eitaa logo
الو سلام حاج آقا
190 دنبال‌کننده
6 عکس
0 ویدیو
0 فایل
الو سلام حاج آقا، گفت و شنودی در موضوعات مختلف است و حاج آقا روحانیت عالم و عاملی را نمایندگی می‌کند که از سرچشمه اسلام سیراب شده و عقل را با نقل و علم را با تقوا و فضیلت‌های اخلاقی درآمیخته و اقتضائات زمانه خود را می‌شناسد. او به همین دلیل نامیراست.
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️ الو سلام حاج آقا / ۲ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا در منطقه ما مسجد نیست. مردم جایی برای جمع شدن و نماز خوندن ندارند. می‌خواهم یک مسجد بسازم. 🔸 خوب 🔹 یک مسجدِ بزرگ عالی که باقیات و صالحاتم باشد. 🔸 خوب 🔹 اما پولی در بساط ندارم، باید از مردم جمع کنم. بعضی‌ها هم که به این راحتی خرج نمی‌کنند. باید صد تا دروغ به هم ببافم تا چیزی از آنها در بیاید. این دروغ‌ها که اشکالی ندارد؟ 🔸 چرا ندارد؟ 🔹 چون من برای منفعت شخصی خودم که دروغ نمی‌گویم، می‌خوام برای مسلمانان مسجد بسازم. کار برای خداست. 🔸 کاری که برای خداست مقدس است و کار مقدس باید ابزار و لوازمش هم مقدس باشد. نمی‌شود برای رسیدن به یک هدف مقدس از ابزارهای نامقدس استفاده کرد. خدا این اجازه را نمی‌دهد. 🔹 چطور؟ 🔸 دین مجموعه‌ای از بایدها و نبایدهاست، راستگو بودن جزو بایدهای دین و دروغ گفتن جزو نبایدهای دین است. نبایدهای دین در واقع همان بی‌دینی است. نمی‌شود با بی‌دینی به دین کمک کرد. به نفع دین دروغ گفتن، به نفع دین بی‌دینی کردن است. دین چنین اجازه‌ای نمی‌دِهد، اسلام بر اساس حق و حقیقت بنا شده و اگر با باطل آمیخته شود از بین می‌رود. وقتی انسان حق را ضمیمه باطل کرد، حق تحمل نکرده و راه خودش از باطل جدا می‌کند. دروغ گفتن امری نامقدس و باطل است و ساخت مسجد امری مقدس است، این دو هیچگاه با همدیگر جمع نمی‌شوند. 🔹 پس مسجد نساختن بهتر از با دروغ ساختن است؟ 🔸 بله همین طور است. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: سیری در سیره نبوی، (کیفیت استخدام وسیله)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۳ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا مگر اسلام مرده است که برخی متفکران مسلمان از احیای آن سخن می‌گویند؟ 🔸 منظور ایشان احیای تفکر اسلامی است، نه خود اسلام 🔹 چطور 🔸 آنها معتقدن شعائر اسلامی مانند بانگ اذان، برپایی نماز، روزه داری، پرداخت خمس و بسیاری از آداب و سنن اسلامی در میان مسلمین زنده است، اما روح اسلام در جوامع اسلامی مرده و نیاز به تجدید حیات دارد. تجدید حیات هم ممکن است، چون آنچه مرده است، خود اسلام نیست، بلکه برداشت و طرز تلقی مسلمین از اسلام است. علامه اقبال لاهوری از بزرگ پرچمداران این نهضت فکری به شمار می‌رود. 🔹 چه نتایجی بر این ادعا مترتب است؟ 🔸 نتیجه‌اش این است که اسلام هم هست و هم نیست. هست اما بی‏‌خاصیت و بی‏‌اثر، اسلامی که دیگر قادر به زندگی‌سازی، ستم‌‌سوزی، حرکت‌آفرینی، حرارت‌بخشی، جنبش‌زایی، بصیرت‌افزایی و دارای قدرت برانگیزندگی نیست. مثل یک درخت پژمرده آفت زده‌ است که سرِ پاست اما افسرده، بی‌رمق و ناتوان. و نیست چون از روح و معنا تهی شده است. 🔹 مصادیق این بحث کدام است؟ 🔸 مانند تحقیر و خوار شمردن تاثیر عمل در سعادت انسان. وقتی تعلیم و تربیت اسلامی بر عنصر عمل تاکید دارد و سرنوشت انسان در گرو عمل اوست، پس باید تلاس و کوشش کرد که «وَ انْ لَیسَ لِلْانْسانِ الّا ما سَعی‏» یعنی برای بشر جز آنچه که کوشش کرده است نیست. اما همین اندیشه قرآنی و منطق عقلانی چنان استحاله شده و از حیز انتفاع ساقط شده است که ایمان جای عمل را گرفته است. می‌گویند اساس ایمان است، اگر ایمان درست بود، عمل اهمیتی ندارد و روشن است که اگر ملتی به عمل بی‌اعتنا باشد، چه بر سر آن ملت می‌آید. 🔹 یعنی مفاهیم دینی را از معنای حقیقی‌شان خارج کردند؟ 🔸 هم خارج کردن و هم ضد معانی اصلی و اولیه‌اش را بر آنها بار کردند. مثلا معنای توکل، زهد و صبر را بر خلاف معنای حقیقی‌شان معنا و ترویج کردند که البته از این نمونه‌ها بسیار است. 🔹 آیا ایران امروز نیز به این آفات مبتلاست؟ 🔸 انقلاب اسلامی توانست به معنای حقیقی کلمه موجب احیای اندیشه دینی شده و کاروان بازگشت به خویشتن اسلامی را منزل‌ها به جلو براند، اما هنور تا رسیدن به سر منزل مقصود راه‌های طولانی باید بپیماید. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: احیای تفکر اسلامی، (اقبال و احیای فکر دینی)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۴ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا چه اشکالی دارد زن به خواستگاری مرد برود؟‌ الان در دنیا این مسائل حل شده است. مهم ازدواج است، والا چه کسی به خواستگاری چه کسی برود مهم نیست. 🔸 خواستگاری در واقع طلب همسری کردن است. این خلاف طبیعت، حيثيت و احترام زن است که از مرد طلب همسری کند. 🔹 چرا مگر زن کالاست که باید همیشه توسط مرد خریده شود؟ 🔸 زن کالا نیست، زن محبوب و معشوق مرد است. طبیعت، مرد را مظهر طلب، عشق و تقاضا آفریده و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبیعت، زن را گل و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. این از تدابیر حکیمانه و شاهکار خلقت است که در غریزه مرد نیاز و طلب و در غریزه زن ناز و جلوه قرار داده و بدین وسیله ضعف جسمانی زن را در مقابل‌ نیرومندی جسمانی مرد جبران کرده است. 🔹 اما اینها دلیل بی‌عدالتی در خواستگاری نمی‌شود. 🔸 بی‌عدالتی نیست. اقتضای طبیعت مرد، زن گرفتن است، اما اقتضای طبیعت زن، مرد گرفتن نیست. این نوعی امتیاز طبیعی است که به زن داده شده و نوعی تکلیف طبیعی است که به دوش مرد گذاشته شده است. تقاضای همسری توسط مرد تنها به اولاد آدم اختصاص ندارد، قوانین خلقت در حیوانات نیز این مأموریت را به جنس نر واگذار کرده است. 🔹 آیا اندیشه عدم تساوی زن و مرد سبب این تلقی نشده است؟ 🔸 زن و مرد در انسانیت با هم مساوی و برابرند، هر دو بنده خدا و اشرف موجوداتند، اما از لحاظ جسمی، روانی، احساسات و ... متفاوتند. آنچه میان زن و مرد حاکم است، تساوی نیست، تشابه است. 🔹 شاید این حرف درست باشد، اما این چیزی از مظلومیت زن نمی‌کاهد. 🔸 مظلومیتی در کار نیست. قوانین خلقت مرد را دلباخته و نیازمند زن قرار داده و از زن خواسته تا با پرداختن به زیبایی و استغناء ظریفانه، دل مرد را شکار و از مجرای قلب او نفوذ کند. 🔹 اختصاص خواستگاری به مرد هر چند در تعارض با دنیای مدرن است، اما گویا منافعی هم برای زن دارد. 🔸 همین طور است. خواستگاری از زن او را در جایگاه طبیعی و واقعی‌اش قرار داده و مقامش رو بالا می‌برد. خلقت مرد را عاشق، طالب و خادم زن قرار داده است، این دون شان معشوق است که از عاشق و دلباخته‌اش طلب همسری کند. دنیای مدرن غرب از این اشکالات نانوشته بسیار دارد. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: نظام حقوق زن در اسلام، (خواستگاری و نامزدی)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۵ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا شک چگونه در ذهن پدید می‌آید؟ 🔸 وقتی انسان در برابر یک سلسله مجهولات قرار می‌گیرد که نمی‌تواند آنها را بفهمد، دچار تردید و ابهام شده و حالت استفهام پیدا می‌کند که به آن شک می‌گویند. 🔹 شک در دین خوب است یا بد؟ 🔸 شک، تزلزل و عدم اطمینان است و در دین پسندیده نیست، چون دین دنبال ایمانِ توام با یقین است. قرآن کریم همیشه مردم را به ایمان دعوت می‌کند. 🔹 یعنی هیچ‌گونه شک مثبتی در نهاد دین وجود ندارد؟ 🔸 چرا انسان تا شک نکند به یقین نمی‌رسد. شک از این نظر که دالان و معبر خوبی برای رسیدن به ایمان و یقین است، خوب و مطلوب است. شکاک تا مادامی که در شک خود نمانده، آن را به عنوان هدف، منزل و جایگاه استقرار برنگزیده و برای رسیدن به یقین تلاش و کوشش کند، شکش نه تنها ناصواب نیست، بلکه مقبول و مقدس هم است. 🔹 یعنی در دینی که طالب ایمان و یقین است، شک مقدس است؟ 🔸 بله. اما نه هر شکی. تنها شکی مقدس است که انسان را به سوی تحقیق و کشف حقیقت رهنمون کرده و در او درد روحی جهت وصول به یقین ایجاد کند. والا شکاکی که در شکش مانده و هیچ تقلایی برای گذر از معبر شک و رسیدن به مرحله یقین نکند، شکش مورد تایید و پسند دین نیست. 🔹 شک افراد کثیرالشک چگونه است؟ 🔸 این قبیل شک‌ها نوعی وسواس و بیماری است که از ضعف عقل ناشی می‌شود. چنین شک‌های بی‌پایه و اساس، نامقدس و بی‌ارزش است و علاجی جز بی‌اعتنایی ندارد. 🔹 پس شک در حوزه دین جای نگرانی ندارد؟ 🔸 شک در گزاره‌های دینی تا مادامی که به تحقیق عالمانه برای وصول به حقیقت منجر شود، نه تنها نگرانی ندارد، بلکه مقدس و نوعی فضیلت است. دین نیز از این جهت که حقیقتی جاودانه است هر چقدر مورد تردیدها و کاوش‌های محققانه قرار بگیرد، نه تنها آسیبی نمی‌بیند که حقانیتش روشن‌تر و چهره‌اش پرفروغ‌تر می‌شود. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: پانزده گفتار، (جستجوی حقیقت)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۶ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا هنوز هم برخی‌ها در منابر از خوارج سخن می‌گویند، اعمال و افکار آنها را بررسی می‌کنند. وقتی خوارجی وجود ندارد، چه نیازی به این بحث‌های بی‌فایده است؟ 🔸 فرقه مذهبی خوارج هرچند به شکل صدر اسلام وجود خارجی ندارد، اما افکارشان هنوز زنده است. 🔹 چطور زنده است؟ 🔸 درست است که مذهب خوارج منقرض شده، اما روحاً نمرده است. بعضی از مذاهب ممکن است از نظر شعار بمیرند، اما از نظر روح زنده باشند، برعکس مسلکی هم ممکن است از نظر شعار زنده باشد، اما از نظر روح بمیرد. 🔹 یعنی روح خوارج هنوز زنده‌ است؟ 🔸 بله، روح خارجی‌گری در جان برخی مسلمین ریشه دوانده و آنها را ندانسته حامل روحیات و افکار خوارج کرده است. ‌چه بسا افرادی به لحاظ شعار تابع یک مذهب باشند، اما از روح آن مذهب پیروی نکنند و چه بسا افرادی که از پذیرش شعارهای یک مذهب امتناع کنند، اما تابع روح آن مذهب باشند. 🔹 با این وصف خوارج از تیپ و شخصیتی خاصی برخوردار بودند؟ 🔸 آنها مردمی عابد، زاهد، تنگ نظر، خشکه مقدس، ظاهربین، کج‌فهم، نادان، ناآشنا به روح فرهنگ اسلامی، خشن، عصبی و عبوس، متحجر و جامدالفکر، ساده‌لوح و شمشیری در دست منافقان زیرک بودند. 🔹 و لابد ضررهای زیادی هم به اسلام زدند؟ 🔸 بله. بزرگترین گناه آنها ایجاد انحراف در جهان اسلام و گرفتن امام علی (ع) از اولاد بنی‌آدم بود. علی (ع) در ظاهر با شمشیر «عبدالرحمن ابن ملجم» به شهادت رسید. اما در باطن توسط جمود، خشک مغزی و خشکه مقدسی شهید شد. 🔹 با این وصف سخن گفتن از خوارج، روحیات و افکار آنها نه تنها بی‌فایده نیست، بلکه ضروری و لازم است. 🔸 سخن گفتن از خوارج به عنوان یک موضوع مذهبی، بحثی فاقد اثر و بی‌ارزش است، چون مذهب خارجی‌گری دیگر وجود ندارد. اما بحث درباره روحیات و افکار پیروان خوارج آموزنده است، چرا که روح خوارج بر خلاف مذهب‌شان منقرض نشده و در جان برخی از مسلمین حلول کرده و زنده است. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: جاذبه و دافعه علی علیه‌السلام (پیدایش خوارج)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۷ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا منظور از تقلید چیست؟ 🔸 به دانشمندى كه احكام دينى را از راه استدلال به دست مى‌آورد،، مجتهد و عملش را اجتهاد مى‌گویند. كسى را هم كه به مجتهد مراجعه مى‌كند مقلد و مراجعه‌اش را تقليد می‌گویند. 🔹 چرا باید تقلید کرد؟ 🔸 چون اسلام به پيروانش دستور داده معارف و احكام دينى را ياد بگيرند و منبع اين معارف را هم كتاب خدا و سنت حضرات معصومین علیهم السلام قرار داده است. روشن است كه به دست آوردن همه معارف دينى از كتاب و سنت برای عامه مردم ميسّر نیست، پس ناچار باید گروهی از مسلمانان كه توانايى به دست آوردن احکام اسلام را از راه استدلال داشته باشند، آن را آموخته و به دیگران بیاموزند و دیگران نیز باید به آنها مراجعه کرده و در احکام دینی از آنها تقلید کنند. 🔹 تقلید فقط به احکام دینی مربوط است؟ 🔸 نه. تقلید به صورت طبیعی در زندگی مردم جریان دارد. چون انسان کارهای خودش را با فکر و اراده انجام می‌دهد و تصمیماتش را با اطلاع و آگاهی می‌گیرد. پس باید یا خودش در همه امور خبره و متخصص باشد و یا به خبره و متخصص مراجعه کرده و به نظرات او عمل کند. آیا ما هنگام بیماری به پزشک مراجعه نمی‌کنیم؟ در واقع بیمار در امور پزشکی مقلد و پزشک متخصص است. 🔹 در این صورت کسی نمی‌تواند مدعی شود که در زندگی اصلا تقلید نمی‌کند. 🔸همین طور است. تقلید از ضرورت‌های عقل است. كسى كه چنین ادعایی کند يا معناى سخن خود را نمى‌داند يا گرفتار آفت فكری است. چون ما پيوسته جز در مورد بسيار ناچيزى، زندگى خود را با مراجعه به ديگران و تقليد از آنها سپری می‌کنیم. 🔹 تقلید در کدام گزاره‌های دینی جایز است؟ 🔸 تقليد در عبادات و معاملات و ساير دستورهاى عملى دين است. 🔹 در کدام گزاره‌های دینی تقلید جایز نیست؟ 🔸 در اصول دين كه از امور اعتقادی است، تقلید جایز نیست. چون در اصول دين، ايمان و عقيده مطلوب است نه عمل. هرگز نمى‌توان ايمان ديگران را ايمان خود تلقی كرد. نمى‌شود گفت خدا يكی است چون پدران يا دانشمندان ما مى‌گویند یا همه مسلمانان به آن اعتقاد دارند. هر فرد مسلمان باید اصول دين را از راه دليل بداند، اگرچه به طور ساده‌ای باشد. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: تعالیم اسلام، (اجتهاد و تقلید)، تالیف: علامه سید محمدحسین طباطبایی (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۸ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا منظور از نحس چیست؟ 🔸 نحس به معنی شوم، بد یُمن، بد شگون و نامبارک است. 🔹 چرا بعضی روززها نحس است؟ 🔸 هیچ روز نحسی وجود ندارد، همه روزها مانند هم‌اند. اما ممکن است در یک روز خاص حادثه ناگواری رخ بدهد که آن روز را به اعتبار آن حادثه تلخ، نحس تلقی کنند و یا ممکن است در یک روز خاص حادثه مبارکی روی بدهد که آن روز را به اعتبار آن حادثه شیرین و خوش یُمن بدانند. شومی یا میمنت روزها به خاطر یادآوری اتفاقات تلخ و شیرینی است که در آن روی داده است، والا هیچ روز، ساعت و زمانی فی نفسه نحس یا مبارک نیست. 🔹 اگر نیست، پس این همه نحوست از کجا آمده است؟ 🔸 شومی و نحوست در وجود خود انسان است. ممکن است عقیده و افکار کسی خرافه و جاهلانه باشد، یا از اخلاق فاسد و اعمال پلیدی برخوردار باشد، در این صورت شوم و نحس عقیده، افکار، اخلاق و اعمال اوست. ضمن اینکه انسان به خاطر خودخواهی و تنبلی مسئولیت شکست‌های خود را به گردن نحوست می‌اندازد. مثلا مدعی می شود قبل از اینکه کارش را شروع کند، صدای جغد، کلاغ و عوعو سگی را شنیده و نحوست آنها موجب عدم موفقیتش شده است، در حالی که موفقیت یا عدم موفقیت دلایل منطقی خودش را دارد. 🔹 نحسی ۱۳ را چه می‌گویید؟ مردم برای خروج از نحوست ۱۳ از شهر خارج می‌شوند، سمنو می‌پزند، سبزه‌‏ها را گره زده، بیرون می‌ریزند و ... 🔸 عدد ۱۳ عدد بیچاره و مظلومی است، ۱۳ چه گناهی کرده است که منحوس شده است، اصلا ۱۳ چه فرقی با اعداد دیگر دارد؟ ۱۳ غرامت جهل کسانی را می‌پردازد که از روشنایی عقل بهره‌ نمی‌برند. 🔹 نظر اسلام در مورد ۱۳ چیست؟ 🔸 در اسلام ایام یا اعداد نحس وجود ندارد، فال بد زدن وجود ندارد. اسلام به جای این کارها توکل به خدا و دادن صدقه و ... را سفارش می‌کند. 🔹 با این حال گاه روزگار به مراد انسان نمی‌چرخد. 🔸 روزگار مجرم یا گناهکار نیست، اینکه بگوییم فلک کج رفتار یا چرخ کج‏‌مدار باعث شکست من شد، منطقی و عقلانی نیست. شکست یا پیروزی در هر کاری متکی به علل و عوامل طبیعی آن کار است. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: پانزده گفتار، (دفاع از ۱۳)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۹ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا مگر خدا از باطن مردم بی‌خبر است که می‌خواهد با امتحان کردن از آنها اطلاع پیدا کند؟؟ 🔸 خدا داناى غيب آسمان‌ها و زمين است و آگاه به اسراری که در سينه‌هاست. «إِنَّ اللَّهَ عالِمُ غَيْبِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» هیچ ذره‌ای، حرکتی، جنبشی و امر کوچک و بزرگی در عالم هستی نیست، مگر اینکه معلوم و مکشوف خداست. پس غرض از امتحان الهی، آگاهی یافتن خدا بر احوالات بندگانش نیست، چون علم او بر همه چیز و همه کس احاطه داشته و چیزی برای او پنهان نیست تا برای دانستنش نیاز به امتحان کردن مردم داشته باشد. 🔹 آیا امتحان کردن جز برای معلوم کردن مجهولات است؟ 🔸 آفرینش با همه عظمتش مخلوق خداست و خداوند بر نهان و آشکار آن آگاه است. کشف مجهول دلیل امتحان الهی نیست، چون اساسا مجهولی برای خدا وجود ندارد تا در پی کشف آن باشد. 🔹 پس فلسفه امتحان الهی چیست و چرا خداوند بندگانش را امتحان می‌کند؟ 🔸 خداوند بندگانش را امتحان می‌کند تا آنها را با اختیار و اراده خودشان به کمالی که لایقش هستند برساند. انسان‌ها مانند معادنی هستند که فلزهای مختلفی در وجودشان نهفته شده است و تنها در زیر سایه امتحانات و در میانه شداید و بلایاست که معادن وجودشان استخراج شده و به شکوفایی، رشد و کمال می‌رسد. مصائب برای روح انسان مانند ورزش برای جسم اوست و روح را بزرگ و قوی می‌کند. 🔹 آیا مشخص کردن اهل بهشت و جهنم در شمار علل امتحان الهی است.؟ 🔸 خداوند امتحان نمی‌کند تا بهشتیان را از دوزخیان تفکیک کند، بلکه امتحان می‌کند تا همه را شایسته و لایق بهشت کند. منتهی در این آزمون‌ انسان‌ساز کسانی راه هدایت را برگزیده و نجات می‌یابند و کسانی راه گمراهی را انتخاب کرده و گرفتار عذاب آخرت می‌شوند. 🔹 اگر آزمایش الهی برای رشد و تکامل انسان است، چرا انبیا و اولیاء الهی امتحان می‌شوند. آنها که همه مراحل تکامل و تعالی را پیموده‌اند؟ 🔸 نظام آفرینش نظام پرورش و تکامل است و یکی از عوامل رشد و تعالی انسان ابتلائاتی است که هر کسی به تناسب شخصیت و سعه وجودیش به آن مبتلا می‌شود. پیامبران و اولیاء الهی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. آنها هرچند مراحل تکامل را طی کرده و به مقام رسالت برگزیده شدند، اما از مقام یکسانی برخوردار نبوده و همچنان امکان رشد و شکوفایی دارند و برای کسب درجات معنوی بالاتر تلاش می‌کنند. چنانکه خداوند ابراهیم (ع) نبی را پس از امتحانی سخت و سازنده به مقام امامت برگزید. 🔹 آیا امتحان اولیای الهی همانند امتحان مردم است.؟ 🔸 حد و حدود امتحان الهی به تناسب سعه وجودی انسان‌هاست. هرچقدر ظرفیت‌ها بیشتر و روح با ایمان‌تر باشد، امتحان‌ها نیز سخت‌تر است. «اِنَّ اللهَ اِذا اَحَبَّ عَبْدآ غَتَّهُ بِالْبَلاءِ غَتّآ» یعنی خداوند وقتی که بنده‌ای را دوست دارد، او را در شداید غرق می‌کند. چرا که شداید و بلایا بستر صعود به درجات بالاتر معنوی است. انبیاء و اولیای الهی از این جهت بیشتر و سخت‌تر از دیگران امتحان می‌شوند. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: بیست گفتار، (امتحان الهی)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۱۰ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا «تهمت» دقیقا به چه معناست؟ 🔸 دو گناه کبیره است که یکی از آنها دروغ گفتن است و دیگری غیبت کردن. تهمت یعنی دروغ به اضافه غیبت؛ وقتی این دو گناه‏ کبیره با هم جمع شوند، می‌شود تهمت. 🔹 منظور از «گناه کبیره» چیست؟ 🔸 گناه کبیره یعنی گناهی که انسان به وسیله آن استحقاق جهنم رفتن پیدا می‏‌کند. 🔹 آیا نقل آنچه مردم می‌گویند هم در اِعداد تهمت است؟ 🔸 بله. با اضافه کردن یک «می‌گَویند» یا «شنیده ام» اول حرفمان ماهیت تهمت تغییر پیدا نمی کند. نمی‌شود سر خدا را با این زرنگی‌های مقدس‌مآبانه کلاه گذاشت. اینکه بگویم: می‌گَویند یا شنیده ام فلان شخص یا مجموعه چنین و چنان است، دیگران هم از من نقل کرده و در جامعه اشاعه بدهند، سپس من مدعی شوم که من نگفتم، دیگران گفتند، این جز خودفریبی چیزی دیگری نیست و از زشتی گناه تهمت نمی‌کاهد. 🔹 وظیفه ما در قبال تهمت زدنندگان چیست؟ 🔸 جوّ جامعه اسلامی نباید جوّ تهمت باشد. اگر تهمتی به یک مؤمن زده شود، هر مؤمنی باید آن را به خودش بگیرد و چنین فرض کند که به او تهمت زدند، چون مسلمانان نفس واحدند و آبروی هر مسلمانی، آبروی همه مسلمانان است. پس هر وقت خبر زشتی در مورد برادران و خواهران مسلمان شنیدیم تا مادامی که به سر حد یقین قطعی نرسیده و بینه شرعی برایش اقامه نشده است، وظیفه‌ شرعی ماست که از قبول آن سرباز زده و از پخش آن جلوگیری کنیم. خداوند از اشاعه این نوع اخبار کثیف، ناپاک و آلوده به هر صورتی ناراضی است. 🔹 تهمت در این دنيا هم مکافاتی دارد؟ 🔸 برای برخی از گناهان در این دنیا عقوبتی نیست. ولی همه گناهان در سرای آخرت دارای عقوبت هستند، اما خدا از بعضی گناهان در این دنیا هم نمی‌گذرد که یکی از آنها تهمت زدن است. کسی که به برادر و خواهر مسلمانش تهمت بزند، خدا روزی در همین دنیا گرفتارش می‌کند. بدین صورت که یا کسی مثل خودش به او تهمت می‌زند و یا به شکلی رسوا و مفتضح می‌شود. 🔹 گناهی بدتر از تهمت هم وجود دارد؟ 🔸 در حدیث است که روزی رسول خدا (ص) در حضور اصحابش فرمود: «آیا به شما خبر ندهم که بدترین مردم کیست؟» گفتند: «بَلی‏ یا رَسولَ اللهِ!» فرمود: «بدترین مردم آن کسی است که خیر خودش را از دیگران دریغ کند و هرچه دارد فقط برای خودش بخواهد.» آنهایی که حاضر بودن فکر کردند دیگر بدتر از این افراد کسی نیست. بعد رسول خدا (ص) فرمود: «آیا می‌خواهید به شما بگویم از این بدتر کیست؟» صنف دیگری را ذکر فرمود. اصحاب خیال کردند بدتر از این گروه دوم دیگر کسی نیست. بعد فرمود: «آیا می‌خواهید از آن بدتر رو به شما بگویم کیست؟» گفتند: «از این بدتر هم مگر هست؟!» آنگاه صنف سوم را فرمود: «بدتر از این افراد، مردمان بد زبانِ فحّاشِ تهمت‌‏زن و آبرو برند. اینجا دیگر حضرت توقف کرد، یعنی بدتر از اینها دیگر وجود ندارد.» 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: آزادی معنوی، (توبه از نظر علی علیه سلام)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) و آثار دیگر شهید ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۱۱ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا «تفکر» چه جایگاهی در اسلام دارد؟ 🔸 یکی از اصول تعلیمات قرآن کریم دعوت به تفکر است. خداوند تفکر، تدبر، تحقیق و جست‌وجو را فرض شمرده و قسمت مهمی از آیات خود را به این امر اختصاص داده است. اسلام به تفکر چنان ارزشی قائل شده که حتی اصول دین و بالاخص اصل اصول دین یعنی توحید را با تقلید قبول نکرده و تحقیق درباره آن را لازم شمرده است. 🔹 چه نوع تفکری سودمند است؟ 🔸 تفکر اگر سطحی و پراکنده باشد، کار سهل و آسانی است، اما اثر و نتیجه‌ای برای آن مترتب نیست، ولی اگر تفکر عالمانه و مبتنی بر مطالعات دقیق باشد، هرچند سخت و پر مشقت است، اما مفید و پر فایده است. 🔹 تفکر در هر چیزی پسندیده است؟ 🔸 نه. اسلام با صرف انرژی عقل در مسائلی که نتیجه‌ای جز خستگی عقلی به همراه ندارد موافق نیست. همچنین اسلام با مسائلی که راه تحقیق در آنها بسته است و یا راه تحقیق باز است، اما موضوع تحقیق دارای اثر و فایده‌ نیست، مخالفت کرده است. پیغمبر اکرم (ص) علمی را که داشتن آن سودی ندارد و نداشتنش زیانی نمی‌رساند را بیهوده خوانده است. 🔹 تفکر در چه چیزهایی مفید است؟ 🔸 قرآن کریم از تفکر در سه موضوع طبیعت، تاریخ و انسان به عنوان تفکرِ مفید و سودمند نام می‌برد. قرآن از جهان خارج انسان به عنوان «آفاق» و از جهان درون انسان به عنوان «انفس» یاد می‌کند و همواره دعوت به تفکر در مخلوقات خدا برای پی‌ بردن به رازها و اسرار آفرینش، تفکر در ضمیر انسان به عنوان اشرف مخلوقات، تفکر در تاریخ و زندگی‌ مردمان گذشته‌ برای شناخت قوانین و سُنن جاری در زندگی بشر می کند. 🔹 تفکر پیش نیاز و مقدمه‌ای هم دارد؟ 🔸 مایه اصلی تفکر علم است. می‌گویند امر به شیء امر به مقدمه آن نیز است. چون تفکر بدون علم و معلومات میسر نیست، پس امر به تفکر امر به سرمایه تفکر یعنی کسب معلومات صحیح نیز است. وقتی قرآن کریم مردم را به تفکر تشویق می‌کند، در واقع به علم هم تشویق کرده است، چون لازمه تفکر داشتنِ علم است. 🔹 با این همه توصیه دینی چرا تفکر مفید در جوامع اسلامی مغفول مانده است؟ 🔸 در دوره‌ای از تاریخ اسلام جریاناتی ظهور کرده و اکثریت مسلمین را بر خلاف جهتی که قرآن کریم هدایت کرده بود، سوق دادند. آنها موضوعات لغو و بی‌پایه و اساس رو محل بحث و جدل‌های طولانی مدت خود قرار داده و افکار عمومی مسلمین را بر خلاف خواسته قرآن که می‌فرماید: «وَالَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضونَ» سالیان سال به اندیشه‌های واهی و بی‌حاصل مشغول کردند و بدین وسیله از موضوعاتی که قرآن کریم امر و تشویق به مطالعه و تحقیق در باره آنها کرده بود، غافل شدند و از تفکرات متعالی و سازنده، سودمند و زندگی‌ساز فاصله گرفته و دور افتادند. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: بیست گفتار، (قرآن و مسئله تفکر)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۱۲ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا نظر اسلام در مورد «علم» چیست؟ 🔸 علم یکی از مقدسات عالم و حداقل از مقدسات بشریت است. هیچ کس حتی نادان‌‌ترین انسان‌ها هم در شرافت و تقدس علم تردید نمی‌کند. اسلام به شرافت علم گواهی داده و اهمیت زیادی برای آن قائل شده است. آیات و روایات دینی پر است از احترام به علم و تشویق به آموختن آن. 🔹 علم چه تفاوتی با فضیلت‌های دیگر دارد؟ 🔸 فرق اساسی علم با فضیلت‌های دیگر در این است که کم و زیاد فضیلت‌های دیگری مانند عفت، تقوا، شجاعت، غیرت و طهارت نفس مجموعا خوب است، مگر اینکه تغییر کرده و مثلًا شجاعت به تهوّر تبدیل شود. اما علم کمش مضر و زیادش خوب است. غزالی می‌گوید: «هر چیزی وجود ناقصش بهتر است از عدم محض، مگر علم.» 🔹 چرا علم ناقص مضر است؟ 🔸 چون از یک سو تولید نخوت و غرور می‌‌کند و از سوی دیگر منطق عامیانه تقلید را از انسان گرفته و منطق صحیحی به دستش نمی‌دهد. 🔹 اما این فقط علم نیست که موجب غرور می‌شود، ثروت و قدرت هم موجب غرور می‌شوند. 🔸 تکبر و غرور ثروت و قدرت از زیادی آنها ناشی می‌شود، بدین صورت که زیادی ثروت و قدرت انسان را به جنون واداشته و او را به طغیان و فساد می‌کشاند، اما تکبر و غرور علم از کمی آن نشات می‌گیرد. لذا نداشتن علم از داشتن ناقص آن بهتر است، چون علم ناقص جنون‌آور و مست‌کننده است و موجب تکذیب‌ حقایق می‌شود. 🔹 مگر منطق عامیانه از جهل ناشی نمی‌شود؟ 🔸 چرا، اما عوام مطلق می‌داند که نمی‌داند، لذا به عالم رجوع کرده و تسلیم او می‌شود، ولی عالم ناقص نمی‌داند و خیال می‌‌کند که می‌داند و ناچار گرفتار نوعی جهل مرکب‌‌ می‌شود. یعنی نمی‌داند و نمی‌داند که نمی‌داند. علم ناقص منطق تقلید را از انسان می‌گیرد، اما منطق تحقیق به او نمی‌دهد و انسان را در بلاتکلیفی رها می‌کند. 🔹 آیا مکاتب بشری که بطلانشان در گذر زمان ثابت شده است، حاصل علم ناقص است؟ 🔸 بله، مثلا مادیگری نه معلول جهل مطلق است و نه معلول علم کامل و صحیح، بلکه معلول علم ناقص است. کسانی که چند فرمول ناقص یا درست از فیزیک، شیمی، تاریخ طبیعی، تشریح و فیزیولوژی خوانده‌اند، تصور می‌‌کنند همه حقایق هستی را با این مقیاس‌ها می‌‌توان تبیین کرد. این است که قرآن کریم می‌فرماید: «وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً» یعنی بگو: پروردگارا! علم مرا افزون کن. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: بیست گفتار، (غرور علم ناقص)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) و آثار دیکر شهید ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۱۳ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا ذهن امکان خطا دارد؟ 🔸 بله. ذهن آنگاه که تفکر می‌کند و اموری را مقدمه برای امری دیگر قرار می‌دهد، ممکن است صحیح عمل کند و ممکن است دچار خطا گردد. یک استدلال در عالم ذهن مانند یک ساختمان است. یک ساختمان آنگاه کامل می‌شود که هم مصالحش بی‏‌عیب باشد و هم روی اصول صحیح بنا شود. هر کدام از اینها اگر نباشد آن ساختمان قابل اعتماد نخواهد بود. 🔹 علت و منشاء خطاهای ذهن چیست؟ 🔸 قرآن چهار علت برای خطای دستگاه عقل و فکر بشر بیان می‌کند که یکی از آنها «شتاب در قضاوت» است. 🔹 منظور از شتاب در قضاوت چیست؟ 🔸 شتاب در قضاوت یکی از بزرگترین عیب‌های انسان به لحاظ تفکر است و معنای آن این است که بدون وجود معلومات و مدارک کافی با شتاب حکم داده شود. برخی حوصله تحقیق و توقف کردن ندارند، دوست دارند سریع‌تر رأی‌شان را صادر کرده و رد شوند که به این حالت شتاب در قضاوت می‌گویند. امام صادق (ع) می‌فرماید: «خداوند در قرآن بندگان خویش را با دو آیه تأدیب فرمود. یکی اینکه تا به چیزی علم پیدا نکرده‌اند تصدیق نکنند. (شتاب‌زدگی در تصدیق) و دیگر اینکه تا به چیزی علم پیدا نکرده‌ و به مرحله یقین نرسیده‌اند، رد و نفی نکنند. (شتاب‌زدگی در انکار).» 🔹 دلیل و علت شتاب‌زدگی در قضاوت چیست؟ 🔸 شتاب‌زدگی در قضاوت از لغزشگاه‌های ذهن است که به واسطه میل شدید به اظهارنظر رخ می‌دهد. انسان در برخی موارد، به واسطه اینکه شتاب دارد هرچه زودتر نظر خود را ابراز نماید، بدون وجود دلیل کافی اظهار نظر می‌کند و حال آنکه صبر، تأنّی و گام برداشتن آرام یکی از شروط اولیه درست فکر کردن است. 🔹 چرا شتاب‌زدگی در قضاوت مزموم است؟ 🔸 اساساً عجله و شتاب‌زدگی در هر کاری مذموم است و به جای اینکه انسان را به هدف و مقصد نزدیکتر کند، از آن دورتر می‌‌کند. «العجلة من الشیطان»، خصوصاً در قضاوت‌های فکری. انسان هر اندازه که علمش ناقص‌‌تر باشد و سعه فکری‌‌اش کمتر باشد، سریع القضاوت‌تر است، چنان که در احوالات کودکان، زنان و مردم عوام چنین است. 🔹 چگونه می‌توان راه خطای ذهن در قضاوت را مسدود کرد؟ 🔸 باید عقل را پیشوا قرار داد و در کار عقل از شتاب‌زدگی پرهیز نمود و تا قضیه روشن نشده، اظهارنظر نکرد. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: نبوت، (سرعت در قضاوت)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۱۴ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا منظور از «تمدن اسلامی» چیست؟ 🔸 پس از ظهور اسلام و تشکیل حکومت اسلامی و گرد آمدن ملت‌های گوناگون زیر پرچم اسلام، تمدن عظیم و شکوهمندی به وجود آمد که تاریخ از آن به عنوان تمدن اسلامی یاد می‌کند. 🔹 چه علل و عواملی موجب پیدایش تمدن اسلامی شد؟ 🔸 عوامل زیادی در ایجاد تمدن اسلامی نقش داشتند که دو عامل عمده و مهم آن عبارت است از: تشویق بی‌حد و حصری که اسلام به تفکر، تعلیم و تعلّم داشت و تسامح و تساهلی که اسلام و مسلمین به عقاید ملت‌های مختلف از خود نشان دادند. 🔹 توصیه به علم‌آموزی چه سهمی در ایجاد تمدن اسلامی داشت؟ 🔸 پایه و اساس تمدن‌سازی فکر و تفکر، علم و عالم، تعلیم و تعلم است. قرآن علم را نور و جهل را ظلمت دانسته و مسلمین را به فراگیری علم توصیه و تشویق می‌کند. پیامبر اسلام (ص) می‌فرماید: «اطلبوا العلم من المهد الی اللحد» یعنی از گهواره تا گور در جستجوی دانش باشید. سفارش و تاکید اسلام به علم و اشتیاق مسلمین به آموختن علوم گوناگون نخستین جرقه پیدایش تمدن اسلامی بود. 🔹 تسامح و تساهل اسلام و مسلمین چه نقشی در پیدایش تمدن اسلامی داشت؟ 🔸اسلام و مسلمین با تسامح، تساهل و احترامی که نسبت به عقاید ملت‌های مختلف از خود نشان دادند، توانستند از اقوام و ملیت‌های نامتجانس و گاه متنفر از یکدیگر امت واحد، متحد و یکپارچه بسازند. در ابتدای شکل‌گیری تمدن اسلامی، هسته اول آن را مسلمان‌های حجاز تشکیل می‌دادند که سابقه تمدنی نداشتند. کم‌کم ملت‌ها مسلمان شدند و مسلمانان با یهودی‌ها، زردشتی‌ها، مسیحی‌ها و صابئی‌ها به قدری با احترام رفتار کرده و آنها را در میان خودشان وارد کردند که تدریجا آنها در اسلام هضم شده و عقاید اسلامی را پذیرفتند و علوم خود را در خدمت اسلام قرار دادند. 🔹 چگونه علومی به این گستردگی در تمدن اسلامی شکل گرفت؟ 🔸 مسلمین علومی از قبیل علم قرائت، تفسیر، کلام، فقه، حدیث، نحو، صرف، معانی، بیان، بدیع، سیره نبوی و غیره را که در فهم و درک قرآن و سنت به آنها نیاز داشتند، ابداع و اختراع کردند و علومی مانند طبیعیات، ریاضیات، نجوم، طب، فلسفه و غیره را که محصول تمدن آن روز و نتیجه مساعی و زحمات ملل مختلف بود را ترجمه کردند، آموختند، شکوفا کرده و گسترش دادند. 🔹 تمدن اسلامی حاصل تلاش قوم خاصی بود؟ 🔸 نه. این تمدن با روح مخصوصی شروع شد و محصول مجاهدت ملت‌های گوناگون از آسیا، آفریقا و حتی اروپا بود. ایرانیان هم در پی‌ریزی این تمدن بزرگ شریک و سهیم بودند و نقش پررنگی در تکوین آن ایفا کردند. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: آینده انقلاب اسلامی ایران، (پنج قرن تمدن اسلامی)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۱۵ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا انقلاب‌‌های دینی و الهی هم دچار آفت می‌شوند؟ 🔸 بله. انقلاب‌های دینی هم مانند هر پدیده زنده دیگری امکان بیماری و آفت‌زدگی دارند. 🔹 چه آفتی انقلاب‌های الهی را تهدید می‌کند؟ 🔸 از جمله آفتی که یک نهضت و انقلاب الهی را تهدید می‌کند، از نوع معناست. بدین صورت که اندیشه‌ها از مسیر انحراف نیت‌ها تغییر جهت دهند. ملتی که به نام خدا و برای خدا قیام کرده و مشمول لطف و رحمت الهی قرار گرفته است، باید همواره مراقب رنگ خدایی انقلاب باشد. استحاله نیت‌های الهی از آفات انقلاب است. 🔹 حفظ نیت و خلوص دوران نهضت چگونه ممکن است؟ 🔸 داعیه‌داران انقلاب باید دائما به یاد خدا و بازگشت به سوی او باشند، بر او توکل کنند و به خودسازی و مراقبت از خود بپردازند و از وسوسه‌های شیطان به خدا پناه ببرند. چرا که حفظ نیت الهی پس از پیروزی به مراتب سخت‌تر از دوران مبارزه است. رسول خدا (ص) به مجاهدانی که از نبردی سخت بازگشته بودند، فرمود: «آفرین بر گروهی که جهاد کوچکتر را انجام داده و جهاد بزرگترشان هنوز باقی است.» گفتند: «جهاد بزرگتر چیست؟» فرمود: «جهاد با هوای نفس.» 🔹 چرا حفظ نیت الهی پس از پیروزی سخت‌تر از دوران مبارزه است؟ 🔸 چون دوران نهضت مرحله نفی و انکار، خطر و مبارزه است و جان‌ها در اين دوران سخت به خدا نزدیکتر و حفظ نیت الهی آسان‌تر است. اما پس از پیروزی انقلاب که مرحله اثبات، سازندگی و تقسیم غنائم است، جامعه بیشتر از درون خود و از ناحیه گرایش به دنیا، پیروی از شیطان و انحراف از رنگ خدایی انقلاب تهدید می‌شود و حفظ خلوص و نیت الهی در آن سخت‌تر است. 🔹 استحاله و تغییر نیت‌ الهی چه تبعاتی دارد؟ 🔸 وقتی نیت‌های الهی آسیب دید، جامعه از درون خود دست‌خوش تغییر می‌شود و وقتی جامعه تغییر کرد، خداوند سرنوشت آن را تغییر می‌دهد. 🔹 چه کسی یا کسانی باید از آفت‌زدگی انقلاب جلوگیری کند؟ 🔸 ابتدائا این وظیفه رهبری است که از آفت‌زدگی انقلاب پیشگیری کند و اگر احیاناً آفت نفوذ کرد، با وسایلی که در اختیار دارد، آفت‏‌زدایی نماید. اگر رهبری به آفت‌ها بی‌توجه باشد و یا در آفت‌‏زدایی سهل‏‌انگاری نماید، انقلاب عقیم شده و به ضد خودش تبدیل می‌شود. پس از رهبری همه داعیه‌داران انقلاب مسئول آفت‌زدایی از انقلاب هستند. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: بررسی اجمالی نهضت‌های اسلامی در صد سال اخیر، (آفتی از نوع معنی)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۱۶ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا «کمیل بن زیاد» که بود؟ 🔸 «کمیل بن زیاد بن نهیک نخعی» از قبیله نخع یمن بود. او هجده سال از عمر خود را در دوران رسول خدا (ص) زندگی کرد و از تابعین آن حضرت به شمار می‌رفت. کمیل در زمان عثمان از کوفه به شام تبعید شد و جزو نخستین کسانی بود که پیشنهاد خلع عثمان و خلافت امام علی (ع) را مطرح کرد. او در دوران حکومت امام علی (ع) در جنگ‌های آن حضرت شرکت نمود و مدتی نیز فرماندار منطقه هیت شد و عاقبت با شهادت از دنیا رفت. 🔹 کمیل چه فضایلی داشت که امام به او دعای کمیل را آموخت؟ 🔸 کمیل را علماى بزرگ شيعه و سنى به دلیل قوت ايمان، قدرت روح، انديشه پاك، خلوص نيت، اخلاق حميده و اعمال شايسته ستایش کرده‌اند و بر عدالت، جلالت، عظمت و كرامت او گواهی داده‌اند. او یکی از هشت عابد و زاهد معروف کوفه در زمان خود بود. 🔹 کمیل از چه جایگاهی در پیشگاه امام علی (ع) برخوردار بود؟ 🔸 کمیل در ردیف خواص یاران امام علی (ع) و امام حسن (ع) قرار داشت. او از بهترين یاران، شيعيان و عاشقان اميرالمؤمنين (ع) بود و جزو اصحاب سِرّ آن حضرت به شمار می‌رفت و يكى از ده يار مورد اطمينان امام محسوب می‌شد. سفارشات و وصايايى كه امام به كميل داشت از ايمان عظيم و معرفت فوق‌العاده او حكايت می‌کند. امام از چگونگی شهادت کمیل به او خبر داده بود. 🔹 چرا امام دعای کمیل را به کمیل آموخت؟ 🔸 مصاحبت و خدمت طولانی کمیل به امام همراه با روح مواج و معنوی او، کمیل را شایسته آموختن دعای کمیل کرد. 🔹 چگونه شد که امام دعای کمیل را به کمیل آموخت؟ 🔸 کمیل روزى در شهر بصره خدمت امام نشسته بود که سخن از شب پانزدهم شعبان به ميان آمد. حضرت فرمود: هر كه آن شب را به عبادت اِحيا بدارد و دعاى حضرت خضر را بخواند يقيناً دعايش مستجاب مى‌شود. وقتى امام به منزل بازگشت، کمیل خدمتش مشرف شد. امام فرمود: براى چه كارى آمده‌اى؟ کمیل گفت: به طلب دعاى خضر. امام فرمود: بنشين. اى كميل! هنگامى كه اين دعا را حفظ كنى در هر شب جمعه يا ماهى يك بار يا سالى يك بار يا در طول عمر يك بار بخوان و سپس دعای شریف کمیل را به او انشاء کرد. 🔹 کمیل چگونه به شهادت رسید؟ 🔸 «حجاج بن يوسف» وقتی والى عراق شد به جستجوى كميل پرداخت تا او را به جرم شيعه و دوستدار علی (ع) بودن از میان بردارد. كميل خود را پنهان کرد و حجاج حقوق منسوبان و اقوام او را از بيت‌المال قطع نمود. وقتی كميل از موضوع آگاه شد با خود گفت: از عمر من چيزى نمانده است، شايسته نيست، وجود من سبب قطع رزق و روزى گروهى شود، سپس به نزد حجاج رفته و خود را تسلیم کرد. حجاج گفت: براى كيفر دادنت در جستجوى تو بودم. كميل گفت: آنچه از دستت برآيد انجام بده، از عمر من جز زمانى اندك نمانده، بازگشت من و تو به زودى به سوى خداست، مولاى من به من خبر داده که قاتل من تويى. آنگاه حجاج فرمان داد تا سر مقدس آن مرد الهى را در حالى كه در سن نود سالگى قرار داشت از بدن جدا كنند. مرقد مطهر کمیل در منطقه ثويّه بين نجف و كوفه زيارتگاه اهل دل است. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: شرحی بر دعای کمیل، (كميل بن زياد نخعى)، تالیف: استاد حسین انصاریان ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۱۷ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا اندیشه تضاد علم و ایمان از کجا آغاز شد؟ 🔸 این اندیشه مربوط به مسیحیت است و ارتباطی به اسلام ندارد. در جهان مسیحیت به واسطه برخی قسمت‌های تحریفی‏ عهد عتیق (تورات) تفکراتی شکل گرفت که هم برای علم گران تمام شد و هم برای ایمان و آن اندیشه تضاد میان علم و ایمان بود. 🔹 از کجای عهد عتیق این برداشت صورت گرفت؟ 🔸 در ابواب مختلف عهد عتیق‏ آیاتی دال بر این موضوع وجود دارد. مثلا در باب دوم، آیه 16 و 17 «سفر پیدایش» درباره آدم، بهشت و شجره ممنوعه آمده است: «خداوند آدم را امر فرموده، گفت: از همه درختان باغ بی‌‏ممانعت بخور، اما از درخت معرفت نیک و بد زنهار نخوری، زیرا روزی که از آن خوردی‏ هر آینه خواهی مُرد.» 🔹 چگونه از این آیات تضاد میان علم و ایمان برداشت می‌شود؟ 🔸 طبق این برداشت از امر خدا انسان نباید عارف به نیک و بد شده و آگاه شود؛ شجره ممنوعه شجره آگاهی است، انسان با عصیان و تمرّد از امر خدا به آگاهی و معرفت می‌رسد و به همین دلیل از بهشت خدا رانده می‌شود. بر اساس این برداشت، همه وسوسه‌‏ها، وسوسه آگاهی است، پس شیطان وسوسه‏‌گر همان عقل است. 🔹 در عهد عتیق آیات دیگری نیز بدین مضمون وجود دارد؟ 🔸 بله. مثلا در آیات یک تا هشت از باب سوم می‌گوید: و مار از همه حیوانات صحرا که خدا خلق کرده بود، هوشیارتر بود و به حوّا گفت: آیا خدا حقیقتاً گفته است که از همه درختان باغ نخورید؟ حوا به مار گفت: از میوه درختان باغ می‌خوریم، لکن از میوه درختی که در وسط باغ است، خدا گفت از آن مخورید و آن را لمس نکنید، مبادا بمیرید. مار به حوا گفت: هر آینه نخواهید مُرد، بلکه خدا می‌داند در روزی که از آن بخورید، چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نیک و بد خواهید بود. و چون حوا دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر خوش‌نما و درختی دلپذیر و دانش‏‌افزا، پس از میوه‏‌اش گرفته، بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد. آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریانند، پس برگ‌های انجیر دوخته، سترها برای خویشتن ساختند. در آیه 23 از همین باب می‌گوید: و خداوند خدا گفت: همانا انسان مثل یکی از ما شده است که عارف نیک و بد گردیده. اینک مبادا دست خود را دراز کند و از درخت حیات نیز گرفته بخورد و تا به ابد زنده ماند. 🔹 آیات سفر پیدایش عهد عتیق واقعا شگفت‏‌آور است؟ 🔸 بله. مسیحیت پیرو این آیات عقل و علم را در مقابل دین و ایمان قرار داد و معتقد شد که این دو در مقابل یکدیگر قرار دارند. این برداشت غلط تاریخ تمدن اروپا را در هزار و پانصد سال اخیر به عصر ایمان و عصر علم تقسیم کرده است. 🔹 اسلام در این باره چگونه می‌اندیشد؟ 🔸 بر اساس آموزه‌های قرآنی آنچه در وجود انسان مظهر شیطان است، نفس امّاره است نه عقل آدمی. اسلام علم و ایمان را مکمل و متمم هم می‌داند. چنانکه تاریخ تمدن اسلامی تقسیم می‌شود به عصر شکوفایی که عصر علم و ایمان است و عصر انحطاط که علم و ایمان را توأماً شامل می‌شود. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: انسان و ایمان، (علم و ایمان)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۱۸ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا گریه چه حالتی در انسان است؟ 🔸 گریه از مختصات انسان است. حیوانات گریه نمی‌کنند. گریه مظهر شدیدترین عواطف و احساسات اولاد آدم است که همیشه با نوعی رقّت قلب و هیجان همراه است. 🔹 گریه معلول درد، رنج و ناراحتی نیست؟ 🔸 گریه علل و اقسام مختلفی دارد که یکی از اقسام آن گریه بر درد و رنج ناشی از آسیب‌های روحی و جسمی است. یکی دیگر از اقسام گریه، گریه از سر شوریدگی و عشق است. به هنگام این نوع گریه است که انسان بیش از هر حالت دیگری خودش را فراموش کرده و در محبوبش ذوب می‌شود. 🔹 گریه بر امام حسین (ع) از این جنس است؟ 🔸 بله. گریه بر سیدالشهدا بیانگر عشق و احساسات پاک مردمی است که در قبال محبوب و معشوق‌شان بی‌تابی می‌کنند. راز بقای نهضت حسینی در این است که این نهضت هم از ناحیه عقل و منطق حمایت می‌شود و هم از ناحیه احساسات و عواطف. امام حسین (ع) به واسطه نهضت حماسی، شهادت قهرمانانه‌ و شخصیت عالیقدرش مالک میلیون‌ها قلب عاشق و عواطف جوشان است. 🔹 فلسفه گریه بر امام حسین (ع) چیست؟ 🔸 تهییج احساسات عمومی علیه ظلم و ذلت، شمر و یزیدهای زمانه فلسفه گریه بر سیدالشهداست. در شرایطی که حسین (ع) به صورت یک مکتب و نشانه راه و روش اجتماعی معین و نفی کننده راه و روش معین درآمده، یک قطره اشک ریختن و بلکه تظاهر به اشک ریختن برای او، اعلام وابستگی به راه و هدف او و فریاد بیزاری از دشمنان اوست که در همه اعصار و دوران‌ها به شکل‌های مختلف حضور دارند. در واقع اشک ریختن برای امام حسین (ع) یک نوع مبارزه است. مبارزه‌ای که تا اعماق جان‌ها نفوذ کرده، احساسات و عواطف را جریحه‌دار نموده و به عزاداران رنگ حسینی بخشیده است. 🔹 گریه بر امام حسین (ع) چه اثر و ثمری دارد؟ 🔸 امام حسین (ع) قهرمان مبارزه با ظلم و ذلت و پرچمدار عزت و فضیلت‌های انسانی و اسلامی است. گریه در رثای او، دمیدن روح حماسی در کالبد عزاداران او و برانگیختن احساسات حق‌طلبانه آنهاست. در واقع گریه بر حسین (ع) هماهنگی با روح او، شركت در حماسه او، حركت در مسیر موج او و زنده نگاه داشتن هدف اوست. 🔹 چگونه شرکت در حماسه اوست، وقتی در رثاء و مرثیه‌ها ردی از حماسه نیست؟ 🔸 این اشکال به برخی از شاعران و ذاکرن حسینی وارد است. آنها بعضا به گونه‌ای شعرسرایی و مرثیه‌خوانی می‌کنند که گویا برای فردی بیچاره و قابل ترحم عزاداری می‌کنند. در حالی که حسین (ع) و یارانش مظهر حماسه و از بزرگترین قهرمانان تاریخند. رثای آنها باید احساسات قهرمانانه را برانگیخته و به تشدید روح حماسی عزاداران بیانجامد. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: قیام و انقلاب مهدی علیه السلام از دیدگاه فلسفه تاریخ و مقاله شهید، (فلسفه گریه بر شهید)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۱۹ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا آخرین حج رسول خدا (ص) کی بود؟ 🔸 آخرین سفر حج رسول خدا (ص) در سال دهم هجری بود که آن را «حجه الوداع» نیز گفته‌اند. پیامبر (ص) پس از این حج، دیگر حجی به جای نیاورد. 🔹 استقبال مسلمانان از آخرین حج رسول خدا (ص) چگونه بود؟ 🔸 زمانی که رسول خدا (ص) عازم حج شد، مردم مدینه دچار آبله یا حسبه شده بودند و بسیاری از آنها در حج شرکت نکردند. اما با وجود این، جمعیت بسیاری که شمار آن را تا 124 هزار نفر نیز گفته‌اند با رسول خدا (ص) همراه شدند. البته حج گزاران بیش از این بودند و ساکنان مکه و مردمی از یمن و دیگر بلاد مسلمان نیز به پیامبر اسلام (ص) پیوستند. 🔹 پس از به جا آوردن حج، پیامبر (ص) به مدینه بازگشت؟ 🔸 بله. اما در مسیر بازگشت به مدینه یک اتفاق مهم تاریخی روی داد که این حج را بسیار متمایز و ویژه کرد. 🔹 چه اتفاق تاریخی روی داد؟ 🔸 در حین بازگشت از حج، کاروان بزرگ پیامبر اسلام (ص) در روز پنجشنبه هجدهم ذی‌الحجه به «غدیر خم» از سرزمین جُحفه رسید که راه مدینه، مصر و عراق در آن جدا می‌شد. در این مکان فرشته حق جبرئیل امین بر رسول خدا (ص) نازل شد و کلام الهی را بر او خواند: «اى پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل‌ شده ‌است را به‌ طور كامل ـ به مردم ـ ابلاغ‌ كن؛ و اگر چنين نكنى، رسالت او را انجام نداده‌اى.» پس از آن پیامبر (ص) دستور داد جلو رفتگان بازگردند و منتظر ماند تا عقب ماندگان برسند. آنگاه نماز ظهر را با حجاج اقامه کرد و بعد از نماز بر بالای جهاز شتران ایستاد، خطبه خواند و فرمان خدا را بر مسلمانان ابلاغ کرد. 🔹 فرمان الهی چه بود؟ 🔸 رسول خدا (ص) در این خطبه فرمود: خداوند به من خبر داده است که به زودی به سوی او باز می‌گردم... پس مراقب باشید پس از من با آن دو ثقل (گرانمایه) چه می‌کنید. کسی فریاد زد: ای رسول خدا (ص) آن دو ثقل چیست؟ فرمود: «ثقل اکبر» کتاب خداست و «ثقل اصغر» عترت و خاندان من است. خداوند به من خبر داده است این دو ثقل هرگز از هم جدا نشوند تا اینکه در کنار حوض کوثر به من برسند. پس از آنها پیشی نگیرید که نابود می‌شوید و از آنها عقب نمانید که تباه می‌گردید. آنگاه پیامبر (ص) دست علی بن ابیطالب (ع) را گرفت و بالا برد، طوری که زیر بغل هر دو نمایان شد و همگان علی (ع) را شناختند. آنگاه فرمود: خدا مولای من و من مولای مومنانم و بر آنها بیش از خودشان ولایت دارم. پس هر که من مولای او هستم، علی (ع) مولای اوست. و این جمله را سه بار و به نقل احمد پیشوای حنبلی‌ها چهار بار فرمود. آنگاه اضافه کرد: خداوندا دوست بدار و یاری کن هر که او را دوست بدارد و یاری کند و دشمن بدار هر که او را دشمن بدارد. پس از ابلاغ فرمان الهی هنوز مردم پراکنده نشده بودند که امین وحی این آیه را بر رسول خدا (ص) نازل کرد. «امروز دین شما را کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و دین اسلام را برای شما پسندیدم.» 🔹 پس از ابلاغ فرمان الهی چه شد؟ 🔸 پس از آن مسلمانان در حالی که خلفای اول و دوم جلودارشان بودند، به امام علی (ع) تبریک و تهنیت گفتند. ابن عباس گفت: به خدا قسم، ولایت علی (ع) بر همه مردم ثابت شد. حسان بن ثابت به رسول خدا (ص) گفت: یا رسول الله (ص) اجازه بده درباره علی (ع) چند بیت بسرایم؟ پیامبر (ص) فرمود: بسرای که خدایت برکت دهد. حسان برخاست و گفت: ای جماعتِ بزرگان قریش! سخن خود را در پی گواهی قاطع رسول خدا (ص) به ولایت می‌آورم: به روز غدیر، در سرزمین خم، پیامبرشان ایشان را ندا می‌دهد، وَه که پیامبر چه فریادگری است... 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: الغدیر (غدیر در کتاب و سنت و ادب)، ج 1، (رویداد غدیر)، تالیف: علامه عبدالحسین امینی نجفی (ره)، ترجمه: سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا)، بررسی و تصحیح: سید مهدی نبوی ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۲۰ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا «توحید مفضّل» چه کتابی است؟ 🔸 توحید مفضّل کتابی است مشتمل بر حدیثی طولانی از امام صادق (ع) که آن را در چهار جلسه بر «مُفَضَّل بن عُمَر جُعْفی کوفی» املا کردند. 🔹 چه شد که امام این حدیث طولانی را بر مفضّل بیان کرد؟ 🔸 مفضّل روزی در مسجد مدینه کنار قبر مطهر پیامبر (ص) نشسته بود که ناگهان «ابن ابو العوجاء» زندیق و یارانش وارد شدند و در کناری نشسته، شروع به کفرگویی کردند. یکی از آنها گفت: این مردی که اینجا خوابیده، عجب نابغه‏‌ای بود! خودش هم به آن خدایی که می‌گفت، اعتقادی نداشت، ولی برای این که طرح‌های اصلاحی خود را پیش ببرد، ناچار این مسئله‌ را مطرح کرد. مفضّل که حرف‌های آنها را می‌شنید، طاقت نیاورد، عصبانی شد و شروع به فحاشی کرد. آنها گفتند: تو که از اتباع امام جعفر صادق (ع) هستی بدان، ما در حضور او بالاتر از این حرف‌ها را می‌گوییم، اما او نه تنها عصبانی نمی‌شود. بلکه آنچنان گوش می‌کند که اول فکر می‌کنیم به حرف‌های ما معتقد شده است. اما وقتی که حرف‌هایمان تمام شد، آنها را یکی یکی رد می‌کند. پس از آن مفضّل با عصبانیت خدمت امام صادق (ع) رسید و از حضور مادیگرا‏‌ها در مسجد پیغمبر شکایت کرد. امام او را آرام کرده، فرمود: فردا صبح به نزد من بیا و قلم و کاغذی نیز بیاور تا برای تو از حکمت خداوند متعال در آفرینش جهان سخن بگویم. مفضّل فردا صبح با قلم و کاغذ به خدمت امام رسید و امام معارفی را به او انشاء کرد که آن معارف به توحید مفضّل شهرت یافت. 🔹 امام در توحید مفضّل از چه چیزهایی بحث می‌کند؟ 🔸 امام به ترتیب در مجلس اول از کیفیت آفرینش جهان، در مجلس دوم از شگفتی‌های موجود در حیوانات، در مجلس سوم از اسرار کائنات و خلقت آسمان و زمین و در مجلس چهارم از حکمت مصائب، سختی‌ها، مرگ و فنا سخن می‌گویند. 🔹 زندیق‌ها چه طرز تفکری داشتند؟ 🔸 زنادقه عده‌ای بودند که خدا را قبول نداشتند، اما آزادانه در مسجد مدینه می‌نشستند و حرف‌هایشان را می‏‌زدند. البته آزادی بیان عقیده تنها منحصر به آنها نبود، مسیحی‌ها، یهودی ها، جاثلیق، صابئی‌ها، مجوسی‌ها، زردشتی‌ها و هر گروهی که برای خودشان افکار و عقایدی داشتند، آزادانه آنها را با دیگران در میان می‌گذاشتند. 🔹 این اندازه از آزادی عقیده شگفت‌آور است؟ 🔸 مسلمین علاوه بر ایجاد فضای مناسب برای ارائه افکار مختلف، در پاسداری از افکار نحله‌های مختلف فکری و بخصوص مادّیین نقش ممتازی داشتند. مادّیین اگر کتاب‌هایی داشته یا نوشته‌ بودند، کتاب‌هایشان از بین رفته بود، چون کسی نبود که از کتاب‌های آنها محافظت کند، ولی وقتی افکارشان را با علمای اسلام در میان گذاشته و با آنها به مباحثه پرداختند، علما گفته‌‌ها و نوشته‌های آنها را در کتاب‌های خود ثبت کرده و به نسل‌های آینده منتقل کردند. مثلا کتاب‌ «الاحتجاج»‏ طبرسی مشتمل بر احتجاجات و مناظرات معصومین (ع) و بزرگان شیعه با مخالفان، در موضوعات مختلف دینى است. 🔹 این مقدار از آزادی عقیده اسلام را تهدید نمی‌کند؟ 🔸 نه تنها تهدید نمی‌کند، بلکه به دلیل همین آزادی‌ها بود که اسلام توانست باقی بماند. اگر در صدر اسلام تا کسی می‌گفت من خدا را قبول ندارم، با او برخورد می‌کردند، امروز دیگر اسلامی وجود نداشت. اسلام به این دلیل باقی مانده است که با شجاعت و صراحت با افکار مختلف مواجه شده است. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: آینده انقلاب اسلامی ایران، (آزادی بحث در تاریخ اسلام‏‏)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۲۱ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا عمل انسان چه ابعاد و جوانبی دارد؟ 🔸 هر عمل انسان دو بُعد دارد. یک بُعد آن شعاع اثر مفید و یا مضرّ آن در خارج و جامعه است و بُعد دیگر آن شعاع انتساب عمل به شخص و انگیزه‌های نفسانی و روحانی اوست. 🔹 خوبی و بدی عمل به چه چیزی بستگی دارد؟ 🔸 روح انسان با هر عمل اختیاری، از قوّه به سوی فعلیت گام برداشته و اثر و خاصیتی متناسب با اراده، هدف و مقصود خود کسب می‌کند. این آثار و ملکات جزء شخصیت انسان شده و او را به عالمی متناسب خود از عوالم وجود می‌برد. پس خوبی و بدی اعمال، از نظر بُعد اول بستگی به اثر خارجی آن عمل دارد و از نظر بُعد دوم بستگی به کیفیت صدور آن از ناحیه انسان دارد. 🔹 کدام بُعد از عمل انسان مورد توجه خداست؟ 🔸 عمل انسان از نظر شعاع اثر سودمند یا زیانبار، در دفتر تاریخ ثبت می‌شود و تاریخ درباره آن قضاوت می‌کند، آن را ستایش یا نکوهش می‏‌نماید، اما از نظر شعاع انتساب با روح انسان، تنها در دفتر ملکوتی ثبت و ضبط می‌شود. دفتر تاریخ، عمل بزرگ و مؤثر را ستایش می‌کند و دفتر ملکوتی در جستجوی نفس عمل است. 🔹 نفس عمل یعنی چه؟ 🔸 یعنی عمل دارای روح باشد و با قصد قربت و نیت خالصانه انجام شود. تنها چنین عملی است که به سوی خدا بالا می‌رود. اخلاص جان عمل است و شرافت عمل آدمی در پیشگاه الهی به اخلاص در عمل بستگی دارد. 🔹 اخلاص چه تاثیری در عمل دارد؟ 🔸 اخلاص عمل را ملکوتی می کند. شرط اینکه عمل وجهه ملکوتی پیدا کند این است که با توجه به خدا و برای خدا انجام شود. تا عملی از راه نیت، عقیده و ایمان، نورانیت و صفا پیدا نکند، به ملکوت اعلی نرفته و به علیین صعود نمی‌کند. 🔹 پس حجم عمل تاثیری در وجهه ملکوتی آن ندارد؟ 🔸 بله. آنچه در محضر الهی مایه ارزش اعمال است کیفیت عمل است نه کمیت آن. چه بسا کارهای بزرگی که از نظر ما بزرگ است، اما در پیشگاه الهی ارزشی ندارد و چه بسا کارهای کوچکی که از نظر ما کوچک است، اما در نزد خداوند گرانبهاست. اخلاص ملاک ارزش‌گذاری ملکوتی اعمال است. امام علی (ع) وقتی انگشترش را در هنگام رکوع به فقیر بخشید، آیه «یؤتُونَ الزَّکاةَ وَ هُم راکعُونَ» در حقش نازل شد و وقتی امام و اهلبیتش قرص نان‌هایی انفاق کردند، آیه «هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنْسَان» در حقشان نازل شد. در حالی که انگشتری و چند قرص نان از ارزش مالی چندانی برخوردار نبودند، بلکه آنچه باعث شد این انفاق‌های کوچک در پیشگاه الهی مورد توجه و عنایت ویژه قرار گیرند، اخلاص نهفته در آنها بود. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: عدل الهی، (اخلاص، شرط قبول اعمال)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۲۲ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا «حسد» چیست؟ 🔸 حسد یک حالت نفسانی است که در آن حسود آرزو می‌کند، نعمتی از دیگری سلب شود. چه خودش از آن نعمت برخوردار باشد، یا نباشد و چه آن را برای خودش بخواهد یا نخواهد. 🔹 علت حسد چیست؟ 🔸 برای علت پیدایش حسد دلایلی مختلفی بیان شده‌ است مانند: عداوت، تعزز، تکبر، تعجب، خوف، حب ریاست و خبث طینت. اما شاید علت‌العلل پیدایش حسد «ذلت نفس» باشد. فقط نفس پست، حقیر، زبون، خوار و ذلیل است که می‌تواند نسبت به نعمت دیگران حسادت ورزد. 🔹 حسادت چه عوارض و تبعاتی دارد؟ 🔸 حسد از بیماری‌های قلبی است و موجب پیدایش بیماری‌های قلبی دیگری نیز می‌شود. از جمله اینکه قلب را میرانده و نور ایمان را از آن می‌زداید. حسد قلب را تنگ، محزون و افسرده کرده و خوش‌بینی به تقدیرات الهی را از بین می‌برد. حسود عبوس و در هم کشیده، متکبر و بیچاره است. تنگی، فشار و ظلمتی که قلب حسود را احاطه کرده، او را پس از مرگ نیز به تنگی، فشار و ظلمت قبر مبتلا می‌کند و در هنگامه برزج و قیامت نیز به صورت یک رذیله اخلاقی برای انسان ظاهر می‌شود. 🔹 حسد چگونه نور ایمان را خاموش می‌کند؟ 🔸 ایمان بهره و لذت قلب است، همان‌طوری که علم بهره و لذت عقل است. کلیه مفاسد اخلاقی و اعمالی مانع رسیدن ادراکات عقلی و براهین وحیانی به قلب شده و قلب را بی‌اطلاع از مفاهیم ایمان‌ساز می‌کند. 🔹 حسد قابل درمان است؟ 🔸 رذایل اخلاقی و از جمله حسد هر چقدر هم در قلب انسان ریشه دوانده و حتی تبدیل به عادت شوند، باز قابل اصلاحند. کسی که تصور کند دیگر امکان اصلاح وجود ندارد، در واقع به دام حیله‌های نفس اماره و اغواهای شیطان افتاده است. همه رذایل اخلاقی قابل اصلاح و بلکه تبدیل به فضائل اخلاقی هستند، با این تفاوت که اصلاح و تزکیه نفس در هنگام جوانی آسان‌تر و در دوران کهولت سخت‌تر است. 🔹 چگونه باید حسد را درمان کرد؟ 🔸 از جمله راه‌های درمان بیماری حسد این است که به کسی که نسبت به او حسادت می‌کنید، ابراز محبت کرده و از او تجلیل نمایید. نیکی‌های او را بر خلاف میل نفس بر زبان آورده و به دیگران بازگو کنید، این کار هرچند غیرواقعی باشد، نفس را به مرور زمان اصلاح و حسد را درمان می‌کند. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: شرح چهل حدیث، (اربعین حدیث)، حدیث ۵ حسادت، تالیف: امام خمینی (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۲۳ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا چه لزومی بر وجود روحانیت در جامعه است؟ 🔸 هر دینی خواه‌ناخواه به یک فرقه، دسته و گروهی نیازمند است که آنها دانایان، کارشناسان و متخصصان آن دین باشند و به معرفی و تبلیغ آن بپردازند که اسلام نیز از این قاعده مستثنی نیست. اگر عالمان دینی نباشند جاهل‌ها و مغرض‌ها چیزی از دین باقی نمی‌گذارند. 🔹 روحانیت در اسلام به طبقه خاصی اختصاص دارد؟ 🔸 در بعضی از ادیان دنیا علمای دین انحصاراً باید از نژاد و طبقه خاصی باشند، اما روحانیت اسلام به قوم، قبیله، طبقه و نژاد خاصی اختصاص ندارد و همه افراد جامعه می‌توانند با شرایطی به کسوت روحانیت در آیند. 🔹 چرا برای علمای اسلام القاب و اسامی اختصاصی وضع شده است؟ 🔸 برای علمای ادیان بزرگی مانند یهودیت و مسیحیت نام‌های ویژه‌ای مانند احبار، خاخام، کشیش و رُهبان وجود دارد، اما در اسلام بر دانش پژوهان دینی از واژه «عالم» استفاده می‌کنند. اسم‌هایی مانند شیخ، ملا، آخوند، ثقه‌الاسلام، حجت‌الاسلام، آیت‌الله، ماموستا، مولوی و مولانا را مردم در ادوار مختلف تاریخی انتخاب و به شهرت رسانده‌اند. تا اوائل قرن پنجم هجری یعنی چهار قرن پس از پیدایش اسلام، اسم خاصی برای علمای دین وجود نداشت و از قرن پنجم واژه شیخ برای علما و فلاسفه اطلاق شد و به مرور زمان اسامی جدیدی پدید آمد. 🔹 اسلام برای علما لباس مخصوصی پیشنهاد کرده است؟ 🔸 در اسلام برای علما لباس ویژه‌ای انتخاب نشده و وجود ندارد. البته مسلم است که لباس روحانیت امروز به لباس پیامبر اسلام نزدیکتر است، اما این لباس اختصاصی علما نیست و همه می‌توانند آن را بپوشانند، چنانکه هم اینک نیز عبا و عمامه جزو لباس رسمی اقوام مختلف است. اخبار و احادیثی که در باب لباس، کیفیت پوشیدن، آداب و مستحبّات آن وارد شده است، منحصر به هیچ گروه و طبقه‌ای نیست و برای عامه مسلمانان دلالت دارد. 🔹 علمای اسلام از امتیاز خاصی برخوردارند؟ 🔸 اسلام در مقررات عمومی و مجازات‌ها هیچ فرقی میان عالم و غیر عالم نگذاشته است، بدین صورت که مثلا اگر فلان گناه را عالم بکند مجازات او از غیر عالم کمتر باشد. حتی مجازات اخروی عالم را بیشتر نیز قرار داده است، ولی در دنیا فرقی ندارد. حق فهم، تفسیر و تخصص را منحصر به طبقه معینی نکرده و صرفا شرط آن را علم و صلاحیت فنی دانسته است. در بسیاری از ادیان، تشریفاتی برای مولود، میت، ذبیحه، معبد، عروسی و ... وجود دارد که برگزاری آنها از اختصاصات روحانیت است، ولی در اسلام این‌گونه نیست و همه می‌توانند با داشتن شرایط لازم این مراسمات را برگزار کنند. 🔹 اما امروزه برخی از کارها به روحانیون اختصاص یافته است؟ 🔸 اگر امروز مردم در پاره‌ای از تشریفات مانند نماز میت، نامگذاری کودکان، گرفتن استخاره و ... به علما مراجعه می‌کنند، از آن جهت است که خود مردم می‌خواهند، چون به علما اعتماد بیشتری دارند، والّا اسلام آن را منحصر در علما نکرده است. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: خاتمیت، (جنبه‌های منفی عالم دینی در برخی ادیان)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۲۴ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا «شب‌های پیشاور» چه کتابی است؟ 🔸 شب‌های پیشاور حاصل ده جلسه مباحثه و مناظره «سلطان الواعظین شیرازی» با دو نفر از اکابر علمای اهل سنت کابل از شهر «ملتان» به نام‌های «حافظ محمد رشید» و «شیخ عبدالسلام» است. 🔹 سلطان الواعظین شیرازی که بود؟ 🔸 «سید محمد اشرف شیرازی» معروف به سلطان الواعظین شیرازی در سال ۱۲۷۶ شمسی در تهران متولد شد و از دوران طفولیت به آموختن علوم دینی پرداخت. او پس از گذراندن تحصیلات سطوح عالی در حوزه علمیه قم و تسلط بر فنون بیان، وعظ و خطابه به کشورهای مختلف مسافرت کرد و به تبلیغ مذهب شیعه پرداخت. 🔹 کتاب شب‌های پیشاور ثمره سفرهای تبلیغی اوست؟ 🔸 بله. سلطان الواعظین در سفر به هندوستان به دعوت «محمد سرور خان» از رجال متنفذ شیعه به پیشاور ـ که اکثریت اهالی آن را مسلمانان و از برادران اهل سنت تشکیل می‌دادند ـ سفر کرد و در آنجا به منبر رفت و در اثبات امامت سخن گفت. روزی دو نفر از بزرگان اهل سنت به ملاقات او آمده و تقاضای بحث و گفتگو کردند و بدین وسیله مجلس مناظره در منزل «میرزا یعقوب علی خان قزلباش» از رجال با نفوذ پیشاور تشکیل شد و ده شب متوالی بعد از نماز مغرب تا طلوع فجر به درازا کشید. در این جلسات دویست نفر از رجال شیعه و سنی و چهار نفر از ارباب جراید حضور یافته و گفتگوی هر شب را نوشته و در نشریات منتشر می‌کردند. سلطان الواعظین بعدها مطالب منتشره این شب‌ها را از نشریات جمع‌آوری و مرتب کرد و در کتابی با عنوان شب‌های پیشاور منتشر نمود. اولین جلسه مناظره در تاریخ ۱۳۰۵/۱۱/۶ برگزار شد. وی در این هنگام سی سال داشت. 🔹 شب‌های پیشاور حاوی چه مطالبی است؟ 🔸 در این مناظرات سلطان الواعظین با بیانی شیوا و متقن و در عین حال بسیار مؤدبانه و نجیبانه به دفاع و اثبات مذهب شیعه پرداخته و در احتجاجات خود فقط به کتب معتبر اهل سنت استناد می‌کند. در واقع یکی از مزایای این کتاب استناد به کتب عامه برای اثبات حقانیت شیعه است. 🔹 ثمره این مناظرات چه بود؟ 🔸 مناظرات سلطان الواعظین به دلیل انتشار در جراید به معرفی مذهب شیعه در آن منطقه انجامید و در پایان شب دهم نیز، شش نفر از رجال، ملاکین و اصناف محترم اهل تسنن حاضر در جلسه به مذهب شیعه پیوستند. 🔹 مناظره علمای شیعه و سنی فی نفسه قابل ستایش است. 🔸 بله همین‌طور است. گفتگو و جدال احسن با هدف کشف حقیقت علاوه بر رشد و هدایت، موجب افزایش صعه صدر، رفع سوء تفاهمات، نزدیکی دل‌ها به یکدیگر، تقریب بین مذاهب و وحدت اسلامی می‌شود. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: شبهای پیشاور، ج 1، (آغاز سفر)، تالیف: سلطان الواعظین شیرازی، با تحقیق و تعلیقات پژوهشگران زیر نظر دکتر آیت پیمان ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۲۵ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا حقیقت «شیطان» چیست؟ 🔸 قرآن از موجودی به نام «جنّ» سخن می‌گوید که مکلّف به تکالیفی مانند تکالیف انسان است، جن موجودی نامرئی و بر خلاف آنچه مردم می‌پندارند در ردیف انسان است نه فرشته. شیطان به نصّ قرآن کریم از نوع جنّ است. 🔹 جن چگونه در ردیف انسان است؟ 🔸 جن در خصلت‌ها شبیه‌‏ترین موجودات به انسان است؛ یعنی موجودی است که مانند انسان تولد و مرگ دارد، حشر و ذرّیّه دارد، مرد و زن دارد. اما برخلاف انسان که از خاک آفریده شده است، جن از آتش خلق شده است. 🔹 چرا به شیطان کافر می‌گویند؟ 🔸 شیطان اهل یقین بود و به خدا، قیامت و پیامبران ایمان داشت. او را کافر می‌گویند چون نسبت به آنچه معرفت داشت تسلیم نشد و برنامه عملی خود را بر اساس تمرّدِ در مقابل این حقایق تنظیم نمود. مسئله‌ تسلیم غیر از مسئله‌ معرفت و اعتقاد است. 🔹 شیطان تا چه اندازه می‌تواند در انسان نفوذ کند؟ 🔸 قلمرو نفوذ شیطان در وجود بشر محدود به نفوذ در اندیشه اوست نه تن و بدن او. نفوذ شیطان در اندیشه بشر نیز منحصر است به حدّ وسوسه کردن و خیال یک امر باطلی را در نظر او جلوه دادن. قرآن این معانی را با تعبیرهای «تزیین»، «تسویل»، «وسوسه» و امثال اینها بیان می‌کند. اما اینکه تسلّط تکوینی بر بشر داشته باشد، یعنی به شکل یک قدرت قاهره بتواند بر وجود بشر مسلّط شود و بتواند او را بر کار بد اجبار و الزام نماید، از حوزه قدرت شیطان خارج است. تسلّط شیطان بر بشر محدود است به اینکه خود بشر بخواهد با او همراهی کند. 🔹 فلسفه تسلط شیطان بر انسان چیست؟ 🔸 فلسفه و حکمت تسلّط شیطان بر بشر، «اختیار» انسان است. مرتبه وجودی انسان ایجاب می‌کند که حرّ، آزاد و مختار باشد. موجود مختار همواره باید بر سر دو راه و میان دو دعوت قرار گیرد تا کمال و فعلیت خویش را که منحصراً از راه «اختیار» و «انتخاب» به دست می‌آید تحصیل نماید. 🔹 شیطان را چگونه باید شناخت؟ 🔸 شیطان را باید از وسوسه‌‏هایش شناخت. هرگاه وسوسه‏‌ای در قلب انسان پیدا شد که او را به یک عمل زشت، منکر و ناپسند دعوت می‌کند باید دانست که آنجا شیطان است که بر گوش انسان نجوا می‌کند، شیطان جلو افتاده و به شما می‌گوید: بیا. آن وسوسه، بیای شیطان است. شیطان را باید با چشم دل دید. «وَ مَنْ یتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیطانِ‏» آن که جای گام‌های شیطان گام می‌گذارد باید بداند «فَانَّهُ یأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکرِ» شیطان دعوت به کارهای زشت و ناپسند می‌کند. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: عدل الهی، (شیطان)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۲۶ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا «حروف مقطعه» قرآن چند تاست؟ 🔸 بيست و نُه سوره قرآن کریم با حروف مقطعه آغاز می‌شود که دو حروف آن در ابتدای سوره‌های مدنى و بيست و هفت حروف آن در ابتدای سوره‌های مكّى است. 🔹 حروف مقطعه چه حروفی هستند؟ 🔸 حروف مقطعه قرآن عبارتند از: الم (۶ بار تکرار شده)، حم (۶ بار)، الر (۵ بار)، طسم (۲ بار)، المر، المص، حم عسق، طس، كهيعص، يس، ص، طه، ق، ن. 🔹 حروف مقطعه چه معنا و مفهومی دارند؟ 🔸 آيات قرآن کریم، بدون شک دارای نظم و اسلوب كلام بوده و مانند ساير كلمات، قابل فهم و دارای ظهورند، ولى با اين‌كه انسان با فهم خود، مقاصد و معانى آيات را درک و استفاده مى‌كند، حروف مقطعه را موافق اسلوب معمول كلام نيافته، معناى روشنى از آنها ادراك نمى‌كند و امثال اين حروف برای ما مجهولند و از اين‌جا نتيجه مى‌گيريم كه حروف مقطعه، مانند آيات ديگر نيست كه به منظور تفهيم معانى با همان روش عادى كلام عرب نازل شده باشند. 🔹 یعنی حروف مقطعه لغو و بیهوده‌اند؟ 🔸 كلام خدا از لغو بودن مبرا و منزه است، چنانکه در سوره الطارق آيات ۱۳ و ۱۴ مى‌فرماید: «لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ» یعنی بى ترديد كه اين قرآن، سخنى جدا كننده (ميان حق و باطل) است و هرگز شوخى نيست. 🔹 اگر لغو و بیهوده نيست، پس چیست؟ 🔸 شروع بعضى سوره‌هاى قرآن با حروف مقطعه، مسلماً وجهى دارد و به منظور خاصى ذكر شده است، لكن وجوهى كه درباره آنها از اصحاب، تابعين و مفسّرين به ما رسيده است، نفس حق‌جو را قانع نمى‌كند. 🔹 تا کنون چیزی از رمز و راز حروف مقطعه آشکار شده است؟ 🔸 آنچه تا کنون بر ما روشن شده، این است كه حروف مقطعه با محصل مضامين و معانى سوره و غرض و هدفى كه در سوره تعقيب شده، ارتباط مخصوصى دارند؛ مثلًا ما در سوره‌هايى كه با «الم» آغاز شده، ارتباط خاصى مى‌يابيم، با اين‌كه بعضى از آنها مكى و بعضى مدنى هستند و در ميان سوره‌هايى كه با حرف «الر» يا با «حم» و «طس» آغاز شده، ارتباط و سنخيّتى ديده مى‌شود كه در غير آنها نيست و باز در سوره اعراف كه با «المص» آغاز شده، همان غرض و مناسبت معنوى را كه در دو سوره «الم» و سوره «ص» ديده مى‌شود ادراك مى‌كنيم. و از مجموع اينها اجمالًا مى‌فهميم كه حروف مقطعه، يك نحو ارتباط و سنخيّتى با معانى و مقاصد سوره‌ها دارند، اما چگونگى و كيفيت اين ارتباط و تفصيل و توضيح آن هنوز خوب روشن نشده است. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: بررسی‌های اسلامی، ج ۱، (فواتح سوره‌ها براى چيست؟)، تالیف: علامه سید محمدحسین طباطبایی (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa