آرمان برتر:
﷽
------
دنیای مادری پر است از اولینهای دلهرهآور!
اولینهایی که اغلب گریزناپذیرند و عادی و در مسیر رشد، اما خب، ترس و دردسرهایش برای تُوی مادر است!
اولین باری که بچه ات دست به میز میگیرد و راه میفتد، غش میکنی برای قدمهای اردکی اش اما دلهره میگیردت از صدمهها و از افزایش دسترسی ها!
اولین باری که یادمیگیرد در کابینت و کشوها را بازکند، توی دلت رختشویی راه میفتد که واویلا، خدایا! رحمی به ظرفها و وسایل زندگی ام! 😩
اولین باری که دکمههای ماشین ظرفشویی را کشف کند، نگران ماشین بدبخت و جیب پدر بیچاره میشوی
یاد بگیرد در اتاق را باز کند، نگران همان یک ذره امنیتهای باقیمانده میشوی
اولین باری که گوشی تلفن بگیرد دستش و با مادربزرگش صحبت کند، فاتحه خیلی چیزها را میخوانی(صحبتش در پستهای قبلی رفت!)
خلاصه که اولینهای دلهرهآور، اگر بشینی و بشماریشان، کم نیستند در آوردگاهِ(!) والدگری.
و امروز،
من،
اولینِ دلهرهآور "تر" ی را تجربه کردم...
دخترک کلاس اولی من،
#چت_کردن آموخت!
معلمش گفته بود مشقتان را بفرستید برای یکی از همکلاسیها و نظرش را بپرسید
نظر پرسیدن همان و آغاز گفتوگو همان...
دربارهاش که حرف زدیم، دیدم چقدر به کامش شیرین بوده و کیف کرده و درباره همان چت کوتاه، یک عالم حرف داشت و در آخر: "مامان، اینم از دوستی اینترنتی😊"
😟 این عبارت را دیگر از کجا…؟! 😣
.
.
خب
این هم باید روزی شروع میشد
که زودتر از زمانی که میخواستم، شد
چه کنم؟!
نفرینش به جان ویروس منحوس!
و به جان تدبیرهای…
اما آدمیزاد است دیگر، فکرش ناخودآگاه میرود به اولینهای سخت دیگر؛
اولین سؤال های جدی و چرا و چگونهها؛ از اصل وجود گرفته تا اصول عقاید و مبانی معرفتی تا سؤال های مگو!
اولین اجازه خواستن برای عصرانههای دوستانه
اولین "نمیخوام، زندگی خودمه، خودم تصميم میگیرم، دیکتاتوری که نیست"
اولین بار که میفهمی دماغش گنده شده و دقت که میکنی میبینی پشت لبش هم کمی سبز است
اولین بار که زل زل توی چشمهایت نگاه میکند و میگوید "مامان اون مال زمان شما بود! الان همه چی فرق کرده!"
اولین نگاه دزدکی به کسی که دلش را...
اولین سرخ شدن گونه ازنگاه کسی که دلش را...
اولین زنگ تلفن و احوالپرسی خاص ازدخترخانم
اولین "مامان کمکم فکری برای عروسدار شدنت کن"
اولین…
اووووه!
چقدر اولینهای سخت!…
چقدر دلهرههای تلخ و شیرینْ، قاطی!
چقدر آزرده شدن مادرانگی از اولینهای دلهرهآور!
.
.
آری
مادرم دیگر
یکهو دلم میرود پای دل مادرهایی که آخرینْ اولینِ جوان رعنایشان این بود:
"مادر، میخواهم بروم جبهه…"…
.
#مادری_را_با_همه_سختیهایش_دوست_دارم
#مادرم_باافتخار
#مادری_رشد_است
🖋هـجرٺــــ
بله https://ble.im/hejrat_kon
ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشر_فقط_بامنبع
﷽
-------
فک کنم گاهی #مامان_اولی ها یا تک بچه ای ها، فک میکنن بچههای ما درجا ،۳-۴تا با هم، از لپ لپ دراومدن 😄
یعنی هیچ وقت ما #تک_بچه نبودیم،
و تجربه سختیهای شدید بچه اول رو نداریم
خواستم از همین جایگاه اعلام کنم که خیر!
عاقا پوست ما هم کنده شده سر بچه اول
از بی تجربگی هامون بابت #کولیک، #رفلاکس، آروغ گرفتن، حتی نم دادن همیشگی #پوشک و...
تا بعد، مراقبت مداوم در چهاردست و پا رفتن و شروع ایستادن و تاتی…
و تمام وقت دراختیار بچه بودن بابت سرگرم کردنش تا خود سه سالگی
ما هم سر بچه اول خیلی ترس ها و اضطراب ها داشتیم (حالا منِ نوعی به علت رشته تحصیلی م، شاید کمتر)
نابلد بودیم
بابت هرچیزی نگران میشدیم
حتی گاهی میشد یهو نصف شب حس میکردم بچه نفس نمیکشه! الکی ها! با چه وحشتی بچه رو آروم تکون میدادم ببینم واکنش نشون میده یا نه. اونم از خجالتم درمیومد و تا خودِ صبح…😒😢
خیلی از ما سر بچه اول حسابی از اطرافیان حرف میشنیدیم و تأثیر میگرفتیم.
همه ما در سالهای اولِ فرزند اولمون خیلی وقت پاش گذاشتیم، چون کسی رو جز ما نداشت و #هم_بازی ش ما بودیم.
.
این تجربه مشترک همه ماست که حتی برای یک سرویس بهداشتی رفتن شاید محبور میشدیم صبر کنیم بچه بخوابه یا باباش بیاد! حموم رو که نگو. نماز هم خیلی وقت ها اول وقت براش معنا نداشت😞
.
.
از شش ماهگی به بعد مدام از ما بازی میخواست. بیست بار پشت هم خوندن یه کتاب و درآوردن صدای جوجه و گاو و کلاغ!
صدتا چشم چشم دوابرو کشیدن بی وقفه پشت هم؛
و ته گرفتن خورشتها و برنجها در سایه غفلت این توجه بی مرخصی مادرانه!
گاه شده بود حس کنیم *من مادر ضعیفی هستم، مادر خوبی نیستم، کم آوردم، من ذوق و انرژی تعامل با بچه ندارم و...*
خیلی وقت ها بوده که به خودمون گفتیم خدایا، اگر یکی ش اینه پس سه چهارتاش چیه 😰😫😭
وقتی برای یکی، ۲۰ ساعت از ۲۴ ساعت من داره میره، برا دوتا و بیشترش که کلا روز کم میارم و هفتگی باید زندگی کنم!!
.
.
.
اما خیلی زود، ما (که نسبت به تشویق و تجربه دیگران(پرفرزندها) بی توجه بودیم و میگفتیم دروغه! حالا که آورده میخواد بگه خوبه عالیه اصلاً بی نظیره و کارم درست بوده!) یه چیزایی رو درمورد بچه کشف کردیم؛
با #مشاهده
وقتایی که تو مهمونی ها بچه همسالانش رو میدید و حتی یک ساعت تمام سراغ از ما نمیگرفت! 😯
یا وقتایی که نیازهای ابتدایی و ساده فرزندمون توسط بچه ۳-۴ ساله خانواده دیگه مرتفع میشد و لازم نبود ما سرویس بی وقفه بدیم
.
.
یه کم بیشتر تحقیق و مطالعه کردیم
دیدیم نه باباااا
بچه اوله که انققققد سخته!
پدر آدم رو درمیاره😭
.
و سختی بچههای دوم و سوم و چهارم و... هرگزززز مساوی نیست با سختی بچه اول ضربدر دو و سه و چهار و....! 😍😃
.
بلکه حتی گاهی انقدر امورات با هم همپوشانی دارن که انگار برخی سختی ها حذف میشن!
.
.
از مرحله فکر و تحقیق به عمل که رسید و فرزند دوم که اضافه شد،
دروغ چرا،
ماه های اول سخت بود (برای همه فک کنم؛ مگر کمک دارها).
دوتا بچه کوچک با هم گریه کنن، بهانه بگیرن، دومی کولیکی هم باشه تا صبح نخوابه و کله صبح اون یکی بیدار شه، حسادت های طبیعی اولی به دومی و مدیریتش، توجه به نیازهای عاطفی و هیجانی اولی و…
خدایا ببخش اگر ناسزا نثارکردیم به مشوق هامون😅🙈😢
اما
همینطوری نموند!
از شش ماهگی به بعد... دیگه دلبرررری های خواهرانه/برادرانه شروع شد!
خیلی شيرين
و واقعاً از اینجا به بعد همونی شد که میگفتن😊
البته باز سختی هایی داشت
اصلاً مگه بچه داری بی سختی میشه
تا عروس داماد کردن و بچه دارشدنشونم سختی داره! 😒
اما خب، فک کنم متوجه منظور میشید
بودن دونفر از یک دنیا (#کودکانه) کنارهم و #تعامل و #رشد خیلی بهتر
خلاصه گفتن کجاشو دیدی
سه تا بشن چه عالی میشه! 😁
و من چون چشیده بودم که حقیقتاً این فرزند اوله که خیلییی سخته و بعدی ها اصلاً اونطور نیست، باور کردم😅
و سومی که اومد به زندگی مون، واااقعا راحتی ش غیرقابل قیاس حتی با دومی بود چه برسه به اولی
اصلاً به بچه اول فکر که میکنم تنم میلرزه!
کولیک ها، بی خوابی ها، کم وقتی ها…
حق میدم به یه مامان اولی، اونم تازه کار، که حرفهای ما ۳-۴فرزندی ها رو باور نکنه☺️
حالا باتجربه ترها میگن تازه از بچه چهارم میفتی رو غلتک😌😅
و مشتاقانه دلم میخواد چهارمی رو داشته باشم. و پنجمی رو و…
.
.
خلاصه که مامان اولی ها!
ما هم از روز اول سه بچه ای نبودیم!
ما هم کمرمون خم شد زیر بار سختی بچه اول😅😭
اما به جای اکتفا و توقف در تجربههای تلخ خودمون، اعتماد کردیم به تجربه شیرین و واقعی میلیون ها غیر تک فرزند
همون *#حلوای_تن_تنانی_تا_نخوری_ندانی*
.
#مادرم_باافتخار
#مادری_را_با_همه_سختیهایش_دوست_دارم
#هجرت
#مادرقوی
#مادری_بدون_فیلتر
#فرزندبیشتر
#فرزنداول #مامان_اولی
#نشر_فقط_بامنبع
✍ هـجرتــــــــــــ
بله و ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشربامنبع