هدایت شده از ساحل رمان
|🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨
|✨🦋✨🦋✨🦋✨
|🦋✨🦋✨🦋✨
|✨🦋✨🦋✨
|🦋✨🦋✨
|✨🦋✨
|🦋✨
.
.
#من_هم_در_غدیر_شریکم
🌹امام رضا علیه السلام: کسی که عید غدیر را گرامی بدارد خداوند خطاهای کوچک و بزرگ او را می بخشد و اگر از دنیا برود در زمره شهدا خواهد بود...
🔖در عید غدیرخم به نیت فرج می خواهیم کتاب نذری بدیم:😍
🔰شیوه پرداخت نذورات:
1⃣درگاه نذورات:
https://idpay.ir/monasebat-ha
2⃣ پرداخت از طریق کارت بانکی:
6104337870530027
✴️ ارسال عکس واریزی ها به آیدی👇
༺🦋 @sahele_roman
#نذری_کتاب
ا🦋✨
ا✨🦋✨
ا🦋✨🦋✨
ا✨🦋✨🦋✨
ا🦋✨🦋✨🦋✨
ا✨🦋✨🦋✨🦋✨
ا🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨
هدایت شده از دو قدم مانده به صبح
آلمان را آب برد!
🌀 #منشور
#غرب_بدون_روتوش
--------🌼
•|شمـــــا هم در انتشـــار دانایے سهیمـ باشیـد|•
╭┅─────────┅╮
@mehrabane_man
╰┅─────────┅╯
💥💥💥💥💥💥💥💥💥
🤩و اینک اپلیکیشن جامع و رایگان تاظهور رسید🤩
•°|حتما تا الان لحظہهایی برات اتفاق افتادھ کہ بعد از اون زندگیت بہ دو قسمت قبل و بعد از اونلحظہ تقسیم شدھ. 🕜♻️
انگار کہ اون لحظہ چند تا کتابخوب رو یکـجا باهم خوندی📚✨
هر گزینہ اپلیکیشن «تاظهور» رو کہ باز کنے، لحظههاینابے دارھکه فکر و اندیشہ و حالدلترو عوض میکنہ🎈🍃
📲لینک دانلود اپلیکیشن: 👇
http://namaktab.ir/app/tazohoor.apk
╭┅──────┅╮
🇮🇷 @majboor_nistam
╰┅──────┅╯
الو نمکتاب
[ 📙♡📘♡📗♡📕♡📔♡📓 ] #رمان_ظهور_و_سقوط_پهلوی قسمت هفتم ~ تیمورتاش و شــــــوروی ها ~ □ در اوایلی که د
[ 📙♡📘♡📗♡📕♡📔♡📓 ]
#رمان_ظهور_و_سقوط_پهلوی
قسمت هشتم
←بازگشت به ایران→
پس از پایان تحصیـ👨🏻🎓ــلات متوسطه ما در مدرسه له روزه، از تهران دستور دادند که ولیعهد کمی زودتر از تاریــ📆ــخ مقرر و زودتر از بقیه به تهران مراجعت کند. علت آن بود که مســ🗺ــیر بازگشت ولیعهد به تهران تغییر کرده بود، یعنی او از راه یونان و ترکیـــه به کـشـــور بازگشت و بقیه ما از همان راهــــ🛣ـــی که رفته بودیم، یعنی از لهستان و روسـ🇷🇺ـیه مراجعت کردیم. علت این امر در سردی مناسبات سیاسی ایـــ🇮🇷ــران و شوروی بود.
پس از ورود به تهران، مدتی را در کــ🏯ـــاخ سعدآباد ساکن بودم. چند دفعه، موقعی که ولیعهد تنیــ🏓ـــس بازی می کرد، رضاخـــ👑ــان به کنار زمین بازی آمد و مرا احضار کرد و گفت: «برایم تعریف کن که این بازی چگونه است؟»
من هم برایش توضیــ🗣ـــح دادم، ولی زیاد توجه نمی کرد. فقط در موقع قدم زدن، هرگاه از جلوی من می گذشت می پرسید: «کی برده است؟»
اگر می گفتم ولیعهد، خوشــ😃ــش می آمد، وگرنه اخـــ😠ــــم می کرد. او در کنار زمین تنیس قدم می زد و در ضمن قدم زدن به کارهای مملکتی می پرداخت و هميشه يك امیر یا وزیــ🎖ـــر به دنبالش بود و گـــ📝ــــزارش می داد.
قبل از بازگشت به ایــ🇮🇷ـــران، در سوئیــ🇨🇭ــس از ولیعهد تقاضا کردم که شما طی این ۵ سال هزینــ💵ـــه تحصیل مرا پرداختید، حال اجازه دهید که برای تحصیل طــــ👨🏻⚕ـب به پاریــ🇫🇷ــس بروم. محمدرضا موافـــ🤝ــــق بود، ولی گفت که اجازه با من نیست، باید از پدرم بپرسم. ولیعهد در نامــ✉️ـــه ای مسئله را مطرح کرد و رضاخان پاسخ داد که به طور اصولی موافقم، ولی اول باید به تهران بیاید.
در تهران يك روز رضاخان مرا احضار کرد و گفت: «شنیدم چنین تقاضایی از پسرم کرده ای؟! مگر نمی دانی در دنیــ🌍ـــا فقط يك شغل وجود دارد که مفید است و بقیه اش مفت نمی ارزد و آن شغل سربازی است! تو هم نمی توانی استثناء باشی و باید خودت را به دانشکده افسری معرفی کنی!» من ضمن سلام دادن گفتم: «اطاعت می شود، همان طور است که می فرمایید!» خوشــ😃ـــش آمد و مرخص کرد. بعد از ظهر همین روز يك افسر به کـــ🏯ــــاخ آمد و مرا با خود برد، در حالی که هنوز دانشکده افسری در تعطیلات تابستانی قرار داشت.
دانشکده افسری🏢
به دانشکده افسری که وارد شدیم، بلافاصله افسر مسئول لباس سربازی تن من کرد و يك گروهــ👨🏻✈️ـبان را تعیین کرد تا به من در میدان دانشکده تعلیمات نظامی بدهد.
دوره رسمی دانشکده افسری که شروع شد، يك گروهان مخصوص، و در آن گروهان يك دسته مخصوص، برای ولیعهد ترتیب دادند. افسران و دانشجویان این گروهان منتخب بودند و فرماندهی آن را سروان محمود امینی ( برادر دکتر علی امینی) به عهده داشت.
در دوران دانشکده افسری، رضــــ👑ــاخان ولیعهد را به عنوان بازرس کل ارتش تعیین کرد و او نیز واحدهای نظامی را بازرسی می کرد و در تمرینات و عملیات نظامی شرکت می جست و ایراداتی می گرفت و دستوراتی میداد.
در آن زمان، رضاخان شخصی را به عنوان آجودان مخصوص ولیعهد انتخاب کرد به نام صنیعی. صنیعی در آن زمان سرگـ👮🏻♂ـــرد بود و از بهائی های طراز اول بود. او بعدها سپــ🏅ـــهبد شد و مدتی وزیر جنگ بود. صنیعی در تمام دوران ولیعهدی محمدرضا آجودان مخصوص او بود و در تمام مسائل بازرسی و حتی در زندگی خصوصی ولیعهد (البته نه خیلی خصوصی) مشارکـ🤝ــت داشت. مسلما رضاخان به بهائی بودن صنیعی توجه داشت و این مسئله در دربار پهلـــوی، به ویژه بعد که نقش تیمسار ایادی را خواهیم دید، قابل توجه است.
ادامه دارد...
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🗓 @majboor_nistam
╚════ ✾" ✾"
⭕️ داعشیای به نام رضاخان
💢 «ویلیام داگلاس» آمریکایی در کتاب خودش نوشته است: ”افسران رضاخان سر جوانان لُر را قطع میکردند و بعد سینی آهنی گداخته شدهای را روی گردن بریدهی آنها میگذاشتند تا جنازه چند قدم بدود، سپس بر سر تعداد قدمهای آنها شرطبندی میکردند!“😑
📚منبع: کتاب سرزمین شگفتانگیز...، نوشتهی ویلیام داگلاس (قاضی دیوان عالی آمریکا)، صفحهی ۱۷۵
#پهلوی_بدون_روتوش
╭┅───────┅╮
🏘 @majboor_nistam
╰┅───────┅╯
هدایت شده از ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◍⃟✨◍⃟✨◍⃟✨
فقط چند روز مانده به برگزیده شدن علی(ع) به پدری عالَم...✨
السلام علیک یا بابا!✋🏻
میخواهم بیشتر بشناسمت...
و این شناخت را فریاد بزنم...🗣
لابلای خشخش برگهای کتاب... 🍂📖
تقدیمش کنم به همه...💫
کتاب پدر...
برگی از دیوانِ
هزاردفترِ
منقبتِ
بابای عالم✨
💛: #غدیر
•••→{ @saheleroman }←•••
{ 💫 | 🎭 | 💫| 🎭 | 💫}
ارباب حلـــ💎ـــقهها...
برگرفته از کتاب #نقاب_ها
بخش دوم
⌈🎭° @majboor_nistam ○°.⌋
هدایت شده از نمکتاب
|🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨--------------
|✨🦋✨🦋✨🦋✨
|🦋✨🦋✨🦋✨
|✨🦋✨🦋✨
|🦋✨🦋✨
|✨🦋✨
|🦋✨
.
.
#من_هم_در_غدیر_شریکم
🌹امام رضا علیه السلام: کسی که عید غدیر را گرامی بدارد خداوند خطاهای کوچک و بزرگ او را می بخشد و اگر از دنیا برود در زمره شهدا خواهد بود...
🔖در عید غدیرخم به نیت فرج می خواهیم کتاب نذری بدیم:😍
🔰شیوه پرداخت نذورات:
1⃣درگاه نذورات:
https://idpay.ir/monasebat-ha
2⃣ پرداخت از طریق کارت بانکی:
6104337870530027
✴️ ارسال عکس واریزی ها به آیدی👇👇
༺🦋 @p_namaktab
#نذری_کتاب
غدیر
ا🦋✨
ا✨🦋✨
ا🦋✨🦋✨
ا✨🦋✨🦋✨
ا🦋✨🦋✨🦋✨
ا✨🦋✨🦋✨🦋✨
ا🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨--------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#در_مسیر_خوشبختی
♨️ #عرفه بهترین فرصت است؛
برای جبرانِ همهی شکستگیها!
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
هدایت شده از ساحل رمان
🛍 مغازه ها که "تخفیف" میزنن،
یه عده از فرصت استفاده میکنن
و هرچی که میخوان میخرن!🏃♂
🔸 سر چی؟
🔹 سر اینکه
قـراره دو تومـن💶 کمتـر پـول بدن!🤩
همه جا جار میزنن:
بدو!📣 بدو!📣
فرصـت استـثـنـایی‼️ جـا نمـونی!!🎈
•
•
•
•
•
امروز جا نمونیم (:
حرف چند هزار تومن نیست!
صحبت یه بینهایت زندگی شیرینه...❤️
💎#روز_عرفه
🌱🌸 @saheleroman 🌸🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌مترو لندن تبدیل به فاضلاب شد
❌اوج کارآمدی دولت انگلیس
❌بعد از بارش تنها ۷۶ میلی متر باران ایستگاه های مترو لندن تبدیل به فاضلاب شدند.
❌این کشورها نیازی به جنگ و تحریم ندارند تا ضعف ساختاریشان روشن شود، چند قطره باران کافی است😔
#غرب_بدون_روتوش
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🗓 @majboor_nistam
╚════ ✾" ✾"
هدایت شده از ساحل رمان
_-°•.•°-_-°•.•°[ 💛 ]°•.•°-_-°•.•°-_
﴿عید قربان آمد و
بــــ🛤ـآزآ
که قربانت شوم...﴾
🌿¦ #عید_قربان
🦋¦ #میخواهم_یار_تو_باشم
╭┅──────┅╮
🌈@Saheleroman
╰┅──────┅╯
📱برندهی قرعه کشی بزرگ ما 📲
کسی نیست جز:
😶🤭🤫
سرکار خانم
🎁🎈🎉🎊شیما مرادی🎊🎉🎈🎁
😍🤩😎
به افتخارشون!👏🧡💛
هدیهی ناقابلی در نظر گرفته شده که براشون ارسال میشه😊
💳💰💳💰💳💰💳💰💳💰💳💰💳💰💳💰
╭┅───────┅╮
🏘 @majboor_nistam
╰┅───────┅╯
الو نمکتاب
[ 📙♡📘♡📗♡📕♡📔♡📓 ] #رمان_ظهور_و_سقوط_پهلوی قسمت هشتم ←بازگشت به ایران→ پس از پایان تحصیـ👨🏻🎓ــلات م
[ 📙♡📘♡📗♡📕♡📔♡📓 ]
#رمان_ظهور_و_سقوط_پهلوی
قسمت نهم
~ ارنست پرون در دربار ~
•°• در سوئیـــ🇨🇭ــــس محمدرضا به پرون قول داده بود که با پدرش صحبت کند و او را به ایـــ🇮🇷ـــران دعوت کند و پرون نیز از این امر خوشحـــ😃ـــال شد. در بازگشـــ🛩ـــت به تهران، محمدرضا در صحبـــ💬ـــت با رضاخان از او خواست که پرون به ایران بیاید.
