قبل از #عملیات_کربلای_یک #گردان_تخریب تقریبا نیروی کامل گرفته بود و دسته ها تشکیل شده بود و آموزش بچه ها هم در جریان بود.
عزاداری شب های چهارشنبه و دعای توسل رونق داشت
من و #شهید_مسعود_تابش خوننده های گردان بودیم وبین خودمون تقسیم کرده بودیم که چه کسی نوحه بخونه ،یا دعا و روضه بخونه.
خیلی هوای هم رو داشتیم و سعی نمیکردیم توی مداحی رقابت کنیم هر دو رفیق بودیم
یه شب من داشتم توی چادر نوحه میخوندم و یادم نمیاد که بلندگو بود.و شهید تابش میونداری میکرد و بچه ها خیلی پرشور سینه میزدند.
#شهید_مجید_برخورداری که توی عملیات #کربلای_یک شهید شد،قدش ازهمه بلندتر بود وهی وسط نوحه آه میکشید و سرصدا میکرد چند بار هم دستش خورد به فانوس وسط چادر
به #شهید_تابش اشاره کردم که مسعود کنترلش کن
تابش بهش تذکر داد اما اون گوش نکرد
داشت جلسه بهم میخورد
به مسعود گفتم کار خودمه
تو واحد بخون من میرم سر وقتش.
شهید تابش واحد رو شروع کرد و من در کنار #شهید_برخورداری قرارگرفتم وگفتم برادربگذار با هم سینه بزنیم،اون نازنین مودب و عزیز و دوست داشتنی قبول کرد.
خدایی مثل بارون ازچشمهاش اشک میومد
حقش شهادت بود
#جعفر_طهماسبی
🌹
🌹🌹
@alvaresinchannl
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#روزی_که_مداح_تخریبچی_شهید_شد
تخریبچی شهید #امیر_مسعود_تابش
شهادت 10 تیرماه 65
محل شهادت عملیات کربلای یک #مهران
✍️✍️✍️✍️ راوی : #حاج_ابراهیم_قاسمی
شب عملیات کربلای ۱ بچه ها به گردان ها تقسیم شدند
بعد ازنمازمغرب وعشا #شهید_تابش شروع کرد خوندن
دم سینه زنی داد و سر پا بچه ها عزاداری کردند.
بعضی ها یه خورده که به سرو سینه زدند خسته شدند و نشستند شهید اما شهید تابش بعد از ساکت شدن بچه ها خودش گریه میکرد و به سینه میزد و این نوحه رو زمزمه میکرد.
جبریل برنعش حسین آه ویلا می کنه
سکینه به دور کشته آه ویلا می کنه
حال خوبی داشت و اون شب بچه ها رفتند برای #معبر زدن در میادین مین.
صبح روز عملیات کربلای یک با حاج مجید مطیعیان معاون گردان تخریب و شهید تابش رفتیم به طرف خط تا دوستانی که سالم مانده بودن به عقب بیاوریم که با پیکرمطهر#بچه_های_تخریب که شب گذشته برای زدن معبر رفته بودند روبرو شدیم.
پیکر #شهید_پیام_پور_رازقی ، #غلامحسین_رضایی و #شهید_برخورداری رو عقب آورده بودند اما با خبر شدیم که #اکبر_عزیز_زاده و #موسی_انصاری هم شهید شدند و پیکرشون در معبر مانده است
به خاکریز خط اول رسیدیم یه تعداد بچه های تخریب اونجا بودند و سوار وانت کردیم وعقب آوردیم وشهید حاج سید محمد زینال حسینی فرمانده تخریب ، #شهید_تابش و برادر خلیلی را فرستاد تا #پیکر_شهید_اکبر_عزیز_زاده و #موسی_انصاری را عقب بیارند ومعبر را گشاد کنند.
نزدیکی های ظهر بود که اقا سید محمد بنده را صدا زد و گفت مهیا شو که با هم بریم توی خط.
سوار ماشین که شدیم رو به من کرد و گفت: #تابش هم شهید شده
با آقا سید محمد به طرف #معراج_شهدا رفتیم . به معراج رسیدیم
پیکر #شهید_تابش رو عقب آورده بودند
#مین_والمر پیکرش رو متلاشی کرده بود
اقا سید محمد یکی از بچه های تخریب که با شهید تابش هم محل بود فرستاد تهران تا خبر شهادت رو بدهد و حاج رمضان خلیلی را با یه تعداد بچه ها فرستاد تا ادامه کار پاکسازی میدون رو انجام دهند
یاد همشون بخیر
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#روزی_که_مداح_تخریبچی_شهید_شد
تخریبچی شهید #امیر_مسعود_تابش
شهادت 10 تیرماه 65
محل شهادت عملیات کربلای یک #مهران
✍️✍️✍️✍️ راوی : #حاج_ابراهیم_قاسمی
شب عملیات کربلای ۱ بچه ها به گردان ها تقسیم شدند
بعد ازنمازمغرب وعشا #شهید_تابش شروع کرد خوندن
دم سینه زنی داد و سر پا بچه ها عزاداری کردند.
بعضی ها یه خورده که به سرو سینه زدند خسته شدند و نشستند شهید اما شهید تابش بعد از ساکت شدن بچه ها خودش گریه میکرد و به سینه میزد و این نوحه رو زمزمه میکرد.
جبریل برنعش حسین آه ویلا می کنه
سکینه به دور کشته آه ویلا می کنه
حال خوبی داشت و اون شب بچه ها رفتند برای #معبر زدن در میادین مین.
صبح روز عملیات کربلای یک با حاج مجید مطیعیان معاون گردان تخریب و شهید تابش رفتیم به طرف خط تا دوستانی که سالم مانده بودن به عقب بیاوریم که با پیکرمطهر #بچه_های_تخریب که شب گذشته برای زدن معبر رفته بودند روبرو شدیم.
پیکر #شهید_پیام_پور_رازقی ، #غلامحسین_رضایی و #شهید_برخورداری رو عقب آورده بودند اما با خبر شدیم که #اکبر_عزیز_زاده و #موسی_انصاری هم شهید شدند و پیکرشون در معبر مانده است
به خاکریز خط اول رسیدیم یه تعداد بچه های تخریب اونجا بودند و سوار وانت کردیم وعقب آوردیم وشهید حاج سید محمد زینال حسینی فرمانده تخریب ، #شهید_تابش و برادر خلیلی را فرستاد تا #پیکر_شهید_اکبر_عزیز_زاده و #موسی_انصاری را عقب بیارند ومعبر را گشاد کنند.
نزدیکی های ظهر بود که اقا سید محمد بنده را صدا زد و گفت مهیا شو که با هم بریم توی خط.
سوار ماشین که شدیم رو به من کرد و گفت: #تابش هم شهید شده
با آقا سید محمد به طرف #معراج_شهدا رفتیم . به معراج رسیدیم
پیکر #شهید_تابش رو عقب آورده بودند
#مین_والمر پیکرش رو متلاشی کرده بود
اقا سید محمد یکی از بچه های تخریب که با شهید تابش هم محل بود فرستاد تهران تا خبر شهادت رو بدهد و حاج رمضان خلیلی را با یه تعداد بچه ها فرستاد تا ادامه کار پاکسازی میدون رو انجام دهند
یاد همشون بخیر
@alvaresinchannel
قبل از #عملیات_کربلای_یک #گردان_تخریب تقریبا نیروی کامل گرفته بود و دسته ها تشکیل شده بود و آموزش بچه ها هم در جریان بود.
عزاداری شب های چهارشنبه و دعای توسل رونق داشت
من و #شهید_مسعود_تابش خوننده های گردان بودیم وبین خودمون تقسیم کرده بودیم که چه کسی نوحه بخونه ،یا دعا و روضه بخونه.
خیلی هوای هم رو داشتیم و سعی نمیکردیم توی مداحی رقابت کنیم هر دو رفیق بودیم
یه شب من داشتم توی چادر نوحه میخوندم و یادم نمیاد که بلندگو بود.و شهید تابش میونداری میکرد و بچه ها خیلی پرشور سینه میزدند.
#شهید_مجید_برخورداری که توی عملیات #کربلای_یک شهید شد،قدش ازهمه بلندتر بود وهی وسط نوحه آه میکشید و سرصدا میکرد چند بار هم دستش خورد به فانوس وسط چادر
به #شهید_تابش اشاره کردم که مسعود کنترلش کن
تابش بهش تذکر داد اما اون گوش نکرد
داشت جلسه بهم میخورد
به مسعود گفتم کار خودمه
تو واحد بخون من میرم سر وقتش.
شهید تابش واحد رو شروع کرد و من در کنار #شهید_برخورداری قرارگرفتم وگفتم برادربگذار با هم سینه بزنیم،اون نازنین مودب و عزیز و دوست داشتنی قبول کرد.
خدایی مثل بارون ازچشمهاش اشک میومد
حقش شهادت بود
#جعفر_طهماسبی
🌹
🌹🌹
@alvaresinchannl
قبل از #عملیات_کربلای_یک #گردان_تخریب تقریبا نیروی کامل گرفته بود و دسته ها تشکیل شده بود و آموزش بچه ها هم در جریان بود.
عزاداری شب های چهارشنبه و دعای توسل رونق داشت
من و #شهید_مسعود_تابش خوننده های گردان بودیم وبین خودمون تقسیم کرده بودیم که چه کسی نوحه بخونه ،یا دعا و روضه بخونه.
خیلی هوای هم رو داشتیم و سعی نمیکردیم توی مداحی رقابت کنیم هر دو رفیق بودیم
یه شب من داشتم توی چادر نوحه میخوندم و یادم نمیاد که بلندگو بود.و شهید تابش میونداری میکرد و بچه ها خیلی پرشور سینه میزدند.
#شهید_مجید_برخورداری که توی عملیات #کربلای_یک شهید شد،قدش ازهمه بلندتر بود وهی وسط نوحه آه میکشید و سرصدا میکرد چند بار هم دستش خورد به فانوس وسط چادر
به #شهید_تابش اشاره کردم که مسعود کنترلش کن
تابش بهش تذکر داد اما اون گوش نکرد
داشت جلسه بهم میخورد
به مسعود گفتم کار خودمه
تو واحد بخون من میرم سر وقتش.
شهید تابش واحد رو شروع کرد و من در کنار #شهید_برخورداری قرارگرفتم وگفتم برادربگذار با هم سینه بزنیم،اون نازنین مودب و عزیز و دوست داشتنی قبول کرد.
خدایی مثل بارون ازچشمهاش اشک میومد
حقش شهادت بود
#جعفر_طهماسبی
🌹
🌹🌹
@alvaresinchannl