فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 این ایرانی ثابت کرد که بریتانیا هيچوقت کبیر نبود!
🍃🌹🍃
همممممممه ی عااااالم بدونن اگه ندونستن ، ماهمه دلاوری هستیم از ایراااااان🇮🇷
#شهیدانه
#ایران_قوی
#جهادتبیین
💫مدرسه علمیه الزهرا سلام الله علیها همدان
💫@alzhahra_hamedan
رواق🕌🇮🇷
🍉🍎یلدای متفاوت با طعم مهربانی به یاد مادر سادات☘🌾 🍉یلدا🍉 طولانی ترین ⏰شب سال با یاری شما لبخندی طول
🔷محفوظ ماندن از بلایا، نتیجه شاد کردن دل مومن 🥰
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔵👈 وقتی دل مؤمنی را شاد كنید، خدا از لطف، مَلکی را خلق میکند که آن مَلک، شما را از بلاها و تصادفات و ... حفظ میكند.
🔴👈 این که میبینید در برخی تصادفات بعضیها محفوظ میمانند در حالی که به نفر کناری آنها آسیب وارد میشود به سبب این است که آن شخصِ محفوظ مانده، در مسرّت اهل ایمان نقش داشته است.
📚 برگی از دفتر آفتاب، ص ١٨۴
═══✼🍃💖🍃✼══
#سُخَنِ_اُسْتاد
💫مدرسه علمیه الزهرا سلام الله علیها همدان
💫@alzhahra_hamedan
Sh [1] Fatemieh [1] 1400 Hadadian [Mohjat_Net] (3).mp3
629.9K
ارائه ی سبک برای مبلغان عزیز🌷
منظومه کرم بی بی بی حرم
کاش سید بودمو بودی تو مادرم
ولی شنیدم هرکی که دوست داره
میتونه بهت بگه مادر
مادر نوکرت محشر
اگه گرفتاره میتونه بهت بگه مادر
مادر یا ام الشهدا
****
ای درد و غم چشان بانوی بی نشان
در یاری علی رفتی کشان کشان
حیف که دیدنت بی یار
زدنت سیلی توی کوچه های نامردی
صدبار مُردی و زنده
شدی تا وقتی با حسن به خونه برگردی
مادر در بین کوچه ها
مادر خوردی زمین چرا
مادر یا ام الشهدا
****
هر دم تو در تبی زار و جون به لبی
بیشتر از همه کس در فکر زینبی
فکر سفرش هستی
سفری که با سالارش میره کربلا
یاد عطش حسین
توی گودالی لحظه ی غروب عاشورا
مادر گریان کربلا
مادر یا ام الشهدا
#فاطمیه
#ماملت_امام_حسینیم
#محمدحسین_حدادیان
💫مدرسه علمیه الزهرا سلام الله علیها همدان
💫@alzhahra_hamedan
YEKNET.IR - zamine - shabe 1 fatemie avval 1401 - haddadian.mp3
13.47M
ارائه ی سبک برای مبلغان عزیز🌷
زهرای حیدر بعد تو دنیا نمیسازه به ما دنیای حیدر
زهرای حیدر حرف رفتن میزنی میلرزه دست و پای حیدر
زهرای حیدر روی زخمای تن تو مرهم از اشکم گذاشتم
شرمندم آخر تو برام سنگ تموم گذاشتی و من کم گذاشتم
حلالم کن حیدر نیومد
میزدنت کاری ز دستم بر نیومد
همسایه ها دیدن صداشون در نیومد
حلالم کن زهرا زهرا
****
از بعد کوچه روزی صدبار آرزو کردم که من میمردم ای کاش
چون که شنیدم هرکسی اون روز تو رو تو کوچه زد گرفته پاداش
یادم نمیره اون چهل تا بی حیا که بویی از غیرت نبردن
یادم نمیره پشت در بودی همه با هم به در هجوم آوردن
تو هم راهی از این بهتر نداشتی
کمک خواستی از فضه چون مادر نداشتی
یک روز خوش از بعد پیغمبر نداشتی
حلالم کن زهرا زهرا
****
یا اهل العالم این شبا بگید بلند گریه کنه هرکی میتونه
آماده باشید امشب وامام حسن میخاد ی کم روضه بخونه
ای داد بیداد سن و سالی که نداشتم مادرم توکوچه افتاد
