eitaa logo
الو سلام حاج آقا
184 دنبال‌کننده
6 عکس
0 ویدیو
0 فایل
الو سلام حاج آقا، گفت و شنودی در موضوعات مختلف است و حاج آقا روحانیت عالم و عاملی را نمایندگی می‌کند که از سرچشمه اسلام سیراب شده و عقل را با نقل و علم را با تقوا و فضیلت‌های اخلاقی درآمیخته و اقتضائات زمانه خود را می‌شناسد. او به همین دلیل نامیراست.
مشاهده در ایتا
دانلود
‌♦️ الو سلام حاج آقا / ۶۴ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا «اويس قَرَنى» که بود؟ 🔸 «اویس بن عامر تمیمی» معروف به اویس قرنی از قبيله «بنى مراد» و از تيره «قرن» یمن بود. او که از راه شتربانی زندگی می‌کرد، بدون اینكه رسول خدا (ص) را ببيند، مسلمان شد و در زمره «تابعين» قرار گرفت. پيامبر (ص) فرمود: «اويس بهترين و نيكوكارترين تابعين است.» 🔹 چرا اویس پيامبر (ص) را ندید؟ 🔸 اویس مادرى پیر و نابینا داشت که از او پرستاری می‌کرد. روزی از مادرش اجازه گرفت تا به دیدار محبوبش رفته و زود باز گردد، ولی وقتی وارد مدینه شد، پیامبر (ص) در خانه نبود. او ناچار به دیارش بازگشت تا از فرمان مادرش سرپیچی نکرده باشد. پیامبر (ص) وقتی به خانه رسید، فرمود: «این نور کیست که در خانه می‏‌بینم؟.» گفتند: «شتربانی که اویس نام داشت به اینجا آمد و زود رفت.» فرمود: «این نور را در خانه ما هدیه گذاشت و رفت.» 🔹 اویس چگونه شخصیتی بود؟ 🔸 او به زهد و پارسایی شهرت داشت و از جمله زاهدان معروف تابعین بود. در معرفت و شناسايى حق، مراحل بلندى پيموده و به درجات عالى رسيده‌ بود، اما كسى از عظمت روحى و مراتب معنوىش آگاه نبود. پيامبر (ص) پرده از راز او برداشت و اویس را به مسلمانان معرفى کرد. رسول خدا (ص) بارها به ديدار اويس قرنى اظهار اشتياق کرده و می‌فرمود: «هر كس او را ببيند، سلام مرا به او برساند.» گفتند: «يا رسول‌اللّه! اويس قرنى كيست كه اين مقدار به ياد او هستى و شوق ديدار او را در دل دارى و ياران خود را سفارش مى‌كنى كه سلام شما را به او برسانند؟» فرمود: «او با وجود عظمت و شخصيتى كه دارد، در نظر شما يك فرد عادى است، اگر از ميان شما غائب گردد، هرگز سراغ او را نمى‌گيريد و اگر در انجمن شما حاضر شود، به او اهميت نمى‌دهيد، او در پيشگاه الهى مقام بزرگى دارد، به طورى كه در روز رستاخيز در سايه شفاعت او قبايلى مانند «ربيعه» و «مضر» وارد بهشت مى‌شوند.» همچنین از رسول خدا (ص) نقل شده است که‌ فرمود: «بوی بهشت از جانب قرن می‏‌وزد، ای اویس قَرَن؛ چقدر به تو علاقه دارم، هر که او را ملاقات کرد، از جانب من به او سلام برساند.» گفت بوی بوالعجب آمد به من ... هم‌چنانک مر نبی را از یمن ... که محمد گفت بر دست صبا ... از یمن می‌آیدم بوی خدا ... بوی رامین می‌رسد از جان ویس ... بوی یزدان می‌رسد هم از اویس ... از اویس و از قرن بوی عجب ... مر نبی را مست کرد و پر طرب ... چون اویس از خویش فانی گشته بود ... آن زمینی آسمانی گشته بود. 🔹 اویس چگونه به امام علی (ع) پیوست؟ 🔸 امام در مسير حرکت خود به سوى «صفين» در نقطه‌اى به نام «ذى‌قار» در نزديكى «بصره» توقف کرد و فرمود: «هزار نفر از طريق كوفه خواهند رسيد و همگى با من پيمان مرگ بسته، آمادگى خود را براى كشتن و كشته شدن در ركاب من اعلام خواهند كرد.» طولى نكشيد که ۹۹۹ نفر از راه رسيده و با امام بيعت کردند. «ابن‌عباس» مى‌گويد: «من سخت در تعجب فرو رفتم و دست‌خوشِ اضطراب شدم كه چرا شماره آنها به هزار نفر نرسيد، زيرا بيم آن داشتم كه اگر اين پيش‌گويى تحقق نيابد، ممكن است مخالفان، آن را دستاويز خُرده‌گیری‌های خود قرار دهند که ناگهان مردی مسلح و پشمينه‌پوش از راه رسيد و به حضور امام علی (ع) شرفياب شد و گفت: دستت را بده تا با تو بيعت كنم. امام فرمود: بر چه اساسى بيعت مى‌كنى‌؟ گفت: بر اساس پيروى از فرمان تو، مبارزه و فداكارى در ركاب تو، تا هنگامى كه جان بسپارم يا اين‌كه پيروزى نصيب شما گردد. امام پرسید: اسم تو چيست‌؟ گفت: اويس، اويس قرنى‌؟! امام فرمود: پيامبر خدا (ص) به من خبر داد كه من شخصى از امت او را ملاقات مى‌كنم كه نامش اويس قرنى است، او از اعضاى حزب خدا و پيامبر (ص) است، در راه خدا به شهادت خواهد رسيد و روز رستاخيز در سايه شفاعت او قبايلى مانند ربيعه و مضر وارد بهشت مى‌شوند. 🔹 بيعت اویس چه تاثیری در جنگ داشت؟ 🔸 بيعت شخصیتى مانند اويس، شركت در جنگ و شهادت او، سند ديگرى بر حقانيت امام علی (ع) و جرقه‌ای در قلب‌های تاریک بود. چنان‌که روزى در جنگ صفين، شخصى از ميان سپاه شام بيرون آمد و با صدای بلند از سپاه عراق پرسید: آيا اويس در ميان شماست‌؟ گفتند: بله، منظورت چيست‌؟ گفت: از پيامبر (ص) شنيدم كه فرمود: اويس بهترين و نيكوكارترين تابعين است. او سپس به سپاه عراق پيوست. 🔹 اویس چگونه به شهادت رسید؟ 🔸 اويس در جنگ صفين، جزء نيروهاى پياده‌ نظام بود. او با كمال رشادت و دلاورى جنگید و در رکاب امام به شهادت رسید. مزار منسوب به او در شهر «رقه» سوریه در کنار مقبره «عمار یاسر» قرار دارد که در حمله گروه تکفیری به سوریه توسط داعش تخریب شد. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: شخصیت‌های شیعه در صدر اسلام، (اويس قرنى)، بحث‌های آیت‌الله العظمی جعفر سبحانی، نگارش و پژوهش: استاد مهدی پیشوائی ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
‌♦️ الو سلام حاج آقا / ۶۵ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا منظور از «منافق» چیست؟ 🔸 نفاق یعنی کفرِ در پشت پرده و منافق کافری است که کفر خودش را مخفی می‌کند. بدین صورت که فکر و اندیشه‌‏اش یک جور است و زبانش جور دیگر یا درست بر ضد آن. احساسات و عواطفش در یک جهت است و ظواهرش در جهت دیگر. در دل خدا را قبول ندارد، اما متظاهر به خداپرستی است. در دل ضد انقلاب است و در ظاهر فدایی آن. 🔹 علت حساسیت قرآن نسبت به منافقین چیست؟ 🔸 قرآن کریم بیش از کفار و مؤمنین به منافقین پرداخته و در مواردی آیات مربوط به منافقین را با کلمه‏ «اَلا» یعنی آگاه باشید! آغاز می‌کند. علتش این است که خطر منافقین را برای اسلام بیش از کفار می‌داند. کفار خدا و پیغمبرش را قبول نداشته و آن را علناً اظهار می‌کنند، در نتیجه تکلیف مسلمانان با آنها روشن است. اما منافقین کفر خود را پنهان کرده و ادعای ایمان می‌کنند و در نتیجه مسلمانان را فریب داده و از درون به آنها ضربه می‌زنند. 🔹 منافقین چه خصائصی دارند؟ 🔸 قرآن از منافقین با صفات و ویژگی‌هایی خاصی یاد می‌کند. از جمله می‌فرماید: منافقین مردمانی متظاهر هستند و بیش از مؤمنان اظهار ایمان می‌کنند. منافقین نیرنگ‌‏باز، حقّه‏‌باز و فریبکارند. منافقین به بیماری روانی و روحی مبتلا هستند. امر بر منافقین مشتبه شده و خود را در مسیر اصلاح جامعه می‌دانند. بر تباهکاری خود لباس اصلاح پوشانده‌‏ و خودشان هم آن را باور می‌کنند. منافقین مردمانی سفیه و احمقند که دیگران را سفیه می‏‌پندارند. منافقین دو چهره دارند، ظاهر و باطن‌شان با هم متفاوت است. 🔹 خطر منافقین به صدر اسلام محدود نمی‌شود؟ 🔸 نه. خطر نفاق همیشه اسلام را تهدید کرده و می‌کند، اما این خطر همیشه به یک شکل نبوده و حسب شرایط و اقتضائات زمان تغییر می‌کند. هر چقدر انسان از نظر تمدن پیشرفت می‌کند، قدرت نفاق آن نیز بیشتر می‌شود. انسان هزار سال قبل یک صدم نفاق انسان امروز را نداشته است. به صورتی که حتی بسیاری از الفاظی که امروز رایج است، الفاظ منافقانه است؟! 🔹 چه الفاظی منافقانه است؟ 🔸 مثلا کلمه «استعمار» در لغت به معنای عمران و آبادی است و خداوند می‌فرماید: «هُوَ انْشَأَکمْ مِنَ الْارْضِ وَ اسْتَعْمَرَکمْ فیها» یعنی خدا شما را از زمین به وجود آورد و شما را در زمین استعمار کرد. یعنی از شما طلب کرد و شما را مکلف کرد به عمران و آبادانی زمین. استعمار یعنی به دنبال آبادانی رفتن. کشورهای استعمارگر هم هرجا می‌روند، نمی‌گویند ما آمده‌ایم منافع شما را غارت کنیم، بلکه می‌گویند ما آمده‌ایم سرزمین شما را آباد کنیم و به ظاهر همین کار را می‌کنند و خدماتی به مستعمرات خود ارائه می‌دهند، اما هزار برابر خدمات‌ ارائه شده، از منابع آنها چپاول می‌کنند. پس واژه استعمار امروز یک لغت منافقانه است، یعنی ظاهرش چیزی است و باطنش چیز دیگر. واژگان دیگری مانند حقوق بشر، آزادی زن، دموکراسی و ... نیز از این قبیل‌اند. 🔹 قرآن حساسیت ویژه‌ای نسبت به منافقین دارد؟ 🔸 بله. خداوند متعال در مورد منافقین آیات زیادی را نازل کرده است، در حقیقت تاکیدات قرآن هشداری است به مسلمانان که همواره بایستی مواظب منافقین باشند و فریب آنها را نخورند، زیرا منافقین اختصاص به صدر اسلام ندارند، آنها در هر زمانی وجود دارند تا در میان صفوف مسلمانان رخنه کنند، تظاهر به اسلام نمایند، از پشت خنجر بزنند و کار «ستون پنجم» را بکنند. گویا در جنگ بین‏‌الملل اول یکی از ارتش‌ها چهار دسته داشت که با تجهیزات نظامی مستقیما با دشمن می‌جنگیدند و گروهی نیز به داخل ارتش دشمن رسوخ کرده و آنان را اغفال می‌نمودند. نام این دسته مخفيانه که بیش از چهار دسته علنی موثر بودند را ستون پنجم گذاشته‌‏ بودند. آنها داخل صفوف دشمن نفوذ کرده و از درون ضربه‌های هولناک خود را وارد می‌کردند. قرآن می‌گوید همیشه خطر ستون پنجم، جامعه مسلمانان را تهدید می‌کند، کسانی که می‌گویند: «امَنّا بِاللهِ وَ بِالْیوْمِ الْاخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ‏» یعنی به خدا و روز قيامت ايمان آورده‌ايم و حال آنكه آنان مؤمن نيستند. سپس می‌فرماید: «يُخَٰدِعُونَ ٱللَّهَ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ» آنها با خدا و بندگان خدا هم خدعه می‌کنند. می‌گویند ما طرفدار اسلام و انقلابیم، اما در بزنگاه‌های تاریخی دقیقا به نقطه‌ کانونی اسلام و انقلاب حمله کرده و ضربه می‌زنند. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: آشنایی با قرآن، جلد دوم، (خطر منافق)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
‌♦️ الو سلام حاج آقا / ۶۶ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا امام علی (ع) از شهادت خود آگاه بود؟ 🔸 بله. اين وعده رسول خدا (ص) به آن حضرت بود. امام (ع) خود مى‌فرماید: «پيامبر (ص) در پايان خطبه‌اى كه در فضيلت و احترام ماه رمضان بيان فرمود، گريه كرد. عرض كردم: چرا گريه مى‌كنید؟ فرمود: براى سرنوشتى كه در اين ماه براى تو پيش مى‌آيد. گويا مى‌بينم كه تو مشغول نماز هستى و شقی‌ترين مردم جهان، همتاى كشنده ناقه ثمود، قيام مى‌كند و ضربتى بر فرق تو فرود مى‌آورد و محاسنت را با خون رنگين مى‌سازد.» 🔹 امام (ع) می‌دانست چه شبی ضربت می‌خورد؟ 🔸 بله. امام (ع) در شبی که ضربت خورد، افطار را ميهمان دخترش «امّ كلثوم» بود. در هنگام افطار سه لقمه غذا تناول کرد و سپس به عبادت پرداخت. از اوّل شب تا صبحگاهان در اضطراب و تشويش بود و هرچه به طلوع فجر نزديكتر مى‌شد بر اضطراب و تشويشش افزوده مى‌شد. فرمود: «به خدا قسم، نه من دروغ مى‌گويم و نه آن كسى كه به من خبر داده دروغ گفته است، اين است شبى كه مرا وعده شهادت داده‌اند» 🔹 امام (ع) چگونه ضربت خورد؟ 🔸 امام (ع) وارد مسجد شد، به نماز ايستاد و تكبير افتتاح گفت و پس از قرائت به سجده رفت. در اين هنگام «عبدالرحمان بن عمرو بن مُلجم مرادی» از خوارج نهروان در حالى كه فرياد مى‌زد: «للّٰهِ الْحُكْمُ لاٰ لَكَ يٰا عَلِی»، با شمشير زهرآلود ضربتى بر سر مبارك مولای متقیان فرود آورد. اين ضربت بر محلى اصابت كرد كه سابقاً شمشير «عمرو بن عبدود» بر آن وارد شده بود. فرق مبارك حضرت شكافت و خون از سر مبارکش جارى شد و محاسن شريفش را رنگين كرد. در اين حال امام (ع) فرمود: «فُزْتُ وَ ربِّ الْكَعْبَةِ‌» یعنی به خداى كعبه سوگند كه رستگار شدم. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «مِنْهٰا خَلَقْنٰاكُمْ وَ فِيهٰا نُعِيدُكُمْ وَ مِنْهٰا نُخْرِجُكُمْ تٰارَةً أُخْرىٰ‌» یعنی ما شما را از خاك آفريديم و به آن بازتان مى‌گردانيم و بار ديگر از آن بيرونتان مى‌آوريم. 🔹 ابن ملجم چه شد؟ 