♨️ مناظره ای از ابن ابی جمهور درباره انجام عبادات حتی پس از واصل شدن انسان به کمال، برگرفته از کتاب مجلی المرآه المنجی
🔸جمعى از صوفيه برآنند كه چون آدمى بكمال مطلوب رسيد و باصطلاح خودشان واصل شد ديگر عبادات شرعى ساقط و زائل مى گردد و عجبتر آنكه بعضى استدلال كنند به آيه شريفه وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ.
🔸ابن ابى جمهور احسائى كه خود يك تن از دانشمندان بزرگ و عارف كامل و سالك واصلى است در كتاب #مجلى نقل مى كند: اوقاتى كه در يمن بسر مى بردم و سير مى كردم شنيدم يكى از دانشمندان بنام و از معاريف تصوف و عرفان را كه در بالاى كوهى تنها بسر مى برد و سالهاست بترك عبادات گفته و از نماز و روزه اعراض كرده. من چند فرسخ راه پيمودم و براى ملاقات او رفتم در هر علمى كه سخن گفتم و از هر چه پرسش كردم طورى حاضر بود و پاسخ مى داد كه گوئى تخصص او در همين فن است.
🔺عاقبت گفتم من تعجب مى كنم شما با اين همه معلومات چگونه تارك عبادات شده و زحمات چندين ساله خود را به هدر داده اى؟
🔹گفت مرا ديگر احتياجى به عبادت نيست زيرا عبادات وسائط اند براى رسانيدن آدمى به خدا. چون وصول حصول پيدا كند و قرب دست دهد، ديگر محلى براى عبادت نمى ماند؛ زيرا اين عبادات وسيله هستند براى رساندن آدمى به خداوند چون اين كار انجام گرفت و آدمى به خدا رسيد عبادت ملغى است. اكنون مرا تكليف نيست چه واصل شده ام.
🔺گفتم وصول شما كاملتر است يا وصول حضرت محمد صلى اللّه عليه و آله؟
🔹گفت چه مقايسه اى كردى اين التراب و رب الارباب او شخص اول عالم وجود و فيض منبسط حق تعالى و نفس الرحمن. من رعيت كجا و مقام نبوت ختميه كجا؟
🔺گفتم پس چرا حضرت محمد(ص) پيغمبر اكرم نماز مى خواند و روزه مى گرفت؟
🔹گفت: هو وصل ورد و انا وصلت و ما رددت. او را پس از وصل بازگرداندند و مرا بازداشتند كه بازنگشتم.
🔺 من از ظاهر سخن او عدول از حرف اول فهميدم. گفتم تو كه نخست اقرار كردى كه وصول شما همپايه با وصول محمد صلى اللّه عليه و آله نيست. چگونه به اين زودى گفتار خود را پس گرفتى و دعوى افضليت كردى كه محمد را بازگرداندند و ترا پذيرفته اند؟
🔹با نهايت حقارت گفت: تو اصطلاحات علمى را مى دانى چرا اينقدر كژفهم و نادانى؟ من گفتم او را بازگرداندند به منظور هدايت و راهنمائى مردم او پس از وصول الى اللّه و سفر حقانى قوس نزولى پيموده و سفر الى الخلق كرده تا ديگران را رهبرى كند مرا چنين قابليتى نيست. فقط توانسته ام خود را نجات داده و بحق واصل كنم. تو ببين كه اگر كسى به مكه خواهد رفتن لازم است شترى تهيه و روز و شب از او پذيرائى كند و علوفه دهد تا او را بمقصود برساند و اگر بعد از رسيدن به مكه خواهد مجاورت اختيار كند ديگر شتر را رها بايد كرد و زحمت علوفه آن را تحمل نمى كند مگر آنكه باز از حجاز سفر آغاز كند لازم است همچنان بمركب خود پردازد و حفظ نمايد. من در پيشگاه مجاورم و حضرت محمد (ص) بازگشته بايد مراقبت در عبادات نمايد يا ديگران از او بياموزند و ازاين رو مى فرمود "صلوا كما رأيتمونى اصلى" .
🔺بقدرى سخن زيبا گفت و مرا مفتون گفتار شيرين و منطق قوى و دلنشين خود ساخت كه نزديك بود زخارف كلام او مرا بربايد و تسليم معتقدات او شوم كه لطف خداوندى شامل حال شد و باين بيان ملهم شدم كه رسيدن ممكن بواجب ممكن نيست و ان الملأ الاعلى يطلبونه كما تطلبونه انتم.
برافكن پرده تا معلوم گردد
كه ياران ديگرى را مى پرستند
به صادر نخست و عقل اول حضرت ختمى مرتبت خطاب فرموده است و قل رب زدنى علما. اينكه گفته اند حاصل معرفت و نتيجه بندگى ترك عمل است، مقصود ترك ملاحظة العمل بوده لا ترك نفس العمل. رسد آدمى به جائى كه به جز خدا نبيند و اينكه تو مى گوئى اشتباه است و گمراهى دامهاى شيطان مختلف است تو را نيز اين راه گمراه ساخته
🔹سخن كه به اينجا رسيد بسيار ناراحت شد و عذر مرا خواست و گفت من از اجتماع فرار كرده و به كوهها پناه برده ام كه از دست تو و امثال تو در امان باشم اينجا هم ول نمى كنيد و براى آزار من خود را به زحمت مى افكنى برخيز برو و مرا بحال خود بگذار.
📚اسرار عبادات قاضی سعید قمی، پاورقی، ص 254
#عرفان
@fater290