ای دادبیدادهردفعه یادش میوفتم میزنم باگریه فریاد
حلالم کن مادرافتادی دیدم ،من هرچی قدبلندی کردم نرسیدم
دراومدازاون موقع موهای سفیدم
حلالم کن مادر مادر
****
سادات مجلس خیلی شرمندم آخه باید بگم زهرا و بدزد
مقتل نوشته پیش چشمای حسن به مادرشما لگد زد
از این به بعدش من نمیتونم دیگه بدم این روضه رو بدم ادامه
ای گریه کنها حرف آخرم یه خط گریز به شهر شامه
دل شب توصحرا کمک نداره نامرد نزن سه ساله که کتک نداره
اینکه قباله ی فدک نداره
#فاطمیه
#ماملت_امام_حسینیم
#محمدحسین_حدادیان
💫مدرسه علمیه الزهرا سلام الله علیها همدان
💫@alzhahra_hamedan
📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣
📻📺برنامه سمت خدا ✨
حاج آقا حسینی جمعه فراخوان🗣
گذاشتند برای نماز باران🤲✨
✅قرار شد کل ایران سه روز روزه بگیریم
چهارشنبه پنج شنبه جمعه🗓
روز جمعه نماز باران🌧🌨 خوانده شود
📣 لطفاً اطلاع رسانی شود📣
#اطلاعیه
#نمازباران
💫مدرسه علمیه الزهرا سلام الله علیها همدان
💫@alzhahra_hamedan
『ܝ̣ܝܝܝܩܢ ܙܠܠّܘ ܙܠܝܟܩܝܢ̇ ܙܠܝܟܝ̤ܩܢ』
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَه وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
به رسم ادب،
هر روزرا با سلام به تو آغاز میکنیم🖤
"یـــــــــــــ🍉ـــــــلدا" یعنی یادمان باشد
که زندگی آنقدر کوتاه است
که یک دقیقه⏳بیشتر
باهم بودن🤝را
باید قدر دانست
یادمان باشد
با آمدن "زمستان"☃
اجاق خاطرهها🔥
روشن بگذاریم
تادچار سردی
فاصلهها نشویم✋
یلدا بهانهای برای
درکنار هم"خوب زیستن"
وزندگی یعنی همین
بهانههای کوچک گذرا🏡😌
ســــــــــــــلام دوستان گلم✋صبحتون پرنشاط
آخرین روز پاییزتون🍂پُر ازمعنویت و انرژے ❤️
امشب شب یلداست🍉درحالی که با ایام فاطمیه🖤مقارن شده
عزیزان حواسمون باشه #شب_یلدا که شب #صله_رحم و #محبت به اقوام هست خدای نکرده به شب جشن و ... تبدیل نشه❌
میدونم همگی تون مقام ومنزلت حضرت فاطمه زهرا(س)رومیدونید
ولی من کوچیک همه تون هستم جهت یادآوری عرض کردم😍
مثلا ما خودمون؛ مثل پارسال قرار گذاشتیم همه خواهر برادرا باخونــ👨👩👧👦ــواده مون منزل پدرم جمع بشیم🤝اول #حدیث_کساء دسته جمعی بخونیم🤲و بعد هم سعی میکنیم خوراکی های ساده داشته باشیم و همگی به نیت #نذری باشن 🤩
خیلی خلاصه و مفید فقط جنبه #صله_رحم ودورهمی در منزل بزرگترها
کوتاه سخن اینکه حواسمون باشه درمراسم های سنتی مون خدای نکرده مراسم مذهبی مون کمرنگ نشه✋
ان شاءالله که همیشه سلامت وشاد و سرحال کنار عزیزانتون باشید🤲وسایه ی بزرگترها برسرتون مستدام باشه❤️
#صبحگاه
💫مدرسه علمیه الزهرا سلام الله علیها همدان
💫@alzhahra_hameda
🍉دور همی و جشن ما🍉👨👩👧👦👨👩👧👦
👹🧟♀🧟♂ Vs دورهمی و جشن اونا
#جهادتبیین
💫مدرسه علمیه الزهرا سلام الله علیها همدان
💫@alzhahra_hamedan
🍉🍉به مناسبت شب یلدا🍉🍉
مامان صدا زد:امیرجان، مامان بپر سه تا سنگک بگیر. من که اصلاً حوصله نداشتم، گفتم: من
که پریروز نون گرفتم.مامان گفت:
خب، دیروز مهمون داشتیم زود تموم شد.الان نون نداریم.
گفتم: چرا سنگک، مگه لواش چه عیبی داره؟مامان گفت:
میدونی که بابانون لواش دوست نداره.گفتم: صف سنگک شلوغه.اگه نون میخواید لواش میخرم. مامان اصرار کرد سنگک بخرم. قبول نکردم.مامان عصبانی شد و گفت:
بس کن،تنبلی نکن مامان،حالا نیم ساعت بیشتر
تو صف وایسا. این حرف خیلی عصبانیم کرد. آخه همین یه ساعت پیش حیاط رو شسته بودم، داد زدم : من اصلاً نانوایی نمیرم. هر کاری میخواید بکنید!
داشتم فکر میکردم خواهرم بدون این که کار کنه توی خونه عزیزومحترمه امامن که این همه کمک میکنم بازهم بایداین حرف وکنایههاروبشنوم.
دیگه به هیچ قیمتی حاضر نبودم برم نانوایی.
حالا مامان مجبورمیشه به جای نون،برنج
درسته کنه.اینطوری بهترم هست.
با خودم فکر کردم وقتی مامان دوباره بیاد سراغم به کلی میافتم رو دنده لج و اصلا قبول نمیکنم.اما یک دفعه صدای در خونه رو شنیدم. اصلاً انتظارش رو نداشتم که مامان خودش بره نانوایی.
آخه از صبح ۱۰ کیلو سبزی پاک کرده بودوخیلی کارهای خونه خستهاش کرده بود.اصلاً حقش نبود.که بعد از این همه کار حالا بره نانوایی.
راستش پشیمون شدم. هنوز فرصت بود که برم و توی راه پول رو ازش بگیرم وخودم برم نانوایی اما غرورم قبول نمیکرد.
سعی کردمخودم رو بزنم به بیخیالی ومشغول کارهای خودم بشم امابدجوری اعصابم خوردبود. یک ساعت گذشت و از مامان خبری نشد.به موبایلش زنگزدم،صدای زنگش ازتو آشپزخونه شنیده شد.مثل همیشه موبایلش روجاگذاشته بود.دیرکردن مامان اعصابم.وبیشتر خوردمیکرد. نیم ساعت بعد خواهرم از مدرسه رسیدو گفت:
تو راه که میاومدم تصادف شده و مردم میگفتندبه یه خانم ماشین زده.خیابون خیلی شلوغ بود. فکر کنم خانمه کارش تموم شده بود.
گفتم: نفهمیدی کی بود؟ گفت:
من اصلاً جلو نرفتم.دیگه خیلی نگران شدم.
رفتم تا نانوایی سنگکی نزدیک خونه اما مامان اونجا نبود. یه نانوایی سنگکی دیگه هم سراغ داشتم رفتم اونجا هم تعطیل بود.
دلم نمیخواست قبول کنم تصادفی که خواهرم میگفت به مامان ربط داره. تو راه برگشت هزار جور به خودم قول دادم که دیگه تکرار نشه کارم. وقتی رسیدم خونه انگشتم رو گذاشتم روی زنگ و منتظر بودم خواهرم در رو باز کنه اما صدای مامانم رو شنیدم که میگفت: بلد نیستی درست زنگ بزنی؟
تازه متوجه شدم صدای مامانم چقدر قشنگه! نفس عمیقی کشیدم و گفتم: الهی شکر و با خودم گفتم: قولهایی که به خودت دادی یادت نره!
پدر و مادر از جمله اون نعمتهایی هستند كه دومی ندارند پس تا هستند قدرشون رو بدونيم! افسوسِ بعد از اونها هيچ دردی رو دوا نمیكنه؛ نه برای ما، نه برای اونها...
#داستانک
💫مدرسه علمیه الزهرا سلام الله علیها همدان
💫@alzhahra_hamedan