🔸 ابن ملجم فرار کرد، اما «قثم بن عبّاس» او را گرفت و نزد امام (ع) آورد. امام (ع) به او گفت: «پسر ملجم‌؟» گفت: «آرى.» وقتى حضرت ضارب را شناخت به فرزندش حسن (ع) فرمود: «مواظب دشمنت باش، شكمش را سير و بندش را محكم كن. پس اگر مُردم او را به من ملحق كن تا در نزد پروردگارم با او احتجاج كنم و اگر زنده ماندم يا او را مى‌بخشم يا قصاص مى‌كنم.» پس از آن حسنين (ع) به اتّفاق بنى هاشم، امام (ع) را در گليم گذاشته و به خانه بردند. در خانه نیز بار دیگر ابن ملجم را نزد آن حضرت آوردند. امام (ع) به او نگريست و فرمود: «اگر من مُردم او را بكشيد، چنان كه مرا كشته و اگر سالم ماندم خواهم ديد كه رأى من در باره او چيست.» ابن ملجم گفت: «من اين شمشير را به هزار درهم خريده و به هزار درهم ديگر زهر داده‌ام. پس اگر مرا خيانت كند، حق تعالى او را هلاك گرداند.» در این هنگام قدرى شير براى آن حضرت آوردند. كمى از آن شير را نوشيد و فرمود: «به زندانى خود نيز از اين شير بدهيد و او را اذيّت نكنيد.» 🔹 اطبا برای امام (ع) کاری نکردند؟ 🔸 هنگامى كه امام (ع) ضربت خورد، پزشكان كوفه به بالين او گرد آمدند. در بين آنان «اثير بن عمرو» از همه ماهرتر بود. وقتى او زخم را ديد، گفت: «شُش گوسفندى را كه هنوز گرم است برایم بياورید.» سپس رگى از آن بيرون آورد و در محل ضربت قرار داد و آن گاه كه آن را بيرون آورد، گفت: «يا على (ع) وصيّت‌هاى خود را بكن، زيرا اين ضربت به مغز رسيده و معالجه مؤثّر نيست.» در اين هنگام امام (ع) كاغذ و دواتى خواست و وصيّت خود را خطاب به دو فرزندش حسن و حسين (ع) نوشت. 🔹 پس از آن چه شد؟ 🔸 امام (ع) از هوش رفت و چون دوباره چشمان خود را گشود، فرمود: «اى حسن (ع)، با تو سخنى دارم. امشب شب آخر عمر من است. چون در گذشتم با دست خود مرا غسل بده و كفن كن و خود مباشر اعمال كفن و دفن من باش و بر جنازه من نماز بخوان و در تاريكى شب و دور از شهر كوفه مخفيانه به خاك بسپار تا كسى از آن با خبر نشود.» امام (ع) دو روز زنده بود و در شب جمعه نخستين روز از دهه آخر ماه رمضان (شب بيست و يكم سال 40 هجرى) در سن 63 سالگى بدرود حيات گفت. امام حسن (ع) او را غسل داد و بر او نماز خواند و در نماز هفت تكبير گفت. سپس فرمود: «بدانيد كه پس از على (ع) بر جنازه هيچ كس هفت تكبير گفته نمى‌شود.» سپس بدن مطهر امام (ع) را به همراه تنی چند از فرزندان و یاران او مخفيانه در جايى به نام «غرى» نجف اشرف فعلى دفن کرد. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: فروغ ولایت «تاریخ تحلیلی زندگانی امیرمومنان علی علیه السلام»، (شهادت در محراب عبادت)، تالیف: آیت الله العظمی جعفر سبحانی ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۶۷ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا اسلام چگونه بر ایرانیان تحمیل شد؟ 🔸 اسلام بر ایرانیان تحمیل نشد، مردم ایران اسلام را با روحیات خود سازگار دیده و پذیرفتند. خدمات مخلصانه‌ و شاهکارهایی که ایرانیان در طول چهارده قرن به نام اسلام رقم زدند، زاده عشق و ایمان آنها بوده است. هیچ دین تحمیلی قادر نیست، شور عشق و گرمای ایمان را در نهاد مردمی نهادینه کرده و آن را به درازای تاریخ حفظ نماید. 🔹 حفظ زبان فارسی و ترجیح آن به زبان عربی، دلیل عدم پذیرش اسلام نیست؟ 🔸 پذیرش اسلام هیچگاه مستلزم این نبود که مردم ایران زبان فارسی را ترک کرده و به عربی سخن بگویند؟ اصولاً در اسلام مسئله‌ زبان مطرح نیست. ایرانیان هم نه حفظ و احیای زبان فارسی را مخالفت با اسلام می‌دیدند و نه زبان عربی را زبان قوم عرب می‌دانستند، چون زبان عربی متعلق به قرآن، اسلام و امت اسلامی است. اگر زبان‌های دیگر، زبان یک قبیله، قوم و ملت هستند، زبان عربی زبان قرآن است. کسانی که به زبان عربی از راه ترجمه و تألیف کتب‌ فلسفی، عرفانی، تاریخی، طبی، ریاضی، حقوقی و غیره خدمت کردند، فقط به خاطر اسلام به این کار مبادرت ورزیدند. 🔹 یعنی احیای زبان فارسی به خاطر مبارزه با اسلام نبود؟ 🔸 اگر احیای زبان فارسی به خاطر مبارزه با اسلام بود، چرا ایرانیان به این اندازه در احیای لغت، قواعد زبان، صرف و نحو، معانی، بیان و بدیع، فصاحت و بلاغت زبان عربی کوشش کردند.؟ خدمات ایرانیان به زبان عربی بیش از خود اعراب به این زبان بوده است. ایرانی‌ها تنها به حکم انگیزه‌ مقدس دینی به زبان عربی خدمت کردند. آنها مانند همه مسلمانان پاک نهاد، زبان عربی را زبان قرآن و امت اسلامی می‌دانستند و بدون هیچ‌گونه تعصبی، با شور، نشاط و علاقه به فراگیری، ضبط و تدوین زبان عربی می‌پرداختند. 🔹 یعنی اسلام مخالفتی با تنوع زبان‌ها ندارد؟ 🔸 تنوع زبان نه تنها مخالفت با اسلام محسوب نمی‌شود، که وسیله‌ای برای پیشرفت آن نیز است. چرا که هر زبانی زیبایی‌‌ها و ظرفیت‌های خود را دارد و می‌تواند خدمات جداگانه‌ای به اسلام بکند. اسلام ملل مختلف را با زبان‌ها و فرهنگ‌های گوناگون پذیرفته‌‏ و هر ملتی ادبیات مخصوص خود را دارد که آن ادبیات جزء ذخایر آن ملت و بلکه بشریت است. زبان فارسی هم نفایس و آثار گرانبهایی مانند گلستان و بوستان سعدی، مثنوی معنوی، دیوان حافظ و رباعیات خیام دارد که جزء ذخایر فکری و فرهنگی بشریت محسوب می‌شوند. 🔹 زبان‌ها از چه نظر ذخایر بشریتند؟ 🔸 هر زبانی ظرفیت‌های خود را دارد. هیچ زبانی قادر نیست، زبان دیگری را صددرصد در خود هضم نماید. لطافت‌های هر زبانی مخصوص خود اوست. اگر تمام ادبای زبان فارسی جمع شوند، نمی‌توانند سوره حمد را طوری به فارسی ترجمه کنند که معانی، لطافت و زیبایی عربی آن را داشته باشد. همچنین اگر تمام ادبای عرب، اشعار حافظ و خیام را به عربی ترجمه کنند، نمی‌توانند لطافت، معانی و زیبایی فارسی آن را برسانند. 🔹 پس چرا اسلام به زبان عربی تاکید دارد؟ 🔸 خدا زبان مخصوصی ندارد، اما هر مذهبی باید زبان مخصوص خود را داشته باشد تا باقی بماند. اسلام دین نژادی نیست و این تصور که همه مسلمین باید به زبان عربی تکلم کنند، یا به خط عربی بنویسند، وجود ندارد. اما اسلام برای اعمال مذهبی، زبان مخصوصی برگزیده است که به‌ وسیله آن زبان مذهبی مشترک به پیروانش وحدت، انسجام و یگانگی می‌بخشد. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: خدمات متقابل اسلام و ایران، (زبان فارسی)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
‌♦️ الو سلام حاج آقا / ۶۸ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا «معجزه» چیست؟ 🔸 معجزه عبارت از عمل خارق‌العاده‌اى است كه انجام آن از قدرت افراد عادى بيرون باشد و جز به اتكاى يك نيروى مافوق طبيعى امكان‌پذير نباشد. مانند سخن گفتن يك نوزاد چند روزه، شکافتن دریا، تبدیل عصا به اژدها، سرد شدن آتش و ... که توسط انبیای الهی صورت گرفته است. 🔹 رسول خدا (ص) هم معجزاتی داشتند؟ 🔸 بله. بزرگترین معجزه پیامبر اسلام (ص) قرآن کریم است. نبی خدا (ص) علاوه بر قرآن کریم معجزات ديگرى مانند شق القمر، معراج، مباهله و ... دارند. 🔹 نمونه‌ای از معجزات پیامبر (ص) را بگویید؟ 🔸 روزی سران قريش نزد پیامیر (ص) آمدند و گفتند: «اى محمد (ص) تو ادّعاى بزرگى كردى كه هيچ يك از پدران و خاندانت نكردند، ما از تو معجزه‌اى مى‌خواهيم، اگر پاسخ مثبت داده، انجام دهى، مى‌دانيم كه تو پيامبر و فرستاده خدايى، و اگر از انجام آن سرباز زنى، خواهيم دانست كه ساحر و دروغگويى.» 🔹 پیامبر (ص) چکار کردند؟ 🔸 پيامبر (ص) فرمود: «شما چه مى‌خواهيد؟» گفتند: «اين درخت را بخوان تا از ريشه كَنده شود و در پيش تو بايستد». پيامبر (ص) فرمود: «خداوند بر همه چيز تواناست. حال اگر خداوند اين كار را بكند، آيا ايمان مى‌آوريد و به حق شهادت مى‌دهيد.؟» گفتند: «آرى.» پيامبر (ص) فرمود: «من بزودى نشانتان مى‌دهم آنچه را كه درخواست كرديد و همانا بهتر از هر كس مى‌دانم كه شما به خير و نيكى باز نخواهيد گشت، زيرا در ميان شما كسى است كه كُشته شده و در چاه «بدر» دفن خواهد شد و كسى است كه جنگ احزاب را تدارك خواهد دید.» 🔹 پیامبر (ص) با درخت چه کرد؟ 🔸 رسول خدا (ص) به درخت اشاره كرد و فرمود: «اى درخت اگر به خدا و روز قيامت ايمان دارى و مى‌دانى من پيامبر (ص) خدايم، از زمين با ريشه‌هايت در آى و به فرمان خدا در پيش روى من قرار گير.» در این هنگام درخت با ريشه‌هايش از زمين كَنده شد و با صداى شديدی چونان به هم خوردن بال پرندگان، يا به هم خوردن شاخه‌هاى درختان جلو آمد و در پيش روى پيامبر (ص) ايستاد و برخى از شاخه‌هاى بلند خود را بر روى پيامبر (ص) و بعضى ديگر را روى امام علی (ع) که در طرف راست پيامبر (ص) ايستاده بود انداخت. وقتى سران قريش اين منظره را مشاهده كردند، با كِبر و غرور گفتند: «به درخت فرمان ده، نصفش جلوتر آيد و نصف ديگر در جاى خود بماند.» پيامبر (ص) فرمان داد. پس نيمى از درخت با وضعى شگفت‌آور و صدايى سخت به پيامبر (ص) نزديك شد، گويا مى‌خواست دور آن حضرت بپيچد، امّا سران قريش از روى كفر و سركشى گفتند: «فرمان ده اين نصف باز گردد و به نيم ديگر ملحق شود و به صورت اول در آيد.» پيامبر (ص) دستور داد و چنان شد. امام علی (ع) گفت: «لا اله الا اللّه، اى رسول خدا من نخستين كسى هستم كه به تو ايمان آوردم و نخستين فردى هستم که اقرار مى كنم درخت با فرمان خدا براى تصديق نبوّت و بزرگداشت دعوت رسالت، آنچه را خواستى انجام داد.» 🔹 سران قریش ایمان آوردند؟ 🔸 نه. آنها همگى گفتند: «او ساحرى است دروغگو كه سحرى شگفت‌آور دارد و سخت با مهارت است.» و خطاب به پيامبر (ص) گفتند: «آيا نبوّت تو را كسى جز امثال على (ع) باور مى‌كند.!» 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: نهج البلاغه، خطبه 192، (خطبه قاصعه)، ترجمه استاد محمد دشتی (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
‌♦️ الو سلام حاج آقا / ۶۹ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا جهان در نظر انسان موحد چگونه است؟ 🔸 جهان در نظر انسان الهی ماهیت «از اویی» دارد، به این معنی که واقعیت جهان مساوی است با «از او بودن»، واقعیت و ماهیت جهان عین «از اویی»، عین صدور، عین تعلّق، عین ربط و عین اضافه به «او» است و این است معنی و مفهوم «آفرینش» و اینکه جهان مخلوق و آفریده خداوند است. 🔹 جهان تنها ماهیت از اویی دارد؟ 🔸 نه. جهان علاوه بر اینکه ماهیت «از اویی» دارد، ماهیت «به سوی اویی» هم دارد، بلکه این دو از یکدیگر تفکیک‌ناپذیرند. هستی از نقطه‌‌ای که آغاز شده و تنزّل یافته، بار دیگر از خطّی دیگر به سوی همان نقطه صعود می‌‌کند و این سرّ معاد است که پیامبران بر شناخت و ایمان به آن تاکید می‌کنند. 🔹 چه قوانینی بر نظام جهان حاکم است؟ 🔸 این جهان، جهانی شاعر است و علاوه بر قوانین سخت و جامد مادّی، یک سلسله قوانین دیگر بر آن حکومت می‌کند. همان‌طوری که انسان از نظر مکانیسم بدنی ضوابط و قواعدی دارد، به علّت خاصّ جسمانی بیمار می‌گردد و با داروی مادّی معالجه می‌‌شود، در عین حال به حکم اینکه دارای روح، روان، فکر، اندیشه و استعداد تلقین‌پذیری است، روح جسم را تحت تأثیر قرار داده، قوانین خود را بر آن تحمیل می‌‌کند، علّت روانی سبب بیماری جسمی و یا موجب بهبود آن می‌شود. کلّ جهان نیز همین‌طور است؛ یک سلسله عامل‌ها، عمل‌ها و عکس‌العمل‌‌ها در جهان وجود دارد که حاکم بر قوانین سخت و جامد مادّی است و آن قوانین مولود روح جهان و قوای مدبّره آن است. 🔹 چگونه این قوانین در جهان جاری می‌شود؟ 🔸 جهانی که در جهان‌بینی الهی ارائه می‌‌شود، یک کلّ تجزیه‌ناپذیر است، همه اجزاء و ابعادش مانند اعضا و اجزای یک پیکر، به یکدیگر پیوسته است و مجموعاً یک «واحد» را تشکیل می‌دهد. طبق این جهان‌بینی اراده خداوند و قضا و قدر الهی، جهان را به صورت یک نظام با یک سلسله قوانین و سنن آفریده است و قضا و قدر الهی هر چیز را تنها از مجرای علل و اسباب معین خودش ایجاب می‌‌کند. 🔹 جهان چه نسبتی با انسان دارد؟ 🔸 جهان نسبت به نیکی و بدی انسان بی‌تفاوت نیست؛ به حمایت نیکان، حق جویان و حق پویان بر می‌‌خیزد و باطل‌گرایان را به دست نابودی می‌‌سپارد. راز دعا و استجابت دعا نیز در این خصلت جهان نهفته است. 🔹 انسان در این جهان‌بینی چکاره است؟ 🔸 انسان در این جهان‌بینی به حکم اینکه از یک جوهر ماورائی روحی برخوردار است، دارای اراده و آزادی‌ای است که می‌‌تواند خود را از جبر محیط، اجتماع و طبیعت حیوانی خود تا حدود زیادی رها سازد، به همین دلیل مسؤول خویش و جامعه خویش است. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: جهان‌بینی الهی و جهان‌بینی مادی، (جهانی که انسان الهی می‌بیند.)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
‌♦️ الو سلام حاج آقا / ۷۰ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا «حیات طیبه» چیست؟ 🔸 حیات طیبه از واژگان قرآنی است که فقط یک بار در قرآن کریم آمده است. خداوند در آیه ۹۷ سوره نحل می‌فرماید: «مَنْ عَمِلَ صٰالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثىٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيٰاةً طَيِّبَةً‌» یعنی هر كس از مرد يا زن عمل صالح انجام دهد، در حالى كه مؤمن باشد، ما او را به حياتى طيب زنده مى‌سازيم. 🔹 منظور این آیه چیست؟ 🔸 این آیه یک حكم کلی و تاسيس یک قاعده‌ است که مطابق آن هر كس كه عمل صالح انجام دهد، به شرط آن که مؤمن باشد، خداوند طبق وعده‌اش به او حيات طبیه می‌بخشد و این بدان معناست که در پیشگاه الهی عمل كسى كه مؤمن نيست، فاقد اثر و ارزش است. 🔹 منظور از حیات طبیه چیست؟ 🔸 مفسرين وجوه مختلفى را برای حیات طیبه ذکر کرده‌اند. بعضى گفته‌اند: حيات طيبه، حيات بهشتى است كه مرگ، فقر و بيمارى ندارد و هيچ شقاوت ديگرى در آن نيست. عده ديگری تصحیح کرده‌اند که حيات برزخى است و شايد اين تخصيص بدان جهت بوده است كه ذيل آيه را به بهشت اخروی حمل کرده و براى حيات طيبه چیزی جز برزخ به نظرشان نرسيده است. برخی نیز حیات طیبه را همين حيات دنيوى دانسته‌اند كه مقارن با قناعت و رضا به قسمت الهی باشد، چرا که چنين حياتى پاكيزه‌ترين نوع زندگیست. و جمعی نیز مراد از حیات طیبه را به رزق حلال نسبت داد‌ه‌اند كه در قيامت عقابى بر آن وجود ندارد. بعضى ديگر آن را به روزى هر روز تفسیر کرده‌اند. البته در همه اين نظرات جاى مناقشه وجود دارد. 🔹 شما حیات طیبه را چگونه تفسیر می‌کنید؟ 🔸 حيات طيبه‌اى كه خداوند به آن وعده داده است، حياتى حقيقى و جديد است كه از مرتبه‌اى بالاتر نسبت به حيات عمومى برخوردار است. در جمله «فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيٰاةً طَيِّبَةً» حيات، به معناى جان انداختن در چيز و افاضه حيات به آن است، پس اين جمله با صراحت لفظش دلالت دارد بر اينكه خداى متعال مؤمنى را كه عمل صالح انجام دهد، به حيات جديدى غير از آن حياتى كه به ديگران داده است، زنده مى‌كند. یعنی خداوند حياتى ابتدايى، جداگانه و جديد بر صاحبان ایمان و عمل صالح افاضه مى‌فرمايد. علت اينكه آن را با وصف طيب توصيف فرمود این است كه حياتى است خالص كه خباثتى در آن نيست تا فاسدش كرده و آثارش را تباه سازد. 🔹 منظور از حیات جدید چیست؟ 🔸 منظور از حیات جديد اين نیست كه حيات صاحبان ایمان و عمل صالح را تغيير دهد و مثلا حيات خبيث آنها را به حيات طيب مبدل سازد، به گونه‌ای كه اصل حيات همان حيات عمومى باشد و صفتش تغيير نماید، زيرا اگر مقصود اين بود كافى بود كه بفرمايد: ما حيات او را طيب مى‌كنيم. ولى فرمود: ما او را به حياتى طيب زنده مى‌سازيم. حيات طیب جداى از حیات عمومی و مشترك نيست، در عين اينكه غير ار آن است، اما با همان است، تنها اختلاف به مراتب است. پس كسى كه داراى حيات طیبه است، دو جور زندگى ندارد، بلكه زندگيش قوى‌تر و روشن‌تر و واجد آثار بيشتر است، هم‌چنان كه «روح قدسى» كه خداى متعال آن را مخصوص انبياء دانسته، يك زندگى سومى نيست، بلكه درجه سوم از زندگى است، بدین معنا که زندگى آنان از درجه بالاترى برخوردار است. 🔹 منظور از روح قدسی چیست؟ 🔸 انبیا و اوصیای الهی­ که برترین مصداق انسان کامل­‌اند و از مقام شامخ روح‌القدس برخوردارند؛ روح‌شان به فعلیت محض بار یافته­ و بالاترین رتبه حیات طیبه را از آن خود کرده‌ است. آنان به برکت آن مرتبه از روح و این درجه از حیات، به همه ذرات عالم احاطه علمی یافته­‌ و از همه حقایق آن اطلاع دارند. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: تفسیر المیزان، ج ۱۲، (تفسیر آیه ۹۷ سوره نحل)، تالیف: علامه سید محمدحسین طباطبایی (ره)، ترجمه: آیت‌الله سید م‍ح‍م‍دب‍اق‍ر م‍وس‍وی‌‌ ه‍م‍دان‍ی (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
‌♦️ الو سلام حاج آقا / ۷۱ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا «احادیث قدسی» چه نوع احادیثی هستند؟ 🔸 احادیثی که علمای حدیث از ائمه (ع) و آنان از پیامبر (ص) و ایشان از خداوند تبارک و تعالی نقل کرده‌اند را در اصطلاح احادیث قدسی می‌گویند. این احادیث سخنان خدای متعال است، اما خارج از محدوده قرآن کریم. 🔹 مجموعه احادیث قدسی جمع‌آوری شده است؟ 🔸 بله. بخش عظیمی از احادیث قدسی توسط «محمد بن حسن بن على بن محمد حُرّ شامى عاملى» معروف به «شیخ حُرّ عاملی» در کتاب «جواهر السنية في الاحاديث القدسيه» جمع‌آوری شده است. این کتاب در ایران توسط «زین العابدین کاظمی خلخالی» و «کریم فیضی» با عنوان «کلیات حدیث قدسی» به طور جداگانه ترجمه و منتشر شده است. 🔹شیخ حُرّ عاملی که بود؟ 🔸 شیخ حُرّ عاملی از محدّثان، شاعران و فقهای نامور شیعه در قرن یازدهم هجری قمری و از عالمان مهاجر «جبل‌ عامل» لبنان به ایران بود. او صاحب تالیفات گرانقدر زیادی است که مشهورترین آنها کتاب شریف «وسایل الشیعه» از مهمترین کتب‌ حدیثی متأخر و پر مراجعه‌ترین منبع حدیثی فقهی نزد علمای امامیه است. وی به مناسبت تالیف این کتاب، به «صاحب وسائل» شهرت دارد. کُرسی درس شیخ در مشهد مقدس دایر بوده و شاگردان زیادی را پرورش داده است. آرامگاه او در ایوان یکی از حجره‌های حرم رضوی قرار دارد. 🔹 چگونه شیخ به فکر تجمیع احادیث قدسی افتاد؟ 🔸 شیخ با بالاتر و برتر دانستن کلام حق‌ تعالی نسبت به همه کلام‌های بشری و اینکه نورهاى هدايت و ارشاد بشر از آنها تابیده و دل‌ها را روشن ساخته است، تصمیم به جمع‌آوری و تدوین احادیث قدسی گرفت تا دل‌ها را به آنها متوجه کرده و فهم‌ها را براى درك‌شان آماده نماید. برای این منظور بخشی از احادیث نورانی را كه علماى نيكوكار از ائمه اطهار (ع) و آنها از پيامبر (ص) و آن حضرت از ذات مقدّس الهى نقل كرده است را جمع‌آورى و تنظیم نمود. پیش از شیخ کسى از علمای شیعه به این کار مبادرت نورزیده بود، همین امر علاقه او را برای تحقیق و تدوین آن مضاعف کرد. 🔹 این کتاب دارای چه محتوایی است؟ 🔸 این کتاب دارای سیزده باب، یک ابواب و یک خاتمه است و طبق ترتیب پیامبرانی که مخاطب خدای متعال قرار گرفته‌اند، به ابوابی تقسیم می‌شود. مؤلف ابوابی را که پیامبران در آن نبوده‌اند را بر اساس راویان در آخر کتاب به طور جداگانه آورده است. همچنین احادیثی درباره فضیلت حضرت علی (ع) و امامان معصوم (ع) و فرامین الهی درباره امامت آنها جمع‌آوری نموده و در دو باب: احادیثی که از طریق محدثین و علمای شیعه وارد شده و علما آنها را ضبط کرده‌اند و احادیثی که از طریق اهل سنت وارد شده و علمای آنها در کتاب‌های خود ذکر نموده‌اند، گنجانده است. مؤلف در خاتمه به ذکر طرق روایت خویش از مؤلفان و مصنفان کتب‌ مورد مراجعه پرداخته است. 🔹کتاب دارای چه ویژگی‌هایی است؟ 🔸احادیثی که در این کتاب جمع‌آوری شده، مورد اتفاق شیعه و سنی بوده و آنها درستی سلسله اسناد آن را تأیید کرده‌اند، به گونه‌ای که در مضمون آنها اجماع داشته و از کثرت راویان به حد تواتر رسیده‌ است. در ابتداى هر حديث نام ناقل‌ و كتاب او ذکر شده و احاديث آن از كتب و رساله‌هاى اساسى و تأليفات مورد اعتماد آورده شده است. مضامین این احادیث با برهان صحیح و قاطع، حکم بر وجوب پیروی از مذهب امامیه دارد. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: کلیات حدیث قدسی، تالیف: محمد بن حسن حُرّ عاملی، ترجمه: زین العابدین کاظمی خلخالی ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa