eitaa logo
سید حسین | عمار
952 دنبال‌کننده
489 عکس
50 ویدیو
0 فایل
به نام خدا و برای خدا یه خادم الشهدا دهه هشتادی محصول انقلاب از کرج... نوکر حضرت زهـــرا سلام‌اللّه‌علیها... مجذوب خاک شلمچه... دلتنگ راهیان نور... ((کپی:راضی نیستم)) گروه جهادی عمار @Jahadi_amar شرایط تبلیغات و کپی @shraiet_8
مشاهده در ایتا
دانلود
📝به یکی از دوستانِ شهید ابراهیم هادی گفتم: خاطره‌ای از ابراهیم به یاد دارید؟ گفت: یکبار که جلویِ دوستانم قیافه گرفته بودم، ابراهیم آمد کنارم و آرام گفت: نعمتی که خدا به تو داده را به رخِ دیگران نکش . . . 🥀 @amar_Karbala
📝میگفت: اسیر‌بازی‌دنیا‌نشیم! بخندیم‌به‌این‌بازی‌ و‌باصاحب‌بازی‌معامله‌کنیم که‌معامله‌ای‌سراسرسوداست!🌱 🥀 📿 @amar_Karbala
.. 📝توی خط مقدم کارها گره خورده بود، خیلی از بچه ها پرپر شده بودند، خیلی مجروح شده بودند. حاج حسین خرازی بی قرار بود اما به رو نمی آورد. خیلی ها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه. یه وضعی شده بود عجیب. توی این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد و گفت: هر جور شده با بی سیم، محمدرضا تورجی زاده را پیدا کن. خلاصه تورجی زاده را پیدا کردند. حاجی بیسم را گرفت و با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت: تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا برام بخون. تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت! خدا میدونه نفهمیدیم چی شد، وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگویند. خط را گرفته بودند. عراقی ها را تار و مار کرده بودند. با توسل به حضرت زهرا(س) گره کار باز شده بود. 🥀 | 🌱|@amar_Karbala
🔖 یاد جبهه ، یادِ سنگر ، یاد جنگ یاد آن مردان و عیّاران بخیر .... 📍خوزستان ۱۳٦۱ منطقه عملیاتی بیت‌المقدس محور لشکر۱٤ امام حسین (ع) فتح جاده اهواز - خرمشهر دستاورد مرحله اول عملیات بیت‌المقدس 📸 عکاس: محمدرضا شرف الدین 📿🙏🏻 🌱|@amar_Karbala
📝
به سید‌ می گفتن :
اینا‌ کی هستن‌ ميـٰاری هيئت
بهشون‌‌ مسئوليت‌ میدۍ ؟!
مۍگفت : کسۍ که‌ِ تو‌ راه‌ نیست ، 
اگه‌ بیـٰاد‌ توی مجلس‌ اهل‌بیت و‌
 یه‌ گوشه‌ بشینه و‌ شما‌‌ بهش‌ بهـٰا ندی ،
میره‌‌ِ و‌‌ دیگه‌ هم‌ بر نمۍگـرده ! 
امـٰا‌‌ وقتۍ تَحویلِش‌‌ بگیرۍ
جذب‌ همین‌ راه‌‌ میشه
..

🥀
 📿

  🌱|@amar_Karbala
📝 شهید حاج احمد کاظمی مى گفت: شهید حسین خرازی پیشم آمد و گفت: من در این عملیات شهید مى شوم. گفتم: از کجا مى دانى؟ مگر علم غیب داری؟ گفت: نه، ولی مطمئنم چند عملیات قبل، یک خمپاره کنار من خورد، به آسمان رفتم فرشته ای دیدم که اسمهای شهدا را مى نويسد تمام اسم ها را مى خواند و مى گفت وارد شوید. به من رسید، گفت: حاضری شهید بشی و بهشت بری؟ یه لحظه زمین را دیدم گفتم: یک بار دیگر برگردم بچه و همسرم را ببینم، خوب مى شود. تا این در ذهنم آمد زمین خوردم چشم باز کردم دیدم دستم قطع شده، بیمارستانم اما دیگر وابستگی ندارم اگر بالا بروم به زمین نگاه نمى كنم... 🕊🥀 🌱|@amar_Karbala