eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
883 دنبال‌کننده
6هزار عکس
669 ویدیو
65 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از j ta
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 🌹 🔸🔸 ماووت عراق 27 اردیبهشت 67 ✍✍✍ راوی تخریبچی لشگر10 بود توی قرارگاه تاکتیکی منتظر دستور بودیم که اگه کاری پیش اومد انجام بدیم. خبر دادند تو ی مسیربرگشت نیروها از خط یه مشکلی پیش اومده بنده به همراه و عمو یشلاق ()مامور شدیم. مسافتی رو با وانت رفتیم بعد از اون پیاده راه افتادیم به سمت ارتفاعات. بعد از چند ساعت پیاده روی توی شیاری که به سمت ارتفاع میرفت به محل رسیدیم. کف شیار یه پرتگاه به ارتفاع 10 - 12 متر بود که وقتی مجروحان و نیروهایی که میخواستن عقب بیان متوجه این پرتگاه نبودن و تو تاریکی شب سقوط میکردن پایین. با اسماعیل یه کشیدیم و با مسیر رو به سمت چپ مشخص کردیم. موقع برگشتن که توی شناسایی قبل از عملیات چندین بار مسیر رو رفته بود راه رو گم کرد. چند ساعت تو سینه کش ارتفاعات سرگردون بودیم تا بلاخره راه رو پیدا کرد و برگشتیم. اسماعیل به ما میگفت: جون مادرتون یه وقت به کسی نگید من راه و گم کردم.. آبروم میره.... خلاصه موقع برگشتن کلی صفا کردیم و می خندیدیم. یه سرود شیرازی اون موقع پخش شده بود که میگفت: عقاب اسمونهایوم... نهنگ قعر دریایوم... اسماعیل و عمو یشلاق این و برعکس می خوندن و میخندیدیم... نهنگ اسمونهایوم.... عقاب قعر دریایوم... روحشان شاد. 🍃🍃 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 🌹 🔸🔸 ماووت عراق 27 اردیبهشت 67 ✍️✍️✍️ راوی تخریبچی لشگر10 بود توی قرارگاه تاکتیکی منتظر دستور بودیم که اگه کاری پیش اومد انجام بدیم. خبر دادند تو ی مسیربرگشت نیروها از خط یه مشکلی پیش اومده بنده به همراه و عمو یشلاق ()مامور شدیم. مسافتی رو با وانت رفتیم بعد از اون پیاده راه افتادیم به سمت ارتفاعات. بعد از چند ساعت پیاده روی توی شیاری که به سمت ارتفاع میرفت به محل رسیدیم. کف شیار یه پرتگاه به ارتفاع 10 - 12 متر بود که وقتی مجروحان و نیروهایی که میخواستن عقب بیان متوجه این پرتگاه نبودن و تو تاریکی شب سقوط میکردن پایین. با اسماعیل یه کشیدیم و با مسیر رو به سمت چپ مشخص کردیم. موقع برگشتن که توی شناسایی قبل از عملیات چندین بار مسیر رو رفته بود راه رو گم کرد. چند ساعت تو سینه کش ارتفاعات سرگردون بودیم تا بلاخره راه رو پیدا کرد و برگشتیم. اسماعیل به ما میگفت: جون مادرتون یه وقت به کسی نگید من راه و گم کردم.. آبروم میره.... خلاصه موقع برگشتن کلی صفا کردیم و می خندیدیم. یه سرود شیرازی اون موقع پخش شده بود که میگفت: عقاب اسمونهایوم... نهنگ قعر دریایوم... اسماعیل و عمو یشلاق این و برعکس می خوندن و میخندیدیم... نهنگ اسمونهایوم.... عقاب قعر دریایوم... روحشان شاد. 🍃🍃 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 🌹 🔸🔸 ماووت عراق 27 اردیبهشت 67 ✍️✍️✍️ راوی: مرحوم تخریبچی لشگر10 بود توی قرارگاه تاکتیکی منتظر دستور بودیم که اگه کاری پیش اومد انجام بدیم. خبر دادند تو ی مسیربرگشت نیروها از خط یه مشکلی پیش اومده بنده به همراه و عمو یشلاق ()مامور شدیم. مسافتی رو با وانت رفتیم بعد از اون پیاده راه افتادیم به سمت ارتفاعات. بعد از چند ساعت پیاده روی توی شیاری که به سمت ارتفاع میرفت به محل رسیدیم. کف شیار یه پرتگاه به ارتفاع 10 - 12 متر بود که وقتی مجروحان و نیروهایی که میخواستن عقب بیان متوجه این پرتگاه نبودن و تو تاریکی شب سقوط میکردن پایین. با اسماعیل یه کشیدیم و با مسیر رو به سمت چپ مشخص کردیم. موقع برگشتن که توی شناسایی قبل از عملیات چندین بار مسیر رو رفته بود راه رو گم کرد. چند ساعت تو سینه کش ارتفاعات سرگردون بودیم تا بلاخره راه رو پیدا کرد و برگشتیم. اسماعیل به ما میگفت: جون مادرتون یه وقت به کسی نگید من راه و گم کردم.. آبروم میره.... خلاصه موقع برگشتن کلی صفا کردیم و می خندیدیم. یه سرود شیرازی اون موقع پخش شده بود که میگفت: عقاب اسمونهایوم... نهنگ قعر دریایوم... اسماعیل و عمو یشلاق این و برعکس می خوندن و میخندیدیم... نهنگ اسمونهایوم.... عقاب قعر دریایوم... روحشان شاد. 🍃🍃 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 🌹 🔸🔸 ماووت عراق 27 اردیبهشت 67 ✍️✍️✍️ راوی تخریبچی لشگر10 بود توی قرارگاه تاکتیکی منتظر دستور بودیم که اگه کاری پیش اومد انجام بدیم. خبر دادند تو ی مسیربرگشت نیروها از خط یه مشکلی پیش اومده بنده به همراه و عمو یشلاق ()مامور شدیم. مسافتی رو با وانت رفتیم بعد از اون پیاده راه افتادیم به سمت ارتفاعات. بعد از چند ساعت پیاده روی توی شیاری که به سمت ارتفاع میرفت به محل رسیدیم. کف شیار یه پرتگاه به ارتفاع 10 - 12 متر بود که وقتی مجروحان و نیروهایی که میخواستن عقب بیان متوجه این پرتگاه نبودن و تو تاریکی شب سقوط میکردن پایین. با اسماعیل یه کشیدیم و با مسیر رو به سمت چپ مشخص کردیم. موقع برگشتن که توی شناسایی قبل از عملیات چندین بار مسیر رو رفته بود راه رو گم کرد. چند ساعت تو سینه کش ارتفاعات سرگردون بودیم تا بلاخره راه رو پیدا کرد و برگشتیم. اسماعیل به ما میگفت: جون مادرتون یه وقت به کسی نگید من راه و گم کردم.. آبروم میره.... خلاصه موقع برگشتن کلی صفا کردیم و می خندیدیم. یه سرود شیرازی اون موقع پخش شده بود که میگفت: عقاب اسمونهایوم... نهنگ قعر دریایوم... اسماعیل و عمو یشلاق این و برعکس می خوندن و میخندیدیم... نهنگ اسمونهایوم.... عقاب قعر دریایوم... روحشان شاد. 🍃🍃 @alvaresinchannel