🍃🍂🌹🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹
🍂🍃🌹
3️⃣#روزی_که_اسماعیل_به_قربانگاه_رفت
تخریبچی شهید
#اسماعیل_خوش_سیر
#شهادت: #عملیات_دفاع_سراسری
✍️✍️✍️ راوی: #کاوه_ذاکری
#اسماعیل_رو_روی_برانکارد گذاشتیم و آوردیم عقب وانت روی مین ها و حاج داوود همه گاز ماشین رو گرفت .
هنوز توی مسیر گلوله ها بود که کنار ماشین زمین میخورد.
تقریبا دیگه ماه بالا اومده بود و میشد توی نور ماه صورت اسماعیل رو که آرام خوابیده بود سیر تماشا کرد...فکر میکنم یکی دوشب به #عید_غدیر بود.
من و سلیمان توی بار وانت کنار اسماعیل روی خرواری از #مین_و_مواد_منفجره نشسته بودیم.من دیدم سلیمان بغض کرده و آروم آروم زیر لب داره زمزمه میکنه.
من هم صدام رو رها کردم وشروع کردم به نوحه خوندن .
هی صورت اسماعیل رو میبوسیدم وگریه میکردم.
حدود نیم ساعتی گذشت تا به #بیمارستان_امام_حسین علیه السلام رسیدیم.
از ماشین پیاده شدم و دویدم داخل اورژانس.امدادگرها با دیدن سر وضع خونی من طرفم اومدند و سوال میکردند چیه چی شده.
کمک کردیم اسماعیل رو روی تخت خوابوندیم.
دکترها ریختند دورش و مشغول شدند. اورژانس موتور برق داشت و تمام چراغها روشن بود.
تمام سمت چپ اسماعیل رو خون گرفته بود..
دکتر لباس خونی اسماعیل رو در اورد ... بدنش برهنه شد.
چون هوا گرم بود دیگه زیر پیراهن تنش نبود.دیدیم پهلوی سمت چپش شکافته.دکتر چراغ قوه رو انداخت و توی اون رو وارسی کرد و سری تکون داد. مثل اینکه ریه ها پاره شده بود. من وسلیمان گفتیم : آقای دکتر چی شده .
دکتر جواب ما رو نداد .اما دستش رو برد روی صورت اسماعیل از بالا به پایین کشید و گفت: #برای_شادی_روحش_صلوات.
من در حالی که بغض کرده بودم .. گفتیم دکتر مطمئنی.
گفت فاتحه ات رو بخون..
من زدم زیر گریه و شروع کردم بلند بلند گریه کردن.
دکتر اومد سمت من و گفت رزمنده .. خیلی بی تابی میکنی..
گفتم دکتر این دومین شهید خانواده است .الان داشتیم با هم بگو بخند میکردیم که این اتفاق افتاد.یه پدر شهیدی اونجا بود و منو آروم کرد و بعد رفت و چند تا شیشه گلاب آورد. صورت اسماعیل رو شستیم و بعد اسماعیل عزیز ما رفت توی سردخونه معراج شهدا و ما هم گریه کنون رفتیم سمت مقرمون. وسط راه یادمون اومد که اسماعیل مدرکی دنبالش نبود .باز برگشتیم سمت معراج شهدا . اونها تعجب کردند که شما باز برگشتید.گفتیم اومدیم مشخصات شهید رو ثبت کنید. اونها هم خوشحال شدند ... این بهونه ای بود تا ما یک بار دیگه اسماعیل رو ببینیم.و من روی کاغذ با ماژیک نوشتم.. #شهید_اسماعیل_خوش_سیر اعزامی از تهران و گذاشتم روی سینه اش...
شهید اسماعیل خوش سیر آخرین شهید جبهه جنوب گردان تخریب لشگرده سیدالشهداء علیه السلام بود که پاهاش رو لای در بهشت گذاشت که بسته نشه و خودش رو جا کرد... اسماعیل غروب روز یکشنبه 9 مردادماه 67 مطابق با 16 ذی الحجه از منطقه پاسگاه زید به معراج رفت.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
🌹✨
✔️🔸 #مقاومت_در_جاده_اهواز_خرمشهر
رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام
#عملیات_دفاع_سراسری
✍️✍️✍️ راوی: #علی_سلیمانی
معاون اطلاعات عملیات لشگر10
1️⃣ #قسمت_اول
روز سوم مرداد سال 67 صبح بعد از نماز حرکت کردیم و خودمان را با کلی دردسر به #قرارگاه_لشگر_10 رساندیم. جاده آسفالته اهواز- خرمشهر وضع عجیبی داشت. تانک های سوخته عراقی، جنازه های متجاوزین بعثی و تجمع نیروها و تانک های خودمان و خاک ریزی های جدیدی که در امتداد جاده به سمت خرمشهر زده بودند تا هم سدی در برابر حرکت تانک های عراقی باشد و هم اینکه قسمتهای بیشتری از ترکش در امان باشد و یا اگر احیاناً درگیری با دشمن به سمت جاده کشیده شد از آن بعنوان یک پناهگاه و یک سنگر استفاده کنند.
خاک ریز پشت جاده اهواز- خرمشهر خط اول ما شده بود و نیروها با سنگرسازی و استقرار در پشت خاک ریز آماده دفاع بودند. با دیدن این وضع که در طول یک شب بوجود آمده بود واقعاً لذت بردم و کیف کردم وآفرین گفتم بر همت این دلیرمردان بزرگوار و مقاوم و با اراده که این چنین آماده جنگیدن بودند.
به قرارگاه لشگر رسیدیم و از وضعیت جدید اطلاع پیدا کردیم و از همان لحظه هم کار را شروع کردیم و سعی می نمودیم تا هرچه از دستمان برمی آید کار کنیم تا شاید لطف خدا شامل حالمان شود و باز باب جهاد وشهادت برایمان تداوم یابد. کار خاصی نمی شد انجام داد که مثلاً این یک محور و یا دو محور مخصوص ما باشد و یا اینکه یک راه کار خاصی برای شناسایی و عملیات داشته باشیم. عراق تحرک کرده بود و بعد عقب کشیده بود و هر لحظه باز امکان تهاجمش بود و ما می بایست آماده و با انعطاف زیادی باشیم و عمل کنیم و هرکجا مأموریت داده شد سریع حرکت کرده و کارمان را انجام دهیم چه شناسایی در روز و یا شب باشد و یا ستون کشی وبردن گردان برای عملیات و یا اینکه بررسی وضعیت خط و بردن زرهی و شلوغ کردن خط پدافندی و دادن تحرک و مسائل دیگر درگیری باشد و در هرساعت که باشد می بایست این آمادگی و توان را در خود بوجود آوریم تا سریع اجرای مأموریت کنیم.
دشمن آماده بود و ما می بایست با تمام وجود آماده تر باشیم و کار کنیم.
مأموریت شناسایی و پیدا کردن موقعیت دشمن در جاده محور منتهی به پاسگاه زید به تیم ما محول شد. ساعت حدود 9 صبح با ماشین جلو رفتیم وبعد پیاده تا کانال شیردم خودمان را رساندیم. مقداری هم از کانال جلوتر رفتیم تا اینکه عراقی ها را دیدیم که روی خاک ریز ایستاده بودند و ما را تماشا می کردند و بیشتر از آن جلو نمی شد رفت.
قرار شد برگردیم و موقعیت دشمن را گزارش کنیم در مسیر برگشت دشمن ما رو دید و با کالیبر و آرپی جی شروع کردند به طرف ما شلیک کردن. به هر جان کندنی بود از چنگ دشمن فرار کردیم و خدمون رو به قرارگاه رسونده و موقعیت و وضع عراق و خط فعلی را گزارش کردیم.
بنا شد که شب از این محور نیرو ببریم و به خط عراق بزنیم.
@alvaresinchannel
🔶🔸 ادامه
👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
🌹✨
✔️🔸 #مقاومت_در_جاده_اهواز_خرمشهر
رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام
#عملیات_دفاع_سراسری
✍️✍️✍️ راوی: #علی_سلیمانی
معاون اطلاعات عملیات لشگر10
2️⃣ #قسمت_دوم
عراقی ها پشت دژ اول بودند که بعد از دژ اول دژ مرزی قرار داشت.
همان شب قرار شد نیروهای گردان را از جاده #شهید_شفیع_زاده که بالاتر از جاده شناسایی شده صبح بود و درایستگاه نود قرارداشت جلو ببریم و درگیر نماییم. به ما گفته بودند که فقط #گردان_حضرت_قاسم (ع) رو جلو میبرید که بعداً در وسط راه متوجه شدیم #گردان_زهیر هم که فرمانده آن #شهید_خلج بود اضافه شده.
بعلت طولانی بودن راه و پیاده رفتن و ناهماهنگی های که طبق معمول به وجود آمد و همیشه هم این ناهماهنگی ها و از این نوع مسائل بود، تقریباً وقتی به 400 متری دشمن رسیدیم آفتاب بالا آمد و نیروهای عراقی در روی دژ ایستاده بودند و جلو رفتن بچه ها را تماشا می کردند و یک قسمت منتهی به دژ را که خاک ریز هم اطراف جاده نبود را با قناسه و تیربار سنگین کاملاً پوشانده بودند، با برادر خلج فرمانده گردان حضرت زهیر (ع) و فرمانده گردان حضرت قاسم (ع) داشتیم مشورت میکردیم که به دشمن حمله کنیم یانه که صدای انفجار اومد و یکی از رزمنده ها روی مین رفت. تازه متوجه شدیم که جلویمان میدان مین است و یک عده ای از بچه ها هم در داخل میدان نشسته اند.
بلافاصله بچه های تخریب که مامور به گردان ها بودند دست به کار شدند و معبری باز کردند .
با مشورتی که کردیم به این نتیجه رسیدیم چون دشمن روی بچه ها و جاده دید و تیر کامل داره و در این وقت روز اجازه رسیدن به دژ را نمی دهد و قرارشد عقببریم و تا تاریکی هوا صبر کنیم .
با احتیاط شروع کردیم به عقب کشیدن نیروها، هنوز 200 متری عقب نیامده بودیم که این عقب اومدن تبدیل به یک فرار شد و نظم و ترتیب ستون ها به هم خورد عده ای با عجله عقب میومدند و عده ای با صبرو حوصله.. انگار اکراه داشتند به دشمن پشت کنند.
دشمن روی منطقه اجرای آتش میکرد و در همین عقب اومدن 7 تا از بچه ها با آتش گلوله و ترکش به شهادت رسیدند.
با هر زحمتی بود به یک خاکریز رسیدیم و نیروها پشت خاکریز جانپناه گرفتند و یک خط پدافندی تشکیل دادند که اگر دشمن خواست پیشروی کند مقابلش بایستند.
هوا که تاریک شد همزمان با محورهای دیگر به دشمن حمله کردیم و با حداقل تلفات به دژ مرزی رسیدیم.دشمن باورش نمیشد که که در این محورکسانی باشند که جلویش را سد کنند.
دشمن بعثی طی دوسه روز هر چه توان زرهی و هوایی و آتش توپخانه و ادوات داشت به کار گرفت تا به نزدیکی اهواز و خرمشهر برسد که با مقابله رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام و سایر مدافعان محلی روبرو شد و به پشت مرزهایش برگشت.
و اینگونه حماسه ی دلیرمردان این مرز و بوم در جاده اهواز خرمشهر به ثبت رسید
🔺
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
@alvaresinchannel
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹
🔴 #قربانی_عید_قربان_سال_1367
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
🍁🍃#تخریبچی_شهید_محی_الدین_خانی_فرسنگی
شهادت 3 مرداد 67
#عملیات_دفاع_سراسری
جاده اهواز خرمشهر
✔️🔹 فشنگ اسلحه ام تموم شد و دیگه کاری از دستم بر نمیومد . فقط یک نارنجک تو جیب بغلم نگهداشته بودم تا اگر بحث اسارت پیش اومد ازش استفاده کنم.
