند و تمام سختی ها و استرس‌ها را کنار می‌زند و نهال امید در دلها می رویاند. رسالت او چیزی فراتر از دلگرمی و روشن بینی و قدرت جذب و حتی معجزه است. او مثل خضرنبی، در آینه‌ی عقل وبصیرت، آینده را می‌بیند و نه از روی خوش‌بینی که از بینش مطمئنانه، سخن می‌گوید. حالا او که شده قهرمان زندگی ما، درآخرین حماسه‌اش، بعدآنی که از سال پیش، فرمود: «جوانان ما در عرصه‌ی واکسن ، پیشرفت‌هایی کرده‌اند و البته موفق خواهند شد.»، بازوی خود که در واقع علمدار اسلام است،را در اختیار دانشمندانی قرار داد که فارغ از تعارف و ادب و سیاسی گری، به آنها، به علمشان، به خلوصشان و به موفقیتشان، باور و نه تنها امید داشت. باوری که وقتی درنگاه بهت‌زده‌ی جامعه،نقش می‌بندد، در آن عشق می‌بینند و ایمان. شکل قرار دادن دست ایشان، نیز حاکی از زبان بدن قوی و نگاه بلند ایشان به تمام سکنات وحرکات وپیام‌های مستقیم و غیر مستقیم شأن است؛ پرصلابت، دور ازبیماری و مطمئن. این مرد میدان‌های سخت، اگر همیشه سخن از امید خودباوری می‌گوید امروز، بار دیگر،«تکیه برتوان داخلی» و باور «مامی‌توانیم» را ،نه برزبان که با مقاومت دربرابرصداهای مخالف، در اقدامی قاطع که بند است به بند سلامتی روح جهان اسلام، نشان می‌دهد. بی جهت نیست که بزرگان علم سیاست، درجهان در پیشگاه او، قامت خم می‌کنند. چون او تجسم خود باوری است... 🆔https://eitaa.com/manaar_ir
هدایت شده از نهضتِ روایت
🗒 برادران پشتو یا برادران عبرت ناپذیر بین سالهای ۹۳تا ۹۷، یکی از مستندسازان بنام ایرانی، درسفری به افغانستان، وتهیه ی مستندش پرده از تغییر رویه ی طالبان بر می دارد اما به خاطر ترس از اتهام تفرقه انگیری و از این قبیل، مستند هرگز پخش نمی شود. افغانستان، کشور دوست وبرادر، کشوری که سالها درد ورنجش رابا جان ودل احساس کردیم، کشوری که همکلاس دختران وپسرانش نشستیم وفرزندانمان را نشاندیم، بعد از بیست سال غارت شدگی توسط همین چندروز قبل بدست نیروهای قبیله ی پشتون ازخود افغانستان، با کمترین خونریزی، آزاد شدـ ظاهرا طالبان تغییر استراتژی داده و براساس استراتژی جدید قصد تغییر منش دربرخوردبا نیروهای داخلی وکشورهای همسایه ازجمله دارد. این خبر در کنار نگاه کلی تری به کنشهای جهانی از جمله خروج آمریکا از منطقه، قاعدتا بایداین روزها را از شیرین ترین روزهای عمرمان می کرد. ظاهرا طبق آنچه سخنگوی طالبان، ذبیح الله مجاهد و رییس دولت موقت طالبان اعلام کرده اند، خبری از کشت وکشتار نخواهد بود و حتی نیروهای همکار آمریکا در این مدت، شامل عفوعمومی خواهند شد. اما تلخی صحنه هایی که جلوه هایی از ذلت برادران افغان مارا به تصویر می کشد لذت این پیروزی را از ما گرفته است. در روزهای اخیر شاهد صحنه هایی مثل پرواز هواپیمای نیروهای آمریکایی همراه جماعتی از نیروهای افغان بوده ایم که به چرخها وموتور هواپیما آویزان شده اند وهلاکت بین آسمان و زمین را از اسارت بدست نیروهای افغان، دوست تر می دارند. یا اینکه صدها نفراز افغانها درقطر دریک سوله دور هم بایک حمام وتوالت سر می کنند. درحالی که احتمالا اینها همان جان بدر برده ها از نبرد بین مرگ وزندگی بوده اند و پیش از این رویای زندگی در کاخهای آمریکا و امارات، در سر می پرورانده اند. ونیز تصویر صدر نشینی سگهای آمریکایی در کنار خودشان و درانبار نشینی افغانهای پناه برده به دامن آمریکایی ها که همچون زن بابایی ظالم، بی مهرند. اما هیچ تصویری در نگاه مادرانه ی من غم انگیزتر از تصویر پرتاب کودک شش ماهه مانند یک شی به دست نظامی های آمریکا، ننشسته است. برادران افغان را به حکم انسانیت، هم کیشی و هم زبانی وهم مرزی، دوست می داریم اما دست حسرت می کوبیم و ناله ی وا أسفا برایشان سر می دهیم که ذلت نزد دشمن کافر غاصب را به عفو عمومی دولت خودی ترحیح داده اند و باز قصه ی پر تکرار و پر غصه ی امید به و آمریکا را تکرار می کنند، قصه ای که اگر هزاربار هم ازنو خوانده ونوشته شود،باز هم نتیجه اش ذلت، شکست و حقارت خواهد بود. کاش این پنبه از گوشها، برداشته شود و این درس عبرت هربار تلختر مرور نشود. 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 🔰 انقلابِ قلم | مجالی برای نقد،تبیین و تحلیل 🆔@enqelabeqalam_ir 📱ارتباط با ما: @enqelabeqalam_admin 📩 پیام گیر (نام و کاربری شما مخفی می ماند): http://6w9.ir/msg/8000650 📮درخواست تبادل و تبلیغ: @Barannejat https://eitaa.com/joinchat/1687224385C9d8b257e8f
همراهان گرامی سلام کانال انقلابِ قَلم را در دستور کار خود دارد. شما می توانید با ارسال های کوتاه و بلند،نقد و نظر و ارزیابی خود را درباره این موضوع برای ما ارسال کنید: 📱ارتباط با ما: @enqelabeqalam_admin 📩 پیام گیر (نام و کاربری شما مخفی می ماند): http://6w9.ir/msg/8000650 انقلابِ قَلم|نقد،تبیین و تحلیل 🆔@enqelabeqalam_ir
هدایت شده از نهضتِ روایت
🗒 کوبیسمِ دردناک به مقولات دوست داشتنی مثل قیمه ی عاشورا که می رسیم، یقه چاک حسین فاطمه می شویم.اما وقتی به سختیِ و تذکرهای گاه وبی گاه می رسیم، گویی میان ما و او فرسخ ها فاصله است. به تیپ وآرایش که می رسیم،فقط مُد مهم است ودیگر هیچ. بعضی وقت ها حتی زیبایی مان اهمیتش از مد کمتر می شود. وقتی به خانه داری می رسیم، دوست داریم مثل زن های دهه های گذشته،کدبانو باشیم بی آنکه وقت بگذاریم. اما در سبک وسیاق رفتار باهمسر،روی را هم سفید کرده ایم. عاشقی مان برای نهایت پای ولایت جلوه می کند نه در مادرانگی نه در زن خانه بودن، ونه نقش زنِ مسلمان بازی کردن. ارزشهای اسلام رامحدود به نماز و روزه کرده ایم و درسبک زندگی، لباس پوشیدن وقت گذرانی دراینترنت و ، دست اسلام را بسته ایم یا بسته دیده ایم. واین همه و هزاران از این نکات که مجالش نیست، خبر ازیک واقعه می دهد واقعه ی تلخی که کام زندگی هایمان را زهر کرده اما از ادامه اش، ابایی نداریم و با چشم بسته، در مطب های مشاوره و می گردیم. حقیقتی به نام چهل تیکه زیستن،ماجرای نگاه کردن به همه چیز،قصه ی نابودی و اضمحلال در سبک زندگی چهل تیکه و دلمان هم خوش است که اینجا کسی محدود نیست. لبها افریقایی، بینی ها آمریکایی وچشم ها شبیه شاهزاده های اصیل ایرانی. این کوبیسمِ دردناک در زندگی امروز ماست که کشیده هایش هرروز با شتاب بیشتری، درصورت هایمان می خورد وما هنوزفکری به حالش نکرده ایم. درد اینجاست که تا به خود نیاییم و اصلاح از ریشه را آغاز نکنیم، هردرمان دیگری، جز ماله کشی ای بی ثمر نخواهد بود. 🆔@enqelabeqalam_ir
هدایت شده از نهضتِ روایت
🗒 مبارزه از زیر لحاف!‏ | نقدی بر انقلابی گری عاری از عقلانیت ✍ یکم: مبارزه از زیر لحاف یا اِسلکتیویسم (به انگلیسی:‏‎ Slacktivism‏) به فعالیت‌های مجازی‌ای اطلاق می‌شود ‏که در کاربر احساس رضایت کاذب از انجام عملی مثبت را برمی‌انگیزاند. _آشفتگی سیاسی، ص 36، پاورقی_‏ هر کاری که انجام دادنش با هیجانِ بی مبنا باشد جز این عنوان شایسته نام دیگری نیست.‏‌ هوار کشیدن و عربده‌کشی بی‌حساب‌وکتاب در که با یک سیم‌کارت یا مودم و یک تلفن همراه زمینه‌اش فراهم ‏می‌شود شاید اندکی گردوخاک ایجاد کند اما پایانی چیزی جز خستگی و درماندگی ندارد.‏ دوم: مولوی در مثنوی حکایتی را نقل می‌کند که در یک شهر مسلمان‌ و مسیحی‌ نشین در آن زندگی، مؤذّن بدصدایی وارد ‏محلّه مسلمان‌ها شد و چند وعده اذان گفت. او خیلی بد اذان می‌گفت. یک روز مرد نصرانی از محلّه‌ای دیگر به محلّه ‏مسلمان‌ها آمد و گفت: این مؤذّن شما کجاست؟ می‌خواهم از او تشکّر کنم که یک مشکل بزرگ ما را حل کرده است! مشکل ‏این بوده که او دختری داشت که می‌خواست مسلمان شود و این‌ها مانعش بودند. ولی آن مؤذن بدصدا، با آن صدایش، این ‏دختر را از مسلمانی منصرف کرده بود و مرد نصرانی می‌گفت: ما حل این مشکل را مدیون آن مؤذنیم، زیرا او بود که دختر ‏ما را به ما برگرداند‎.‎ سوم: در اولین دیدار با سه کلیدواژه ، و را از مؤلفه‌های ‏حرکت و برشمردند و دولتمردان را به همراه با پیوست سه‌گانه مذکور مُکلف ساختند.‏ این اولین بار نیست که نسبت به پیوست کردن با کنش گری انقلابی فرمان می‌دهد و البته طیفی از ‏افراد و جریان‌های مدعی انقلابی گری هم با انواع استدلال‌ها و برداشت‌های آزاد تلاش می‌کنند تا از کنار این دستورالعمل ‏عبور کنند.‏ ماجرای و حواشی تمام‌نشدنی‌اش مانند و و رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی در ‏و و در این اواخر هم قصه پر غصه ، بروز شدت یافته برخی رفتارها و سخنان عاری از سه‌گانه عاقلانه، ‏خردمندانه و فکورانه است که به مدد فضای بی‌دروپیکر مجازی هرروز که نه بلکه هرلحظه افروخته‌تر می‌شود.‏ گاهی انسان احساس می‌کند دوز تعصب و لجاجت به‌اندازه‌ای بالا می‌رود که هرگز نمی‌شود و نباید از قضاوت‌های منصفانه ‏و عقل محور سخن گفت زیرا نتیجه‌اش محکوم شدن به انحراف عقیده و مانند این است.‏ نه هرکه سر بتراشد قلندری داند و نه هر آدمی که فکر می‌کند در همه‌چیز صاحب‌نظر است و باید همه را برای پذیرش ‏ادعاهایش قانع سازد قابل‌اعتنا و توجه است اما افسوس که سیاه‌چاله فضای مجازی و خلوت گزیدن با تلفن همراه، این یار ‏همیشه حاضر در نظرها قربانی‌های خودش را یک‌به‌یک نابود می‌کند و برخی که می‌پندارند مؤذن خوش‌صدا هستند اما ‏درواقع همچون ماری خطرناک و سمّی می‌گزند و می‌روند و تلفاتش روی دست می‌ماند.‏ کاش واکسنی برای وجود داشت و می‌شد آدم‌ها را دست‌وپابسته به مصافش بُرد تا شاید اندکی این انقلابی ‏گریِ بی مبنا و بی‌حساب‌وکتاب التیام پیدا کند و آدم‌هایی که از زیر لحاف می‌خواهند همه قله‌ها را فتح کنند و به ‏خیال خودشان کاری می‌کنند کارستان اندکی آرام و قرار بگیرند.‏ انقلاب قلم | نقد،تبیین و تحلیل 🆔@‌enqelabeqalam_ir
بسم الله «ماجراهای دهه شصتی» قبول دارم دهه شصتی ها کمی مظلوم واقع شدند چه آن زمان که برخلاف حالا روی نیمکت های پنج نفره می نشستند ویکی دونفر باید از میز خارج می شدند یا می نشستند تا بتوانند ازمون بدهند، چه زمانی که خواهان دانشگاه شدند وغول کنکور شد سدراه خیلی ها، چه وقتی سن ازدواجشان رسید و خیلی هاشان به خاطر آرزوی دانشگاه، قید ازدواج در سن پایین را زدند. اما همه اش این نیست. واقعیت این است که همین دهه شصتی ها بودند که ازآنها احمدی روشن ها و داریوش رضایی ها، برخاستند. دهه شصتی ها بودند که خاطرات درجه یک حضور امام وانقلاب را دارند و هم نشین شهدا بوده اند و در روزگاری در ایران نفس کشیده اند که حتی در میان نمایندگان مجلس هم خیل شهدا داشتیم و مردم با ارزشها زندگی می کردند نه اینکه زنده نگه داشتن ارزشها، دغدغه باشد. دهه شصتی ها باخته نیستند ولی مهمتر این است که انفجار جمعیتی،(که به خاطر ترس از ان سبک زندگی ها عوض شد) رخ نداد، این خطر گذشت اما اکنون به بحران جمعیت رسیده ایم اگر اکنون کشور ما پا روی نردبام پیشرفت گذاشته به مدد همین نسل جوانی است که دهه شصتی بودند و اکنون افتخار آفرینند، اما خبر بد اینکه بااین شیوه ی فرزندآوری، سی سال آینده نه خبری از پیشرفت خواهد بود نه از ثروت عمومی. زیرا نیروی مولد کار نخواهیم داشت واکثریت حامعه میانسالانی خواهند بود که اکثر ثروت جامعه، صرف نگهداری از آنها و بیمه عمرشان خواهد شد. مادرانی که حالا خوشحال دم از کلاس بالا می زنند و در شیپور تک فرزندی می دمند دیر نیست که به خاطر تک فرزندی و سختی نگهداری از پدر ومادر برای یک فرزند، جشن شصت و هفتادسالگی شان را در خانه های سالمندان بگذرانند. بااین اوصاف، به نظر شما حالا که پنجره ی جمعیتی باز است، زمان عمل است یانوحه خوانی بر دهه شصتی ها؟ @zedbanoo
‍ 📌عقاید مذهبی صهیونیست‌ها در تلمود 🔹حتی بهترین از غیریهودیان همگی باید کشته شوند.(soferim 15) 🔹تمامی بچه‌های غیریهودیان حیوان هستند.(Yebamoth 98a) 🔹جنتیل‌ها(غیر یهودیان) انسان نیستند، آن‌ها جانور هستند.(Baba mezia 114 b) 🔹یک یهودی ممکن است تخلف کند اما با یک دختر غیر یهودی ازدواج نکند.(Gad shad 2:2) 🔹دختران جنتیل‌ها (غیر یهودیان) از بدو تولد در حالت کثیفی و هرزگی هستند.(Abodah zarah 36b) 🔹یک یهودی ممکن است با یک کودک رابطه‌ی جنسی برقرار کند تا زمانی که کودک کمتر از نه سال سن دارد.(Sanhedrin 54b) 🔹اگر یک غیر یهودی، یک یهودی را بزند، او باید کشته شود.(Sanhedrin 58b) 🔹هنگامی که یک یهودی، یک جنتیل (غیر یهودی) را به قتل برساند هیچ مجازات مرگی (اعدام) در کار نخواهد بود.(Sanhedrin 57 a) 🔹اگر شما همراه با یک غیر یهودی غذا بخورید مشابه است با اینکه همراه با یک سگ غذا می‌خورید.(Tospoth jebamoth 84 b) 🔹اگر یک یهودی وسیله‌ای را که یک جنتیل (غیر یهودی) گم کرده است، پیدا کند نیازی نیست تا بازگردانده شود. (Baba mezia 24a) 🔹جنتیل‌ها (غیر یهودیان) ترجیح می‌دهند تا با گاوها رابطه جنسی برقرار کنند.(Abodah zarah 22a-22b) 🔹یهودیان ممکن است از دروغ برای دور زدن (حیله) یک جنتیل (غیر یهودی) استفاده کنند.(Baba kamma 113a) ✍️پرهام 👈 @masaf_najva @almohanaa
هدایت شده از اهل قلم
داستانی واقعی از جدال مرگ و زندگی؛ وساطت شهید و رضایت رضوی! ✍ اردوی دانشجویی بود اتوبوس کنار یک زمین کشاورزی با درختان سرسبز و چاه آب با یک پمپ برقی که نهر آبی خنک از دل زمین جاری کرده بود توقف کرد همه پیاده شدند و هرکسی روانه به سمتی برای تفریح و تفرج شد. دختری به سمت نهر آب حرکت کرد و غافل از آنکه حادثه ای در کمین اوست وارد آب شد، برق سه فازِ پمپ اتصالی داشت! دیگر هیچ نفهمید، به سختی به سمتی بیرون از آب پرتاب شد. بیهوش به بیمارستان رسید چند جای گردن و کمر آسیب و شکستگی داشت اما بدتر از همه وضعیت کما و سطح هوشیاری چهار و پنج بود. روزها پی در پی می گذشت و امید خانواده اش رنگ خزان می گرفت پدر و مادرش با جسم بی حرکتِ او بر روی تخت بیمارستان ذره ذره آب می شدند و چاره ای جز صبر و دعا نداشتند تا رسید لحظه ای که ترس آن را داشتند! پزشکان قطع امید کرده، پیشنهاد اهدای عضو برای نجات زندگی دیگران دادند. زندگی سراسر غرق غم و اندوه شد باورش برای خانواده سخت بود مرضیه با پای خویش از خانه رفت و پای غم و غصه را به خانه باز کرد. بیش از ۲۰ روز است که لبخند و شادی از آن خانه رخت بسته و قرار به بازگشت ندارد. پدرومادر چاره ای جز تسلیم و رضایت به رضای حق نداشتند اما هنوز کور سوی امیدی از مهر و محبت رضای اهل بیت، علی بن موسی الرضا علیه السلام در دلشان وجود داشت. از مهربانی و لطف و کَرَمَش زیاد دیده و شنیده بودند حال پناهی جز مضجع شریف او نداشتند. تصمیم گرفتند به زیارت و پابوسی شاه خراسان، قدری غم و اندوه بر زمین گذاشته و پس از سفر، به اهدای عضو رضایت دهند تا با نجات جان دیگران کمی بیشتر، داغ دختر جوان را تحمل کنند. راهی شدند و به مشهد رسیدند قبل از اقامتگاه به زيارتگاه ضامن آهو آمدند و پشت پنجره فولاد طلایی حضرت، آتش دل را به تمنای اجابتِ دعا فریاد زدند. هنوز از حرم بیرون نرفته بودند که صدای زنگ تلفن همراه این بار به جای خبر بد از حادثه ای تلخ، نوید فرار غم و موسم شادی سر داد. از بیمارستان بود.. با لغزش انگشت پدر بر روی صفحه، تماس وصل شد.. الو... الو آقای حسنی! بله بفرمایید.. از بیمارستان بقیه الله تماس می گیرم.. استرس تمام وجود پدر را فرا گرفت..! با دلهره و اضطراب گفت: چیزی شده برای دخترم اتفاقی افتاده؟! نه نه! نگران نباشید خبر خوش دارم! شما کجا هستید؟ دخترتان به هوش آمده.. باورش نشد دوباره پرسید و همان را شنید دوست داشت باز هم بپرسد و شیرینی این خبر خوش را با تمام وجود مزه کند! نمی‌دانست بخندد یا گریه کند حال عجیبی بود، از حرم بیرون نرفته حاجت روا شد گویی خواب می دید به زمین نشست و سجده شکر بجا آورد حال مادر دست کمی از پدر نداشت..روبه گنبد طلای رضا زار می زدند و شکر خدا می کردند. دل راضی به‌ خروج از حرم رضا نبود به سمت ضریح آمدند تا قدری آرام شوند.. همگان از زائران و مجاوران نظاره گرشان بودند نشانه های گره گشایی شمس الشموس، انیس النفوس، غریب شهر توس، آقای مهربان را می دیدند. در کمال ناباوری بعد از ۲۸ روز کما و سطح هوشیاری پایین و درماندگی علم و طب، مهر و محبت رضوی شامل حال مرضیه شد تا به زندگی برگردد. غم و غصه و اندوه و ماتم همگی باهم رخت بستند و رفتند تا شور و سرور و شادی به خانه برگردد. خداحافظی نکرده رفتند تا دوباره با دخترشان به پابوسی برگردند.. به شهر خویش نرسیده قصد بیمارستان کردند و با چشم خویش نظر لطف و رحمت حق به زندگی دخترشان مرضیه را دیدند. قدری که آرام گرفتند از روزهای سخت و دلتنگی، غم ها و غصه هایشان در نبودش گفتند که مرضیه لب به سخن گشوده و گفت: خبر دارم! به نگاه متعجب و پرسشگر آنها لبخندی زد و گفت: من همه چیز را می دیدم دلهره و دلشوره، غم و درد و رنج و بی تابی شما، حتی سفرتان به مشهد و دعا و اشک و آه و التماس پای پنجره فولاد امام رضا را.. من در این مدت تنها نبودم پسر عموی شهیدم حسین را بارها دیدم که با من سخن می گفت تا آرام شوم! آن لحظه که پای پنجره فولاد از امام رضا خواستید واسطه شود ضمانت کند من به زندگی برگردم گفتند قرار به بازگشت نیست و قضا و قَدَر الهی برآن شده تا از دنیا بروم. ناامیدانه دوان دوان از حرم خارج می شدین که حسین واسطه شد! از آقای مهربان خواست تا به من فرصتی دوباره دهند. حضرت فرمود: به حرمت این شهید که واسطه شده است این دختر به زندگی بر می گردد..! @ahalieghalam
به بهانه سالگرد هاشمی رفسنجانی ‏🗒 بازی کثیف تجمّل ✍️ زهرا نجاتی،طلبه سطح دو و مبلغه حوزه علمیه تجمل‌گرایی، بازی کثیفی است که در طی سال‌های پس از انقلاب توسط برخی مسئولین ‏جمهوری اسلامی، کلید خورده است.‏ اگرچه آلوده شدن به تجمل برخلاف مواضع رهبری و تذکرات مداوم و دردمندانه ایشان است اما ‏حقیقت تلخ این است که در سال‌های دولت سازندگی ازجمله بدعت‌هایی که توسط برخی ‏مسئولین رواج پیدا کرد، تجمل‌گرایی بود. تا جایی که رئیس‌جمهور وقت و امام‌جمعه موقت ‏تهران سال ۱۳۶۸ در خطبه‌های نماز جمعه با صراحت مردم و مسئولین را دعوت به تجمل‌گرایی ‏کرد. مرحوم هاشمی رفسنجانی در 9 آذر 1369 بیان داشت: «اظهار فقر و بیچارگی کافی است. ‏این رفتارهای درویش مسلکانه وجهه جمهوری اسلامی را نزد جهانیان تخریب کرده است. زمان ‏آن رسیده که مسئولین ما به "مانور تجمل" روی‌آورند. از امروز به خاطر اسلام و انقلاب ‏مسئولین وظیفه‌دارند مرتب و باوقار باشند. هرچند ما فقیر باشیم و اقتصادمان به سامان نباشد اما ‏برای آنکه در دیدگان سایر ملل مسلمان و غیرمسلمان "ملتی مفلوک" جلوه نکنیم لازم است تا ‏‏"جلوه‌هایی از تجمل" در چهره کشور و مسئولین حاکمیتی رؤیت شود»‏ او سپس ترویج این فرهنگ را در دولت خود با انتقال دولت به کاخ سعدآباد و هزینه‌سازی‌های ‏چندمیلیونی برای وزارتخانه‌ها آغاز کرد.‏ این طرز تفکر هاشمی رفسنجانی در دولت بعدی که پدرخوانده‌اش نیز شمرده می‌شد، با تمام ‏قدرت پیگیری شد و پس از رسوب در زندگی مسئولین، طبق فرمول "الناس علی دین ملوکهم", ‏به‌تدریج در بدنه اجتماع رخنه کرد. تلویزیون، مجلات و پیام‌های بازرگانی، همه به کمک آمدند ‏تا این فرهنگ غلط جای پایش را محکم کند.‏ تا جایی که دامن تعداد قابل‌توجهی از مسئولین، مذهبی‌ها و حتی برخی مردم کم برخوردار را هم ‏گرفت.‏ شاید بتوان گفت بخشی از نارضایتی‌ها نسبت به وضع اقتصادی موجود، از همین سبک زندگی ‏تجملی و توقعات بالا سرچشمه گرفته است.‏ اما جستجوی کوتاهی در میان سخنان رهبری خطاب به مسئولین و عموم مردم در چند سال اخیر ‏و درهمان سال‌های آغاز تجمل‌گرایی، نشان از موضع مخالف ایشان دارد.‏ به‌عنوان‌مثال ایشان دوم آذر 1368، می‌فرماید:"این‌جانب از این‌که کسانی می‌کوشند تا در میان مردم ما رسم تجمل‌گرایی و اسراف و ‏ولخرجی را شایع کنند، شدیداً نگران و متأسفم و از این‌که مردم فداکار و انقلابی ایران در امور ‏شخصی به مصرف‌گرایی سوق داده شوند و قناعت انقلابی را از یاد ببرند، به خدا پناه می‌برم".‏ آیت‌الله خامنه‌ای در خلال سال‌های ۷۴ تا ۹۸ به‌صورت پیوسته درباره نفوذ تجمّل در زندگی ‏مسئولین و مردم هشدار داده و سخن قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام را در نکوهش این فرهنگ ‏ناصواب یادآوری فرموده‌اند. این‌همه در حالی است که تاکنون مستندات مختلفی از اصرار رهبر ‏انقلاب بر ساده زیستی خود و خانواده ایشان مطرح‌شده است.‏ بی‌شک مسابقه تجمّل و اشرافی گری فشار روانی شدیدی بر جامعه ایجاد می‌کند و در این بازی ‏تلخ مردم قربانی خواهند شد.‏ @nehzaterevayat @almohanaa