🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
🍁🍃#تخریبچی_شهید_محی_الدین_خانی_فرسنگی
شهادت 3 مرداد 67
#عملیات_دفاع_سراسری
جاده اهواز خرمشهر
✔️🔹 فشنگ اسلحه ام تموم شد و دیگه کاری از دستم بر نمیومد . فقط یک نارنجک تو جیب بغلم نگهداشته بودم تا اگر بحث اسارت پیش اومد ازش استفاده کنم.
#شهید_خانی_فرسنگی چند بار تلاش کرد بسته های ۱۰ تایی فشنگ برام پرت کنه که بهم نمیرسید . عراقیها هم که منو تنها دیده بودن با انواع مهمات (آرپی جی.تیربار ونارنجک) به سمت من شلیک میکردند. توی دو مرحله که نارنجک انداختن دوتا ترکش نارنجک خورد تو دست و پای چپم .
خانی فرسنگی و بقیه بچه ها برای اینکه منو نجات بدهند دائم آتیش میریختن بسمت عراقیها و بمن میگفتن آتیش میریزیم رو سرشون تو برگرد عقب .
شهید خانی فرسنگی چند بار سرشو از خاکریز آورد بالا و با کلاش آتیش میریخت و من هر بار میدیدم تک تیرانداز عراقی بسمتش شلیک میکرد. دفعه آخری که #محی_الدین سرشو آورد بالا که آتیش بریزه من دیدم عراقیا تیری زدن تو گونه اش . راوی: #حسین_گودرزی
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
@alvaresinchannel
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹
🔴 #قربانی_عید_قربان_سال_1367
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
🍁🍃#تخریبچی_شهید_محی_الدین_خانی_فرسنگی
شهادت 3 مرداد 67
#عملیات_دفاع_سراسری
جاده اهواز خرمشهر
✔️🔹 فشنگ اسلحه ام تموم شد و دیگه کاری از دستم بر نمیومد . فقط یک نارنجک تو جیب بغلم نگهداشته بودم تا اگر بحث اسارت پیش اومد ازش استفاده کنم.
#شهید_خانی_فرسنگی چند بار تلاش کرد بسته های ۱۰ تایی فشنگ برام پرت کنه که بهم نمیرسید . عراقیها هم که منو تنها دیده بودن با انواع مهمات (آرپی جی.تیربار ونارنجک) به سمت من شلیک میکردند. توی دو مرحله که نارنجک انداختن دوتا ترکش نارنجک خورد تو دست و پای چپم .
خانی فرسنگی و بقیه بچه ها برای اینکه منو نجات بدهند دائم آتیش میریختن بسمت عراقیها و بمن میگفتن آتیش میریزیم رو سرشون تو برگرد عقب .
شهید خانی فرسنگی چند بار سرشو از خاکریز آورد بالا و با کلاش آتیش میریخت و من هر بار میدیدم تک تیرانداز عراقی بسمتش شلیک میکرد. دفعه آخری که #محی_الدین سرشو آورد بالا که آتیش بریزه من دیدم عراقیا تیری زدن تو گونه اش . راوی: #حسین_گودرزی
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
@alvaresinchannel
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹
🟢 #قربانی_عید_قربان_سال_1367
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
🍁🍃#تخریبچی_شهید_محی_الدین_خانی_فرسنگی
شهادت 3 مرداد 67
#عملیات_دفاع_سراسری
جاده اهواز خرمشهر
✔️🔹 فشنگ اسلحه ام تموم شد و دیگه کاری از دستم بر نمیومد . فقط یک نارنجک تو جیب بغلم نگهداشته بودم تا اگر بحث اسارت پیش اومد ازش استفاده کنم.
#شهید_خانی_فرسنگی چند بار تلاش کرد بسته های ۱۰ تایی فشنگ برام پرت کنه که بهم نمیرسید . عراقیها هم که منو تنها دیده بودن با انواع مهمات (آرپی جی.تیربار ونارنجک) به سمت من شلیک میکردند. توی دو مرحله که نارنجک انداختن دوتا ترکش نارنجک خورد تو دست و پای چپم .
خانی فرسنگی و بقیه بچه ها برای اینکه منو نجات بدهند دائم آتیش میریختن بسمت عراقیها و بمن میگفتن آتیش میریزیم رو سرشون تو برگرد عقب .
شهید خانی فرسنگی چند بار سرشو از خاکریز آورد بالا و با کلاش آتیش میریخت و من هر بار میدیدم تک تیرانداز عراقی بسمتش شلیک میکرد. دفعه آخری که #محی_الدین سرشو آورد بالا که آتیش بریزه من دیدم عراقیا تیری زدن تو گونه اش . راوی: #حسین_گودرزی
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
@alvaresinchannel
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
🍁🍃#تخریبچی_شهید_محی_الدین_خانی_فرسنگی
شهادت 3 مرداد 67
#عملیات_دفاع_سراسری
جاده اهواز خرمشهر
✔️🔹 فشنگ اسلحه ام تموم شد و دیگه کاری از دستم بر نمیومد . فقط یک نارنجک تو جیب بغلم نگهداشته بودم تا اگر بحث اسارت پیش اومد ازش استفاده کنم.
#شهید_خانی_فرسنگی چند بار تلاش کرد بسته های ۱۰ تایی فشنگ برام پرت کنه که بهم نمیرسید . عراقیها هم که منو تنها دیده بودن با انواع مهمات (آرپی جی.تیربار ونارنجک) به سمت من شلیک میکردند. توی دو مرحله که نارنجک انداختن دوتا ترکش نارنجک خورد تو دست و پای چپم .
خانی فرسنگی و بقیه بچه ها برای اینکه منو نجات بدهند دائم آتیش میریختن بسمت عراقیها و بمن میگفتن آتیش میریزیم رو سرشون تو برگرد عقب .
شهید خانی فرسنگی چند بار سرشو از خاکریز آورد بالا و با کلاش آتیش میریخت و من هر بار میدیدم تک تیرانداز عراقی بسمتش شلیک میکرد. دفعه آخری که #محی_الدین سرشو آورد بالا که آتیش بریزه من دیدم عراقیا تیری زدن تو گونه اش . راوی: #حسین_گودرزی
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
@alvaresinchannel