eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
1.1هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
972 ویدیو
74 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🌺 ✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 به روایت: عملیات لشگر ده سیدالشهداء(ع) بود و در کنار کانال ماهی به‌ شهادت رسید. در آن زمان بنده و حاج‌ یدالله کلهر در 5 ضلعی شلمچه داخل یک نفربر نشسته بودیم که خبر شهادت میررضی را برای ما آوردند. شهید کلهر خیلی بی‌تابی می‌کرد. اما بی‌تابی ایشان در سکوت و کم‌حرفی خلاصه می‌شد. اصلاً اشک نمی‌ریخت و خودش را کنترل می‌کرد. تا این‌که آمد. شهید میثمی نماینده‌ حضرت امام (ره) در قرارگاه خاتم‌الانبیاء (ص) بود. این بزرگوار، بنده و شهید کلهر را به اسم کوچک صدا می‌زد. وقتی ایشان به ما رسیدند، من از نفربر پیاده شدم و بعد از سلام و احوالپرسی ایشان را به داخل نفربر بردم. حاج‌یدالله کلهر به احترام شهید میثمی برخاست و شهید میثمی و حاج‌یدالله با هم روبوسی کردند. شهید میثمی رو به حاج‌یدالله کلهر کرد و گفت: چی شده حاج ‌یدالله؟ چرا گرفته‌ای!؟ حاج‌یدالله هیچ چیز نگفت و سکوت اختیار کرد. بنده گفتم که حاج ‌یدالله به‌خاطر شهادت میررضی ناراحت است.دیدم شهید میثمی دست‌هایش را روی شانه‌های شهید کلهر گذاشت و گفت: چرا ناراحتی؟ آنان فقط مزد خودشان را گرفتند. آن‌ها ثواب کارشان را دریافت کردند. ما باید غبطه بخوریم که چرا جا مانده‌ایم. فقط همین. بعد صورتش را نزدیک صورت حاج ‌یدالله کرد و در گوش ایشان چیزی گفت. البته من نفهمیدم که شهید میثمی به شهید کلهر چه گفت. اما یک ضرب‌المثل معروف است که می‌گویند: شهیدان، شهیدان را می‌شناسند. و چون آن‌ها در نوبت شهادت قرار داشتند، بنده نفهمیدم. از نفس گرم شهید میثمی، حاج‌یدالله بسیار خوشحال شد و چهره‌اش برگشت و یک تبسم کوچک کنار لبش پدیدار شد. بود و ما ماموریت داشتیم که از به طرف دژی که به منتهی می‌شد عملیات کنیم. دشمن فشار زیادی می آورد و گردان‌های ما هم جانانه در خط می‌جنگیدند. شهید کلهر برای تقویت روحیه بچه ها و هدایت عملیات از ما جدا شد. من خیلی نگران حاج کلهر بودم تا اینکه دو یا سه ساعت بعد تماس گرفتند که حاج یدالله هم به سختی مجروح شده. حاج یدالله به کما رفت و دیگر برنگشت و او رو به معراج بردند. 🌹 🍃🌺🌷🌺🌷🌺🌷🌺🌷🌺🍃🌺 @alvaresinchannel
🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 🌹🌷🌹🌷 🌹🌷 🌹 سردار جانباز اول بهمن سال 65 ✍️✍️✍️✍️ به روایت : بود و ما ماموریت داشتیم که از به طرف دژی که به منتهی می‌شد عملیات کنیم. دشمن فشار زیادی می آورد و گردان‌های ما هم جانانه در خط می‌جنگیدند. شهید کلهر برای تقویت روحیه بچه ها و هدایت عملیات از ما جدا شد. من خیلی نگران حاج کلهر بودم تا اینکه دو یا سه ساعت بعد تماس گرفتند که هم به سختی مجروح شده. بنده بلافاصله بعد از شنیدن خبر مجروحیت ایشان از آقای (شهیدنورعلی شوشتری)اجازه گرفتم و به جاده آمدم تا وقت عبور دادن حاج ‌یدالله از ایشان را ببینم. اما ظاهراً قبل از رسیدن من از آن‌جا عبور کرده بودند. بعد خبر رسید که ایشان را به منتقل کردند و چون حال ایشان وخیم بود، از آن‌جا به بیمارستان شهید بقایی انتقال‌شان داده‌اند. فکر می‌کنم حدود 24 ساعتی را در بیمارستان مقاومت کردند چون ایشان از بنیه‌ی فیزیکی بسیار خوبی برخوردار بودند. از طرفی پزشکان همه‌ی سعی و تلاش خودشان را انجام دادند، اما با همه‌ی این اوصاف ایشان به‌حالت عادی برنگشتند و همان باعث مرگ مغزی و نهایتاً ایشان شد. 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @alvaresinchannel
🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 🌹🌷🌹🌷 🌹🌷 🌹 سردار جانباز اول بهمن سال 65 ✍️✍️✍️✍️ به روایت : بود و ما ماموریت داشتیم که از به طرف دژی که به منتهی می‌شد عملیات کنیم. دشمن فشار زیادی می آورد و گردان‌های ما هم جانانه در خط می‌جنگیدند. شهید کلهر برای تقویت روحیه بچه ها و هدایت عملیات از ما جدا شد. من خیلی نگران حاج کلهر بودم تا اینکه دو یا سه ساعت بعد تماس گرفتند که هم به سختی مجروح شده. بنده بلافاصله بعد از شنیدن خبر مجروحیت ایشان از آقای (شهیدنورعلی شوشتری)اجازه گرفتم و به جاده آمدم تا وقت عبور دادن حاج ‌یدالله از ایشان را ببینم. اما ظاهراً قبل از رسیدن من از آن‌جا عبور کرده بودند. بعد خبر رسید که ایشان را به منتقل کردند و چون حال ایشان وخیم بود، از آن‌جا به بیمارستان شهید بقایی انتقال‌شان داده‌اند. فکر می‌کنم حدود 24 ساعتی را در بیمارستان مقاومت کردند چون ایشان از بنیه‌ی فیزیکی بسیار خوبی برخوردار بودند. از طرفی پزشکان همه‌ی سعی و تلاش خودشان را انجام دادند، اما با همه‌ی این اوصاف ایشان به‌حالت عادی برنگشتند و همان باعث مرگ مغزی و نهایتاً ایشان شد. 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @alvaresinchannel
🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 🌹🌷🌹🌷 🌹🌷 🌹 سردار جانباز اول بهمن سال 65 ✍️✍️✍️✍️ به روایت : بود و ما ماموریت داشتیم که از به طرف دژی که به منتهی می‌شد عملیات کنیم. دشمن فشار زیادی می آورد و گردان‌های ما هم جانانه در خط می‌جنگیدند. شهید کلهر برای تقویت روحیه بچه ها و هدایت عملیات از ما جدا شد. من خیلی نگران حاج کلهر بودم تا اینکه دو یا سه ساعت بعد تماس گرفتند که هم به سختی مجروح شده. بنده بلافاصله بعد از شنیدن خبر مجروحیت ایشان از آقای (شهیدنورعلی شوشتری)اجازه گرفتم و به جاده آمدم تا وقت عبور دادن حاج ‌یدالله از ایشان را ببینم. اما ظاهراً قبل از رسیدن من از آن‌جا عبور کرده بودند. بعد خبر رسید که ایشان را به منتقل کردند و چون حال ایشان وخیم بود، از آن‌جا به بیمارستان شهید بقایی انتقال‌شان داده‌اند. فکر می‌کنم حدود 24 ساعتی را در بیمارستان مقاومت کردند چون ایشان از بنیه‌ی فیزیکی بسیار خوبی برخوردار بودند. از طرفی پزشکان همه‌ی سعی و تلاش خودشان را انجام دادند، اما با همه‌ی این اوصاف ایشان به‌حالت عادی برنگشتند و همان باعث مرگ مغزی و نهایتاً ایشان شد. 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @alvaresinchannel
❇️ لشگر 10 سیدالشهداء علیه السلام ❇️ شلمچه یاد شهدای عملیات کربلای 5 را گرامی میداریم @alvaresinchannel
🍃🌹🌹🌹🍃🌹🌹🌹🍃🌹🌹🌹 🌹 🌴🌷🌷 29 دیماه 1365 🌷🌷🍃 (ع) ✍🏿✍🏿✍🏿 راوی: درحالی‌که لشکر آماده عملیات در بیرون جزیره صالحیه بود، از ساعت 23:30 (28/10/1365) تا 3 بامداد (29/10/1365) با تصمیم مسئولان قرارگاه نجف، 2 بار مأموریت لشکر سیدالشهدا تغییر یافت. اما نهایتاً در ساعت 2:30 بامداد، قرارگاه اعلام کرد: لشکر انصارالحسین فعلاً بخشی از مأموریت خود ـ تأمین مبادی ورودی جزیره صالحیه ـ را انجام داده و لشکر19 فجر نیز درحال عبور از این لشکر برای رفتن به داخل این جزیره است. بنابراین لشکر سیدالشهدا باید قسمتی از مأموریت لشکر انصارالحسین ـ تأمین حاشیه شمالی بیرونِ جزیره ـ را انجام دهد. در چنین وضعیتی ساعت 3:08 بامداد روز 29/10/1365، با اصرار فرمانده نیروی زمینی سپاه و مسئولان قرارگاه نجف، فرمانده لشکر سیدالشهدا(ع) به گردان علی‌اصغر و گردان حضرت زینب(س) دستور داد تا با پیشروی روی دو طرف جادة شهید میررضی، سمت راست جزیره صالحیه را تصرف و تأمین کنند و رمز عملیات را نیز اعلام کرد. هدف از اجرای عملیات لشکر سیدالشهدا تأمین جناح راست عملیات لشکر19 فجر در جزیره صالحیه بود. ساعتی بعد، مشخص شد که لشکر انصارالحسین هنوز موفق به اجرای مأموریت اصلی خود ـ پاک‌سازی نخلستان‌های سمت راست جزیره صالحیه ـ نشده است. فرمانده قرارگاه نجف در تماس‌های مکرر با لشکر سیدالشهدا خواستار تکمیل مأموریت لشکر انصارالحسین توسط این لشکر گردید. پس از ابلاغ این مأموریت جدید، فضلی ضمن تماسی با مسئول محور دستور داد: «شما مأموریت قبلی را انجام نداده و جاده آجرلو به‌سمت راست را تا الحاق با (لشکر) المهدی تأمین و پاک‌سازی کنید.» کشاندن گردان علی‌اصغر ـ که مقداری در جاده شهید میررضی بالا رفته بود ـ به‌سمت جاده شهید آجرلو تاحدی باعث ازدست‌رفتن زمان بود و علاوه‌براین در زیر آتش پرحجم* و در آن موقعیت کار مشکلی بود، لذا مسئول محور برای اجرای این مأموریت گردان بعدی ـ حضرت زینب(س) ـ را وارد عمل کرد. گردان حضرت زینب ابتدا روی جاده شهید آجرلو آمده و سپس به‌سمت راست گسترش پیدا کرد و نزدیک صبح با رزمندگان لشکر المهدی الحاق کرد. گردان علی‌اصغر که پدافند قسمتی از جاده شهید آجرلو را برعهده داشت و تا نزدیکی پل ورودی جزیره صالحیه پیشروی کرده بود، منتظر بود تا لشکر فجر داخل جزیره را تأمین کند، ولی به‌علت ناکامی لشکر فجر در تأمین سرپل و ورود به داخل جزیره، این گردان تا صبح معطل ماند.** این گردان صبح با اطلاعاتی که از داخل جزیره توسط چند اسیر عراقی به دست آورد، وارد جزیره شد و سرپل ورودی به جزیره را تأمین کرد. سپس یک دسته از نیروهای این گردان وارد جزیره شده و ضمن انهدام تیربار دشمن و گرفتن تعدادی اسیر در مدخل ورودی جزیره ام‌الطویل، پل اتصالی این جزیره با جزیره صالحیه را تأمین و در این نقطه حدود ساعت 8:30 صبح با نیروهای لشکر17 علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) الحاق کردند. مأموریت جدید در ساعت 9:30 صبح روز 29/10/1365، فرمانده قرارگاه نجف در تماس با فرمانده لشکر سیدالشهدا(ع) مأموریت عملیات داخل جزیره صالحیه را که برعهده لشکر19 فجر بود، به این لشکر واگذار کرد. فضلی با این شرط که لشکرهای انصارالحسین و 19 فجر جاده سمت راست بیرون جزیره (جاده شهید میررضی) را تأمین کنند، حاضر به قبول مأموریت جدید شد. با پذیرش شرط تعیین‌شده ازسوی قرارگاه نجف، فضلی به گردان علی‌اصغر(ع) مأموریت داد که در دو جاده اصلی جزیره صالحیه (جاده کیانپور و جاده رحمانی) به‌سمت عمق برود. گردان حضرت زینب(س) نیز همچنان وظیفه پدافند روی جاده شهید آجرلو و حفظ الحاق با لشکر المهدی را برعهده داشت. گردان علی‌اصغر چون قبل از ابلاغ این مأموریت، روی پل انتهای جزیره به‌سمت جزیره ام‌الطویل را تأمین کرده بود، حدود 300 متر در جزیره پیشروی کرد. ساعت 11 صبح، گردان زهیر نیز وارد جزیره شد. نیروهای این گردان هم موفق شدند حدود 50 متر دیگر از عمق جزیره را پاک‌سازی و تأمین کنند. ساعت 14 گردان حضرت قاسم هم به داخل جزیره آمد و این 3 گردان توانستند حدود 1000 متر در جزیره پیشروی کنند. حجم فراوان آتش دشمن و به‌ویژه همگام نبودن لشکر انصارالحسین از سمت راست جزیره و درنتیجه تأمین نشدن این جناح باعث شد که مسئول محور لشکر سیدالشهدا به فرماندهان گردان‌ها تأکید کند که در جزیره صالحیه بیشتر از 700 متر جلو نروند چون از سمت (جناح) راست تأمین نیستند. لذا نیروها کمی عقب‌تر آمده و موضع دفاعی خود را محکم کردند. 🍃🌹🌹🌹🍃🌹🌹🌹🍃🌹🌹🌹 🌹 @alvaresinchannel
لشکر10 سیدالشهداء(ع) ✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 : راوی: ساعت 4 بعدازظهر روز 29/10/1365، درحالی‌که هنوز نیروهای لشکر سیدالشهدا(ع) در درگیر بودند، طی جلسه‌ای در قرارگاه نجف، با حضور فرمانده لشکر سیدالشهدا(ع) و مسئولان قرارگاه‌های قدس، نجف و جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه نتیجه عملیات شب گذشته و روز جاری بررسی شد. پس از ارائه گزارش عملکرد یگان‌های تحت‌امر قرارگاه نجف و بررسی آخرین وضعیت منطقه، تصمیم گرفته شد حمله به مواضع دشمن تداوم یابد. براین‌اساس به لشکر سیدالشهدا ابلاغ شد خط جزیره صالحیه را تحویل تیپ بدر داده و هم‌زمان با تیپ بدر ـ که در ادامه خطی که از لشکر سیدالشهدا تحویل می‌گرفت، عمل می‌کرد ـ در جاده سمت راستِ بیرون جزیره (جاده شهید میررضی) عمل کند و از پل ورودی به جزیره حدود یک کیلومتر بالاتر رفته و منطقه‌ای به عرض 200 متر به راست داخل نخلستان‌های سمت راست جاده را پاک‌سازی کند. همچنین مقرر شد ادامه نخلستان‌های سمت راست لشکر سیدالشهدا را هم لشکر انصارالحسین و لشکر ویژه شهدا پاک‌سازی کند. ساعت 7 صبح روز 30/10/1365 تعیین شد.* در این مرحله از عملیات هدف آن بود با که استفاده از لشکرهای سیدالشهدا، انصارالحسین و ویژه شهدا، خط دفاعی قرارگاه نجف یک گام جلو کشیده شده و دستاورد روز قبل، تثبیت شود. برای این مرحله از عملیات در نظر گرفته شد و گردان‌های و ـ که در مرحله چهارم عملیات لشکر از حدود ظهر به منطقه آمده، در داخل جزیره وارد عمل شده بودند و آسیب کمتری به آنها رسیده بود ـ به‌عنوان احتیاط قرار داده شدند. 🌺🌺🌺🍃 شرح عملیات لشکر (مرحله پنجم) گردان المهدی هم‌زمان با تحویل دادن خط جزیره صالحیه به تیپ بدر در صبح روز 30/10/1365،* از تقاطع جاده میررضی و آجرلو به‌سمت بالا و در عمق حرکت کرد و بعد از عبور از یکی از گردان‌های لشکر انصارالحسین ـ که 100 متر بالاتر از جاده آجرلو مستقر بود ـ پیشروی خود را آغاز کرد. پیشروی این گردان به‌دلیل حرکت از روی جاده به‌خوبی انجام می‌شد و نیروهای این گردان تا ظهر همان روز توانستند حدود 1500 متر روی جاده میررضی پیشروی کنند. باتوجه‌به حرکت سریع گردان المهدی از روی جاده و پیشروی نکردن یگان‌های طرفین این گردان در نخلستان‌های سمت راست و جزیره صالحیه، فشار به گردان المهدی هم از سمت چپ و هم ازطرف راست شدید بود. به همین دلیل نیروهای این گردان تا شب در منطقه مقاومت کردند، اما حدود ساعت 21 در تاریکی شب به‌علت احتمال دور خوردن و محاصره‌شدن، کمی عقب‌تر آمدند و 500 متر بالاتر از پل ورودی به جزیره مستقر شده، به پدافند پرداختند. فردای این روز (1/11/1365) به‌منظور کاستن از فشار طاقت‌فرسای دشمن به گردان المهدی، گردان امام سجاد به کمک آن گردان فرستاده شد.(63) گردان امام سجاد(ع) برای دفاع از بخش‌های تصرف‌شده جزیره صالحیه تحت‌امر لشکر امام رضا(ع) قرار گرفت و پدافند قسمت پایین جزیره را عهده‌دار شد. 🌹🌹🌹🍃 تردید فرماندهان درخصوص ادامه عملیات فرمانده کل سپاه در جمع فرماندهان یگان‌ها در روز 30/10/1365 مقرر کرد خط دفاعی در دژِ خط نهر جاسم و مواضع جزیره صالحیه مستحکم شود. در جلسه فرماندهان قرارگاه نجف در صبح روز 1/11/1365 نیز قریب‌به‌اتفاق این افراد معتقد بودند که تداوم عملیات غیرممکن است و فقط درباره اینکه در وضعیت فعلی عملیات متوقف شود یا تا نهر (3 کیلومتر جلوتر از نهرجاسم) پیش رفته و سپس به تثبیت پرداخته شود، اختلاف نظر داشتند. فرماندهان در خط مقدم نبرد باتوجه‌به حجم وسیع و فزاینده آتش دشمن و کمبود توان یگان‌ها معتقد بودند که برای عملیات حتی یک گردان، باید تمام واحدهای یگان را وارد عمل کرد و تاکنون کادر یگان‌ها تلفات بیش از حدی را متحمل شده‌اند. فرمانده لشکر سیدالشهدا نیز اعتقاد داشت که باید به نیروها مرخصی داد و لشکر را بازسازی کرد که با توان بهتری وارد عمل شوند. 🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel