eitaa logo
آمال|amal
345 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
31 فایل
زهرا صادق پور هستم🌱💚 اینجا منم و نقاشیام و بوکمارکام اینجا رو یه دختر دهه هشتادی کوچولو داره اداره میکنه تهران
مشاهده در ایتا
دانلود
باشگاه بود وقتی به خانه رسید. هنوز ساکش را زمین گذاشته بود که ماجرای صحبتم با حمید را برایش تعریف کردم و نظرش را پرسیدم گفت: «کار خوبی کردی صحبت کردی.حمید پسر خیلی خوبیه.من از همه لحاظ تاییدش میکنم.» مهر حمید از همان لحظه اول به دلم نشسته بود.به یاد عهدی که با خدا بسته بودم افتادم؛درست روز بیستم حمید برای خواستگاری به خانه ما آمده بود.تصورش راهم نمیکردم توسل به ائمه این گونه دلم را گرم کند و اطمینان بخش قلبم باشد.حس عجیب و شورانگیزی داشتم.همه آن ترس هاو اضظراب ها جای خودشان را به یک اطمینان قلبی داده بودند تکیه گاه مطمئنم را پیدا کرده بودم.به خودم گفتم:حمید همون کسی هستش که میشه تا ته دنیا بدون خستگی باهاش همراه شد. سه روزی از این ماجرا گذشت.مشغول رسیدگی به گل های گلخانه بودم.مادرم غیرمستقیم چند باری نظرم را درباره حمید پرسیده بود. از حال و روزش معلوم بود که خیلی خوشحال است،از اول به حمبد علاقه مادرانه داشت. درحال صحبت بودیم که تلفن خانه به صدا در آمد مادرم گوشی را برداشت.با همان سلام اچل شصتم خبردار شد که احتمالا عمه برای گرفتن جواب تماس گرفته است درحین احوالپرسی مادرم با دیت به من اشاره کرد که به عمه چه جوابی بدهد؟ آمدم بگویم..... به روایت همسر شهید حمید سیاهکلی مرادی ادامه دارد... کپی/اصکی❌ 💝|•@Childrenofhajqasim1399