eitaa logo
مسجد الزهرا(س) و طریق الی الله
282 دنبال‌کننده
130 عکس
121 ویدیو
87 فایل
🍃جهاد تبیین عضو این کانال شوید و به دوستان و آشنایان معرفی کنید. این کانال در راستای تحکیم کانون خانواده راه اندازی شده است . اگر سوال یا پیشنهادی دارید به آیدی زیر مراجعه کنید: @Admin_mighat
مشاهده در ایتا
دانلود
📙 معرفی 📚 کتاب 📝 به تحقیق 🗂 و تدوین: 📜 «خیرالنساء» طرحی از یک زندگی به روایت بانو «خیرالنساء صدخروی» که با همت و غیرت مثال زدنی، در طول هشت سال خانه خود در روستای صدخرو سبزوار را تبدیل به پایگاهی برای پشتیبانی جنگ کرده بود. او با تلاش مجدانه و مجاب کردن دیگر زنان روستا، اقدام به پخت نان تهیه مربا از میوه‌ها و محصولات بومی روستا، خیاطی و تهیه لباس برای رزمندگان می‌کردند. «خیرالنساء» مقاومت را از دل خانه‌ گِلی‌اش در روستای «صدخرو» سبزوار به جهان صادر کرد. زنی نه شرقی و نه غربی که هر کجا بود رسالتش را انجام داد؛ چه در طول هشت سال دفاع مقدس که چادرش را به کمر بست و برای جبهه‌ها مادری کرد و چه امروز که با حوصله، یک قرن زندگی‌اش را با جزئیات برایمان تعریف کرده تا برای همیشه در دل تاریخ بماند… ✍️ : بابا سالی یکی دو بار دعوتش می‌کرد کلاته و فامیل‌ها را هم خبر می‌کرد و دور هم جمع می‌شدند. یک بار که دعوت بود نزدیک ظهر از راه رسید. من هم سریع دویدم و چارقدم را سرکردم، تا چشمش به من افتاد به شوخی گفت: «بنداز بنداز هوای به این گرمی ببین چه روسری به سرش بسته !» بااینکه هنوز نمازخوان نبودم ولی به حرمتش چارقدم را می‌بستم. بابا، شیخ ها و ملاها را هم دعوت می‌گرفت هروقت شیخ عبدالحسین غفاری از مشهد می‌آمد، حتماً دعوتش می‌کرد. دور استخر فرش می انداختیم. ظهر که جوان‌ها از کار دست می‌کشیدند، از نماز و مسائل دینی‌شان می‌پرسید غسل و طهارتشان را سراغشان می‌داد. خیلی در قید و بند دین و مذهب بودند. ظهر که می شد، بوی برنج تازه ضعف به دلمان می‌انداخت. توی کلاته، قلف‌های مسی‌ای بود شبیه دیگ. سرش دوری مانند بود و برنج را توی همان قلف‌ها می‌پختیم... ✨ مطالعه بیشتر : 📗 مشاهده در : --> اینجا 📔 مشاهده در : --> اینجا 📙 مشاهده در : --> اینجا 🆔 @alzahratarigh