eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
1.1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
814 ویدیو
70 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سردار سپهبد به روایت فرمانده در عراق و سوریه حاج مهدی زمردیان ◼️ از محاصره حرم علیهم السلام @alvaresinchannel
به روایت در عراق و سوریه حاج مهدی زمردیان برای (س) با جمعی از بچه های هیاتی برای پخت غذا به سوریه رفته بودیم سه روز پخت و پز کردیم و طبق برنامه باید به ایران برمیگشتیم . اون روزها تازه در سوریه تکفیری ها فعال شده بودند و خیلی جاها رو گرفته بودند و جاده فرودگاه بین المللی دمشق در تیررس تک تیر اندازها بود و حتی اطراف جاده رو تله گذاری کرده بودند . قرار بود با هواپیما برگردیم ایران وارد فرودگاه شدیم و ساکم رو هم تحویل دادم و سوار هواپیما شدیم و روی صندلی هواپیما نشسته بودم و هواپیما آماده پرواز بود که اعلام کردند هواپیما با تاخیر حرکت میکنه به دوستانم که همراهم بودند گفتم فکر کنم علت تاخیر من باشم ، چون این چند روز که اینجا هستیم دوستان قدیمی پیغام میدهند که حاج قاسم سوریه است و باهات کار داره. و من هم پیغام میدادم من بازنشسته شدم و حال و حوصله ندارم احتمال میدادم حاج قاسم به خاطر تخصصی که در امور دارم اصرار داره من رو ببینه.. حدسم درست بود از پشت پنجره هواپیما به بیرون نگاه می‌کردم که دیدم همکاران قدیمی من که در سوریه بودند با چند ماشین بنز و تویوتا وارد باند شده اند و با خنده به سمت هواپیما می‌آیند. داخل هواپیما شدند و گفتند گفته از هواپیما پیاده شو و تا شما پیاده نشی هواپیما پرواز نمی‌کند، من برای سردار جانم را هم می‌دادم اما آمادگی روحی حضور در جبهه ی مقابله با داعش نداشتم چاره ای نبود ساکم رو که بیشتر داروهایم داخلش بود تحویل گرفتم و با بچه ها همراه شدم. اطراف فرودگاه وارد ساختمانی شدیم که حاج قاسم اونجا بود و خدمت ایشون رسیدم حاجی تا من رو دید گفت: به به حاج آقا مهدی !! تیپ زدی. آخه من اولین بار بود که با کت و شلوار سفر میرفتم به حاج آقا گفتم اومده بودم زیارت و میخواستم برگردم که شما احضارم کردید حاج قاسم گفت: من جلسه دارم با بچه ها برو خط رو ببین و برگرد و با هم صحبت کنیم و گفت که به هواپیما گفتم برگرده ایران و سه روز دیگه با هم برمیگردیم .. من زبونم بند اومده بود ابهت حاج قاسم حرفی برای گفتن نگذاشت بچه ها که حال من رو دیدند زدند زیر خنده و ماشین اومد و ما سوار شدیم و از فرودگاه به سمت خط مقدم حرکت کردیم. توی مسیر و کنار جاده توجهم جلب شد به بمب هایی که به شکل »کلم« کنار جاده ماهرانه کار گذاشته بودند اونها رو شمردم نزدیک 50 بمب قوی بود که هرکدام یک تانک رو از کار می انداخت به دوستان همراهم گفتم اینهمه بمب کنار جاده است و شما توی این مسیر با این همه خطر رفت اومد میکنید و اونها با تعجب گفتند ما که تخصصی نداریم که تشخیص بدهیم این ها بمب است. و جالب این بود که این همه بمب در جاده منتهی به المللی_دمشق توسط تکفیری ها کار گذاشته شده بود. من با این تله ها و بمب ها و طرز خنثی سازی اون ها آشنا بودم و از بچه ها یک سیم چین گرفتم و رفتم سر وقت بمب ها و تعداد زیادی از اونها رو خنثی کردم و رفتیم خط درگیری با تکفیری ها رو دیدیم و تقریبا هوا تاریک شده بود که به مقر برگشتیم و من همه ی لباس ها و کفشم گلی شده بود و مشغول شستشو بودم که حاج قاسم هم از جلسه اومد و تا من رو دید زد زیر خنده و من هم گفتم و شما دستور بدهید لا اقل یک دست لباس به من بدهند که من با کت و شلوار بمب خنثی نکنم که به این حال و روز بیفتم و از ایشون سوال کردم که شما چه زمانی تهران میروید که من هم کارهام رو سرو سامان بدهم و برگردم و همراه شما بشوم و اینگونه در دام عشق حاج قاسم اسیر شدم @alvaresinchannel
حکایت نجات از دست داعشی ها به روایت: حاج مهدی زمردیان ✅در و در خط مقدم جلو میرفتیم من با معاون داخل خودرو بودم که البته ضد گلوله بود و حاج قاسم هم پشت سر ما با موتور می آمد. به معاون حاجی گفتم کجا داریم میریم او گفت: داریم میریم جلو به بچه هامون که توی خط هستند سر بزنیم.. من با تعجب گفتم ما اینجا نیرو نداریم و این ها بچه های ما نیستند و داعشی ها هستند که لباس نظامی پوشیدند. گفت نه داعشی نیستند. من به راننده عرب زبانمانان اشاره کردم که برگرد. اون هم به حاجی که پشت سر ما می آمد با دست اشاره کرد که برگردد ، اما گفت حاجی از پشت سر میگه برو... اما من اصرار کردم که ماشین رو برگردون این ها داعشی هستند و اون هم فرمون رو چرخوند و ماشین دور زد به طوریکه کامل مقابل حاج قاسم قرار گرفت و تا سر ماشین برگشت تیراندازی شدیدی به سمت ماشین شروع شد و خدا رو شکر که هم ماشین ضد گلوله بود و هم حاج قاسم در پناه ماشین بود و صدمه ندید و خدا خیلی رحم کرد و نجات پیدا کردیم @alvaresinchannel
عروج ملکوتی جانباز شیمیایی و حاج ابوالفضل بلخم تشییع فردا دوشنبه ساعت ۱۰ صبح و دفن در قطعه ۲۳۱ روحش شاد @alvaresinchannel
همزمان با سالگرد عملیاتهای غرورآفرین و ‎_المقدس_۲در شب ولادت باسعادت امام محمد تقی (ع) دهمین همایش ایثارگران خود را برگزار می کند 🔷زمان:جمعه۲۱ دی ماه - از ساعت ۹:۳۰ تا ۱۲ 🔷مکان: چیذر-گلزار شهدا آستان امامزاده علی اکبر(ع) 🇮🇷@alvaresinchannel 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گلزار شهدای بهشت زهراء سلام الله علیها 🔹 🔸دوشنبه 17 دی ماه 1403 در @alvaresinchannel