♦️ الو سلام حاج آقا / ۶۶
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا امام علی (ع) از شهادت خود آگاه بود؟
🔸 بله. اين وعده رسول خدا (ص) به آن حضرت بود. امام (ع) خود مىفرماید: «پيامبر (ص) در پايان خطبهاى كه در فضيلت و احترام ماه رمضان بيان فرمود، گريه كرد. عرض كردم: چرا گريه مىكنید؟ فرمود: براى سرنوشتى كه در اين ماه براى تو پيش مىآيد. گويا مىبينم كه تو مشغول نماز هستى و شقیترين مردم جهان، همتاى كشنده ناقه ثمود، قيام مىكند و ضربتى بر فرق تو فرود مىآورد و محاسنت را با خون رنگين مىسازد.»
🔹 امام (ع) میدانست چه شبی ضربت میخورد؟
🔸 بله. امام (ع) در شبی که ضربت خورد، افطار را ميهمان دخترش «امّ كلثوم» بود. در هنگام افطار سه لقمه غذا تناول کرد و سپس به عبادت پرداخت. از اوّل شب تا صبحگاهان در اضطراب و تشويش بود و هرچه به طلوع فجر نزديكتر مىشد بر اضطراب و تشويشش افزوده مىشد. فرمود: «به خدا قسم، نه من دروغ مىگويم و نه آن كسى كه به من خبر داده دروغ گفته است، اين است شبى كه مرا وعده شهادت دادهاند»
🔹 امام (ع) چگونه ضربت خورد؟
🔸 امام (ع) وارد مسجد شد، به نماز ايستاد و تكبير افتتاح گفت و پس از قرائت به سجده رفت. در اين هنگام «عبدالرحمان بن عمرو بن مُلجم مرادی» از خوارج نهروان در حالى كه فرياد مىزد: «للّٰهِ الْحُكْمُ لاٰ لَكَ يٰا عَلِی»، با شمشير زهرآلود ضربتى بر سر مبارك مولای متقیان فرود آورد. اين ضربت بر محلى اصابت كرد كه سابقاً شمشير «عمرو بن عبدود» بر آن وارد شده بود. فرق مبارك حضرت شكافت و خون از سر مبارکش جارى شد و محاسن شريفش را رنگين كرد. در اين حال امام (ع) فرمود: «فُزْتُ وَ ربِّ الْكَعْبَةِ» یعنی به خداى كعبه سوگند كه رستگار شدم. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «مِنْهٰا خَلَقْنٰاكُمْ وَ فِيهٰا نُعِيدُكُمْ وَ مِنْهٰا نُخْرِجُكُمْ تٰارَةً أُخْرىٰ» یعنی ما شما را از خاك آفريديم و به آن بازتان مىگردانيم و بار ديگر از آن بيرونتان مىآوريم.
🔹 ابن ملجم چه شد؟
🔸 ابن ملجم فرار کرد، اما «قثم بن عبّاس» او را گرفت و نزد امام (ع) آورد. امام (ع) به او گفت: «پسر ملجم؟» گفت: «آرى.» وقتى حضرت ضارب را شناخت به فرزندش حسن (ع) فرمود: «مواظب دشمنت باش، شكمش را سير و بندش را محكم كن. پس اگر مُردم او را به من ملحق كن تا در نزد پروردگارم با او احتجاج كنم و اگر زنده ماندم يا او را مىبخشم يا قصاص مىكنم.» پس از آن حسنين (ع) به اتّفاق بنى هاشم، امام (ع) را در گليم گذاشته و به خانه بردند. در خانه نیز بار دیگر ابن ملجم را نزد آن حضرت آوردند. امام (ع) به او نگريست و فرمود: «اگر من مُردم او را بكشيد، چنان كه مرا كشته و اگر سالم ماندم خواهم ديد كه رأى من در باره او چيست.» ابن ملجم گفت: «من اين شمشير را به هزار درهم خريده و به هزار درهم ديگر زهر دادهام. پس اگر مرا خيانت كند، حق تعالى او را هلاك گرداند.» در این هنگام قدرى شير براى آن حضرت آوردند. كمى از آن شير را نوشيد و فرمود: «به زندانى خود نيز از اين شير بدهيد و او را اذيّت نكنيد.»
🔹 اطبا برای امام (ع) کاری نکردند؟
🔸 هنگامى كه امام (ع) ضربت خورد، پزشكان كوفه به بالين او گرد آمدند. در بين آنان «اثير بن عمرو» از همه ماهرتر بود. وقتى او زخم را ديد، گفت: «شُش گوسفندى را كه هنوز گرم است برایم بياورید.» سپس رگى از آن بيرون آورد و در محل ضربت قرار داد و آن گاه كه آن را بيرون آورد، گفت: «يا على (ع) وصيّتهاى خود را بكن، زيرا اين ضربت به مغز رسيده و معالجه مؤثّر نيست.» در اين هنگام امام (ع) كاغذ و دواتى خواست و وصيّت خود را خطاب به دو فرزندش حسن و حسين (ع) نوشت.
🔹 پس از آن چه شد؟
🔸 امام (ع) از هوش رفت و چون دوباره چشمان خود را گشود، فرمود: «اى حسن (ع)، با تو سخنى دارم. امشب شب آخر عمر من است. چون در گذشتم با دست خود مرا غسل بده و كفن كن و خود مباشر اعمال كفن و دفن من باش و بر جنازه من نماز بخوان و در تاريكى شب و دور از شهر كوفه مخفيانه به خاك بسپار تا كسى از آن با خبر نشود.» امام (ع) دو روز زنده بود و در شب جمعه نخستين روز از دهه آخر ماه رمضان (شب بيست و يكم سال 40 هجرى) در سن 63 سالگى بدرود حيات گفت. امام حسن (ع) او را غسل داد و بر او نماز خواند و در نماز هفت تكبير گفت. سپس فرمود: «بدانيد كه پس از على (ع) بر جنازه هيچ كس هفت تكبير گفته نمىشود.» سپس بدن مطهر امام (ع) را به همراه تنی چند از فرزندان و یاران او مخفيانه در جايى به نام «غرى» نجف اشرف فعلى دفن کرد.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: فروغ ولایت «تاریخ تحلیلی زندگانی امیرمومنان علی علیه السلام»، (شهادت در محراب عبادت)، تالیف: آیت الله العظمی جعفر سبحانی
#شهادت_امام_علی
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa