eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
896 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
700 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 فرزند همسنگر عزیزمان حاج رمضان خلیلی در مصاف با تکفیری های پلید در 27 آبانماه سال 92 مصادف با 14 ماه در حوالی با انفجار تله انفجاری به شهادت رسید. ✍️✍️✍️ راوی: حاج عبدالله سمنانی به من زنگ زد و خبر شهادت رسول رو داد. گفتم پیکر رسول کجاست . گفت بردند غسالخونه بهشت زهراء(س) برای غسل دادن. رفتم غسالخونه برای غسل رسول که گفتند به علت متلاشی شدن بخشی از صورت و بدن در اثر موج انفجار امکان غسل وجود ندارد و تیممش دادند و کفن کردند و بردند برای معراج شهدا. خبر دادند که خانواده رسول برای دیدن پیکر رسول عازم تهران هستند و من هم خودم رو رسوندم که کمک حال حاج رمضان باشم. الان شهدای رو در معراج برای دیدن خانواده هاشون آماده میکنند اما قدیم ها اینگونه نبود. تابوت رسول رو آوردند و مقابل پدر و مادر و بستگان ودوستان زمین گذاشتن و روی پیکر رو باز کردند. صورت رسول رو کامل نشون ندادند چون سمت راست صورت متلاشی شده بود و دیدنش برای مادر رسول خارج از طاقت بود. حاج رمضون وقتی پیکر رسول رو دید اولین جمله اش شکرگذاری از خدا بود و اینکه رسول امانتی در دست ما بود وبه صاحب امانت برگشت. و مادر رسول هم با وقار تمام و زینب گونه با پیکر رسول روبرو شد و ابدا جزع و فزعی دیده نشد. رفتیم بهشت زهراء(س) برای مشخص کردن محل دفن رسول. چون خودش خواسته بود. بالای مزار اولین شهید مدافع حرم یه جای خالی بود و دوستانش گفتند که رسول دوست داشت همین جا دفن بشه. تشیع باشکوهی در شهرک شهید محلاتی انجام شد و پیکر رسول رو برای دفن به (س) آوردند وقت دفن رسول در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) حاج رمضان اصرار داشت که بالای سر رسول باشد و برای آخرین بار روی فرزند را ببیند. من رفتم داخل قبر تا پیکر رسول رو توی قبر بخوابونم ... بند های کفن رو باز کردم و صورت خونین رسول رو کاملا از کفن بیرون آوردم و گونه راستش که در اثر انفجار داغون شده بود روی خاک گذاشتم. داخل حفره قبر تاریک بود و جمعیت زیادی ایستاده بودند و نوری نبود که صورت رسول در قبر قابل روئیت باشه. حاج رمضان چراغ قوه موبایلش رو روشن کرده بود وتوی صورت رسول انداخته بود و خیره خیره نگاهش میکرد و ذکر میگفت. تلقین که خونده شد با خواهش به من گفت: آقا جعفر صورت رسول رو بالا بیار من برای آخرین بار روی رسول رو ببوسم . شاید چندین ثانیه کشید ... وقتی صورت این پدر روی صورت فرزند بود من هم یه سلام به امام حسین (ع) دادم و عرض کردم آقا جان چه کسی کمک شما اومد وقتی صورت به صورت جوانت گذاشته بودی. حاج رمضون مشغول وداع با رسول بود که از پشت سر هم خانومی التماس میکرد که تو را بخدا بگذارید من هم رسول رو ببینم. اون خانوم هم به آرزوش رسید و صورت غرق خون رسول رو بوسید. من اول فکر کردم مادر رسول بود اما بعدا گفتند عمه ایشون بوده. رسول وقتی شهید شد 27 سالش بود و مدال شهید مدافع حرم به سینه اش خورد... خوشا به سعادتش... انشاءالله برای ما هم دعا کند.. در پنجمین سالگرد یادش رو گرامی میداریم. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 فرزند همسنگر عزیزمان حاج رمضان خلیلی در مصاف با تکفیری های پلید در 27 آبانماه سال 92 مصادف با 14 ماه در حوالی با انفجار تله انفجاری به شهادت رسید. ✍️✍️✍️ راوی: حاج عبدالله سمنانی به من زنگ زد و خبر شهادت رسول رو داد. گفتم پیکر رسول کجاست . گفت بردند غسالخونه بهشت زهراء(س) برای غسل دادن. رفتم غسالخونه برای غسل رسول که گفتند به علت متلاشی شدن بخشی از صورت و بدن در اثر موج انفجار امکان غسل وجود ندارد و تیممش دادند و کفن کردند و بردند برای معراج شهدا. خبر دادند که خانواده رسول برای دیدن پیکر رسول عازم تهران هستند و من هم خودم رو رسوندم که کمک حال حاج رمضان باشم. الان شهدای رو در معراج برای دیدن خانواده هاشون آماده میکنند اما قدیم ها اینگونه نبود. تابوت رسول رو آوردند و مقابل پدر و مادر و بستگان ودوستان زمین گذاشتن و روی پیکر رو باز کردند. صورت رسول رو کامل نشون ندادند چون سمت راست صورت متلاشی شده بود و دیدنش برای مادر رسول خارج از طاقت بود. حاج رمضون وقتی پیکر رسول رو دید اولین جمله اش شکرگذاری از خدا بود و اینکه رسول امانتی در دست ما بود وبه صاحب امانت برگشت. و مادر رسول هم با وقار تمام و زینب گونه با پیکر رسول روبرو شد و ابدا جزع و فزعی دیده نشد. رفتیم بهشت زهراء(س) برای مشخص کردن محل دفن رسول. چون خودش خواسته بود. بالای مزار اولین شهید مدافع حرم یه جای خالی بود و دوستانش گفتند که رسول دوست داشت همین جا دفن بشه. تشیع باشکوهی در شهرک شهید محلاتی انجام شد و پیکر رسول رو برای دفن به (س) آوردند وقت دفن رسول در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) حاج رمضان اصرار داشت که بالای سر رسول باشد و برای آخرین بار روی فرزند را ببیند. من رفتم داخل قبر تا پیکر رسول رو توی قبر بخوابونم ... بند های کفن رو باز کردم و صورت خونین رسول رو کاملا از کفن بیرون آوردم و گونه راستش که در اثر انفجار داغون شده بود روی خاک گذاشتم. داخل حفره قبر تاریک بود و جمعیت زیادی ایستاده بودند و نوری نبود که صورت رسول در قبر قابل روئیت باشه. حاج رمضان چراغ قوه موبایلش رو روشن کرده بود وتوی صورت رسول انداخته بود و خیره خیره نگاهش میکرد و ذکر میگفت. تلقین که خونده شد با خواهش به من گفت: آقا جعفر صورت رسول رو بالا بیار من برای آخرین بار روی رسول رو ببوسم . شاید چندین ثانیه کشید ... وقتی صورت این پدر روی صورت فرزند بود من هم یه سلام به امام حسین (ع) دادم و عرض کردم آقا جان چه کسی کمک شما اومد وقتی صورت به صورت جوانت گذاشته بودی. حاج رمضون مشغول وداع با رسول بود که از پشت سر هم خانومی التماس میکرد که تو را بخدا بگذارید من هم رسول رو ببینم. اون خانوم هم به آرزوش رسید و صورت غرق خون رسول رو بوسید. من اول فکر کردم مادر رسول بود اما بعدا گفتند عمه ایشون بوده. رسول وقتی شهید شد 27 سالش بود و مدال شهید مدافع حرم به سینه اش خورد... خوشا به سعادتش... انشاءالله برای ما هم دعا کند.. در هفتمین سالگرد یادش رو گرامی میداریم. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 هنوز باور نداریم آسمانیان را با خود بردند چندبیتی تقدیم به شهید بزرگوار مائیم و غم جدایی و حسرت و آه در سینه شده مصیبتِ تو جانکاه پیچید دوباره شب جمعه خبری مهمان خدا شده «حسن عبدالله» آن روز که رفت حاج قاسم به بهشت نام تو کنار سفرهٔ خویش نوشت 🔶مراسم وداع : شنبه 15 خرداد بعد از نماز مغرب و عشا اتوبان بسیج-سه راه تختی-بلوار هجرت-شهرک فجر-مقبره الشهداء 🔶تشییع : یکشنبه 16 خرداد مصادف با شهادت امام صادق(ع)-ساعت 8.30 شهرک شهید محلاتی-میدان امام علی(ع)-بلوار ولایت @alvaresinchannel
رونمایی بلوک بهسازی شده شهریور ماه 1402 با حضور سردار فضلی فرمانده لشگر10 سیدالشهداء(ع) و پیشکسوتان جبهه ✅ قطعه 50 گلزار شهدا ، مدفن شهدای و شهدایی است که بعد از سالها از میدان نبرد توسط اکیپهای تفحص به گلزار شهدای تهران برای دفن انتقال داده شده و هزاران شهید مظلوم در کنار هم در این قطعه مدفون هستند که به حمد لله با پیگیری سازمان بهشت زهراء سلام الله علیها و همکاری بنیاد شهید ، بلوک هایی این قطعه در حال بهسازی و مناسب سازی برای خانواده معظم شهدا و زائران شهداست. سردار فضلی در این دیدار که باحضور مدیر عامل سازمان بهشت زهرا(س) و مدیران این سازمان همراه بود ضمن بازدید از مراحل اجرایی مناسب سازی قطعه 50 برای دست اندکاران این حرکت فرهنگی آرزوی موفقیت نمود. 🟢 این خبر را به اطلاع عاشقان شهدا برسانید @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 فرزند همسنگر عزیزمان حاج رمضان خلیلی در مصاف با تکفیری های پلید در 27 آبانماه سال 92 مصادف با 14 ماه در حوالی با انفجار تله انفجاری به شهادت رسید. ✍️✍️✍️ راوی: حاج عبدالله سمنانی به من زنگ زد و خبر شهادت رسول رو داد. گفتم پیکر رسول کجاست . گفت بردند غسالخونه بهشت زهراء(س) برای غسل دادن. رفتم غسالخونه برای غسل رسول که گفتند به علت متلاشی شدن بخشی از صورت و بدن در اثر موج انفجار امکان غسل وجود ندارد و تیممش دادند و کفن کردند و بردند برای معراج شهدا. خبر دادند که خانواده رسول برای دیدن پیکر رسول عازم تهران هستند و من هم خودم رو رسوندم که کمک حال حاج رمضان باشم. الان شهدای رو در معراج برای دیدن خانواده هاشون آماده میکنند اما قدیم ها اینگونه نبود. تابوت رسول رو آوردند و مقابل پدر و مادر و بستگان ودوستان زمین گذاشتن و روی پیکر رو باز کردند. صورت رسول رو کامل نشون ندادند چون سمت راست صورت متلاشی شده بود و دیدنش برای مادر رسول خارج از طاقت بود. حاج رمضون وقتی پیکر رسول رو دید اولین جمله اش شکرگذاری از خدا بود و اینکه رسول امانتی در دست ما بود وبه صاحب امانت برگشت. و مادر رسول هم با وقار تمام و زینب گونه با پیکر رسول روبرو شد و ابدا جزع و فزعی دیده نشد. رفتیم بهشت زهراء(س) برای مشخص کردن محل دفن رسول. چون خودش خواسته بود. بالای مزار اولین شهید مدافع حرم یه جای خالی بود و دوستانش گفتند که رسول دوست داشت همین جا دفن بشه. تشیع باشکوهی در شهرک شهید محلاتی انجام شد و پیکر رسول رو برای دفن به (س) آوردند وقت دفن رسول در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) حاج رمضان اصرار داشت که بالای سر رسول باشد و برای آخرین بار روی فرزند را ببیند. من رفتم داخل قبر تا پیکر رسول رو توی قبر بخوابونم ... بند های کفن رو باز کردم و صورت خونین رسول رو کاملا از کفن بیرون آوردم و گونه راستش که در اثر انفجار داغون شده بود روی خاک گذاشتم. داخل حفره قبر تاریک بود و جمعیت زیادی ایستاده بودند و نوری نبود که صورت رسول در قبر قابل روئیت باشه. حاج رمضان چراغ قوه موبایلش رو روشن کرده بود وتوی صورت رسول انداخته بود و خیره خیره نگاهش میکرد و ذکر میگفت. تلقین که خونده شد با خواهش به من گفت: آقا جعفر صورت رسول رو بالا بیار من برای آخرین بار روی رسول رو ببوسم . شاید چندین ثانیه کشید ... وقتی صورت این پدر روی صورت فرزند بود من هم یه سلام به امام حسین (ع) دادم و عرض کردم آقا جان چه کسی کمک شما اومد وقتی صورت به صورت جوانت گذاشته بودی. حاج رمضون مشغول وداع با رسول بود که از پشت سر هم خانومی التماس میکرد که تو را بخدا بگذارید من هم رسول رو ببینم. اون خانوم هم به آرزوش رسید و صورت غرق خون رسول رو بوسید. من اول فکر کردم مادر رسول بود اما بعدا گفتند عمه ایشون بوده. رسول وقتی شهید شد 27 سالش بود و مدال شهید مدافع حرم به سینه اش خورد... خوشا به سعادتش... انشاءالله برای ما هم دعا کند.. در دهمین سالگرد یادش رو گرامی میداریم. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 فرزند همسنگر عزیزمان حاج رمضان خلیلی در مصاف با تکفیری های پلید در 27 آبانماه سال 92 مصادف با 14 ماه در حوالی با انفجار تله انفجاری به شهادت رسید. ✍️✍️✍️ راوی: حاج عبدالله سمنانی به من زنگ زد و خبر شهادت رسول رو داد. گفتم پیکر رسول کجاست . گفت بردند غسالخونه بهشت زهراء(س) برای غسل دادن. رفتم غسالخونه برای غسل رسول که گفتند به علت متلاشی شدن بخشی از صورت و بدن در اثر موج انفجار امکان غسل وجود ندارد و تیممش دادند و کفن کردند و بردند برای معراج شهدا. خبر دادند که خانواده رسول برای دیدن پیکر رسول عازم تهران هستند و من هم خودم رو رسوندم که کمک حال حاج رمضان باشم. الان شهدای رو در معراج برای دیدن خانواده هاشون آماده میکنند اما قدیم ها اینگونه نبود. تابوت رسول رو آوردند و مقابل پدر و مادر و بستگان ودوستان زمین گذاشتن و روی پیکر رو باز کردند. صورت رسول رو کامل نشون ندادند چون سمت راست صورت متلاشی شده بود و دیدنش برای مادر رسول خارج از طاقت بود. حاج رمضون وقتی پیکر رسول رو دید اولین جمله اش شکرگذاری از خدا بود و اینکه رسول امانتی در دست ما بود وبه صاحب امانت برگشت. و مادر رسول هم با وقار تمام و زینب گونه با پیکر رسول روبرو شد و ابدا جزع و فزعی دیده نشد. رفتیم بهشت زهراء(س) برای مشخص کردن محل دفن رسول. چون خودش خواسته بود. بالای مزار اولین شهید مدافع حرم یه جای خالی بود و دوستانش گفتند که رسول دوست داشت همین جا دفن بشه. تشیع باشکوهی در شهرک شهید محلاتی انجام شد و پیکر رسول رو برای دفن به (س) آوردند وقت دفن رسول در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) حاج رمضان اصرار داشت که بالای سر رسول باشد و برای آخرین بار روی فرزند را ببیند. من رفتم داخل قبر تا پیکر رسول رو توی قبر بخوابونم ... بند های کفن رو باز کردم و صورت خونین رسول رو کاملا از کفن بیرون آوردم و گونه راستش که در اثر انفجار داغون شده بود روی خاک گذاشتم. داخل حفره قبر تاریک بود و جمعیت زیادی ایستاده بودند و نوری نبود که صورت رسول در قبر قابل روئیت باشه. حاج رمضان چراغ قوه موبایلش رو روشن کرده بود وتوی صورت رسول انداخته بود و خیره خیره نگاهش میکرد و ذکر میگفت. تلقین که خونده شد با خواهش به من گفت: آقا جعفر صورت رسول رو بالا بیار من برای آخرین بار روی رسول رو ببوسم . شاید چندین ثانیه کشید ... وقتی صورت این پدر روی صورت فرزند بود من هم یه سلام به امام حسین (ع) دادم و عرض کردم آقا جان چه کسی کمک شما اومد وقتی صورت به صورت جوانت گذاشته بودی. حاج رمضون مشغول وداع با رسول بود که از پشت سر هم خانومی التماس میکرد که تو را بخدا بگذارید من هم رسول رو ببینم. اون خانوم هم به آرزوش رسید و صورت غرق خون رسول رو بوسید. من اول فکر کردم مادر رسول بود اما بعدا گفتند عمه ایشون بوده. رسول وقتی شهید شد 27 سالش بود و مدال شهید مدافع حرم به سینه اش خورد... خوشا به سعادتش... انشاءالله برای ما هم دعا کند.. در یازدهمین سالگرد یادش رو گرامی میداریم. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel