علاقه زیاد حضرت آیت الله بهجت به زیارت
حضرت آیت الله بهجت به زیارت بسیار علاقه داشت. همین اواخر با ایشان به سفر مشهد رفتیم. وقتی ایشان به حرم میرفت و برمیگشت، خیلی حال او فرق میکرد. ما که همراه ایشان بودیم، با اینکه دو ـ سه ساعت بیدار بودیم، خسته میشدیم و دیگر حتی حال صبحانه خوردن نداشتیم.
ایشان حداقل پنج یا شش ساعت بیداری کشیده بود، ولی در راه برگشت از حرم انگار تازه همین الآن صبح اول وقت ایشان است. با همه شوخی میکرد و حالشان را میپرسید. آیت الله بهجت هر روز در تمام عمرشان دو ساعت به حرم حضرت معصومه (س) میرفت. یک ساعت و خردهای را ایستاده نماز و زیارت میخواند و سپس مینشست. ما پاهایمان درد میگرفت و مینشستیم ولی ایشان نه.
حتی روزی در مشهد یکی از اطرافیان گفت من چشمم شور است میخواهی آقا را چشم بزنم تا ایشان هم بنشیند؟ گفتم به ایشان چه کار داری؟ او گفت آخر آبروی ما میرود ما که جوانیم نشستهایم ولی این پیر مرد ایستاده است. آیت الله بهجت در حرم شارژ میشد و به اصطلاح دوپینگ میکرد. ایشان در حرم سرمست میشد و گاهی یقین میکردیم در حرم چیزی گرفتهاند که این قدر سرحال هستند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴پست ویژه
خاطرات حاج آقا از پیاده روی کربلا خیلی عجیبه
همین چند تا جمله به اندازه ۱۰۰ صفحه کتاب ارزش داره اگر عبرت بگیریم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 حضور کشیش مسیحی در حرم مطهر رضوی
🔹اظهارات کشیشِ اهل مصر بعد از زیارت #امام_رضا(ع)
‼️ تاثیر تبلیغات رسانه های خارجی 😔
✨🕋
« یک بار یک نفر آمد پیش ایه الله محمد جواد انصاری همدانی ،خیلی متجدد و تیپ اروپایی و با ماشین آخرین سیستم، یک دفعه همه خودشان را عقب کشیدند و رویشان را برگرداندند. آقا آمدند جلو، بغلشان کردند و بوسیدند و بعد فرمودند:
« محبت امیرالمؤمنین علیه السلام در دلش بود. »
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رجزخوانی حسین طاهری در حضور رهبر انقلاب
دیروز پدرها همه رفتند به میدان
امروز پسرها همه در خط شهیدان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺فقط مرض حماقت است که غیرقابل درمان است‼️
«به بهانه حضور رونالدو در ایران»
💬 نظرتو کامنت کن 😍👇
🔗 https://www.mosesom.ir/?p=757
🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما
بسم الله الرحمن الرحیم
انالله واناالیه راجعون
شهادت مظلومانه روحانی مجاهد حجتالاسلاموالمسلمین حجت اعتبار از روحانیون انقلابی شهرستان بهبهان که سالها در سنگر تدریس و تبلیغ در استانهای مختلف کشور مشغول به خدمت گذاری بود مایه تاسف و تاثر گردید.
به یقین این شهید عزیز با عروج آسمانی و غریبانه خود هم اینک درآغوش رحمت خدا و در اعلی علیین ماوا گزیده و به فوز عظیم و حیات جاودان نائل گشته است.
اینجانب این ضایعه را به محضر حضرت ولیعصر(ارواحنافداه)، رهبر معظم انقلاب، حوزه های علمیه کشور و به خصوص حوزه های علمیه شهرستان های بهبهان، مسجدسلیمان و خدابنده زنجان،مردم شهید پرور شهرستان بهبهان،و خانواده داغدار این شهید سرافراز تبریک و تسلیت میگویم و علو درجات را برای آن عزیز سفر کرده و صبر و شکیبایی را برای بازماندگان از خداوند منان مسالت مینمایم.
سلام خدا بر شهدای راه حق...
سلام و صلوات خدا بر روح آسمانی این شهید عزیز...
عسگر مهدوی کیا
اداره تبلیغات اسلامی شهرستان بهبهان
باید بیدار شوم::::آیت الله نجابت میفرمود: ایه الله قاضی "کم میخوابد و مکرر بیدار میشود مثل کسی که دنبالش کردهاند، این عشق، این جنون الهی مگر برای او خواب گذاشته است، بیدار میشود و به نماز مشغول میشود، اما نه چهار رکعت، نه ده رکعت و یازده رکعت که تا بیست رکعت و بیشتر" و توصیه ایشان به علامه طباطبائی معروف است که "دنیا میخواهی نماز شب بخوان، آخرت میخواهی نماز شب بخوان" خودش میگوید:"20 سال تمام است که وضو دارم و بی وضو نبودهام، الا حین تجدید وضو و نخوابیدم مگر با طهارت آبی" یک روز هم که فرزندشان از ایشان میپرسد شما چه میکنید که هر وقت میخواهید بیدار شوید، این قدر راحت بیدارمی شوید؟ آیه سوره کهف را میخوانید؟ جواب میشنود که:"نه، بیدار میشوم چون باید بیدار شوم"....آقای سید محمد حسن قاضی میگوید:"روزی با یکی از برادرانم در رابطه با حالات معنوی و شب زنده داری پدرمان صحبت میکردیم. پرسیدم: شما خاطرهای در این باره دارید؟ گفت: او شبها همیشه مشغول راز و نیاز با خدای خود بود و ستارههای شب با گریههای او آشناست. در خانه ما دو اتاق تو در تو بود که فقط یک درب بیرونی داشت. مادرم و تمامی بچهها در این اتاق میخوابیدند و اتاق دیگر مخصوص پدرمان بود که شبها در آن جا استراحت میکرد. بسی از شبهای طولانی که صدای گریه و زاری از آن اتاق به گوش میرسید. ولی هیچ کس جرأت بیان کردن نداشت و همیشه من در صدد این بودم که به حقیقت آن دست یابم. در یکی از شبها با صدای گریه از خواب بیدار شدم. همه خوابیده بودند و سکوت همه جا حاکم بود و تنها صدای شیونی بود که از آن اتاق به گوش میرسید. یواشکی به سوی اتاق مزبور به راه افتادم همین که به در اتاق نزدیک شدم از سوراخ در، به درون اتاق نگاه کردم و دیدم پدرم نشسته و با حالت خاص معنوی، صورتش را با دستهایش پوشانده است و مشغول ذکر میباشد و ظاهراً دعایی را به صورت تکرار بیان میکند.
روضه شب جمعه:فردا شب بچه هام توی این بیابان میدون.....
شب عاشورا هلال می گه دیدم امام حسین علیه السلام با خواهر حرف میزنه یه وقت
خواهر گفت داداش اصحاب رو امتحان کردی ....هلال می گه گریه کردم اومدم پیش
اصحاب بلند شدیم رفتیم پشت خیمه زنها یا بنات رسول الله با بی انت و امی
شمشیر کشیدند رفتند سوی لشگر .....امام حسین فر مود عبا س جان برو جلو یاران را
بگیر ...همه گریه کنان آمدند ....زینب راحت شد هلال می گه
دنبال امام رفتم دیدم امام مرتب می
شینه پا میشه فرمود که هستی گفتم غلام شما هلالم آقا چه می کنی فرمود
خارهای بیا بان را در می اورم فردا شب بچه هام تو ای بیا بان میدوند...... امام
رضا علیه السلام فرمود یا بن شبیب اگر خواستی گریه کنی فقط برای حسین علیه
السلام گریه کن....یا بن شبیب درد حسین درد جان فزا ست یا بن شبیب روضه ما داغ پر بلاست
یا بن شبیب درد حسین درد بی کسی است یعنی عزیز فاطمه شب گرد بی کسی است
یا بن شبیب عمه ما را کتک زدند آتش هزار بار به باغ فدک زدند
یا بن شبیب کوچه به دل غم نشا نده است یعنی هنوز دست علی بسته مانده است
یا بن شبیب خنده مرا ترک می کند خد ا لتر یب را چه کسی دک می کند
یا بن شبیب غصه دلم را کباب کرد شیب الخضیب دیده ما را پر آب کرد
یا بن شبیب جرم یتیم سه ساله چیست دیگر پس از امام کشی آه و ناله چیست
یا بن شبیب قصه معجر نگفتنی است جریان حنجر و دم خنجر شنفتنی است
یا بن شبیب غا رت خیمه عجیب بود در شعله ها سلا له حیدر غریب بود
یا بن شبیب دختر ترسیده دید ه ای در زیر خار طفلک خوا بیده دید ه ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سلام برآنهایی که رفتند
تا جاودان بمانند
31 شهریور، سالروز دفاع مقدس است.
یادهمه شهدا
و سربازان وطن گرامی باد🌹
آیت الله آقا #مجتبی_تهرانی:
شفّاف ميگويم: براي اينکه در زمان غيبت امام زمان ارواحنا له فداه يک سري #شبهات در شما اثر نکند، دستور اين است.
هر روز بگوييد:
«يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِکَ»
دو سه ثانيه هم بيشتر طول نميکشد.
لذا اين را هر روز بخوانيد تا دلتان به #امام_زمان قرص شود
و علیکم السلام.بخاطر مصالح اسلام پیامبر خدا وامامان ما از حق خود می گذشتند. مثلا ابوسفیان انهمه جنایت کرد و هند جگر خوار باعث شهادت حضرت حمزه شد ولی پیامبر خدا وقتی مکه را تصرف کرد ابوسفیان و هند را بخشید...امیرالمومنین هم بخاطر مصالح اسلام پشت سر عمر نماز می خوانداگرچه نیت فرادی می کردند و با خلفای سه گانه مخالفتی نکردند حتی بنابر بعضی روایات دخترشان را به عمر دادند تا اسلام حفظ شود.تا جنگ بین مسلمانان در نگیرد..حتی در جنگ جمل امیرمومنان بارها طلحه و زبیر را به قران دعوت کردند اما انها قبول نکردند و حضرت مجبور به جنگ شد..امام حسن بخاطر مصالح اسلام با قاتل مادرش کاری نداشت و بخاطر اسلام با معاویه صلح کردند...اما امام حسین دیدند اگر درمقابل یزید سکوت کنند اسلام از بین می رود لذا ایشان بخاطر مصالح اسلام قیام کردند...پس محور برنامه های پیامبر و اهل بیت،مصلحت اسلام بوده است....
حاج آقای قرائتی فرمود:
پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ،
در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست
( در بزم غم حسین، مرا یاد کنید )
بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟
روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!!
وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد :
در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند
از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد ،
من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت :
حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد
من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !!
بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد
گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته
آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم
وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت
وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد :
آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ،
من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است
حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ،
لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !!
تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید
و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!!
وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم
همانگونه که در عزای امام حسین علیه السلام بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ،
همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ،
و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم آلوده نبوده
و یک حسینی حسینی راستین بوده است .....
اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره
📚 سعى كنيد هرروز يا هرشب، حداقل ٢٠ صفحه كتاب بخوانيد...
دستِ كم نگيريد :
در يكسال ميشود: ٧٣٠٠ صفحه ؛😍
اگر هر كتابى را به طور متوسط ٢٠٠ صفحه در نظر بگيريم :
در يك سال ميشود تقريبا ٣٧ جلد كتاب !
به همين راحتـــــى ...⚜
💠🌐💠🌐💠🌐💠
امروز مطالعه روزانه داشته باش حتی اگه کتابی نداشتی در مورد یک موضوعی سرچ کن، و چند تا مطلب جدید یاد بگیر . . .
فکر و ذهن اگه پویا نباشه دچار #پدیدهمردابزدگی میشه ؛
شاید در آرامشِ مرداب گونه چند تا گل خوشگل در بیاد اما #رود هزاران گل رو در مسیرش آبیاری میکنه ؛ میخوای رود باشی یا مرداب ؟!
#جاری_باشیم