🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#امشب_شب_عملیاته
#عملیات_کربلای_5
شششششششششلمچه
به روایت✍🏿✍🏿 جعفرطهماسبی
🔴 روز 18 دیماه سال 1365 بود.قبل از ظهر یک دسته از #غواصهای_تخریب که مسوولشون حاج ناصر اسماعیل یزدی بود و مامور به گردان رزمی بودند سوارتویوتا شدند و رفتند به طرف خط شلمچه. من هم همراه اونها رفتم .وقتی رسیدیم ظهرشده بود نماز راداخل کانال خط اول خودمون به صورت فرادا خوندیم .
چون یکمقدار از مسیر راپیاده اومده بودیم حسابی گرسنه بودیم.
وقت نماز ظهر و عصر بود و بچه ها مشغول نماز شدند
بعد از نماز حاج ناصر #شهید_صبر_علی_کلانتر رو فرستاد غذا بگیره.
بچه های #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه السلام که کنارما بودند یک کیسه فریزر دستشون بود که داخلش برنج و گوشت بود. ماهم به خودمون وعده چلو گوشت داده بودیم...
اما بعد از نیم ساعت کلانتر برگشت و گفت با عرض شرمندگی.... چون اول ما سجود داشتیم قبل از وجود به سجودی ها غذا نرسید عوضش وجودی ها دونفره غذا بردن.
تااینوگفت همه به او اعتراض کردند .گفتیم حالا ببنیم چی گرفتی. دیدیم یک بسته نون لواش و دوسه جعبه خرما ویک جعبه هم کشمش این شد نهارما #بچه_های_تخریب.
بعدشهیدکلانتر باخنده روکرد به اون بچه هایی که داشتند با ولع چلو گوشت با نوشابه میخوردند گفت زیادهم خوشحال نباشید و حول ورتون نداره... شب درازه.
و این حدسش درست بود !!!!!
غذاها چون گوشت داخلش بود و از صبح در کیسه های نایلونی داغ داغ بسته بندی شده بود خراب شده بود و........... خیلی ها موقع درگیری توی پنج ضلعی شلمچه دنبال مکان تخلیه میگشتند.
🍃🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
🟢 #قربانی_عید_قربان_سال_1367
🌹🔹 #شهید_محمد_حسین_بابالو
شهادت 3 مرداد 1367
#عملیات_دفاع_سراسری
جاده اهواز- خرمشهر
بعد از #عملیات_کربلای_8 در بهار سال 66 اومد #گردان_تخریب.
قبلا گردان رزمی بود.
زود خودش رو پیدا کرد و از نیروهای عملیاتی بود
فرمانده ما #شهید_سید_محمد نگاه ویژه ای بهش داشت.
تیر اندازیش حرف نداشت. حتی گلوله آرپی جی رو خیلی دقیق به هدف میزد.
توی رزم های شبانه کمک بچه ها میکرد.
یک شب دررزم شبانه از بالای #حسینیه_الوارثین اونقدردقیق گلوله آرپی جی رو بین دو تا چادر بچه ها زد که من با همه ی وجودم بهش گفتم . دمت گرم
توی کارهای سخت همیشه پیش قدم بود.
شهیدزعفری وقتی میخواست صداش کنه نمیتونست اسم فامیلش رو صدا کنه... یه خورده فکر میکرد وصداش میکرد. برادر بیلولی
اون هم قهقه میخندید.
بعد ازشهادت #شهید_داوود_ابراهیمی که خیلی با هم صمیمی بودند خیلی به هم ریخت.
هوای رفتن به سرش زده بود.
تا آخرسال 66 توی تخریب موند.
میگفت مثل اینکه ما اینجا شهید نمیشبم
سال 67 رفت #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه السلام
و شهیددقایق آخر جنگ شد
و سوم مرداد 67 در نبردی عاشورایی با لب تشنه به لقاءحق شتافت.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#امشب_شب_عملیاته
#عملیات_کربلای_5
شششششششششلمچه
به روایت✍🏿✍🏿 جعفرطهماسبی
🔴 روز 18 دیماه سال 1365 بود.قبل از ظهر یک دسته از #غواصهای_تخریب که مسوولشون حاج ناصر اسماعیل یزدی بود و مامور به گردان رزمی بودند سوارتویوتا شدند و رفتند به طرف خط شلمچه. من هم همراه اونها رفتم .وقتی رسیدیم ظهرشده بود نماز راداخل کانال خط اول خودمون به صورت فرادا خوندیم .
چون یکمقدار از مسیر راپیاده اومده بودیم حسابی گرسنه بودیم.
وقت نماز ظهر و عصر بود و بچه ها مشغول نماز شدند
بعد از نماز حاج ناصر #شهید_صبر_علی_کلانتر رو فرستاد غذا بگیره.
بچه های #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه السلام که کنارما بودند یک کیسه فریزر دستشون بود که داخلش برنج و گوشت بود. ماهم به خودمون وعده چلو گوشت داده بودیم...
اما بعد از نیم ساعت کلانتر برگشت و گفت با عرض شرمندگی.... چون اول ما سجود داشتیم قبل از وجود به سجودی ها غذا نرسید عوضش وجودی ها دونفره غذا بردن.
تااینوگفت همه به او اعتراض کردند .گفتیم حالا ببنیم چی گرفتی. دیدیم یک بسته نون لواش و دوسه جعبه خرما ویک جعبه هم کشمش این شد نهارما #بچه_های_تخریب.
بعدشهیدکلانتر باخنده روکرد به اون بچه هایی که داشتند با ولع چلو گوشت با نوشابه میخوردند گفت زیادهم خوشحال نباشید و حول ورتون نداره... شب درازه.
و این حدسش درست بود !!!!!
غذاها چون گوشت داخلش بود و از صبح در کیسه های نایلونی داغ داغ بسته بندی شده بود خراب شده بود و........... خیلی ها موقع درگیری توی پنج ضلعی شلمچه دنبال مکان تخلیه میگشتند.
🍃🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#تخریبچی_شهید_صبر_علی_کلانتر
🍃🌹🌹 آخرین نهار
به روایت✍🏿✍🏿 جعفرطهماسبی
روز 18 دیماه سال 1365 بود.قبل از ظهر یک دسته از غواصهای تخریب که مسوولشون حاج ناصر اسماعیل یزدی بود و مامور به گردان رزمی بودند سوارتویوتا شدند و رفتند به طرف خط شلمچه. منهم همراه اونها رفتم .وقتی رسیدیم ظهرشده بود نماز راداخل کانال خط اول خودمون به صورت فرادا خوندیم .
چون یکمقدار از مسیر راپیاده اومده بودیم حسابی گرسنه بودیم.
حاج ناصر#شهید_صبر_علی_کلانتر رو فرستاد غذا بگیره. بچه های #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه السلام که کنارما بودند یک کیسه فریزر دستشون بود که داخلش برنج وگوشت بود.ماهم به خودمون وعده چلو گوشت داده بودیم .که شهیدکلانتر رسید .اما گفت با عرض شرمندگی.چون اول ما سجود داشتیم قبل از وجود.به آقایون سجودی غذا نرسید عوضش وجودی ها دونفره غذا بردن.تااینوگفت همه به او اعتراض کردند .گفتیم حالا ببنیم چی گرفتی. دیدیم یک بسته نون ودوسه جعبه خرما ویک جعبه هم کشمش.این شد نهارما.بعدشهیدکلانتر باخنده روکرد به اون بچه هایی که داشتند با ولع چلو گوشت با نوشابه میخوردند گفت زیادهم خوشحال نباشید وحول ورتون نداره... شب درازه. حدسش درست بود غذاها خراب شده بود خیلی ها موقع درگیری دنبال مکان تخلیه میگشتند.
🍃🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
🌹🔹 #شهید_محمد_حسین_بابالو
شهادت 3 مرداد 1367
#عملیات_دفاع_سراسری
جاده اهواز- خرمشهر
بعد از #عملیات_کربلای_8 در بهار سال 66 اومد #گردان_تخریب.
قبلا گردان رزمی بود.
زود خودش رو پیدا کرد و از نیروهای عملیاتی بود
فرمانده ما #شهید_سید_محمد نگاه ویژه ای بهش داشت.
تیر اندازیش حرف نداشت. حتی گلوله آرپی جی رو خیلی دقیق به هدف میزد.
توی رزم های شبانه کمک بچه ها میکرد.
یک شب در رزم شبانه از بالای #حسینیه_الوارثین اونقدر دقیق گلوله آرپی جی رو بین دو تا چادر بچه ها زد که من با همه ی وجودم بهش گفتم . دمت گرم
توی کارهای سخت همیشه پیش قدم بود.
شهید زعفری وقتی میخواست صداش کنه نمیتونست اسم فامیلش رو صدا کنه... یه خورده فکر میکرد و صداش میکرد.. برادر بیلولی
اون هم قهقه میخندید.
بعد از شهادت #شهید_داوود_ابراهیمی که خیلی با هم صمیمی بودند خیلی به هم ریخت.
هوای رفتن به سرش زده بود.
تا آخر سال 66 توی تخریب موند.
میگفت مثل اینکه ما اینجا شهید نمیشبم
سال 67 رفت #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه السلام
و شهیددقایق آخر جنگ شد
و سوم مرداد 67 در نبردی عاشورایی با لب تشنه به لقاءحق شتافت.
@alvaresinchel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
🟢 #قربانی_عید_قربان_سال_1367
🌹🔹 #شهید_محمد_حسین_بابالو
شهادت 3 مرداد 1367
#عملیات_دفاع_سراسری
جاده اهواز- خرمشهر
بعد از #عملیات_کربلای_8 در بهار سال 66 اومد #گردان_تخریب.
قبلا گردان رزمی بود.
زود خودش رو پیدا کرد و از نیروهای عملیاتی بود
فرمانده ما #شهید_سید_محمد نگاه ویژه ای بهش داشت.
تیر اندازیش حرف نداشت. حتی گلوله آرپی جی رو خیلی دقیق به هدف میزد.
توی رزم های شبانه کمک بچه ها میکرد.
یک شب دررزم شبانه از بالای #حسینیه_الوارثین اونقدردقیق گلوله آرپی جی رو بین دو تا چادر بچه ها زد که من با همه ی وجودم بهش گفتم . دمت گرم
توی کارهای سخت همیشه پیش قدم بود.
شهیدزعفری وقتی میخواست صداش کنه نمیتونست اسم فامیلش رو صدا کنه... یه خورده فکر میکرد وصداش میکرد. برادر بیلولی
اون هم قهقه میخندید.
بعد ازشهادت #شهید_داوود_ابراهیمی که خیلی با هم صمیمی بودند خیلی به هم ریخت.
هوای رفتن به سرش زده بود.
تا آخرسال 66 توی تخریب موند.
میگفت مثل اینکه ما اینجا شهید نمیشبم
سال 67 رفت #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه السلام
و شهیددقایق آخر جنگ شد
و سوم مرداد 67 در نبردی عاشورایی با لب تشنه به لقاءحق شتافت.
@alvaresinchannel