َةَ الْمُؤ انَسَةِ فَقامُوا بَيْنَ يَدَيْهِ مُتَمَلِّقينَ وَيا مَنْ اَلْبَسَ اَوْلِيائَهُ
شيرينى همدمى خود را چشاندى و آنها در برابرت به چاپلوسى برخاستند و اى خدائى كه پوشاندى براولياء خودت
مَلابِسَ هَيْبَتِهِ فَقامُوا بَيْنَ يَدَيْهِ مُسْتَغْفِرينَ اَنْتَ الذّاكِرُ قَبْلَ
خلعتهاى هيبت خود را پس آنها در برابرت به آمرزش خواهى بپاخواستند توئى كه ياد كنى پيش از آنكه
الذّاكِرينَ وَاَنْتَ الْبادى بِالاِْحْسانِ قَبْلَ تَوَجُّهِ الْعابِدينَ وَاَنْتَ
ياد كنندگان يادت كنند و توئى آغازنده به احسان قبل از آنكه پرستش كنندگان بسويت توجه كنند و توئى
الْجَوادُ بِالْعَطآءِ قَبْلَ طَلَبِ الطّالِبينَ وَاَنْتَ الْوَهّابُ ثُمَّ لِما وَهَبْتَ لَنا
بخشنده عطا پيش از آنكه خواهندگان از تو خواهند و توئى پربخشش و سپس همان را كه به ما بخشيده اى از ما
مِنَ الْمُسْتَقْرِضينَ اِلهى اُطْلُبْنى بِرَحْمَتِكَ حَتّى اَصِلَ اِلَيْكَ
به قرض مى خواهى خدايا مرا بوسيله رحمتت بطلب تا من به نعمت وصالت نائل گردم
وَاجْذِبْنى بِمَنِّكَ حَتّى اُقْبِلَ عَلَيْكَ اِلهى اِنَّ رَجآئى لا يَنْقَطِعُ عَنْكَ
و بوسيله نعمتت مرا جذب كن تا به تو رو كنم خدايا براستى اميد من از تو قطع نگردد و اگرچه
وَاِنْ عَصَيْتُكَ كَما اَنَّ خَوْفى لا يُزايِلُنى وَاِنْ اَطَعْتُكَ فَقَدْ دَفَعَتْنِى
نافرمانيت كنم چنانكه ترسم و از تو زائل نشود و گرچه فرمانت برم همانا جهانيان مرا بسوى تو رانده اند
الْعَوالِمُ اِلَيْكَ وَقَدْ اَوْقَعَنى عِلْمى بِكَرَمِكَ عَلَيْكَ اِلهى كَيْفَ اَخيبُ
و آن علمى كه به كرم تو دارم مرا به درگاه تو آورده خدايا چگونه نوميد شوم
وَاَنْتَ اَمَلى اَمْ كَيْفَ اُهانُ وَعَلَيْكَ مُتَّكَلى اِلهى كَيْفَ اَسْتَعِزُّ وَفِى
و تو آرزوى منى و چگونه پست و خوار شوم با اينكه اعتمادم بر تو است خدايا چگونه عزت جويم با اينكه در
الذِّلَّةِ اَرْكَزْتَنى اَمْكَيْفَ لا اَسْتَعِزُّ وَاِلَيْكَ نَسَبْتَنى اِلهى كَيْفَ لا اَفْتَقِرُ
خوارى جايم دادى و چگونه عزت نجويم با اينكه به خود مُنْتَسِبَم كردى خدايا چگونه نيازمند نباشم
وَاَنْتَ الَّذى فِى الْفُقَرآءِ اَقَمْتَنى اَمْ كَيْفَ اَفْتَقِرُ وَاَنْتَ الَّذى بِجُودِكَ
با اينكه تو در نيازمندانم جاى دادى يا چگونه نيازمند باشم و توئى كه به جود و بخششت
اَغْنَيْتَنى وَاَنْتَ الَّذى لا اِلهَ غَيْرُكَ تَعَرَّفْتَ لِكُلِّ شَىْءٍ فَما جَهِلَكَ
بى نيازم كردى و توئى كه معبودى جز تو نيست شناساندى خود را به هر چيزو هيچ چيزى نيست كه تو را نشناسد
شَىْءٌ وَاَنْتَ الَّذى تَعَرَّفْتَ اِلَىَّ فى كُلِّشَىْءٍ فَرَاَيْتُكَ ظاهِراً فى
و توئى كه شناساندى خود را به من در هر چيز و من تو را آشكار در
كُلِّ شَىْءٍ وَاَنْتَ الظّاهِرُ لِكُلِّ شَىْءٍ يا مَنِ اسْتَوى بِرَحْمانِيَّتِهِ فَصارَ
هر چيز ديدم و توئى آشكار بر هر چيز اى كه بوسيله مقام رحمانيت خود (بر همه چيز) احاطه كردى
الْعَرْشُ غَيْباً فى ذاتِهِ مَحَقْتَ الاْ ثارَ بِالاْ ثارِ وَمَحَوْتَ الاَْغْيارَ
و عرش در ذاتش پنهان شد توئى كه آثار را به آثار نابود كردى و اغيار را
بِمُحيطاتِ اَفْلاكِ الاَْنْوارِ يا مَنِ احْتَجَبَ فى سُرادِقاتِ عَرْشِهِ عَنْ
به احاطه كننده هاى افلاك انوار محو كردى اى كه در سراپرده هاى عرشش محتجب شد
اَنْ تُدْرِكَهُ الاَْبْصارُ يا مَنْ تَجَلّى بِكَمالِ بَهآئِهِ فَتَحَقَّقَتْ عَظَمَتُهُ [مِنَ]
از اينكه ديده ها او را درك كنند اى كه تجلى كردى به كمال زيبائى و نورانيت و پابرجا شد عظمتش از
الاِْسْتِوآءَ كَيْفَ تَخْفى وَاَنْتَ الظّاهِرُ اَمْ كَيْفَ تَغيبُ وَاَنْتَ الرَّقيبُ
استوارى چگونه پنهان شوى با اينكه تو آشكارى يا چگونه غايب شوى كه تو نگهبان
الْحاضِرُ اِنَّكَ عَلى كُلِّشَىْءٍ قَديرٌ وَالْحَمْدُ لله وَحْدَهُ
متن دعای عرفه🤲🏼🌹
@Childrenofhajqasim1399
امسالم بین دعای عرفه
حال دعا خاستم ازت :)
هرجای دعا که من دلم شکست
کرببلا خاستم ازت ...
هدایت شده از - صَبـورا -
فرمودندبالاترینگناهیکهروزعرفه
بخشیدهنمیشهاینهکهغروبروزعرفه
شکبکنیبگیخدامنوبخشیدهیانه!
#حاجآقاپناهیان التماسدعارفقا :)))
#رمان_یادت_باشد
#پارت_بیست_سوم
لبخندی زد و گفت: «باید مژدگانی بدین! تبریک میگم،هیچ مشکلی
نیست شما میتونید ازدواج کنید.»
تا دکتر این را گفت،حمید چشم هایش را بست و نفس راحتی کشید.
خیالش راحت شد. تنها دلیلی که می توانست مانع این وصلت بشود
جواب آزمایش ژنتیک بود که آن هم شکر خدا به خیر گذشت.
حمید گفت: «ممنون خانم دکتر،البته همونجا توی آزمایشگاه فرزانه خانم نتیجه رو فهمیدن،
ولی گفتیم بیاریم پیش شما خیالمون راحت بشه» خانم دکتر گفت: «خب فرزانه جان
تا یه مدت دیگه همکار ما میشه،باید هم سر در بیاره از این چیزها.
امیدوارم خوشبخت بشید و زندگی خوبی داشته باشید.»
حمید در پوست خودش نمیگنجید،
ولی کنار خانم دکتر نمی توانست احساساتش را ابراز کند. از
خوشحالی چندین بار از خانم دکتر تشکر کرد و با لبی خندان از
مطب بیرون آمدیم.
چشم های حمید عجیب می خندید.
به من گفت: «خداروشکر. دیگه تموم شد. راحت شدیم.» چند لحظه
ایستادم و به حمید گفتم: «نه،هنوز تموم نشده! فکر کنم یک آزمایش
دیگه هم باید بدیم. کلاس ضمن عقد هم باید بریم،برای عقد لازمه.»
حمید که سر از پا نمی شناخت گفت: «نه بابا،لازم نیست! همین جواب آزمایش را بدیم کافیه.
زودتر بریم که باید شیرینی بگیریم و به خانواده ها است خبر خوش رو بدیم. حتما اونها هم از شنیدنش خوشحال میشن.»
شانه هایم را بالا انداختم و گفتم: «
به روایت همسر شهید حمید سیاهکلی مرادی
ادامه دارد....
کپی/اصکی❌
💝|°•@Childrenofhajqasim1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از مکه مکرمه ...🌱!
•🖤⚡️•
#طنز_جبهھ😂🌙
شبعملیات بود..✋🏽
حاجاســـماعیلحقگو بھ علیمسگری گفت:⚡️
ببینتیـربارچیچہ ذکرےمیگه...🤨
کهاینطوراستوارجلوی تیروترکش وایسادھ
و اصلاترسیبهدلشراهنمیده🌱
فضولیشگلڪرد..
نزدیکتیرباچےشد🚶🏿♂
ودیددارهباخودشزمزمھمیکنه :🍂
دِرِن ، دِرِن ، دِرِن ،... 😧
(آهنگ پلنگ صورتی!)😂
رو بھ داشعلی ڪردوگف :
معلوم بود این آدم قبلا ذکرشو گفته...😐😂
الاندارھ اثراتشو میبینھ..🔫😑😂
آمال|amal
ْْْْْْْ ْْ ْ ْْْ ْْْ ْْْ ْْْْْْْْ ْْ ْ ْْْ ْْْ ْْْ ْْْْْْْْ ْْ ْ ْْْ ْْْ ْْْ ْْ ْْ ْ ْْْ ْْْ ْْْ ْْْ
آنچه در فرزندان حاج قاسم گذشت...
۹روز تا عید غدیر🌱
پست های امروز تقدیم به شهید احمد مشلب 🥀
امیدواریم که از پست هامون خوشتون اومده باشه...
ترک نکن بزار رو بی صدا😉
شبتون حیدری🌃✋🏽
@Childrenofhajqasim1399