#شهید_خانی_فرسنگی چند بار تلاش کرد بسته های ۱۰ تایی فشنگ برام پرت کنه که بهم نمیرسید . عراقیها هم که منو تنها دیده بودن با انواع مهمات (آرپی جی.تیربار ونارنجک) به سمت من شلیک میکردند. توی دو مرحله که نارنجک انداختن دوتا ترکش نارنجک خورد تو دست و پای چپم .
خانی فرسنگی و بقیه بچه ها برای اینکه منو نجات بدهند دائم آتیش میریختن بسمت عراقیها و بمن میگفتن آتیش میریزیم رو سرشون تو برگرد عقب .
شهید خانی فرسنگی چند بار سرشو از خاکریز آورد بالا و با کلاش آتیش میریخت و من هر بار میدیدم تک تیرانداز عراقی بسمتش شلیک میکرد. دفعه آخری که #محی_الدین سرشو آورد بالا که آتیش بریزه من دیدم عراقیا تیری زدن تو گونه اش . راوی: #حسین_گودرزی
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
🟢 #قربانی_عید_قربان_سال_1367
🌹🔹 #شهید_محمد_حسین_بابالو
شهادت 3 مرداد 1367
#عملیات_دفاع_سراسری
جاده اهواز- خرمشهر
بعد از #عملیات_کربلای_8 در بهار سال 66 اومد #گردان_تخریب.
قبلا گردان رزمی بود.
زود خودش رو پیدا کرد و از نیروهای عملیاتی بود
فرمانده ما #شهید_سید_محمد نگاه ویژه ای بهش داشت.
تیر اندازیش حرف نداشت. حتی گلوله آرپی جی رو خیلی دقیق به هدف میزد.
توی رزم های شبانه کمک بچه ها میکرد.
یک شب دررزم شبانه از بالای #حسینیه_الوارثین اونقدردقیق گلوله آرپی جی رو بین دو تا چادر بچه ها زد که من با همه ی وجودم بهش گفتم . دمت گرم
توی کارهای سخت همیشه پیش قدم بود.
شهیدزعفری وقتی میخواست صداش کنه نمیتونست اسم فامیلش رو صدا کنه... یه خورده فکر میکرد وصداش میکرد. برادر بیلولی
اون هم قهقه میخندید.
بعد ازشهادت #شهید_داوود_ابراهیمی که خیلی با هم صمیمی بودند خیلی به هم ریخت.
هوای رفتن به سرش زده بود.
تا آخرسال 66 توی تخریب موند.
میگفت مثل اینکه ما اینجا شهید نمیشبم
سال 67 رفت #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه السلام
و شهیددقایق آخر جنگ شد
و سوم مرداد 67 در نبردی عاشورایی با لب تشنه به لقاءحق شتافت.
@alvaresinchannel
🌹🍂🍃🌹🍂🍃🌹🍂🍃🌹🍂🍃🌹🍂🍃
🍂
#عملیات_دفاع_سراسری
به روایت سردار معز خادم حسینی
فرمانده تیپ حضرت زهراء سلام الله علیها #لشگر_10
✅ #روایت_غیرت_جوانان_اهوازی_که_به_موقع_رسیدند
ظهر سی و یکم تیرماه 67 که دشمن روی #جاده_اهواز_خرمشهر آمده بود.
ما آن موقع در #مقر_سد_دز بودیم که اطلاع دادند که چنین اتفاقی افتاده است و بلافاصله به همراه بچهها راه افتادیم و به سمت جاده اهواز خرمشهر رفتیم و پس از آن و به سمت مرز حرکت کردیم و ساعت 1 نیمه شب بود که رسیدیم. آنجا بود که احساس کردیم دشمن در مرز نیست ولی آنها آماده بودند.چند ساعت به کمین دشمن نشستیم وحدس میزدیم که با روشن شدن هوا عملیات خود را آغاز کنند درگیری رزمندگان #تیپ_حضرت_زهرا(س) از ساعت 5 صبح روز اول مرداد 67 با دشمن شروع شد شروع شد اول #گردان_امام_حسین(ع) درگیر شد وبعد #گردان_امام_حسن(ع) و #گردان_حضرت_زینب(س) و #گردان_حضرت_علی_اکبر(ع) هم وارد عمل شد .
✅ نزدیکی های ظهر بود که #جوانان_اهوازی به صورت خود جوش و بعضی ها هم با #لباس_های_شخصی خودشون رو رسوندند. پیام امام همه رو به خط کرد و فوج فوج راهی نبرد جانانه با دشمن شدند. گردان های ما زمانی که می خواست به خط بزند 100 نفر بیشتر نبودند اما بعد از پیام امام ده ها برابر شدند.
3 روز بعد از قطعنامه جبهه ها مملو از نیرو شد و 5 روز بعد وارد پاسگاه شلمچه شدیم و به سمت بصره رفتیم.
دشمن وقتی سیاسیون ما را نامید دید و در جبهه ی ما احساس ضعف مشاهده کرد به ما حمله کرد . اما وقتی رزمندگان به جبهه آمدند و دشمن حضورشان را در صحنه دید به لرزه افتاد و جبهه ی ما قدرت گرفت وما 7 مرداد ما وارد خاک عراق شدیم و نتیجه این شد که صدام در 11 مرداد ماه قطع نامه را قبول کرد.
اگر صدام مرد صلح بود باید همان 27 تیرماه قبول میکرد. این #دو_هفته_حلقه_مفقوده جنگ است و خیلی از سیاسیون که تحلیل جنگ میکنند به این دو هفته نمی پردازند.
🌷✨
🌷✨✨✨✨✨✨✨
@alvaresinchannel
🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁
🍁
روز 9 مرداد 1367
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
🌷⚡️#روزی_که_اسماعیل_به_قربانگاه_رفت
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
تخریبچی شهید
#اسماعیل_خوش_سیر
#شهادت: #عملیات_دفاع_سراسری
محل شهادت #پاسگاه_زید
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#هیات_الوارثین (رزمندگان تخریب لشگر10)
یادبود شهدای #عملیات_دفاع_سراسری
#شهیدان
علیرضا عباسیان
محی الدین خانی فرسنگی
اسماعیل خوش سیر
عباس بیات
🔸 مکان : #بیت_الزهرا_سلام_الله_علیها
🔶زمان : جمعه 31 تیرماه 1401 ساعت 21
بلوارابوذربین پل 5و6خیابان وحدت بوستان ۱۲(شهید تابش)
با رعایت کامل دستور العمل های بهداشتی
🌟🌷 @alvaresinchannel
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺
به یاد همه دوستان شهید که مردادماه و در گرما و با لب تشنه به معراج رفتند
شهدای
✅#عملیات_رمضان
✅#عملیات_والفجر_2
✅#عملیات_عاشورای_3
✅#عملیات_دفاع_سراسری
✅#عملیات_مرصاد
ماه مرداد بود و گرما بود
چقدر تشنگی اذیت کرد
خوش بحال کسی که خون آلود
شاه لب تشنه را زیارت کرد
...................................
کربلا شاه بالبی تشنه
مادر خویش را صدا میزد
ته گودال باتنی مجروح
زیر هرضربه دست و پا میزد
....................................
خواهرآمد ولی چه دیر رسید
قاتل از قتلگاه بر میگشت
بین شمشیر و نیزه دور بدن
داشت زینب،به دور سر میگشت
(قاسم نعمتی)
@alvaresinchannel
🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁
🍁
روز 9 مرداد 1367
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
🌷⚡️#روزی_که_اسماعیل_به_قربانگاه_رفت
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
تخریبچی شهید
#اسماعیل_خوش_سیر
#شهادت: #عملیات_دفاع_سراسری
محل شهادت #پاسگاه_زید
@alvaresinchannel
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺
به یاد همه دوستان شهید که مردادماه و در گرما و با لب تشنه به معراج رفتند
شهدای
✅#عملیات_رمضان
✅#عملیات_والفجر_2
✅#عملیات_عاشورای_3
✅#عملیات_دفاع_سراسری
✅#عملیات_مرصاد
ماه مرداد بود و گرما بود
چقدر تشنگی اذیت کرد
خوش بحال کسی که خون آلود
شاه لب تشنه را زیارت کرد
...................................
کربلا شاه بالبی تشنه
مادر خویش را صدا میزد
ته گودال باتنی مجروح
زیر هرضربه دست و پا میزد
....................................
خواهرآمد ولی چه دیر رسید
قاتل از قتلگاه بر میگشت
بین شمشیر و نیزه دور بدن
داشت زینب،به دور سر میگشت
(قاسم نعمتی)
@alvaresinchannel
🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁
🍁
✅روز 9 مرداد 1367
تخریبچی شهید
🟢#اسماعیل_خوش_سیر
#شهادت: #عملیات_دفاع_سراسری
محل شهادت #پاسگاه_زید
@alvaresinchannel
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹
🟢 #قربانی_عید_قربان_سال_1367
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
🍁🍃#تخریبچی_شهید_محی_الدین_خانی_فرسنگی
شهادت 3 مرداد 67
#عملیات_دفاع_سراسری
جاده اهواز خرمشهر
✔️🔹 فشنگ اسلحه ام تموم شد و دیگه کاری از دستم بر نمیومد . فقط یک نارنجک تو جیب بغلم نگهداشته بودم تا اگر بحث اسارت پیش اومد ازش استفاده کنم.
#شهید_خانی_فرسنگی چند بار تلاش کرد بسته های ۱۰ تایی فشنگ برام پرت کنه که بهم نمیرسید . عراقیها هم که منو تنها دیده بودن با انواع مهمات (آرپی جی.تیربار ونارنجک) به سمت من شلیک میکردند. توی دو مرحله که نارنجک انداختن دوتا ترکش نارنجک خورد تو دست و پای چپم .
خانی فرسنگی و بقیه بچه ها برای اینکه منو نجات بدهند دائم آتیش میریختن بسمت عراقیها و بمن میگفتن آتیش میریزیم رو سرشون تو برگرد عقب .
شهید خانی فرسنگی چند بار سرشو از خاکریز آورد بالا و با کلاش آتیش میریخت و من هر بار میدیدم تک تیرانداز عراقی بسمتش شلیک میکرد. دفعه آخری که #محی_الدین سرشو آورد بالا که آتیش بریزه من دیدم عراقیا تیری زدن تو گونه اش . راوی: #حسین_گودرزی
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
@alvaresinchannel
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
🌹✨
✅✅🔷 در #روز_عید_قربان سال 1367 چه خبر بود؟؟؟؟
1️⃣ ✔️🔸 #مقاومت_در_جاده_اهواز_خرمشهر
رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام#شهید_مصطفی_زواره
#عملیات_دفاع_سراسری
✍️✍️✍️ راوی: #علی_سلیمانی
معاون اطلاعات عملیات لشگر10
روز سوم مرداد سال 67 صبح بعد از نماز حرکت کردیم و خودمان را با کلی دردسر به #قرارگاه_لشگر_10 رساندیم. جاده آسفالته اهواز- خرمشهر وضع عجیبی داشت. تانک های سوخته عراقی، جنازه های متجاوزین بعثی و تجمع نیروها و تانک های خودمان و خاک ریزی های جدیدی که در امتداد جاده به سمت خرمشهر زده بودند تا هم سدی در برابر حرکت تانک های عراقی باشد و هم اینکه قسمتهای بیشتری از ترکش در امان باشد و یا اگر احیاناً درگیری با دشمن به سمت جاده کشیده شد از آن بعنوان یک پناهگاه و یک سنگر استفاده کنند.
خاک ریز پشت جاده اهواز- خرمشهر خط اول ما شده بود و نیروها با سنگرسازی و استقرار در پشت خاک ریز آماده دفاع بودند. با دیدن این وضع که در طول یک شب بوجود آمده بود واقعاً لذت بردم و کیف کردم وآفرین گفتم بر همت این دلیرمردان بزرگوار و مقاوم و با اراده که این چنین آماده جنگیدن بودند.
به قرارگاه لشگر رسیدیم و از وضعیت جدید اطلاع پیدا کردیم و از همان لحظه هم کار را شروع کردیم و سعی می نمودیم تا هرچه از دستمان برمی آید کار کنیم تا شاید لطف خدا شامل حالمان شود و باز باب جهاد وشهادت برایمان تداوم یابد. کار خاصی نمی شد انجام داد که مثلاً این یک محور و یا دو محور مخصوص ما باشد و یا اینکه یک راه کار خاصی برای شناسایی و عملیات داشته باشیم. عراق تحرک کرده بود و بعد عقب کشیده بود و هر لحظه باز امکان تهاجمش بود و ما می بایست آماده و با انعطاف زیادی باشیم و عمل کنیم و هرکجا مأموریت داده شد سریع حرکت کرده و کارمان را انجام دهیم چه شناسایی در روز و یا شب باشد و یا ستون کشی وبردن گردان برای عملیات و یا اینکه بررسی وضعیت خط و بردن زرهی و شلوغ کردن خط پدافندی و دادن تحرک و مسائل دیگر درگیری باشد و در هرساعت که باشد می بایست این آمادگی و توان را در خود بوجود آوریم تا سریع اجرای مأموریت کنیم.
دشمن آماده بود و ما می بایست با تمام وجود آماده تر باشیم و کار کنیم.
مأموریت شناسایی و پیدا کردن موقعیت دشمن در جاده محور منتهی به پاسگاه زید به تیم ما محول شد. ساعت حدود 9 صبح با ماشین جلو رفتیم وبعد پیاده تا کانال شیردم خودمان را رساندیم. مقداری هم از کانال جلوتر رفتیم تا اینکه عراقی ها را دیدیم که روی خاک ریز ایستاده بودند و ما را تماشا می کردند و بیشتر از آن جلو نمی شد رفت.
قرار شد برگردیم و موقعیت دشمن را گزارش کنیم در مسیر برگشت دشمن ما رو دید و با کالیبر و آرپی جی شروع کردند به طرف ما شلیک کردن. به هر جان کندنی بود از چنگ دشمن فرار کردیم و خدمون رو به قرارگاه رسونده و موقعیت و وضع عراق و خط فعلی را گزارش کردیم.
بنا شد که شب از این محور نیرو ببریم و به خط عراق بزنیم.
عراقی ها پشت دژ اول بودند که بعد از دژ اول دژ مرزی قرار داشت.
ادامه 👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿
@alvaresinchannel
✅✅🔷 در #روز_عید_قربان سال 1367 چه خبر بود؟؟؟؟
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
🌹✨
2️⃣✔️🔸 #مقاومت_در_جاده_اهواز_خرمشهر
رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام
#عملیات_دفاع_سراسری
✍️✍️✍️ راوی: #علی_سلیمانی
معاون اطلاعات عملیات لشگر10
همان شب قرار شد نیروهای گردان را از جاده #شهید_شفیع_زاده که بالاتر از جاده شناسایی شده صبح بود و درایستگاه نود قرارداشت جلو ببریم و درگیر نماییم. به ما گفته بودند که فقط #گردان_حضرت_قاسم (ع) رو جلو میبرید که بعداً در وسط راه متوجه شدیم #گردان_زهیر هم که فرمانده آن #شهید_خلج بود اضافه شده.
بعلت طولانی بودن راه و پیاده رفتن و ناهماهنگی های که طبق معمول به وجود آمد و همیشه هم این ناهماهنگی ها و از این نوع مسائل بود، تقریباً وقتی به 400 متری دشمن رسیدیم آفتاب بالا آمد و نیروهای عراقی در روی دژ ایستاده بودند و جلو رفتن بچه ها را تماشا می کردند و یک قسمت منتهی به دژ را که خاک ریز هم اطراف جاده نبود را با قناسه و تیربار سنگین کاملاً پوشانده بودند، با برادر خلج فرمانده گردان حضرت زهیر (ع) و فرمانده گردان حضرت قاسم (ع) داشتیم مشورت میکردیم که به دشمن حمله کنیم یانه که صدای انفجار اومد و یکی از رزمنده ها روی مین رفت. تازه متوجه شدیم که جلویمان میدان مین است و یک عده ای از بچه ها هم در داخل میدان نشسته اند.
بلافاصله بچه های تخریب که مامور به گردان ها بودند دست به کار شدند و معبری باز کردند .
با مشورتی که کردیم به این نتیجه رسیدیم چون دشمن روی بچه ها و جاده دید و تیر کامل داره و در این وقت روز اجازه رسیدن به دژ را نمی دهد و قرارشد عقببریم و تا تاریکی هوا صبر کنیم .
با احتیاط شروع کردیم به عقب کشیدن نیروها، هنوز 200 متری عقب نیامده بودیم که این عقب اومدن تبدیل به یک فرار شد و نظم و ترتیب ستون ها به هم خورد عده ای با عجله عقب میومدند و عده ای با صبرو حوصله.. انگار اکراه داشتند به دشمن پشت کنند.
دشمن روی منطقه اجرای آتش میکرد و در همین عقب اومدن 7 تا از بچه ها با آتش گلوله و ترکش به شهادت رسیدند.
با هر زحمتی بود به یک خاکریز رسیدیم و نیروها پشت خاکریز جانپناه گرفتند و یک خط پدافندی تشکیل دادند که اگر دشمن خواست پیشروی کند مقابلش بایستند.
هوا که تاریک شد همزمان با محورهای دیگر به دشمن حمله کردیم و با حداقل تلفات به دژ مرزی رسیدیم.دشمن باورش نمیشد که که در این محورکسانی باشند که جلویش را سد کنند.
دشمن بعثی طی دوسه روز هر چه توان زرهی و هوایی و آتش توپخانه و ادوات داشت به کار گرفت تا به نزدیکی اهواز و خرمشهر برسد که با مقابله رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام و سایر مدافعان محلی روبرو شد و به پشت مرزهایش برگشت.
و اینگونه حماسه ی دلیرمردان این مرز و بوم در جاده اهواز خرمشهر به ثبت رسید
🔺
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
@alvaresinchannel
🌹🍂🍃🌹🍂🍃🌹🍂🍃🌹🍂🍃🌹🍂🍃
🍂
#عملیات_دفاع_سراسری
به روایت سردار معز خادم حسینی
فرمانده تیپ حضرت زهراء سلام الله علیها #لشگر_10
ظهر سی و یکم تیرماه 67 که دشمن روی #جاده_اهواز_خرمشهر آمده بود.
ما آن موقع در #مقر_سد_دز بودیم که اطلاع دادند که چنین اتفاقی افتاده است و بلافاصله به همراه بچهها راه افتادیم و به سمت جاده اهواز خرمشهر رفتیم و پس از آن و به سمت مرز حرکت کردیم و ساعت 1 نیمه شب بود که رسیدیم. آنجا بود که احساس کردیم دشمن در مرز نیست ولی آنها آماده بودند.چند ساعت به کمین دشمن نشستیم وحدس میزدیم که با روشن شدن هوا عملیات خود را آغاز کنند درگیری رزمندگان #تیپ_حضرت_زهرا(س) از ساعت 5 صبح روز اول مرداد 67 با دشمن شروع شد شروع شد اول #گردان_امام_حسین(ع) درگیر شد وبعد #گردان_امام_حسن(ع) و #گردان_حضرت_زینب(س) و #گردان_حضرت_علی_اکبر(ع) هم وارد عمل شد .
نزدیکی های ظهر بود که جوانان اهوازی به صورت خود جوش و بعضی ها هم با لباس های شخصی خودشون رو رسوندند. پیام امام همه رو به خط کرد و فوج فوج راهی نبرد جانانه با دشمن شدند. گردان های ما زمانی که می خواست به خط بزند 100 نفر بیشتر نبودند اما بعد از پیام امام ده ها برابر شدند.
🌷✨
🌷✨✨✨✨✨✨✨@alvaresinchannel
#گرامیداشت_شهدای_عملیات_دفاع_سراسر
در سی و ششمین سالگرد عملیات دفاع سراسری جمعی از رزمندگان #تیپ_حضرت_زهراء(س) لشگر10 سیدالشهداء(ع) با حضور در گلزار شهدای تهران و فاتحه بر مزار شهدای عملیات دفاع سراسری یادشان را گرامی داشتند. در این مراسم مادر شهید حسین مردای از فرماندهان شهید این عملیات از شهیدش خاطراتی ذکر نمود و سپس تعدادی از رزمندگان شرکت کننده در این عملیات روایت هایی از روز سخت درگیری با دشمن در آفتاب سوزان اولین روز از مرداد سال 1367 روایت کردند و سردار خادم حسینی فرمانده تیپ حضرت زهراء سلام الله علیها از مقاومت دلیرانه و رزم عاشورایی رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء(ع) و حضور غیورانه جوانان اهوازی برای مقابله با دشمن در روز اول مرداد سال 67 خاطراتی را بیان داشت و تاکید نمود که حماسه دلیر مردان باید روایت شود و به ثبت برسد و این مطالبه مقام معظم رهبری است و پایان بخش گرامیداشت سی و ششمین سالگرد شهدای عملیات دفاع سراسری خاطرات اسارت یکی از آزادگانی بود که در این عملیات به اسارت دشمن بعثی درآمده بود...
✅#عملیات_دفاع_سراسری در جاده اهواز خرمشهر با روشن شدن هوا در روز اول مرداد سال 1367 و شروع پیشروی نیروهای دشمن بعثی به سمت اهواز و مقابله رزمندگان تیپ حضرت زهراء سلام الله علیها لشگر10 سیدالشهداء(ع) آغاز شد و در ادامه سایر گردان های لشگر10 و جوانان اهوازی برای دفع تجاوز دشمن به کمک آمدند و حماسه مقاومت عاشورایی در گرمای سوزان جاده اهواز خرمشهر در مقابل دشمن تا بن دندان مسلح به ثبت رسید...
@alvaresinchannel
#قرار_عاشقی
بعد از 36 سال در کنار مزار همسنگران شهید
🔶 حماسه دفاع سراسری 1 مرداد ماه 1367
این ها جوون ها و نوجوون هایی بودند که به مصاف دشمن رفتند
عده ای شهید شدند
تعدادی اسیر شدن
و جمعی هم سالم در رفتند که امروز راوی اون روزهای مردانگی باشند
این ها بر عهدشون مانده اند و هنوز هم پای کار جانفشانی...
امروز هم که سر #قرار_عاشقی آمده اند پشتشان به شهدا گرم است...
جماعت یه دنیا فرقه بین دیدن و شنیدن
برید از اونا بپرسید که شنیده ها رو دیدند....
🔷 تصاویر از سید محمد جوزی برادر #شهید_سید_علیرضا_جوزی که در #عملیات_دفاع_سراسری در تاریخ 1 مرداد 1367 در جاده اهواز خرمشهر آسمانی شد..
@alvaresinchannel
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
🍁🍃#تخریبچی_شهید_محی_الدین_خانی_فرسنگی
شهادت 3 مرداد 67
#عملیات_دفاع_سراسری
جاده اهواز خرمشهر
✔️🔹 فشنگ اسلحه ام تموم شد و دیگه کاری از دستم بر نمیومد . فقط یک نارنجک تو جیب بغلم نگهداشته بودم تا اگر بحث اسارت پیش اومد ازش استفاده کنم.
#شهید_خانی_فرسنگی چند بار تلاش کرد بسته های ۱۰ تایی فشنگ برام پرت کنه که بهم نمیرسید . عراقیها هم که منو تنها دیده بودن با انواع مهمات (آرپی جی.تیربار ونارنجک) به سمت من شلیک میکردند. توی دو مرحله که نارنجک انداختن دوتا ترکش نارنجک خورد تو دست و پای چپم .
خانی فرسنگی و بقیه بچه ها برای اینکه منو نجات بدهند دائم آتیش میریختن بسمت عراقیها و بمن میگفتن آتیش میریزیم رو سرشون تو برگرد عقب .
شهید خانی فرسنگی چند بار سرشو از خاکریز آورد بالا و با کلاش آتیش میریخت و من هر بار میدیدم تک تیرانداز عراقی بسمتش شلیک میکرد. دفعه آخری که #محی_الدین سرشو آورد بالا که آتیش بریزه من دیدم عراقیا تیری زدن تو گونه اش . راوی: #حسین_گودرزی
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
🌹🔹 #شهید_محمد_حسین_بابالو
شهادت 3 مرداد 1367
#عملیات_دفاع_سراسری
جاده اهواز- خرمشهر
بعد از #عملیات_کربلای_8 در بهار سال 66 اومد #گردان_تخریب.
قبلا گردان رزمی بود.
زود خودش رو پیدا کرد و از نیروهای عملیاتی بود
فرمانده ما #شهید_سید_محمد نگاه ویژه ای بهش داشت.
تیر اندازیش حرف نداشت. حتی گلوله آرپی جی رو خیلی دقیق به هدف میزد.
توی رزم های شبانه کمک بچه ها میکرد.
یک شب در رزم شبانه از بالای #حسینیه_الوارثین اونقدر دقیق گلوله آرپی جی رو بین دو تا چادر بچه ها زد که من با همه ی وجودم بهش گفتم . دمت گرم
توی کارهای سخت همیشه پیش قدم بود.
شهید زعفری وقتی میخواست صداش کنه نمیتونست اسم فامیلش رو صدا کنه... یه خورده فکر میکرد و صداش میکرد.. برادر بیلولی
اون هم قهقه میخندید.
بعد از شهادت #شهید_داوود_ابراهیمی که خیلی با هم صمیمی بودند خیلی به هم ریخت.
هوای رفتن به سرش زده بود.
تا آخر سال 66 توی تخریب موند.
میگفت مثل اینکه ما اینجا شهید نمیشبم
سال 67 رفت #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه السلام
و شهیددقایق آخر جنگ شد
و سوم مرداد 67 در نبردی عاشورایی با لب تشنه به لقاءحق شتافت.
@alvaresinchel
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
🌹✨
✔️🔸 #مقاومت_در_جاده_اهواز_خرمشهر
رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام
#عملیات_دفاع_سراسری
✍️✍️✍️ راوی: #علی_سلیمانی
معاون اطلاعات عملیات لشگر10
1️⃣ #قسمت_اول
روز سوم مرداد سال 67 صبح بعد از نماز حرکت کردیم و خودمان را با کلی دردسر به #قرارگاه_لشگر_10 رساندیم. جاده آسفالته اهواز- خرمشهر وضع عجیبی داشت. تانک های سوخته عراقی، جنازه های متجاوزین بعثی و تجمع نیروها و تانک های خودمان و خاک ریزی های جدیدی که در امتداد جاده به سمت خرمشهر زده بودند تا هم سدی در برابر حرکت تانک های عراقی باشد و هم اینکه قسمتهای بیشتری از ترکش در امان باشد و یا اگر احیاناً درگیری با دشمن به سمت جاده کشیده شد از آن بعنوان یک پناهگاه و یک سنگر استفاده کنند.
خاک ریز پشت جاده اهواز- خرمشهر خط اول ما شده بود و نیروها با سنگرسازی و استقرار در پشت خاک ریز آماده دفاع بودند. با دیدن این وضع که در طول یک شب بوجود آمده بود واقعاً لذت بردم و کیف کردم وآفرین گفتم بر همت این دلیرمردان بزرگوار و مقاوم و با اراده که این چنین آماده جنگیدن بودند.
به قرارگاه لشگر رسیدیم و از وضعیت جدید اطلاع پیدا کردیم و از همان لحظه هم کار را شروع کردیم و سعی می نمودیم تا هرچه از دستمان برمی آید کار کنیم تا شاید لطف خدا شامل حالمان شود و باز باب جهاد وشهادت برایمان تداوم یابد. کار خاصی نمی شد انجام داد که مثلاً این یک محور و یا دو محور مخصوص ما باشد و یا اینکه یک راه کار خاصی برای شناسایی و عملیات داشته باشیم. عراق تحرک کرده بود و بعد عقب کشیده بود و هر لحظه باز امکان تهاجمش بود و ما می بایست آماده و با انعطاف زیادی باشیم و عمل کنیم و هرکجا مأموریت داده شد سریع حرکت کرده و کارمان را انجام دهیم چه شناسایی در روز و یا شب باشد و یا ستون کشی وبردن گردان برای عملیات و یا اینکه بررسی وضعیت خط و بردن زرهی و شلوغ کردن خط پدافندی و دادن تحرک و مسائل دیگر درگیری باشد و در هرساعت که باشد می بایست این آمادگی و توان را در خود بوجود آوریم تا سریع اجرای مأموریت کنیم.
دشمن آماده بود و ما می بایست با تمام وجود آماده تر باشیم و کار کنیم.
مأموریت شناسایی و پیدا کردن موقعیت دشمن در جاده محور منتهی به پاسگاه زید به تیم ما محول شد. ساعت حدود 9 صبح با ماشین جلو رفتیم وبعد پیاده تا کانال شیردم خودمان را رساندیم. مقداری هم از کانال جلوتر رفتیم تا اینکه عراقی ها را دیدیم که روی خاک ریز ایستاده بودند و ما را تماشا می کردند و بیشتر از آن جلو نمی شد رفت.
قرار شد برگردیم و موقعیت دشمن را گزارش کنیم در مسیر برگشت دشمن ما رو دید و با کالیبر و آرپی جی شروع کردند به طرف ما شلیک کردن. به هر جان کندنی بود از چنگ دشمن فرار کردیم و خدمون رو به قرارگاه رسونده و موقعیت و وضع عراق و خط فعلی را گزارش کردیم.
بنا شد که شب از این محور نیرو ببریم و به خط عراق بزنیم.
@alvaresinchannel
🔶🔸 ادامه
👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
🌹✨
✔️🔸 #مقاومت_در_جاده_اهواز_خرمشهر
رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام
#عملیات_دفاع_سراسری
✍️✍️✍️ راوی: #علی_سلیمانی
معاون اطلاعات عملیات لشگر10
2️⃣ #قسمت_دوم
عراقی ها پشت دژ اول بودند که بعد از دژ اول دژ مرزی قرار داشت.
همان شب قرار شد نیروهای گردان را از جاده #شهید_شفیع_زاده که بالاتر از جاده شناسایی شده صبح بود و درایستگاه نود قرارداشت جلو ببریم و درگیر نماییم. به ما گفته بودند که فقط #گردان_حضرت_قاسم (ع) رو جلو میبرید که بعداً در وسط راه متوجه شدیم #گردان_زهیر هم که فرمانده آن #شهید_خلج بود اضافه شده.
بعلت طولانی بودن راه و پیاده رفتن و ناهماهنگی های که طبق معمول به وجود آمد و همیشه هم این ناهماهنگی ها و از این نوع مسائل بود، تقریباً وقتی به 400 متری دشمن رسیدیم آفتاب بالا آمد و نیروهای عراقی در روی دژ ایستاده بودند و جلو رفتن بچه ها را تماشا می کردند و یک قسمت منتهی به دژ را که خاک ریز هم اطراف جاده نبود را با قناسه و تیربار سنگین کاملاً پوشانده بودند، با برادر خلج فرمانده گردان حضرت زهیر (ع) و فرمانده گردان حضرت قاسم (ع) داشتیم مشورت میکردیم که به دشمن حمله کنیم یانه که صدای انفجار اومد و یکی از رزمنده ها روی مین رفت. تازه متوجه شدیم که جلویمان میدان مین است و یک عده ای از بچه ها هم در داخل میدان نشسته اند.
بلافاصله بچه های تخریب که مامور به گردان ها بودند دست به کار شدند و معبری باز کردند .
با مشورتی که کردیم به این نتیجه رسیدیم چون دشمن روی بچه ها و جاده دید و تیر کامل داره و در این وقت روز اجازه رسیدن به دژ را نمی دهد و قرارشد عقببریم و تا تاریکی هوا صبر کنیم .
با احتیاط شروع کردیم به عقب کشیدن نیروها، هنوز 200 متری عقب نیامده بودیم که این عقب اومدن تبدیل به یک فرار شد و نظم و ترتیب ستون ها به هم خورد عده ای با عجله عقب میومدند و عده ای با صبرو حوصله.. انگار اکراه داشتند به دشمن پشت کنند.
دشمن روی منطقه اجرای آتش میکرد و در همین عقب اومدن 7 تا از بچه ها با آتش گلوله و ترکش به شهادت رسیدند.
با هر زحمتی بود به یک خاکریز رسیدیم و نیروها پشت خاکریز جانپناه گرفتند و یک خط پدافندی تشکیل دادند که اگر دشمن خواست پیشروی کند مقابلش بایستند.
هوا که تاریک شد همزمان با محورهای دیگر به دشمن حمله کردیم و با حداقل تلفات به دژ مرزی رسیدیم.دشمن باورش نمیشد که که در این محورکسانی باشند که جلویش را سد کنند.
دشمن بعثی طی دوسه روز هر چه توان زرهی و هوایی و آتش توپخانه و ادوات داشت به کار گرفت تا به نزدیکی اهواز و خرمشهر برسد که با مقابله رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام و سایر مدافعان محلی روبرو شد و به پشت مرزهایش برگشت.
و اینگونه حماسه ی دلیرمردان این مرز و بوم در جاده اهواز خرمشهر به ثبت رسید
🔺
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
@alvaresinchannel
55.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قرار_عاشقی
سی و ششمین سالگرد #عملیات_دفاع_سراسری
حضور حماسه سازان تیپ حضرت زهرا سلام الله علیها
گلزار شهدای تهران
روز دوشنبه 1 مرداد 1403
خاطرات برادر آزاده مهندس همتی که در همین عملیات به اسارت دشمن در آمده بود
روزگار وصل یاران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد
@alvaresinchannel
به یاد همه دوستان شهید که #مردادماه و در گرما و با لب تشنه به معراج رفتند
شهدای
✅#عملیات_رمضان
✅#عملیات_والفجر_2
✅#عملیات_عاشورای_3
✅#عملیات_دفاع_سراسری
✅#عملیات_غدیر
✅#عملیات_مرصاد
ماه مرداد بود و گرما بود
چقدر تشنگی اذیت کرد
خوش بحال کسی که خون آلود
شاه لب تشنه را زیارت کرد
...................................
کربلا شاه بالبی تشنه
مادر خویش را صدا میزد
ته گودال باتنی مجروح
زیر هرضربه دست و پا میزد
....................................
خواهرآمد ولی چه دیر رسید
قاتل از قتلگاه بر میگشت
بین شمشیر و نیزه دور بدن
داشت زینب،به دور سر میگشت
(قاسم نعمتی)
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#هفت_سال_گذشت
هفت سال از فراق سردار تخریبچی
#جانباز_شهید_حاج_امیر_یحیوی گذشت
یاد این دلاورمرد شهید که #افتخار_تخریب_لشگر_10 بود
گرامی میداریم
براستی او #امیر_تخریب بود
روزهای آخر جنگ امیر یحیوی دوباره به تخریب لشگر10 برگشت و قوت قلب همسنگرانش در ماموریت ها بود....
یادش بخیر .... آخرین روزهای تیرماه 67 که موقعیت الوارثین به جهت پیشروی دشمن در منطقه فکه به خطر افتاده بود و امیر یحیوی توی مقر مایه دلگرمی بچه ها بود...
امیر در #عملیات_دفاع_سراسری و #غدیر هم خوش درخشید...
برای امیر ترس معنی نداشت و خودش به تنهایی #یک_گردان بود
یادش همیشه با ماست...
به روح پاکش صلوات... اللهم صل علی محمد و آل محمد
@alvaresinchannel