eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
1هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
766 ویدیو
67 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
جلسه تاریخ شفاهی لشگر۱۰ بررسی تاریخ شفاهی 🔸جلسه تاریخ شفاهی عملیات خیبر گردان تخریب لشگر۱۰ سیدالشهداءعلیه السلام با حضور پیشکسوتان تخریبچی و پژوهشگر حماسه رزم عملیات خیبرلشگر۱۰در اردوگاه شهدای تخریبچی برگزارشد. برادران سمنانی،اسماعیل یزدی،بهاری،ستوده،قاسمی،هونجانی،دیوارگر،طهماسبی،عبادی،صومی،غلامعلی از ماموریت گردان تخریب لشگر۱۰ سیدالشهداء علیه السلام در عملیات خیبر روایت کردند.. 🔷لازم به ذکر است بیشترین شهید گردان تخریب مربوط به این عملیات است. @alvaresinchannel
🍃🌷 شهید مهدی کریمی و شهادت کربلای 5 ✅ وصیت نامه ای که امضاء شد گزیده ای از شهادت: 19 دیماه 65 آبگرفتگی مقابل @alvaresinchannel
✅شرح عملیات ✅خاطرات و.................. 🔶در @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 4 دیماه 1365 ✍🏿✍🏿✍🏿 راوی : ماموریت که به گردان ها مامور میشدندعلاوه بر .ماموریت انفجار در طول مسیر عبور گردان ها رو هم داشتند. به جهت اینکه ماموریت (ع) عبور از حد ثارالله و حمله به بود باید از منطقه ای رد میشدند که نخلستان های پر حجم وآبراه های عریض و طویل وجود داشت و تدبیرشده بود که برای سریع رد شدن نیروها ، با انفجار نخل ها پلی رو آبراه ها قرار بگیرد و قبل از اینکه دشمن خودش رو پیدا کند به او حمله کنیم. تیم های مامور شده به گردانها انفجاری رو حمل میکردند که داخل آن با پودر آذر پر شده بود و در موقع نیاز باید مواد رو دور نخل محکم و انفجار میشد. برای عملیات کربلای 4 آمادکی خوبی کسب کرده بودند و از همه جهت توجیه شده بودند. قبل از مامور شدن تیم های تخریب به گردان ها فرمانده تخریب لشگر1همه مسوول تیم ها رو در زیر پل "هفتی هشتی" جمع کرد و آخرین مطالب رو یادآوری نمود وروی که روی زمین پهن بود نقطه ای رو توی عراق نشون داد.ظاهر منبع آب بود و فرمود فردا صبح اونهایی که زنده وسالم موندن در این نقطه همدیگه رو میبینیم و تعهد شرعی از بچه ها گرفت که بعد از انجام ماموریت واگذار شده دنبال درگیری با دشمن نرند ودر محل مورد نظر حضور پیدا کنند. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
46.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- دانشگاه تبریز خاطره برادر بابایی از اصفهان 🔷گرد همایی تخریبچیان کشور به میزبانی مجمع پیشکسوتان گردان تخریب لشکر ۳۱ عاشورا مهر ماه ۱۴۰۳ تبریز @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 چند بیتی تقدیم به شهدای مظلوم نهرِ خیّن ؛سکوتِ نیمهٔ شب لشگری صف کشیده از غوّاص پشتِ بیسیم؛ پیام فرمانده همگی روبه سویِ اُمِّ رصاص ماه دی با وجودِ سرمایش گرم شب‌های فاطمیه بود چشمِ سربندهای یازهرا در تماشای فاطمیه بود در مسیر عبورِ غواصان عطرِ وصلِ حبیب می آمد همچنان کوچهٔ بنی هاشم هرنفس بوی سیب می آمد گوئیا دست های نامردی نقشهٔ جنگ را فروخته بود بر عزالان فاطمی آن شب چشم یک گله گرگ، دوخته بود پشت بیسیم صدای فرمانده گفت آهسته :«یارسول الله» عملیات گفته شد رمزش راه افتاد قافله ،آنگاه رفته رفته در آن شبِ تاریک راه، باریک و تنگ تر می شد دلِ در اضطرابِ خیّن هم مثل کوچه چه پُر خطر می شد لحظاتی گذشت و‌هر تصویر در دل نهر ،مثلِ خاطره شد لحظهٔ تابشِ منوّرها خبر آمد... حرم محاصره شد مثل کفتار، لشگرِ بعثی جمع را تار و مار می کردند مثلِ ماهی میان تُنگِ آب بچه ها را شکار می کردند بخدا یادمان نخواهد رفت کربلای چهار و امّ رصاص آن بدنهای سوخته برخاک خنده ها وقت تیرهای خلاص لشگری رفت و دسته ای برگشت دفن شد زیر خاک آیهٔ نور چه جوانها که بی نشان رفتند چه جوانها شدند زنده به گور بار مسئولیت به شانهٔ ما تا زمان ظهور سنگین است اوجب واجبات ای مردم چون شهیدان صیانت از دین است ✍️ 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹 🌿🌹 به یاد روزهای قبل از روزها وشب های به یاد ماندنی شب های سرد روزهای آخر پائیز صبحگاههای اردوگاه که با مه غلیظ همراه بود توی اون هوای سرد لباس غواصی به تن کردن و در کانال پشت اردوگاه توی آب تا به صبح تمرین استقامت در آب کردن... چه شبهایی بود اون روزها فقط خدا بود و خدا بود یاد فرمانده مون بخیر که مدام بین اردوگاه و خرمشهر در رفت و آمد بود بچه ها سووال پیچش میکردند که آقا سید؟؟؟؟ قراره کجا به دشمن بزنیم اون اول میخندید و بعد جذبه نشون میداد فقط میگفت قراره پدر دشمن رو در بیاریم.. 🌴🌴🌴🌴🌴🌹 هرکسی از اون روزها خاطره داره برای ما بفرسته خاطرات اون روزهای خوب رو توی سینه نگه ندارید برای ما از لذت عبادت در هوای سرد بنویسید اگر شما هم شب های سرد تا به صبح توی آب غواصی میکردید بنویسید از توکل و اخلاص بنویسید و هر چی به ذهنتون میرسه منتظریم بگو و شروع کن ....... یاد اون روزهای خوب بخیر جیهه بودیم وجنگ میکردیم در سکوت شبانه سنگر درد دل با تفنگ میکردیم شب و سنگر چه با صفا بودند وقتی آدم شتاب رفتن داشت از نگاهش چقدر گل میریخت حرفهایش چقدر گل میکاشت 🌴 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 @alvaresinchannel