eitaa logo
این عماریون
384 دنبال‌کننده
226هزار عکس
60.9هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
مردی که یک شهر دوستش داشتند... گرگ و میش ، برای خرید نان از خانه خارج شدم، چشمم به محله افتاد صورت خود را با پارچه ای پوشانده است، نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محله ما نبود، کنجکاو شدم، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز، است. آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ شما رو چه به این کارا؟ علاقه ای به جواب دادن نداشت! خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشیدم! "زن رفتگر محله، مریض شده بود، بهش مرخصی نمیدادن میگفتن اگه تو بری نفر جایگزین نداریم، رفته بود پیش و آقا مهدی بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش". اشک تو چشام جمع شد هر چی اصرار کردم آقا مهدی جارو رو به من، نداد، خواهش کرد که هرچه سریعتر برم تا کسی متوجه نشه... اون روز خیابان توسط مهدی باکری، شهردار جارو شد. این عماریون
روزی که در پشت بی سیم هر چه تلاش کرد تا را از دهان آتش شعله ور جنگ در جاده بصره - العماره به عقب بکشد، موفق نشد. چرا که آقا مهدی خود را در میانه بهشت یافته بود  و جالب این که او هم تلاش می کرد تا لذت شهد آن بهشت را  از طریق بی سیم به احمد کاظمی هم بچشاند. حتما صدای مکالمه بی سیمی شهید باکری با شهید کاظمی رو شنیده اید.