•°• رضاخان در آغاز مخالفـــ❌ـــت کرد و گفت که مصلحت نیست و اگر وضعش بد است به او کمک مالـــ💰ـــی کن! ولی ولیعهد مرتبا اصرار می کرد و رضاخان، که اصولا در مقابل تقاضاهای محمدرضا زیاد مقاومت نمی کرد، با اکراه پذیرفت و گفت: «اگر اصرار داری بیاید!» ولیعهد نیز گفت: «آری، اصرار دارم». بدین ترتیب، پرون به تهران آمد و مانند سوئیس مونـــ🫂ـــس ولیعهد شد.
•°• رضاخان علنا از پرون بدش😒 می آمد. هرگاه به کـــ🏯ـــاخ ولیعهد می آمد، می پرسید که آیا این ارنست پرون در ساختمان است یا نه؟! اگر بود به ساختمان نمی آمد و نمی خواست با وی مواجه شود. یکبار به محمدرضا گفت: «اگر من پرون را در بـــ🌳ـــاغ نزديك خودم ببینم طوری او را می زنـــ🥊ـــم که جان سالم به در نبرد!»
•°• يك روز ولیعهد به من گفت از پدرم پرسیدم این چه دشمنـــ⚔ـــی است که شما با پرون دارید؟ و او پاسخ داد که این پرون جاســـ👀ـــوس مشخص مسجل مسلم انگلیـــ🇬🇧ـــس است و من خوشم نمی آید در خانـــ🏡ـــه ام یک جاسوس باشد.
•°• رضاخان، پس از مدتی (شاید یک سال) به ولیعهـــ👑ـــد گفت: «من اصلا تحمل این فرد را ندارم، ردش کنید به سوئیـــ🇨🇭ـــس». محمدرضا باز هم مقاومت و اصرار کرد و رضاخان نیز مجددا تمکین کرد و گفت: «بسیار خوب، به رامسر برود و در آنجا مسئول تزیینات بـــ🌳ـــاغ بشود و حقوقـــ💵ـــی هم دریافت کند. خلاصه اینجاها پیدایش نشود!»
•°• ولیعهد بالاجبار پذیرفت و پرون به رامسر اعزام شد، ولی هر ۱۵ روز یکبار «مخفیانه» از رضاخان، خودش را به محمدرضا می رساند.
•°• مسلما این امر از رضاخان پنهان نبود، چون همه، از نگهبـــ👮🏻♂ـــان گرفته تا اتاقدار، به او گـــ📝ـــزارش می دادند. ولی رضاخان به خودش نمی آورد. این وضع تا سال ۱۳۲۰ ادامه داشت.
•°• پس از بازگشـــ👣ـــت ولیعهد به ایران تا سقـــ⤵️ـــوط رضاخان (یعنی سال های ۱۳۱۵- ۱۳۲۰) رضاخان هر روز (بجز روزهای تعطیل) روزی حداقل دو ساعـــ⏰ـــت با ولیعهد صحبـــ💬ـــت می کرد. محمدرضا که در آن موقع خیلی به من نزديك بود می گفت که پدرم مرا برای سلطنـــ🤴🏻ـــت آماده می کند، جزئیات زندگی خودش را برایم می گوید و راجع به جامعه ایران صحبت می کند و توضیح می دهد که چگونه باید حکومت کنم. این برنامه به حدی مورد علاقه رضاخان بود که در این ۵ سال آن را قطع نکرد.
ادامه دارد...
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🗓 @majboor_nistam
╚════ ✾" ✾"
هدایت شده از تک رنگ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
• • • • • • •〖 ✿.💎.✿ 〗• • • • • • •
°
📌اندیشمنـدانی که نه مسلمون بودن
و نه تو کشور اسلامی بزرگ شدن ❌
اینطوری میگن . . .
°
•
🌏| #فرا_زمان_فرا_مکان5
🌻| #عید_غدیر
🕌| #یا_امیرالمومنین
✦❘🏝@takrang1🏝❘✦
| | | | | | | | | |
| | | | | | | | | |
| | 🍇 | | | | | | 🌱
🦋 | 🌙 | 🎊 | ☀️ |
🌸 | | ☔️
🌏 |
🎉
《 یاامیࢪالمۆمنیݩ-علیھالسلام 》
🌴| #عید_غدیر
🕌| #بزرگترین_عید
💌| #پیشنهاد_پروفایل
╭┅──────┅╮
🇮🇷 @majboor_nistam
╰┅──────┅╯
هدایت شده از دو قدم مانده به صبح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 جنایت خاموش در ایران
😭جنایت فجیعی که کسی به خاطرش مجازات نمیشه!
🔺 به خاطر دلایلی که تو ویدیو بود، میشه جون یه آدمو گرفت؟
🌀 #منشور
--------🌼
•|شمـــــا هم در انتشـــار دانایے سهیمـ باشیـد|•
╭┅─────────┅╮
@mehrabane_man
╰┅─────────┅╯