eitaa logo
المرسلات
10.1هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
576 ویدیو
41 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️درس خارجی که سال‌ها منتظرش بودم...(۴) یادداشت اول یادداشت دوم یادداشت سوم خلط دو معنا از وجوب (باید) و لازمه آن در جبرگرایی اسپینوزا 🔰سید مجتبی امین جواهری امروز در درس خارج اصول مطلب بسیار مهمی در تمایز دو معنا از باید و وجوب ارائه شد (رک:جلسه ۱۱۶ ) که بسیاری از مناقشات امروز رو تصحیح و تدقیق می کند. این مطلب ذیل بحث جایگاه دلالت تصوری در استنباط و زبانشناسی فقه معاصر و در بحث دلالت تابع اراده متکلم طرح شد. نکته استاد مرا یاد مغالطه عمیق اسپینوزا در اثبات جبر از ضرورت هستی شناختی انداخت. در متن زیر این مطلب را بصورت کوتاه تقریر کردم: وجوب یا را می توان در دو حوزه معنا کرد: ۱. «باید» در حوزه هستی‌شناسی یا حکمت نظری در مباحث فلسفی، «باید» به عنوان بیانگر ضرورت‌های هستی‌شناختی مطرح می‌شود. این مفهوم به رابطه‌ای ضروری بین پدیده‌ها اشاره دارد که از طریق روابط علیتی قابل استنتاج است. این نوع «باید» بیانگر یک ضرورت منطقی و وجودی است که در فلسفه به آن «ضرورت بالقیاس الی الغیر» می گویند، یعنی ضرورت‌هایی که از روابط علی معلولی بین پدیده‌ها ناشی می‌شوند. در منطق ذیل بحث از کیفیت نسب قضایا و موجهات از آن سخن می‌گویند. ۲. «باید» در حوزه اعتباری یا حکمت عملی در مقابل، در حوزه حکمت عملی و اخلاقی، «باید» به عنوان یک گزاره اعتباری به کار می‌رود. این نوع «باید» به مجموعه‌ای از الزامات ارزشی اشاره دارد که افراد برای تحقق معیارهای حقوقی و عملی از آن تبعیت می‌کنند. در این زمینه، اختلاف نظرهایی میان متفکرین وجود دارد. برخی مانند مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی معتقدند که این «بایدها» حقیقی هستند، در حالی که برخی دیگر مانند آیت‌الله جوادی آملی آن‌ها را اعتباری می‌دانند. این تمایز برای تحلیل دقیق مباحث فلسفی و دینی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. ۳. اهمیت تمایز و جلوگیری از مغالطات تمایز دقیق بین این دو نوع «باید» از بروز مغالطات فلسفی جلوگیری می‌کند. به عنوان مثال، در نظام فلسفی خود با ادغام نادرست بین ضرورت‌های هستی‌شناسی و الزامات اعتباری، به جبرگرایی مطلق رسید. اسپینوزا در تفکر خود، با یکپارچگی هستی و وحدت مطلق آن، به تفسیری یگانه از خدا و وجود دست یافت. او تمامی پدیده‌ها، از جمله طبیعت و بدن انسان، را به عنوان امتداد هستی خدا تلقی کرد و بر وجود اتحاد میان خدا و مخلوقات تأکید نمود. این رویکرد منجر به نتیجه‌ای مبنی بر جبرگرایی مطلق در افعال انسانی شد؛ به گونه‌ای که تنها تفاوت بین فرد مجبور و مختار در آگاهی و تسلیم فرد است. در این چارچوب، افعال انسانی به عنوان پدیده‌هایی تبیین می‌شوند که ناشی از یک ضرورت علیتی در حوزه هستی‌شناسی هستند و لذا آزادی واقعی در تصمیم‌گیری و عمل به چنان سطحی محدود می‌شود که تنها در سطح آگاهی فردی می‌توان تفاوت قائل شد. به همین دلیل اسپینوزا تمایلات رواقی گری و عرفانی دارد. این نتیجه‌گیری با مخالفت‌های شدیدی از سوی پیروان یهودی و مسیحی در عصر روشنگری، مواجه گردید؛ چرا که بر اساس باورهای دینی، مفاهیمی همچون بهشت، جهنم، هدایت و شریعت، مستلزم آزادی اراده و استقلال فردی هستند. از این رو می توان گفت جبرگرایی مطلق اسپینوزا که از ادغام نادرست بین ضرورت‌های هستی‌شناسی و الزام‌های اعتباری ناشی می‌شود، زائیده یک مغالطه‌ بنیادین است. ۴. نتیجه‌گیری تحلیل دقیق دو معنای «باید» نه تنها تفاوت‌های اساسی بین ضرورت‌های وجودی و الزامات ارزشی را روشن می‌سازد، بلکه زمینه‌ای برای دقت در طرح بحث علوم انسانی اسلامی فراهم می‌آورد. تبیین صحیح این دو معنا می‌تواند از اشتباهات معرفتی و روشی ناظر بر تولید علم جلوگیری کرده و به توسعه نظریات نوین در حوزه‌های علوم انسانی و اسلامی کمک نماید. 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b